۱۵ شعبان ۱۴۱۰
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
متقابلاً این عید بزرگ و این میلاد تاریخى و فرخنده را به شما برادران و خواهران و به همهی ملّت بزرگ ایران و به همهی مسلمین، بلکه به همهی مستضعفان سرتاسر عالم تبریک عرض میکنم.ارتباط قلبى یکایک آحاد مردم مؤمن با مقام ولایت عظمىٰ و با ولیالله اعظم، یکى از برکاتى است که از مشخّص بودن مهدىّ موعود (عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) در عقیدهی ما مردم ناشى میشود. ما علاوه بر اعتقاد به اصل وجود مهدى و اینکه کسى خواهد آمد که دنیا را از عدل و داد پُر خواهد کرد - که همهی مسلمین به این معنا قائل هستند - شخص مهدى را هم میشناسیم؛ نام او را، کنیهی او را، پدر او را، مادر او را، تاریخ ولادت او را، کیفیّات غیبت او را، اصحاب نزدیک او را، حتّى بعضى از کیفیّات هنگام ظهور او را میدانیم. اگرچه آن شخصیّت درخشان را و آن خورشید تابان را، در بیرون و در محیط زندگى خود نمیبینیم و او را تطبیق نمیکنیم، امّا به حال او معرفت داریم. رابطهی بین شیعیان - که این اعتقاد را دارند - با مقام ولایت و مهدىّ موعود، یک رابطهی دائمى است؛ و چقدر خوب است، بلکه لازم است که یکایک ما قلباً هم این رابطه را حفظ کنیم؛ با توجّه، با توسّل، با حرف زدن با مولا؛ با حرف زدن با آن حضرت. طىّ همین زیاراتى که وارد شده است - که بعضى مأثور(۲) است و به احتمال زیاد به خود معصوم (علیه السّلام) مستند است - این رابطهی قلبى و معنوى بین آحاد مردم و امام زمان، یک امر مستحسن،(۳) بلکه لازم و داراى آثارى است؛ امید را و انتظار را بهطور دائم در دل انسان زنده نگه میدارد.(۴)
انتظار، یکى از پُربرکتترین حالات انسان است؛ «منتظر بودن»؛ منتظرِ چه؟ منتظر یک دنیاى روشن از نور عدل و داد؛ یَملَاُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا.(۵) خداى متعال سرزمین بشرى را و همهی روى زمین را به دست او از عدالت و دادگسترى پُر خواهد کرد. انتظار چنین روزى را باید داشت. نباید اجازه داد که تصرّف شیطانها و ظلم و عدوان(۶) طواغیت عالم، شعلهی امید را در دل خاموش کند. باید انتظار کشید. انتظار، یک چیز عجیبى است؛ یک امر داراى ابعاد گوناگونى است. یکى از ابعاد انتظار، همین است: اعتماد به آینده داشتن، نسبت به آینده امیدوار بودن و مأیوس نبودن. همین روح انتظار است که به انسان تعلیم میدهد که در راه خیر و صلاح مبارزه کند. اگر انتظار و امید نباشد، مبارزه معنى ندارد؛ اگر اطمینان به آینده هم نباشد، انتظار معنا ندارد. انتظار واقعى ملازم است با اطمینان، با اعتماد. کسى را که شما میدانید خواهد آمد، انتظار میکشید؛ آن کسى را که [به آمدنش] اعتماد ندارید و اطمینان ندارید، انتظار [براى] او یک انتظار حقیقى نیست. اعتماد لازمهی انتظار است، و این هر دو ملازم با امید است، و امروز این امید براى همهی ملّتها و همهی مردم دنیا لازم است.
البتّه دنیا در طول تاریخ طولانى بشر، ادوار سیاه و تاریکى را به خود دیده است؛ امّا بلاشک یکى از تاریکترین ادوار زندگى بشر و تلخترین روزگارهاى عمومى مردم عالم، این روزگار است؛ در این هیچ تردید نباید کرد؛ و این بهخاطر تسلّط قدرتهاى شیطانى و تسلّط روزافزون قدرتهاى بزرگ عالم بر زندگى انسانها است. به وضع دنیا که نگاه کنید، قضیّه روشن میشود. در دنیا، قدرتها عالَم را بین خودشان تقسیم کرده بودند و روزبهروز این تسلّط و تصرّف قدرتهاى بزرگ نسبت به مناطق گوناگون عالم، سختتر و سنگینتر شده است؛ مثلاً امروز دخالت قدرت شیطانى و طاغوتى آمریکا در زندگى ملّتها، از همیشه بیشتر است. در همهی شئون عمده و اساسىِ ملّتها دخالت میکنند؛ فقط مسائل اقتصاد ملّتها نیست، در فرهنگشان، در سیاستشان، در ادارهی امور و [در کار] مدیران امور کشورها [هم] دخالت میکنند. اگر کسانى در جوامع گوناگون اوضاع را نفهمند و ندانند، راحت زندگى میکنند؛ امّا حقیقتاً دنیا براى صاحبان فکر، افراد هوشمند و روشنفکر و آنهایى که میفهمند قدرت طاغوتى و قدرتهاى طاغوتى با زندگى آنها و با سرنوشت آنها چه میکنند، تیرهوتار است؛ [مثل] زندان است: ضـاقَت عَلَیهِمُ الاَرضُ بِما رَحُبَت؛(۷) حقیقتاً دربارهی انسانهاى هوشمند در بسیارى از مناطق دنیا اینجورى است. اگر در دلها امید به روزگارِ روشن باشد، مبارزه ممکن است؛ اگر امید بمیرد، مبارزه هم خواهد مرد؛ حرکت به سمت صلاح هم خواهد مرد.
