پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR کلیپ صوتی «تاکتیک ربوبی» را منتشر کرد.
این کلیپ صوتی شامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای پیرامون تحقق و صدق وعدههای الهی است.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی که در این کلیپ میشنوید:
همواره تحقق معجزگون وعدههای الهی، نشانهی امیدبخشی است که تحقق وعدههای بزرگتر را نوید میدهد. حکایت قرآن از دو وعدهای که خداوند به مادر موسی داد، نمونهای از این تاکتیک ربوبی است.
در آن هنگامهی دشوار که فرمان به آب افکندن صندوق حامل نوزاد داده شد، خطاب الهی وعده فرمود که: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین». تحقق وعدهی اول که وعدهی کوچکتر و مایهی دلخوشی مادر بود، نشانهی تحقق وعدهی رسالت شد، که بسی بزرگتر و البته مستلزم رنج و مجاهدت و صبر بلندمدت بود: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد الله حقّ». این وعدهی حق، همان رسالت بزرگ است که پس از چند سال تحقق یافت و مسیر تاریخ را تغییر داد.
بیانات در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
این کلیپ صوتی شامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای پیرامون تحقق و صدق وعدههای الهی است.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی که در این کلیپ میشنوید:
همواره تحقق معجزگون وعدههای الهی، نشانهی امیدبخشی است که تحقق وعدههای بزرگتر را نوید میدهد. حکایت قرآن از دو وعدهای که خداوند به مادر موسی داد، نمونهای از این تاکتیک ربوبی است.
در آن هنگامهی دشوار که فرمان به آب افکندن صندوق حامل نوزاد داده شد، خطاب الهی وعده فرمود که: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین». تحقق وعدهی اول که وعدهی کوچکتر و مایهی دلخوشی مادر بود، نشانهی تحقق وعدهی رسالت شد، که بسی بزرگتر و البته مستلزم رنج و مجاهدت و صبر بلندمدت بود: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد الله حقّ». این وعدهی حق، همان رسالت بزرگ است که پس از چند سال تحقق یافت و مسیر تاریخ را تغییر داد.
بیانات در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
وقتی مادر حضرت موسی، موسی را به آب میانداخت، خداوند متعال دو وعده به او داد. فرمود: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین»؛ او را به تو برمیگردانیم و او را پیامبر مرسل خودمان قرار میدهیم. به فاصلهی کوتاهی بچه به مادر برگشت. خداوند میفرماید: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ»؛ بچه را به مادر برگرداندیم تا مادر یقین کند که وعدهی ما وعدهی درستی است. ما دو وعده داده بودیم، این اوّلیاش؛ پس ای مادر موسی! بدان که وعدهی دومی هم حق است: او پیغمبر مرسلی است که خواهد آمد و بساط فرعون را به هم خواهد ریخت. خدای متعال بخشی از وعده را نقد در اختیار مادر موسی گذاشت تا به آن وعدهی نسیه یقین کند. بخشی که خدای متعال به صورت نقد در اختیار ملت ایران قرار داده، خیلی بیشتر از اینهاست.
بیانات در دانشگاه افسری امام حسین(ع) ۱۳۹۰/۰۳/۱۰
خدای متعال برای اینکه دلها را به تحقق وعدههای آینده قرص کند، برخی از این وعدهها را در کوتاهمدت اجرا میکند. خدای متعال به مادر حضرت موسی وحی کرد: «فألقیه فی الیمّ». بعد فرمود: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین». دو تا وعده داد: بچه را در دریا بینداز - نگران نباش - هم به تو برمیگردانیم، هم او را به مقام نبوت و ارسال میرسانیم. آن نبوت هم همان نبوتی بود که سالهای متمادی - شاید چند قرن - بنیاسرائیل در انتظارش بودند. بعد که حضرت موسی در قصر فرعونی به آغوش مادر برگشت، خدای متعال میفرماید: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللّه حقّ»؛ این وعدهی اوّلی را برایش تحقق دادیم، برگرداندیم تا بداند وعدهی خدا درست است؛ آن وعدهی دوم هم محقق خواهد شد.
