بیانات در دیدار جمعى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و کمیته‌ی انقلاب اسلامى

در سالروز میلاد حضرت امام حسین (علیه السّلام) و روز پاسدار ۳ شعبان ۱۴۱۰(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 در مثل چنین روزى ‌-روز سوّم ماه شعبان- بیش از همه‌چیز، انسان به یاد امام عظیم‌الشّأن فقیدمان، آن خورشید درخشان زندگى ما و آن برق لامع(۲) تاریخ پُرفرازونشیب‌مان می‌افتد؛ که آن بزرگوار روز سوّم شعبان در هیجان و حال مخصوص و در خصوصیّات روحى عجیبى قرار میگرفتند مثل بعضى از مناسبت‌هاى دیگر. یاد پاسداران و این جوانان عاشق مؤمن مخلص فداکارى که نظیرشان را در طول تاریخِ ما کم میشود پیدا کرد، ایشان را به هیجان می‌آورد؛ یاد سیّدالشّهدا حسین‌بن‌على (علیه الصّلاة و السّلام) روح بزرگ آن بزرگوار را به اهتزاز(۳) می‌آورد و در معنویّتِ همه‌جانبه‌ی وجود مقدّس سیّدالشّهدا غرق میشدند. همچنین یاد ماه شعبان و مناجات شعبانیّه و معنویّات این ماه و استقبال ماه مبارک رمضان، به ایشان حال و معنویّت خاصّى میداد. بارها در این مناسبت‌ها و در این مناسبت، ایشان را با همین خصوصیّات و جلوه‌هاى معنا دیده بودیم و زیارت کرده بودیم. و امیدواریم که تصویر نورانى چهره‌ی آن عزیز فقید و آن راحل عظیم، همواره در این مناسبت و همه‌ی مناسبت‌ها مقابل چشم همه‌ی ما باشد؛ که این راه روشن ما است. بنده هم این روز مبارک را به شما پاسداران عزیز ‌- چه سپاه و چه کمیته ‌- و به همه‌ی ملّت ایران و به همه‌ی مؤمنین و مسلمین و مستضعفان و ظلم‌ستیزان عالم تبریک عرض میکنم؛ که حقیقتاً روز ولادت سیّدالشّهدا (علیه السّلام) عید جهانى است.

 وجود مقدّس سیّدالشّهدا اگرچه بیشتر با بُعد جهاد و شهادت معروف شده، لکن آن بزرگوار درحقیقت مظهر انسان کامل و عبد خالص و مخلِص(۴) و مخلَص(۵) براى خدا است. و اساساً جهاد واقعى و شهادت در راه خدا، جز با مقدّمه‌اى از همین اخلاصها و توجّه‌ها و جز با حرکت در سمت انقطاع‌الی‌ا‌لله‌ حاصل نمیشود که در مناجات شعبانیّه‌ی عالیة‌المضامین میفرماید: اِلٰهى هَب لى کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیک.(۶) این کمال انقطاع به خدا و به سوى خدا، این از همه‌چیز گسستن و همه‌ی قیود و دنباله‌ها را در جهت حرکت به سمت محبوب واقعى بریدن و قطع کردن و به آن سمت پرواز کردن ‌-که «کمال الانقطاع الی‌ا‌لله‌» است- چه‌جورى براى انسان حاصل میشود؟ شهادت ‌-که قلّه‌ی فداکارى یک انسان است- بدون حرکت در سمت انقطاع و یک تلاشى و یک مجاهدتى براى ایجاد این انقطاع‌الی‌ا‌لله‌ براى انسان به وجود نمی‌آید. آن تلاش را که انسان انجام داد، آن قدم اوّل را که انسانْ با همّت و عزم و اراده برداشت، آن‌وقت خداى متعال راه را باز میکند و قدمها یکى پس از دیگرى به سمت نورانى شدن دل و به سمت پُرنور شدن وجود انسان برداشته میشود. شما همّت میکنید راه را آغاز میکنید، و خداى متعال به شما در ادامه‌ی راه کمک میکند و کار را آسان میکند و ‌- همان‌طورى که این بزرگوار در مناجات شعبانیّه درخواست کردند ‌- کمال انقطاع‌الی‌ا‌لله‌ را ارزانىِ شما میکند. تدبّر و توجّه به این مضامین و این الفاظ و اُنس با این مفاهیم، براى یک‌یک کسانى که میخواهند به وظایف بزرگ خود عمل بکنند، واجب و لازم و ضرورى است.