امروز ما در دنیا شاهد بیدارى ملّتها هم هستیم. این هم یک واقعیّت دیگر است؛ و اینها با هم هستند. درست است که تسلّط قدرتهاى استکبارى بر ملّتها و بر شئون ملّتها با پیشرفت وسایل جدید و تلویزیون و رادیو و تبلیغات و پول و امکانات صنعتى و غیره روزبهروز بیشتر شده، امّا سنّت الهى بر این قرار گرفته است که ملّتها هم بیدار بشوند و میبینیم که ملّتها هم دارند روزبهروز بیدار میشوند؛ و این بهخاطر امیدى است که آنها به آینده پیدا کردهاند. امید، ملّتها را دارد بیدار میکند. شک نباید کرد که مهمترین وسیلهی امید براى ملّتها در این ده سال اخیر، پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و تشکیل حکومت مردم و تشکیل حکومت «نه شرقى و نه غربى» و پیشرفت سیاست مقاومت در مقابل قدرتهاى استکبارى بود. این به مردم دنیا - مخصوصاً به مسلمانها - امید بخشید. مسلمانها در همه جاى دنیا بیدار شدند؛ و این صنع(۸) الهى و قدرت خدا بود.چقدر تبلیغات جهانى، این جملهی امام عزیز و فقید ما را که فرموده بودند ما انقلابمان را صادر خواهیم کرد به همهی عالم،(۹) کوبیدند. صدور انقلاب به معناى این نبود که ما برمیخیزیم - با قوّت و با قدرت - به این طرف و آن طرف میرویم، جنگ راه میاندازیم، مردم را به شورش و انقلاب وادار میکنیم؛ مقصود امام بههیچوجه این نبود؛ این جزو سیاستهاى ما و اصول ما نیست؛ بلکه مردود است. آنها این جمله را اینجورى معنا کردند و آن را کوبیدند. معناى صدور انقلاب همین است که ملّتهاى دنیا ببینند که یک ملّت میتواند با قدرت خود، با اتّکاء به اراده و عزم خود، و با توکّل به خدا، بِایستد و تسلیم نشود. اگر ملّتها این را دیدند، باور خواهند کرد و آنها را تشویق خواهد کرد به اینکه خودشان را از زیر بار ظلم نجات بدهند. همین هم شد. امروز شما میبینید واضحترین حرکات عالم، حرکات مسلمین در جاهایى است که سالهاى متمادى در آنجا مسلمانها زیر فشار بودهاند؛ اعمّ از کشمیر تا سایر کشورهایى که امروز مسلمانها در آنها سر بلند کردهاند. البتّه بر اینها فشار خواهند آورد و فشار آوردند و به آنها ظلم شد، امّا فشار به معناى از بین بردن نتیجهی کار نیست. فشار قادر نیست که یک حرکت مستمر و با توکّل بر خدا را متوقّف بکند؛ بلکه گاهى فشار، آن حرکت را وسیعتر هم خواهد کرد. شما امروز نگاه کنید به مردم فلسطین؛ مردم در داخل سرزمینهاى اشغالى حقیقتاً با فشار مبارزه کردند. این مبارزه در شرایط سختى در فلسطین انجام میگیرد، امّا مردم این مبارزه را ادامه دادند. همین ملّت افغانستان که با سختیهاى بسیار مواجه شدند و یک روز در سرتاسر دنیا هیچ کس نبود که به داد اینها برسد و به آنها کمک کند، تنها و مظلومانه جنگیدند و ایستادند و ادامه دادند. بقیّهی ملّتها هم همینجور هستند. و این ناشى میشود از الگوى اسلام در ایران، الگوى جمهورى اسلامى. انقلاب اینجور صادر میشود و اینجور درس و تعلیم و سرمشق براى ملّتها به وجود میآورد.