خدای متعال با ملت ایران اینجوری رفتار کرده است؛ وعدههای بسیاری را محقق کرده است، کارهای بزرگی انجام گرفته است. جوانهای عزیز! بدانید آن روز هیچ کس باور نمیکرد بشود نظام طاغوتیِ سلطنتی را تکان داد، چه برسد به این که انسان بخواهد آن را از بین ببرد. امروز شما میبینید که نظام طاغوتی منفورترین نظامها در دنیای اسلام است؛ از ایران که بکلی ازاله شد و - به قول معروف - به زبالهدانی تاریخ انداخته شد. آن روز اگر میگفتند که ممکن است ایران از زیر چنبرهی سلطهی آمریکا خارج شود، آنهائی که مسائل کشور را میدانستند، به طور قطع و یقین میگفتند چنین چیزی ممکن نیست. همهی امور کشور، همهی سیاستهای کلان کشور در اختیار آمریکائیها بود؛ گاهی حتّی در جزئیات دخالت میکردند: چه کسی وزیر فلان وزارتخانه باشد، چه کسی نباشد؛ قیمت نفت این مقدار بالا برود یا نرود. با این تسلطی که آمریکائیها و در حاشیهی آمریکائیها بقیهی اراذل و اوباش جهانی بر کشور ما، بر ملت ما، بر منابع ما، بر آبروی ما داشتند، چه کسی باور میکرد که این از بین برود؟ امروز شما میبینید در دنیا اگر یک ملت را بخواهند نام بیاورند که مستقل از سیاستهای استکباری آمریکا و امثال آمریکاست، اسم ایران را میآورند. ملتهای دیگر به ایران نگاه میکنند، هیجان پیدا میکنند از این ایستادگی، از این صراحت، از این شجاعت، از این استقامتی که ملت ایران به خرج دادند.
بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۹۱/۱۰/۱۹
من در پایان صحبتم یک ماجرای قرآنی را برای شما عرض میکنم، تا هم شاهدی بر این گفته باشد و هم دلهای شما در روز جمعه ماه رمضان، با ذکر این ماجرا نورانی شود. وقتی در آن حکومت استبدادی ظالمانه فرعونی، مادر موسی، موسی را به دنیا آورد و مسلّم بود که این بچه پسر را خواهند کشت، این مادر ماند که چه کند. اگر دختر بود، خیالش راحت بود. دل مادر مالامال از محبّت بچه است، اما مانده است که چه کند. اینجا وحی الهی به این مادر رسید: «و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه»؛ شیرش بده، نترس. «فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم»؛ وقتی خطر زیاد شد و ترسیدی که بچه بهدست دشمن بیفتد، نگذار او را از تو بگیرند؛ او را به دریا بینداز. در چند جای قرآن، این داستان را خدای متعال ذکر کرده است. در هر جایی با یک ظرافتها و لطافتهایی آن را بیان کرده است. این مادر در شرایطی قرار گرفت که فهمید خطر تهدید میکند. به خانه این خانواده محترم بنیاسرائیلی ریختند، تا بچه را بگیرند. مادر موسی فهمید که بالاخره بچه از دست خواهد رفت؛ اینجا بود که بچه را به رود نیل انداخت. تعبیر قرآن «فی الیم» است؛ اما قرائن نشان میدهد که مراد همان رود نیل است. خیلی مهمّ است؛ مادر چطور طاقت میآورد بچه خود را داخل صندوقی بگذارد و او را داخل رودخانهای بیندازد که خروشان میرود؟! اما وحی الهی به مادر چنین گفت: «انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین». خدای متعال در اینجا دو وعده به این مادر داد: اوّل این که این بچه را به تو بر میگردانیم، دوم این که او را از مرسلین قرار میدهیم. بعد که این بچه را در میان رود خروشان انداخت، به خواهر موسی گفت: «و قالت لاخته قصیه»؛ برو دنبالش ببین چه میشود و سرنوشت این بچه به کجا خواهد انجامید؟ نگرانند؛ بچه کوچک، شیرخوار، چند روزه! تا این که این بچه از طریق رود نیل به نزدیک خانه فرعون رسید. «فالتقطه آل فرعون»؛ خانواده فرعون او را گرفتند و خدا در دلشان انداخت که او را نگهدارند. زن فرعون گفت که این بچه را برای خودمان نگهداریم: «قرّة عین لی و لک». «و حرمنا علیه المراضع»؛ پستانها را نگرفت. هرچه دایه آوردند که به این بچه شیر بدهند، پستان آنها را نگرفت. گرسنه است و شیر میخواهد. در این بین، خواهر موسی آمد و گفت: «هل ادلکم علی اهل بیت یکفلونه لکم»؛ میخواهید من یک مرضعه پیدا کنم؟ ببینید وقتی خدای متعال میخواهد دعا را مستجاب کند و وعده را محقّق نماید، اینگونه شرایط را جور میآورد؛ به دل این دختر میاندازد و به او شجاعت میدهد که بیاید و به مأموران فرعونی اینچنین پیشنهادی بکند. آنها گفتند عیبی ندارد. او رفت مادر موسی را برداشت آورد و گفت که این زن، زن شیردهی است. موسی را به او دادند؛ بوی مادرش را شنید و بنا کرد به شیرخوردن! در اینجا سوءظنّ فرعونیها تحریک نشد و به ذهنشان نرسید که شاید او مادر این بچه باشد. خدای متعال میخواهد وعده خود را عمل کند. «فرددناه الی امه»؛ این بچه را به مادرش برگرداندیم. «کی تقر عینها و لاتحزن»؛ تا چشمش روشن شود و محزون نگردد. «ولتعلم ان وعداللَّه حق»؛ تا بداند وعده خدا درست است. این وعده را که خودش دید درست است؛ اما وعدهی بعدی: «و جاعلوه من المرسلین». در واقع پیام بعثت موسی پس از گذشت سالها همین جا داده شد: همه بنیاسرائیل بدانند که این بچه، پیامبر خواهد شد و مبعوث خواهد گردید و شما را نجات خواهد داد، و شد. البته از آن روزی که خدای متعال به دل مادر موسی وحی کرد که «و جاعلوه من المرسلین»، تا آن روزی که موسی در طور مقام نبوت و رسالت را گرفت و مأمور شد که بیاید بنیاسرائیل را نجات دهد، شاید سی، چهل سال فاصله شد. البته در روایات چیزهایی هست، منتها آدم به سندهای این روایات خیلی مطمئن نیست؛ لیکن آنچه که از قرائن آیات به دست میآید، اقلاً حدود سی سالی فاصله شد.