 و من اعتقادم این است که اگر امام بزرگوار بی‌نظیر ما ‌-که واقعاً ما در میان مردم این زمان، نظیرى براى ایشان نمی‌شناسیم و بعد از ائمّه‌ی هدا و اولیاءا‌لله‌ (علیهم السّلام) نظیر ایشان را بسیار کم می‌شناسیم- با این مفاهیم مأنوس نبود، با مناجات و دعا سروکار نداشت، اهل تضرّع و استغفار و استغاثه و گریه و مناجات و دعا و توسّل نبود، بسیار بعید بود که خداى متعال این همه توفیق را به ایشان ارزانى میداشت. موفّقیّتهاى این بزرگوار به میزان زیادى مرهون همین ارتباط با خدا، باز بودن راه دل او با درگاه الهى و استغاثه و مناجات و دعا و مانند این چیزها بود. و انسان پیشرفت لحظه‌به‌لحظه‌ی این مرد معنوى و الهى را در طىّ این سالهاى اخیر احساس میکرد. هر ماه رمضانى که بر این بزرگوار میگذشت، انسان میدید که نورانی‌تر شده؛ و خداى متعال او را هدایت میکرد. این راهى که ما در طول این ده سال، یازده سال پشت سر امام حرکت کردیم، راهى نبود که به‌طور طبیعى بدون هدایت و حمایت و کمک الهى، یک ملّتى یا یک رهبرى یا یک شخصى بتواند آن را طى کند. ما به برکت رهبرى امام از پیچ‌وخم‌هاى عجیبى گذشتیم، فرازونشیب‌هاى عجیبى را پشت سر گذاشتیم؛ و [این] نبود، مگر هدایت الهى. عقیده‌ی خود ایشان همین بود و من این حرف را از ایشان شنیده بودم ‌-که شاید گاهى این حرف را گفته باشم و این جمله را از زبان آن بزرگوار نقل کرده باشم-(۷) که در یک جریانى ایشان میگفتند من از اوّل انقلاب احساس میکنم یک دست هدایتى دارد ما را کمک میکند و پیش میبرد و راه‌ها را در مقابل ما باز میکند؛ و حقیقت همین بود. و این هدایت را خداى متعال در مقابل مجاهدت میدهد، در مقابل خلوص و صفا و نورانیّت ارزانى میدارد. هدایت الهى به انسانهاى غافل نمیرسد. اینکه در همین مناجات شعبانیّه میفرماید: وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیک؛(۸) این نورانى کردن چشم دل، حقایق را براى دلِ بیدار و چشم بصیرِ مؤمن روشن کردن، مفت و مجّانى نمیشود؛ بدون مجاهدت و تلاش نمیشود؛ بدون ارتباط با خدا امکان ندارد.

 ما امروز در سطح کشور، در سطح عموم مردم ‌-بخصوص آن کسانى که عشق بیشترى و علاقه‌ی بیشترى به این انقلاب و به محصول این انقلاب دارند- توصیه‌مان این است و علاج را و ضرورت قطعى را در این میدانیم که ارتباط با خدا و ارتباطات فردى با خدا ‌-اُنس با خدا، صحبت با خدا، مناجات با خدا- در یکایک آحاد بایستى تقویت بشود. و این راه امام است و هدایت الهى به دنبال این ارتباط و تماس با خدا است؛ همچنان که در این ده سال هم همین‌جور بوده؛ و همچنان که شما جوانهاى بااخلاص و پاک‌دل در جبهه‌هاى گوناگون این را از خودتان نشان دادید و نتایج آن را هم دیدید؛ و همچنان که درس امام ما این بود.