و من به شما عرض کنم؛ برادران و خواهران و همهی ملّت ایران! آنچه امروز دستگاه استعمارى آمریکا و اذناب(۱۰) آمریکا و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب دنبال آن هستند، این است که این چهرهی مقاومت ملّت ایران را در سطح جهان مخدوش کنند. مردم دنیا از مقاومت شما امیدوار شدند؛ چون دیدند شما ایستادگى کردید و در مقابل فشار زانو نزدید. اگر دشمن بخواهد امید را از مردم دنیا بگیرد، باید چهکار کند؟ باید به مردم دنیا وانمود کند که مقاومت ملّت ایران تمام شد و ملّت ایران نتوانستند مقاومت کنند. اگر العیاذبالله آمریکا و تبلیغات آمریکا و تبلیغات غرب و تبلیغات استکبار بتوانند در دنیا این حرف را به کرسى بنشانند و اگر این را بتوانند در دنیا از آب در بیاورند که ملّت ایران هم با این همه ادّعا و با این همه هیاهو بالاخره نتوانست طاقت بیاورد و بالاخره به زانو درآمد، به مقصود رسیدهاند؛ همان امیدى که در دلهاى مسلمانها و ملّتها و مستضعفان به وجود آمده بود، مبدّل به یأس خواهد شد.
شما به تبلیغات آمریکایى، به تبلیغات غربى، به تبلیغات استکبارى، به تبلیغات صهیونیستى - که بیشترِ این وسایل ارتباط جمعى و رسانههاى بزرگ جهان به صهیونیستها مربوط میشود - نگاه کنید؛ میبینید تمام کارهاى آنها متمرکز روى همین یک نقطه است. هر چیزى که نشاندهندهی امید و مقاومت ملّت ایران است، آن را منعکس نمیکنند: وحدت مردم را منعکس نمیکنند، شور و حماسهی مردم را منعکس نمیکنند، راهپیمایى عظیم بیستودوّم بهمن را بهصورت واقعى منعکس نمیکنند، خبر فعّالیّتها و پیشرفتها و تلاشهاى دولت جمهورى اسلامى را منعکس نمیکنند، خبر وفادارى بینظیر ملّت نسبت به دستگاههاى مسئول را درست منعکس نمیکنند، حتّى خبر پیروزى ایران در مقابل کسانى که ادّعاهاى حقوق بشرى داشتند - و به آنجا رسید که نمایندهاى از طرف سازمان ملل بیاید و واقعیّات را ببیند؛ و او آمد و دشمنان انقلاب و منافقین و دیگران که [آن چیزها را] ادّعا کرده بودند، در گزارش او رسوا شدند -(۱۱) حتّى این را درست منعکس نمیکنند. کمال خباثت در انعکاس حقایق روشن ملّت ایران دارد اِعمال میشود؛ چون مردم دنیا اگر بفهمند که در بیستودوّم بهمنِ بعد از رحلت امام، یک چنین حرکت عظیمى انجام گرفت، امیدشان بیشتر خواهد شد؛ چون این نشانهی مقاومت ملّت ایران است، این را منعکس نمیکنند. در دوران جنگ هم یادتان هست؛ پیروزیهاى ملّت ما را منعکس نمیکردند. آن روزى که به یک منطقهاى وارد شده بودیم - مثلاً رزمندگان سلحشور ما خرّمشهر را پس گرفته بودند - این را منعکس نمیکردند. خلاصه، بهطور کلّى هر چیزى را که نشاندهندهی مقاومت و امید و ایستادگى ملّت ایران در مقابل قدرتها است - که به ملّتهاى دیگر امید میدهد - مکتوم(۱۲) نگه میدارند و پخش نمیکنند.امّا بعکس، اگر یک چیزى پیدا شد که موجب ناامیدى میشود - فرض کنیم یک ناطقى یک جا یک حرفى بزند و یک آمارى بدهد، راست یا دروغ، که حکایت از یک نارسایى و نابسامانیاى بکند - میبینید تمام رادیوهاى بیگانه آن را پخش میکنند! اگر یک کسى ادّعا کند که اختلاف هست، تفرقه هست، یا یک حرفى بزند که بوى اختلاف و تفرقه در آن هست، این را با صدها زبان منعکس میکنند تا نشان بدهند که در ایران اختلاف و تفرقه هست! اینها را منعکس میکنند. چقدر در کارهاى شما ارگانهاى مختلف جمهورى اسلامى - که اینجا اجتماع کردید و از دستگاههاى مختلف تشریف آوردید که من به همهی شما هم خیرمقدم میگویم - ابتکار، پیشرفت، ورود در سرزمینهاى جدید علمى و عملى وجود دارد؛ اینها را منعکس نمیکنند که جمهورى اسلامى به فلان پیشرفت در فلان قسمت نائل آمد؛ امّا اگر نقطههاى ضعف را پیدا کنند، ده برابر جلوه میدهند. براى چه؟ چون وضعیّت شما مردم در روحیهی ملّتهاى دیگر اثر میگذارد؛ نمیخواهند مقاومت شما و ادامهی حیات قدرتمندانهی شما به دیگران امید بدهد؛ چون میدانند براى قدرتها دردسر درست خواهد شد.