عزیزان من! اینگونه است که وعده الهی تحقّق پیدا میکند؛ منتها بعد از مدّت زمانی. وعده الهی این است که ملتهای مسلمان را عزیز کند. این یکشبه که ممکن نیست؛ بدون تلاش و عمل هم ممکن نیست. وعده الهی این بود که هر ملتی در راه خدا مبارزه کند و ایمان داشته باشد، پیروز شود. بسیار خوب؛ شما ملت ایران ایمان داشتید، مبارزه کردید، پیروز شدید. وعده الهی این است که شما بعد از این پیروزی، با دشمنان خدا درگیر خواهید شد و اگر پافشاری و صبر و ایستادگی کنید، باز هم پیروز خواهید شد؛ یعنی هم وعده پیروزی هست، هم وعده درگیری هست. آری؛ وقتیکه قدرت الهی، قدرت اسلام، قدرت قرآن، قدرت معنویت، در یک جا عَلَم برمیافرازد، کسانی که مخالف معنویتند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل ظلمند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل فسادند، دشمنی میکنند؛ کسانی که به هر جهتی معنویت و دین را برنمیتابند، دشمنی میکنند. «و لما رأی المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنااللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله». وقتی در جنگ احزاب، قریش از یک طرف، یهود از یک طرف، سقیف از یک طرف و انواع و اقسام دشمنان از اطراف حمله کردند و مدینه را محاصره نمودند، در آنجا مردم دو دسته شدند؛ مؤمنین یکطور، غیرمؤمنین و کسانی که «فی قلوبهم مرض» بود، یک طور دیگر. آنهایی که در دلشان مرض بود میگفتند: «ما وعدنااللَّه و رسوله الا غرورا»؛ ما فریب خوردیم؛ اسلام نتوانست به ما عزّت و امنیت دهد و ما را نجات بخشد. ببینید؛ اطراف مؤمنین را محاصره کرده بودند. این حزبها و گروههای دشمن، شرقیاش، غربیاش، همسایهاش، دوردستش، همه دست به دست هم داده بودند، سر به هم آورده بودند و به دولت اسلامی حمله کرده بودند؛ اما مؤمنین میگفتند: «هذا ما وعدنا اللَّه و رسوله»؛ ما تعجّب نمیکنیم. این همان چیزی است که خدا و پیامبر به ما وعده کرده بودند. وعده خدا و پیامبر این است که «الّذین امنوا یقاتلون فی سبیلاللَّه والّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت». شما که مؤمنید، در راه خدا مبارزه میکنید. آنهایی که با خدا میانهای ندارند، در راه طاغوت مبارزه میکنند. آری؛ آنها هم مبارزه میکنند؛ ولی «فقاتلو اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا». اگر مبارزه کردید، اگر ایستادید، اگر صبر و ثبات خودتان را از دست ندادید، شما پیروزید؛ اما اگر رها کردید، احساس ضعف کردید، احساس نومیدی کردید، عقبگرد کردید، نه. پس، حضور دشمن و حمله دشمن، مایه تعجّب نیست؛ «هذا ما وعدنا اللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله و مازادهم الا ایمانا و تسلیما». بنابراین، وعده الهی مسلّم است؛ یعنی هم در صورت مبارزه، در صورت صبر و در صورت ایستادگی، پیروزی به دست میآید و هم در صورتی که شما صادق باشید، دشمنیها به سمت شما توجّه پیدا میکند.
بیانات در خطبههای نمازجمعه ۱۳۷۷/۱۰/۰۴