 من از ایشان سؤال کردم در میان این دعاهاى معروف، شما به کدام‌یک از آنها بیشتر اُنس دارید یا به کدام بیشتر اعتقاد دارید ‌-یادم نیست دقیقاً سؤال من چه بود؛ یکى از این دو سؤال، در این حدودها، چیزى پرسیدم- ایشان بعد از تأمّلى فرمودند دعاى کمیل و مناجات شعبانیّه. و شما وقتی‌که به این دو دعا مراجعه میکنید، با اینکه همه‌ی دعاهاى دیگر هم‌ -[مثل] دعاى ابی‌حمزه‌ی ثمالى، دعاى امام حسین در روز عرفه و دعاهاى فراوان دیگر- رابطه‌ی با خدا است، امّا در این دو دعا، حالت استغفار و انابه و استغاثه و تضرّع به پروردگار را به شکل عاشقانه‌ی آن مشاهده میکنید. در این دو دعا یا دو مناجات ‌-که دعاى کمیل هم یک مناجاتى است با خداى متعال- رابطه، رابطه‌ی محبّت و عشق میان بنده و معبود است؛ و این همان چیزى بود که امام بزرگوار ما روح خود و دل خود را از آن روشن و منوّر میداشت. این، ماه شعبان است، آستانه‌ی ماه مبارک رمضان، و این دعاها و این راه و این صفا و این توصیه‌ی امام امّت [است].

 و ملّت ما احتیاج دارد امروز و همیشه به عزم پولادین و قدم استوار در این راه پُرفرازونشیب، در راه مَجد(۹) امّت اسلامى و اِعلاء کلمه‌ی(۱۰) اسلام و مسلمین، در راه احیاى ارزشهاى اسلامى، در راه مجسّم کردن واقعى عدالت؛ [یعنى] عدالت اجتماعى و حمایت از مظلوم و ضعیف، چیزى که در دنیا شعار آن را دادند، امّا عمل نشد. و امروز که میلیاردها انسان در سرتاسر دنیا زیر فشار سنگین ظلم و بی‌عدالتىِ قدرتهاى بزرگ دست‌وپا میزنند، یک نمونه احتیاج دارند، یک الگو میخواهند؛ و شما میخواهید آن الگو را نشان بدهید. بسیار بارِ سنگینى است؛ بسیار کارِ بزرگى است. البتّه راهِ عملی‌اى است؛ این راه، پیمودنى است و ما تا امروز پیموده‌ایم و به فضل الهى و به کورىِ چشم دشمنان، این راه را تا آخرین مرحله با موفّقیّت خواهیم رفت، به ملّتها و مستضعفین و جویندگان حق راه را و سرمنزل را نشان خواهیم داد؛ امّا کار سنگینى است، کار بزرگى است، آمادگى لازم دارد، اتّکاء به خدا و توکّل لازم دارد، ارتباط با خدا و عشق به ارزشهاى الهى و رابطه‌ی معنوى و عرفانى با ذات مقدّس باری‌تعالىٰ لازم دارد.