البتّه خداى متعال با ما است. در تمام مراحل این دوران یازده سال، خداوند به ما کمک کرده، باز هم کمک خواهد کرد. کمک خدا باز هم شامل حال ملّت ایران خواهد بود؛ در این تردیدى نیست، [امّا] شرط آن این است که خود ما در کارمان خدا را در نظر داشته باشیم؛ مراقبت کنیم؛ یکایک ما، مخصوصاً مسئولین و کسانى که کارى در اختیار آنها است، سعى کنند کار را خوب انجام بدهند، براى خدا انجام بدهند، براى صلاح ملّت انجام بدهند. ما که منتظر امام زمان هستیم، باید در جهتى که حکومت امام زمان (علیه آلاف التّحیّة و الثّناء و عجّل الله تعالى فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگىِ امروز را بسازیم و بنا کنیم. البتّه ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آنجور بنائى که اولیاى الهى ساختهاند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ امّا در آن جهت تلاش کنیم و کار کنیم.
مظهر عدل پروردگار، امام زمان است و میدانیم که بزرگترین خصوصیّت امام زمان (علیه الصّلاة و السّلام) که در دعاها و در زیارات و در روایات هست، عدالت است؛ یَملَاُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا.(۱۳) ما باید امروز جامعه را جامعهی عدالت بکنیم. در بناى یک جامعه، عدالت از همهچیز مهمتر است. عدالت به معناى عدم تبعیض در حقوق و حدود و احکام است؛ عدالت یعنى کمک به مردم محروم و ضعیف؛ عدالت یعنى برنامههاى کشور و حرکت کلّى کشور در جهت تأمین زندگى مستضعفان و مردم ضعیف باشد؛ عدالت به معناى این است که آن کسانى که در زیر سایهی سنگین نظام طاغوتى از حقوق خودشان محروم ماندهاند، به حقوق خودشان برسند؛ عدالت یعنى اینکه عدّهی خاصّى، عدّهی ویژهاى، براى خودشان حقّ ویژهاى قائل نباشند؛ حقوق - حقوق انسانى، حقوق اجتماعى، حقوق عمومى - یکسان [باشد] و حدود الهى هم یکسان باید بر مردم اجرا بشود؛ این معناى عدالت است. عدالت یعنى آن کسانى که با تکیهی بر فریب، بر زور، بر کارهاى ناصحیح، بر عقلهاى مادّى و منحرفِ از معنویّت، توانستند به چیزهایى که حقّ آنها نبوده دست پیدا کنند، فرصت پیدا نکنند این راه را همینطور ادامه بدهند؛ [عدالت یعنى] کمک به مظلومین و کمک به محرومین؛ البتّه کمک، شامل کمکهاى فردى هم میشود که هر فردى کمک کند، امّا قضیّه بالاتر از اینها است و کمک نظام، تشکیلات نظام و حرکت نظام [هم] باید در این جهت باشد؛ این زندگىِ عادلانه است. ما اگر در این جهت زندگى خودمان را پیش بردیم و حرکت کردیم، مطمئنّاً خداى متعال کمک خواهد کرد و قدرتهاى مادّى نخواهند توانست با این ترفندها و فریبها ملّت ما را از این راه پُرافتخار منصرف کنند و مقاومت ملّت ما را از آنها بگیرند؛ انشاءالله روزبهروز مقاومت مردم بیشتر خواهد شد.و امیدواریم به برکت دعاى ولیعصر (ارواحنا فداه) و با لطف الهى و با توجّهات پروردگار، ملّت ایران این راه را با سلامت، به آخرین گامهاى خود برساند و دلهاى خانوادههاى شهداى عزیزمان و معلولین و خانوادههاى جانبازان عزیزمان و بقیّهی کسانى که در راه این انقلاب آسیبهایى را متحمّل شدند، شاد بشود و انشاءالله چشمهاى همه به زیارت ولیعصر (ارواحنا فداه) هم روشن بشود.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