 و شما می‌بینید که امروز دشمنان بشریّت، یعنى همین دستگاه استکبار ‌-در رأسْ قدرت شیطانى و اهریمنى آمریکا، و در ذیلْ همه‌ی قدرتهاى شیطانى و اهریمنى- با ارزشهاى انسانى چه میکنند؛ می‌بینید چطور بشریّت را به ابتذال میکشانند و همه‌ی جلوه‌هاى معنویّت را به مسخره و استهزا میگیرند؛ اینها دشمنى است. می‌بینید که امروز نظام جمهورى اسلامى، چون پرچم معنویّت را بلند کرده، چون راه اسلام را میپیماید و براى اسلام و براى ارزشهاى اسلامى تلاش میکند، چقدر مورد بغض و عداوت اینها است. گاهى انسان تعجّب میکند اینها چقدر با اسلام و با معنویّت دشمنند. می‌بینید چه میکنند، چقدر پول خرج میکنند براى اینکه جمهورى اسلامى را با تبلیغات خودشان ‌-تبلیغات زهرآگین، تبلیغات دروغ، تبلیغات تهمت‌آلود- در چشم خلایق در اطراف دنیا بد و زشت کنند. چرا این‌قدر پول خرج میکنند؟ چرا این‌قدر احساس احتیاج میکنند به تبلیغ علیه نظام جمهورى اسلامى؟ چون نظام جمهورى اسلامى بدون تبلیغات شوم آنها، براى ملّتها پُرجاذبه است. و من عرض میکنم که حتّى با همین تبلیغات هم جاذبه‌ی جمهورى اسلامى در چشم ملّتها زیاد است.

 عصبانیّت دستگاه استکبار و بخصوص آمریکا از این است که می‌بینند در سرتاسر جهان اسلام، بیدارى اسلامى دارد روزبه‌روز بیشتر میشود. اینها امیدوار بودند که با گذشت زمان، شعارهاى جمهورى اسلامى در دنیا کهنه و بی‌اثر بشود؛ [ولى] نشد. اینها امیدوار بودند با رحلت امام و با فقدان امام ‌-که شمعِ جمعِ مشتاقان در سرتاسر دنیا بود- شعارهاى اسلامى بی‌اثر بشود و فراموش بشود؛ [ولى] نشد. امروز امام نیست، امّا یاد امام، خطّ امام، شعارهاى امام و هدفهاى امام دارد روزبه‌روز در دنیا پُرنورتر و پُرجلوه‌تر میشود. ملّتها به یاد امام و به یاد سخنان امام به هیجان می‌آیند و دارند کار را بر مستکبرین و بر حکومتهاى ارتجاعى روزبه‌روز تنگ‌تر میکنند. همان‌طورى که بارها گفته‌ایم، این نهال طیّب اسلامى به‌وسیله‌ی آن دست ملکوتى و معنوى در سرزمین فطرت انسان غرس شد و امام ده سال از آن محافظت کرد؛ این دیگر تمام‌شدنى نیست. اَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماءِ* تُؤتیِّ اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛(۱۱) امروز این‌جور شده و همین دشمنان را عصبانى میکند. آنها امیدوار بودند در داخل جمهورى اسلامى، این چراغ بتدریج کم‌نور بشود و خاموش بشود؛ چه برسد به اینکه در دنیا روزبه‌روز مشتعل‌تر بشود. امروز می‌بینند در داخل و خارج کشور، چراغ فضایل اسلامى و جهاد با شیطانها و شیطان بزرگ و حرکت به سمت ارزشهاى الهى و اسلامى، روزبه‌روز فروزان‌تر میشود.

 این حرکت عظیم و پُرافتخار بیست‌ودوّم بهمنِ امسال دشمنان را سوزاند. مژده باد به ملّت بزرگ ما که با این حرکت هوشیارانه‌ی خودشان توانستند دشمن را دچار درد و غیظ کنند! قُل موتوا بِغَیظِکُم.(۱۲) این غیظ در دل دشمنان، با حرکت انقلابى ملّت ما به وجود آمد. و این ملّت، ملّت آگاهى است. حرکتى که بر دوش این‌چنین ملّتى باشد، تمام‌شدنى نیست. از بعد از بیست‌ودوّم بهمن، مرتّب دستگاه‌هاى استکبار در کار هستند تا شاید بتوانند یک جورى اثر این حرکت عظیم بیست‌ودوّم بهمن را از بین ببرند؛ و البتّه نمیتوانند و نخواهند توانست. امروز تبلیغات رادیوهاى بیگانه در بالاترین حجم خود علیه جمهورى اسلامى دارد تلاش میکند؛ این بعد از بیست‌ودوّم بهمن است. البتّه در طول این یازده سال، ما در چند برهه یادمان است، تهاجم همه‌جانبه‌ی پُر از غیظ و حِقد(۱۳) و کینه‌ی رادیوهاى بیگانه و خبرگزاری‌هاى خارجى را که خب پیدا است این خبرگزاری‌ها و این رادیوها که غالباً به مراکز واحدى منتهى میشوند، ابزارى هستند در دست سرمایه‌دارها و صهیونیست‌ها و گردانندگان دنیاى استکبار و استثمار امروز. در هر برهه‌اى که لازم دانستند، یک جنگ تبلیغاتى عظیمى را علیه جمهورى اسلامى به راه انداختند؛ و این روزها ‌-این یکى دو هفته‌ی اخیر بعد از بیست‌ودوّم بهمن- البتّه یکى دو روز از حرکت عظیم بیست‌ودوّم بهمن گیج بودند و قادر بر تحلیل نبودند؛ [امّا] از یکى دو روز بعد از بیست‌ودوّم بهمن، حجم عظیم تبلیغات علیه جمهورى اسلامى شروع شد و هر کارى که توانستند کردند ‌-این را باید ملّت ایران توجّه داشته باشند- از شایعه‌پراکنى، تا دروغ‌آفرینى، تا تحریک، تا بزرگ کردن ضعفها، تا ایجاد فضاى غبارآلود و نومیدکننده از آینده؛ درست همان چیزهایى که براى دشمن آرام‌بخش است. هر چیزى را که امیدوار بودند در داخل جامعه‌ی ما باشد، و نیست، سعى کردند با تبلیغات وانمود کنند که هست: میخواهند اختلاف باشد؛ بحمدا‌لله‌ اختلاف عمیق و بنیانى در جامعه‌ی ما نیست؛ آنچه هست، سطحى است؛ آنچه هست، حائز اهمّیّت نیست و در این حدها مضر نیست؛ امّا آنها این‌جور وانمود میکنند که اختلافات بین مسئولین جمهورى اسلامى، اختلافات عمیقى است؛ جنگ قدرت هست؛ همان چیزى که بین خودشان هست؛ همان چیزى که در دنیاى استکبار هست را به ما نسبت میدهند؛ بدروغ و خلاف واقع.

 در میان مردم ما امید به آینده هست. دلها آینده را روشن می‌بینند. ما یازده سال سخت‌ترین بخش این راه را طى کرده‌ایم؛ چرا به آینده امیدوار نباشیم؟ و لذا مردم ما امیدوارند؛ به دولت امیدوارند، به برنامه‌ها امیدوارند، به مجلس امیدوارند، به قوّه‌ی قضائیّه امیدوارند، به نیروهاى نظامى و انتظامى امیدوارند، احساس قدرت میکنند و میدانند در آینده قوی‌تر هم خواهند بود؛ این احساس مردم ما است و احساس به‌جایى هم هست، باید هم مردم امیدوار باشند. این راهى که ما داریم [در آن] حرکت میکنیم، راه امید است؛ زیرا که راه خدا است، راه قوانین طبیعت است؛ آنها [هستند که] برخلاف حقّند و باید از آینده نومید باشند؛ ما برطبق قوانین الهى و قوانین طبیعى داریم حرکت میکنیم. این قوانین طبیعى، همان قوانینى است که علی‌رغم صدها سال ‌-شاید حدود دو قرن یا بیشتر- تلاش دشمنان اسلام و دین براى اینکه دین را از صحنه خارج کنند، آن تلاشها را خنثى کرد و امروز دین در دنیا مطرح است؛ حکومت دینى در این نقطه‌ی حسّاس عالم به وجود آمد و امروز دین در دنیا شده یک امرِ مطرح؛ کشورهایى که هفتاد سال، هشتاد سال از دین دور نگه داشته شدند، دارند بازسازى دینى میکنند. این همان قوانین طبیعى است؛ این همان قوانین الهى است. صهیونیست‌ها این را میخواستند؟ گردانندگان جریانها و سیاستهاى مادّى دنیا ‌-که دنیا را به سمت هرزگى کشاندند و معنویّت را در زندگى مردم بکلّى به فراموشى سپردند- این را میخواستند؟ میخواستند دوباره دین زنده بشود؟ میخواستند دوباره شعائر دینى و بخصوص شعائر اسلامى زنده بشود؟ [امّا] می‌بینید که شد. این همان قوانین الهى است که علی‌رغم دشمنان خدا و دشمنان اسلام و دشمنان دین و معنویّت، کار خودش را میکند و راه خودش را باز میکند. ما طبق این قوانین داریم حرکت میکنیم؛ چرا امیدوار نباشیم؟ ما طبق همان قوانینى حرکت میکنیم که رسول اکرم در سخت‌ترین دورانهاى زندگى، به اتّکاء آن قوانین احساس امیدوارى میکرد. همان روزى که تمام قوم(۱۴) پیغمبر در مکّه، او را محاصره کرده بودند و حتّى جان او در خطر بود، نمیگذاشتند در خانه‌اش زندگى بکند و مجبور بود یک روز طائف برود و یک روز شِعب ابی‌طالب، در آن روز میگفت: وَما اَنَا اِلّا نَذیرٌ مُبین؛(۱۵) میگفت من میخواهم دنیا را تکان بدهم؛ میگفت من یک انقلاب جهانى در پیش دارم و در آستین دارم. به اتّکاء چه میگفت؟ به اتّکاء خدا، به اتّکاء قوانین الهى، به اتّکاء مجاهدتى که تصمیم داشت بکند. ما به اتّکاء همین قوانین داریم حرکت میکنیم؛ چرا امیدوار نباشیم؟ او توانست، و ما [هم] خواهیم توانست. او توانست تاریخ را عوض کند، او توانست صدها سال دنیا را تحت تأثیر احکام و نظام خود قرار بدهد؛ ما هم خواهیم توانست، ما هم دنباله‌ی همان راهیم. چرا ملّت ایران امیدوار نباشند؟ و دشمن که میخواهد ملّت ایران امیدوار نباشند، این نومیدى را در تبلیغاتش ‌-در شایعه‌پراکنی‌ها، دروغ‌سازی‌ها- منعکس میکند. در این روزها خدا میداند چقدر شایعه‌ی دروغ به دست دشمن در میان جامعه‌ی ما منتشر کردند. بنده در جریان این شایعات دائماً قرار میگیرم و میدانم دشمن چه شایعاتى را ‌-حتّى بعضى از شایعات بخصوص در بعضى از شهرها- منتشر میکند؛ به‌وسیله‌ی همین رادیوها و به‌وسیله‌ی معدودْ عناصرِ خودفروخته‌ی خائنِ پشت‌به‌خداکرده‌ی پشت‌به‌خلق‌کرده‌ی خودشان.