متقابلاً این عید بزرگ و این میلاد تاریخى و فرخنده را به شما برادران و خواهران و به همهی ملّت بزرگ ایران و به همهی مسلمین، بلکه به همهی مستضعفان سرتاسر عالم تبریک عرض میکنم.ارتباط قلبى یکایک آحاد مردم مؤمن با مقام ولایت عظمىٰ و با ولیالله اعظم، یکى از برکاتى است که از مشخّص بودن مهدىّ موعود (عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) در عقیدهی ما مردم ناشى میشود. ما علاوه بر اعتقاد به اصل وجود مهدى و اینکه کسى خواهد آمد که دنیا را از عدل و داد پُر خواهد کرد - که همهی مسلمین به این معنا قائل هستند - شخص مهدى را هم میشناسیم؛ نام او را، کنیهی او را، پدر او را، مادر او را، تاریخ ولادت او را، کیفیّات غیبت او را، اصحاب نزدیک او را، حتّى بعضى از کیفیّات هنگام ظهور او را میدانیم. اگرچه آن شخصیّت درخشان را و آن خورشید تابان را، در بیرون و در محیط زندگى خود نمیبینیم و او را تطبیق نمیکنیم، امّا به حال او معرفت داریم. رابطهی بین شیعیان - که این اعتقاد را دارند - با مقام ولایت و مهدىّ موعود، یک رابطهی دائمى است؛ و چقدر خوب است، بلکه لازم است که یکایک ما قلباً هم این رابطه را حفظ کنیم؛ با توجّه، با توسّل، با حرف زدن با مولا؛ با حرف زدن با آن حضرت. طىّ همین زیاراتى که وارد شده است - که بعضى مأثور(۲) است و به احتمال زیاد به خود معصوم (علیه السّلام) مستند است - این رابطهی قلبى و معنوى بین آحاد مردم و امام زمان، یک امر مستحسن،(۳) بلکه لازم و داراى آثارى است؛ امید را و انتظار را بهطور دائم در دل انسان زنده نگه میدارد.(۴)
انتظار، یکى از پُربرکتترین حالات انسان است؛ «منتظر بودن»؛ منتظرِ چه؟ منتظر یک دنیاى روشن از نور عدل و داد؛ یَملَاُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا.(۵) خداى متعال سرزمین بشرى را و همهی روى زمین را به دست او از عدالت و دادگسترى پُر خواهد کرد. انتظار چنین روزى را باید داشت. نباید اجازه داد که تصرّف شیطانها و ظلم و عدوان(۶) طواغیت عالم، شعلهی امید را در دل خاموش کند. باید انتظار کشید. انتظار، یک چیز عجیبى است؛ یک امر داراى ابعاد گوناگونى است. یکى از ابعاد انتظار، همین است: اعتماد به آینده داشتن، نسبت به آینده امیدوار بودن و مأیوس نبودن. همین روح انتظار است که به انسان تعلیم میدهد که در راه خیر و صلاح مبارزه کند. اگر انتظار و امید نباشد، مبارزه معنى ندارد؛ اگر اطمینان به آینده هم نباشد، انتظار معنا ندارد. انتظار واقعى ملازم است با اطمینان، با اعتماد. کسى را که شما میدانید خواهد آمد، انتظار میکشید؛ آن کسى را که [به آمدنش] اعتماد ندارید و اطمینان ندارید، انتظار [براى] او یک انتظار حقیقى نیست. اعتماد لازمهی انتظار است، و این هر دو ملازم با امید است، و امروز این امید براى همهی ملّتها و همهی مردم دنیا لازم است.
البتّه دنیا در طول تاریخ طولانى بشر، ادوار سیاه و تاریکى را به خود دیده است؛ امّا بلاشک یکى از تاریکترین ادوار زندگى بشر و تلخترین روزگارهاى عمومى مردم عالم، این روزگار است؛ در این هیچ تردید نباید کرد؛ و این بهخاطر تسلّط قدرتهاى شیطانى و تسلّط روزافزون قدرتهاى بزرگ عالم بر زندگى انسانها است. به وضع دنیا که نگاه کنید، قضیّه روشن میشود. در دنیا، قدرتها عالَم را بین خودشان تقسیم کرده بودند و روزبهروز این تسلّط و تصرّف قدرتهاى بزرگ نسبت به مناطق گوناگون عالم، سختتر و سنگینتر شده است؛ مثلاً امروز دخالت قدرت شیطانى و طاغوتى آمریکا در زندگى ملّتها، از همیشه بیشتر است. در همهی شئون عمده و اساسىِ ملّتها دخالت میکنند؛ فقط مسائل اقتصاد ملّتها نیست، در فرهنگشان، در سیاستشان، در ادارهی امور و [در کار] مدیران امور کشورها [هم] دخالت میکنند. اگر کسانى در جوامع گوناگون اوضاع را نفهمند و ندانند، راحت زندگى میکنند؛ امّا حقیقتاً دنیا براى صاحبان فکر، افراد هوشمند و روشنفکر و آنهایى که میفهمند قدرت طاغوتى و قدرتهاى طاغوتى با زندگى آنها و با سرنوشت آنها چه میکنند، تیرهوتار است؛ [مثل] زندان است: ضـاقَت عَلَیهِمُ الاَرضُ بِما رَحُبَت؛(۷) حقیقتاً دربارهی انسانهاى هوشمند در بسیارى از مناطق دنیا اینجورى است. اگر در دلها امید به روزگارِ روشن باشد، مبارزه ممکن است؛ اگر امید بمیرد، مبارزه هم خواهد مرد؛ حرکت به سمت صلاح هم خواهد مرد.