 راه ما بحمدا‌لله‌ راه روشنى است، راه ما راه اسلامى است که امام به ما معرّفى کرد، راه ما راه آن اسلامى است که دشمنان خدا از آن میترسند، راه ما راه آن اسلامى است که مستضعفان و مظلومان را خوشحال و امیدوار میکند؛ نه چیزى که اسمش اسلام است، امّا از اوّل تا به آخر در خدمت دشمنان اسلام است. ما این را به‌عنوان اسلام قبول نداریم؛ این همان اسلام آمریکایى است؛ تعبیر درستى که امام فقیدِ حکیم ما بارها تکرار میکردند. اسلام ناب، آن اسلامى است که ابوجهل‌ها باید از آن بترسند؛ اگر اسلامى بود که ابوجهل‌ها از آن نترسیدند، ابوسفیان‌ها از آن نترسیدند و با آن دشمن نبودند، در اسلام بودن آن باید شک کنید؛ اسلام نیست. آن اسلامى هم که طبقات مستضعف و محروم به آن امیدوار نشوند و دل ندهند، اسلام نیست. اسلامى که نتواند آرزوهاى خفته‌ی فروکشته‌ی قشرهاى مظلوم را در سطح دنیا ‌-نه‌فقط در سطح کشور خودمان- زنده کند و احیا کند، شک کنید در اینکه این، اسلام باشد.همه‌ی بشریّت متدیّن، منتظر مصلح است؛ و همه‌ی مسلمین، منتظر مهدىّ موعودند؛ و خصوصیّت مهدىّ موعود (عجّل ا‌لله‌ تعالى فرجه و ارواحنا فداه) در نظر مسلمانان این است که «یَملَاُ ا‌لله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَورا».(۱۶) عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بین بردن ظلم از سطح زمین، خصوصیّت مهدىّ موعود است. اسلامى که در آن، تلاش براى عدالت و مبارزه‌ی با ظلم نباشد، چطور میتواند اسلام باشد و چطور میتواند چیزى باشد که بشریّت به سمت آن باید حرکت کند؟ بشر به سمت چیزى حرکت میکند که مظهر آن، وجود مقدّس مهدى (علیه الصّلاة و السّلام و عجّل ا‌لله‌ تعالى فرجه الشّریف) است؛ و آن، چیزى است که در این کلمات متواتر وارد شده: پُر کردن دنیا از عدل و داد، و ظلم را ریشه‌کن کردن.

 راه ما این است؛ راه [آن] اسلامى که امام ترسیم کرد و ده سال درباره‌ی آن صحبت کرد؛ غیر از آنچه ایشان در دوران مبارزات و قبل از آن، درباره‌ی آن گفته بود. امام در این ده سال، به مناسبت‌ها، در جریان زندگى، در برخورد با حوادث، اسلام را براى ما روشن کرد؛ [لذا] نقطه‌ی مبهمى براى هیچ کس باقى نیست. راه ما این راه است؛ و این راهى است بسیار مطمئن، امیدبخش، روشن. در این راه امید هست، امّا مجاهدت هم لازم دارد؛ و این مجاهدت، جز با ارتباط با خدا، جز با خالص کردن خود، جز با دور شدن از رذائل اخلاقى امکان‌پذیر نیست. پیمودن این راه، با اختلاف کلمه و تشتّت(۱۷) هم ممکن نیست. این وحدت کلمه‌اى را که دارید، باید حفظ کنید. از اختلاف کلمه به هر شکل باید بپرهیزید. هیچ کس هیچ حرکتى که موجب اختلاف است، نباید انجام بدهد؛ و اگر کسى انجام داد، دیگرى باید آن را تشدید نکند. این وظیفه است؛ این وظیفه‌ی عمومى است؛ این تکلیفى است مثل نماز، مثل جهاد؛ و این خودِ جهاد فی‌سبیل‌ا‌لله‌ است و امروز جهاد، این است.