امروز ما در دنیا شاهد بیدارى ملّتها هم هستیم. این هم یک واقعیّت دیگر است؛ و اینها با هم هستند. درست است که تسلّط قدرتهاى استکبارى بر ملّتها و بر شئون ملّتها با پیشرفت وسایل جدید و تلویزیون و رادیو و تبلیغات و پول و امکانات صنعتى و غیره روزبهروز بیشتر شده، امّا سنّت الهى بر این قرار گرفته است که ملّتها هم بیدار بشوند و میبینیم که ملّتها هم دارند روزبهروز بیدار میشوند؛ و این بهخاطر امیدى است که آنها به آینده پیدا کردهاند. امید، ملّتها را دارد بیدار میکند. شک نباید کرد که مهمترین وسیلهی امید براى ملّتها در این ده سال اخیر، پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و تشکیل حکومت مردم و تشکیل حکومت «نه شرقى و نه غربى» و پیشرفت سیاست مقاومت در مقابل قدرتهاى استکبارى بود. این به مردم دنیا - مخصوصاً به مسلمانها - امید بخشید. مسلمانها در همه جاى دنیا بیدار شدند؛ و این صنع(۸) الهى و قدرت خدا بود.چقدر تبلیغات جهانى، این جملهی امام عزیز و فقید ما را که فرموده بودند ما انقلابمان را صادر خواهیم کرد به همهی عالم،(۹) کوبیدند. صدور انقلاب به معناى این نبود که ما برمیخیزیم - با قوّت و با قدرت - به این طرف و آن طرف میرویم، جنگ راه میاندازیم، مردم را به شورش و انقلاب وادار میکنیم؛ مقصود امام بههیچوجه این نبود؛ این جزو سیاستهاى ما و اصول ما نیست؛ بلکه مردود است. آنها این جمله را اینجورى معنا کردند و آن را کوبیدند. معناى صدور انقلاب همین است که ملّتهاى دنیا ببینند که یک ملّت میتواند با قدرت خود، با اتّکاء به اراده و عزم خود، و با توکّل به خدا، بِایستد و تسلیم نشود. اگر ملّتها این را دیدند، باور خواهند کرد و آنها را تشویق خواهد کرد به اینکه خودشان را از زیر بار ظلم نجات بدهند. همین هم شد. امروز شما میبینید واضحترین حرکات عالم، حرکات مسلمین در جاهایى است که سالهاى متمادى در آنجا مسلمانها زیر فشار بودهاند؛ اعمّ از کشمیر تا سایر کشورهایى که امروز مسلمانها در آنها سر بلند کردهاند. البتّه بر اینها فشار خواهند آورد و فشار آوردند و به آنها ظلم شد، امّا فشار به معناى از بین بردن نتیجهی کار نیست. فشار قادر نیست که یک حرکت مستمر و با توکّل بر خدا را متوقّف بکند؛ بلکه گاهى فشار، آن حرکت را وسیعتر هم خواهد کرد. شما امروز نگاه کنید به مردم فلسطین؛ مردم در داخل سرزمینهاى اشغالى حقیقتاً با فشار مبارزه کردند. این مبارزه در شرایط سختى در فلسطین انجام میگیرد، امّا مردم این مبارزه را ادامه دادند. همین ملّت افغانستان که با سختیهاى بسیار مواجه شدند و یک روز در سرتاسر دنیا هیچ کس نبود که به داد اینها برسد و به آنها کمک کند، تنها و مظلومانه جنگیدند و ایستادند و ادامه دادند. بقیّهی ملّتها هم همینجور هستند. و این ناشى میشود از الگوى اسلام در ایران، الگوى جمهورى اسلامى. انقلاب اینجور صادر میشود و اینجور درس و تعلیم و سرمشق براى ملّتها به وجود میآورد.
و من به شما عرض کنم؛ برادران و خواهران و همهی ملّت ایران! آنچه امروز دستگاه استعمارى آمریکا و اذناب(۱۰) آمریکا و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب دنبال آن هستند، این است که این چهرهی مقاومت ملّت ایران را در سطح جهان مخدوش کنند. مردم دنیا از مقاومت شما امیدوار شدند؛ چون دیدند شما ایستادگى کردید و در مقابل فشار زانو نزدید. اگر دشمن بخواهد امید را از مردم دنیا بگیرد، باید چهکار کند؟ باید به مردم دنیا وانمود کند که مقاومت ملّت ایران تمام شد و ملّت ایران نتوانستند مقاومت کنند. اگر العیاذبالله آمریکا و تبلیغات آمریکا و تبلیغات غرب و تبلیغات استکبار بتوانند در دنیا این حرف را به کرسى بنشانند و اگر این را بتوانند در دنیا از آب در بیاورند که ملّت ایران هم با این همه ادّعا و با این همه هیاهو بالاخره نتوانست طاقت بیاورد و بالاخره به زانو درآمد، به مقصود رسیدهاند؛ همان امیدى که در دلهاى مسلمانها و ملّتها و مستضعفان به وجود آمده بود، مبدّل به یأس خواهد شد.
شما به تبلیغات آمریکایى، به تبلیغات غربى، به تبلیغات استکبارى، به تبلیغات صهیونیستى - که بیشترِ این وسایل ارتباط جمعى و رسانههاى بزرگ جهان به صهیونیستها مربوط میشود - نگاه کنید؛ میبینید تمام کارهاى آنها متمرکز روى همین یک نقطه است. هر چیزى که نشاندهندهی امید و مقاومت ملّت ایران است، آن را منعکس نمیکنند: وحدت مردم را منعکس نمیکنند، شور و حماسهی مردم را منعکس نمیکنند، راهپیمایى عظیم بیستودوّم بهمن را بهصورت واقعى منعکس نمیکنند، خبر فعّالیّتها و پیشرفتها و تلاشهاى دولت جمهورى اسلامى را منعکس نمیکنند، خبر وفادارى بینظیر ملّت نسبت به دستگاههاى مسئول را درست منعکس نمیکنند، حتّى خبر پیروزى ایران در مقابل کسانى که ادّعاهاى حقوق بشرى داشتند - و به آنجا رسید که نمایندهاى از طرف سازمان ملل بیاید و واقعیّات را ببیند؛ و او آمد و دشمنان انقلاب و منافقین و دیگران که [آن چیزها را] ادّعا کرده بودند، در گزارش او رسوا شدند -(۱۱) حتّى این را درست منعکس نمیکنند. کمال خباثت در انعکاس حقایق روشن ملّت ایران دارد اِعمال میشود؛ چون مردم دنیا اگر بفهمند که در بیستودوّم بهمنِ بعد از رحلت امام، یک چنین حرکت عظیمى انجام گرفت، امیدشان بیشتر خواهد شد؛ چون این نشانهی مقاومت ملّت ایران است، این را منعکس نمیکنند. در دوران جنگ هم یادتان هست؛ پیروزیهاى ملّت ما را منعکس نمیکردند. آن روزى که به یک منطقهاى وارد شده بودیم - مثلاً رزمندگان سلحشور ما خرّمشهر را پس گرفته بودند - این را منعکس نمیکردند. خلاصه، بهطور کلّى هر چیزى را که نشاندهندهی مقاومت و امید و ایستادگى ملّت ایران در مقابل قدرتها است - که به ملّتهاى دیگر امید میدهد - مکتوم(۱۲) نگه میدارند و پخش نمیکنند.امّا بعکس، اگر یک چیزى پیدا شد که موجب ناامیدى میشود - فرض کنیم یک ناطقى یک جا یک حرفى بزند و یک آمارى بدهد، راست یا دروغ، که حکایت از یک نارسایى و نابسامانیاى بکند - میبینید تمام رادیوهاى بیگانه آن را پخش میکنند! اگر یک کسى ادّعا کند که اختلاف هست، تفرقه هست، یا یک حرفى بزند که بوى اختلاف و تفرقه در آن هست، این را با صدها زبان منعکس میکنند تا نشان بدهند که در ایران اختلاف و تفرقه هست! اینها را منعکس میکنند. چقدر در کارهاى شما ارگانهاى مختلف جمهورى اسلامى - که اینجا اجتماع کردید و از دستگاههاى مختلف تشریف آوردید که من به همهی شما هم خیرمقدم میگویم - ابتکار، پیشرفت، ورود در سرزمینهاى جدید علمى و عملى وجود دارد؛ اینها را منعکس نمیکنند که جمهورى اسلامى به فلان پیشرفت در فلان قسمت نائل آمد؛ امّا اگر نقطههاى ضعف را پیدا کنند، ده برابر جلوه میدهند. براى چه؟ چون وضعیّت شما مردم در روحیهی ملّتهاى دیگر اثر میگذارد؛ نمیخواهند مقاومت شما و ادامهی حیات قدرتمندانهی شما به دیگران امید بدهد؛ چون میدانند براى قدرتها دردسر درست خواهد شد.
البتّه خداى متعال با ما است. در تمام مراحل این دوران یازده سال، خداوند به ما کمک کرده، باز هم کمک خواهد کرد. کمک خدا باز هم شامل حال ملّت ایران خواهد بود؛ در این تردیدى نیست، [امّا] شرط آن این است که خود ما در کارمان خدا را در نظر داشته باشیم؛ مراقبت کنیم؛ یکایک ما، مخصوصاً مسئولین و کسانى که کارى در اختیار آنها است، سعى کنند کار را خوب انجام بدهند، براى خدا انجام بدهند، براى صلاح ملّت انجام بدهند. ما که منتظر امام زمان هستیم، باید در جهتى که حکومت امام زمان (علیه آلاف التّحیّة و الثّناء و عجّل الله تعالى فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگىِ امروز را بسازیم و بنا کنیم. البتّه ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آنجور بنائى که اولیاى الهى ساختهاند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ امّا در آن جهت تلاش کنیم و کار کنیم.