 و البتّه شما پاسداران عزیز و همه‌ی نیروهاى مسلّح ‌-چه نظامى و چه انتظامى: ارتش، سپاه، کمیته، شهربانى، ژاندارمرى- و پشت سر همه‌ی اینها بسیج عظیم مردمى، باید آمادگی‌شان را براى دفاع نظامى از دستاوردهاى انقلاب هم حفظ کنند. این توصیه‌اى است که ما مکرّر این توصیه را کرده‌ایم، باز هم میکنیم. و این توصیه‌ی خشک‌وخالى هم نیست؛ این دستور است، وظیفه است و همه‌ی مسئولین نیروهاى مسلّح باید این را به‌عنوان یک وظیفه بشنوند و به‌طور جدّى دنبال آن باشند. و آمادگى، شامل آمادگى رزمى و آموزشى و سازمان‌دهى و انضباط و اخلاق و پشتیبانی‌ها و همه‌ی انواع آمادگى است. و بخصوص در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ‌-ضمن اینکه نیروهاى سه‌گانه‌ی سپاه، همه موظّفند کارهایشان را انجام بدهند- نیروى زمینى نقش ویژه‌اى دارد. و امروز اهمّیّت نیروى زمینى مضاعف است و وظایف آن، وظایف بسیار مهم و روشنى است و همان‌طور که براى سپاه و ارتش ترسیم کردیم، خطوط کار این سازمانها مشخّص است. و نیروى زمینى سپاه بایستى روزبه‌روز ‌ان‌شاءالله‌ خودش را از لحاظ سازمان‌دهى و از لحاظ آموزش و بخصوص حضور -در مناطقى که حضور آنها لازم است- آماده‌تر بکند. و خداوند هم با این تلاشهایى که دارید میکنید و خواهید کرد، کمک و فضل و لطف خودش را بر شما نازل خواهد کرد. امیدواریم خداوند متعال همه‌ی شما را، همه‌ی ملّت ایران را و همه‌ی مسلمین مجاهد و مبارزِ عالَم را مشمول دعاى حضرت بقیّةا‌لله‌ (ارواحنا فداه) قرار بدهد و دعاى روح مطهّر امام عزیزمان را هم شامل حال همه‌ی ما بفرماید.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته


۱) در این دیدار رئیس ستاد کلّ نیروهاى مسلّح، فرمانده کلّ سپاه، نماینده‌ى ولىّ‌فقیه در کمیته‌ى انقلاب اسلامى، نماینده‌ى ولىّ‌فقیه در سپاه پاسداران و قائم‌مقام وى، رئیس ستاد کلّ سپاه پاسداران، فرماندهان و معاونان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و کمیته‌ى انقلاب اسلامى و نیروهاى انتظامى و جمعى از خانواده‌هاى شهداى نیروهاى مسلّح حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین عبدالله‌ نورى (نماینده‌ى ولىّ‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى) گزارشى ارائه کرد.
۲) درخشان، تابنده، تابان
۳) شادمانى
۴) کسى که عبادت را خالص براى خدا انجام داده و به او شرک نورزیده و گناه نکرده است.
۵) کسى که خداوند او را اختیار کرده و از شرک و گناهان محفوظ داشته است. انسان چنین مقامى را در نتیجه‌ى اخلاص حاصل میکند و به درجه‌اى میرسد که تمامى افکار و اعمال و رفتارش، براى خدا و رضایت او خالص میشود و هیچ‌گونه شائبه‌ى غیرخدایى ندارد.
۶) اقبال‌الاعمال، ج ۲، ص ۶۸۵ (مناجات شعبانیّه)؛ «بارخدایا! این موهبت را به من عنایت کن که همواره به تو بپردازم»
۷) از جمله، بیانات در دیدار فرمانده و جمعى از پاسداران کمیته‌ى انقلاب اسلامى (۱۳۶۸/۳/۱۸)
۸) اقبال‌الاعمال، ج ۲، ص ۶۸۵؛ «و دیدگان دلهاى ما را به فروغ دیدار خود نورانى گردان.»
۹) بلندى مرتبه، عزّت
۱۰) بلند کردن نام و آوازه
۱۱) سوره‌ى ابراهیم، آیه‌ی ۲۴ و بخشى از آیه‌ی ۲۵؛ «آیا ندیدى خدا چگونه مثل زده: سخنى پاک که مانند درختى پاک است، که ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است؟ میوه‌اش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد...»
۱۲) سوره‌ى آل‌عمران، بخشى از آیه‌ی ۱۱۹؛ «... بگو به خشم خود بمیرید ...»
۱۳) کینه‌ورزى، عداوت
۱۴)خویشان
۱۵) سوره‌ى احقاف، بخشى از آیه‌ی ۹؛ «... و من جز هشداردهنده‌اى آشکار [بیش] نیستم».
۱۶) امالى صدوق، ص ۳۳۹ (با اندکى تفاوت)؛ «خداوند به وجود او جهان را پُر از عدل و داد میکند، پس از آنکه پُر از ظلم و ستم شده باشد.»
۱۷) پراکندگى، اختلاف