مظهر عدل پروردگار، امام زمان است و میدانیم که بزرگترین خصوصیّت امام زمان (علیه الصّلاة و السّلام) که در دعاها و در زیارات و در روایات هست، عدالت است؛ یَملَاُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا.(۱۳) ما باید امروز جامعه را جامعهی عدالت بکنیم. در بناى یک جامعه، عدالت از همهچیز مهمتر است. عدالت به معناى عدم تبعیض در حقوق و حدود و احکام است؛ عدالت یعنى کمک به مردم محروم و ضعیف؛ عدالت یعنى برنامههاى کشور و حرکت کلّى کشور در جهت تأمین زندگى مستضعفان و مردم ضعیف باشد؛ عدالت به معناى این است که آن کسانى که در زیر سایهی سنگین نظام طاغوتى از حقوق خودشان محروم ماندهاند، به حقوق خودشان برسند؛ عدالت یعنى اینکه عدّهی خاصّى، عدّهی ویژهاى، براى خودشان حقّ ویژهاى قائل نباشند؛ حقوق - حقوق انسانى، حقوق اجتماعى، حقوق عمومى - یکسان [باشد] و حدود الهى هم یکسان باید بر مردم اجرا بشود؛ این معناى عدالت است. عدالت یعنى آن کسانى که با تکیهی بر فریب، بر زور، بر کارهاى ناصحیح، بر عقلهاى مادّى و منحرفِ از معنویّت، توانستند به چیزهایى که حقّ آنها نبوده دست پیدا کنند، فرصت پیدا نکنند این راه را همینطور ادامه بدهند؛ [عدالت یعنى] کمک به مظلومین و کمک به محرومین؛ البتّه کمک، شامل کمکهاى فردى هم میشود که هر فردى کمک کند، امّا قضیّه بالاتر از اینها است و کمک نظام، تشکیلات نظام و حرکت نظام [هم] باید در این جهت باشد؛ این زندگىِ عادلانه است. ما اگر در این جهت زندگى خودمان را پیش بردیم و حرکت کردیم، مطمئنّاً خداى متعال کمک خواهد کرد و قدرتهاى مادّى نخواهند توانست با این ترفندها و فریبها ملّت ما را از این راه پُرافتخار منصرف کنند و مقاومت ملّت ما را از آنها بگیرند؛ انشاءالله روزبهروز مقاومت مردم بیشتر خواهد شد.و امیدواریم به برکت دعاى ولیعصر (ارواحنا فداه) و با لطف الهى و با توجّهات پروردگار، ملّت ایران این راه را با سلامت، به آخرین گامهاى خود برساند و دلهاى خانوادههاى شهداى عزیزمان و معلولین و خانوادههاى جانبازان عزیزمان و بقیّهی کسانى که در راه این انقلاب آسیبهایى را متحمّل شدند، شاد بشود و انشاءالله چشمهاى همه به زیارت ولیعصر (ارواحنا فداه) هم روشن بشود.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در این دیدار جمعی از مسئولان و کارکنان وزارتخانههاى بازرگانى، کشاورزى، اطّلاعات و پست و تلگراف و تلفن، مسئولان بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و جانبازان و بنیاد مسکن، مسئولان عقیدتى-سیاسى و فرماندهان نواحى ژاندارمرى سراسر کشور و جمعى از خانوادههاى شهدا و جمعی از جانبازان، اعضاى شوراى ائتلاف اسلامى افغانستان، حزب وحدت افغانستان، جمعى از شیعیان افغانستان در کشورهاى اروپایى و آسیایى حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، آقاى سیّدمحمّد غرضى (وزیر پست و تلگراف و تلفن) مطالبى بیان کرد.
۲) نقلشده از معصوم
۳) ستوده، پسندیده
۴) از جمله، کمالالدّین و تمامالنّعمة، ج ۲، ص ۵۱۲، حدیث ۴۳ (دعای «اللهمّ عرّفنی نفسک»)
۵) امالى صدوق، ص ۳۳۹ (با اندکى تفاوت)
۶) دشمنى کردن، ستم کردن
۷) سورهى توبه، بخشى از آیهی ۱۱۸؛ «... زمین با همهى فراخىاش بر آنان تنگ گردید ...»
۸) آفرینش، آفریدن
۸) آفرینش، آفریدن
۹) از جمله، صحیفهى امام، ج ۱۲، ص ۱۴۸؛ پیام به ملّت ایران در سالگرد پیروزى انقلاب (۱۳۵۸/۱۱/۲۲)
۱۰) دنبالهها، پیروان
۱۱) کمیسیون حقوق بشر در ژنو روز ۱۳۶۸/۱۲/۱۶ با صدور قطعنامهاى بر اساس گزارش نمایندهى ویژهى خود، ادّعاى اعدام سى نفر از اعضاى گروهکها را تحت عنوان قاچاقچى موادّ مخدّر در ایران، بىاساس اعلام کرد. این قطعنامه مورد انتقاد آمریکا قرار گرفت و این کشور حاضر نشد جزو پانزده کشور غربىِ حامى این قطعنامه باشد.
۱۲) پنهانشده، پوشیدهشده
۱۳) امالى صدوق، ص ۳۳۹ (با اندکى تفاوت)