فرانسه در آستانهی انقلابش در بدترین شرایط اقتصادی قرار گرفت و از پنجاه سال پیش از آن با مشکلات و بحرانهای مالی فراوانی دست به گریبان شد. استقراضهای خارجی فرانسه سر به فلک کشید و قحطی موجب تضعیف شدید قدرت سیاسی آن گردید. در مقابل، نارضایتی مردم هم به اوج خود رسید. این شرایط در روسیه نیز با آغاز قرن بیستم و پس از پایان دو جنگ خارجی به همان وضعیت فرانسه دچار بود و رکود و بیکاری در آن بهشدت گسترش یافته بود. اما شرایط ما در اواخر حکومت محمدرضا پهلوی کاملاً متفاوت بود. ایران در سالهای پس از 1353 در مطلوبترین شرایط اقتصادی قرار داشت؛ تا جایی که در تمام دوران سلطنت 57 سالهی رژیم پهلوی و حتی دورهی قاجار این شرایط خوب مالی بیسابقه بود. با افزایش غیر قابل باور درآمدهای نفتی، حکومت شاهنشاهی ایران به یکی از ثروتمندترین دولتهای جهان بدل شد، اما جامعهی ایرانی از یک جامعهی مولد به یک جامعهی کاملاً مصرفگرا تبدیل شد. بر خلاف رژیمهای فرانسه و روسیه، نهتنها دولت مقروض نبود، به بسیاری از دولتها وام میپرداخت و از ذخایر ارزی سرشاری برخوردار بود.
دکتر منوچهر محمدی در کتاب «انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلابهای فرانسه و روسیه» شیوهای کلاسیک را در بررسی پدیدههای اجتماعی و بهویژه در مطالعهی انقلابها را انتخاب کرده است. او میگوید این کتاب را در سال 1365 و به توصیهی حضرت امام خمینی رضواناللهعلیه نوشته است. کتابی که یک مقدمه و سه فصل اصلی دارد و در انتها با یک جمعبندی به پایان میرسد.
نویسنده در فصل نخست کتابش از مراحل سهگانهی انقلابهای دنیا سخن میگوید و سپس آفات هر انقلابی را توضیح میدهد. در فصل دوم و در دو گفتارِ جداگانه به بررسی قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی پیش از پیروزی انقلاب در هر سه کشور میپردازد. در فصل سوم نیز با دو گفتارِ «حاکمیت میانهروها» و «رادیکالیسم»، دست به مقایسهی این سه کشور در شرایط پس از پیروزی انقلابها میزند. در بخش پایانی کتاب نیز سخن از مباحثی همچون رفُرم، شورش، کودتا و انقلاب را به میان میآید و نگارنده دو سؤال اساسی را مطرح میکند؛ اینکه «آیا انقلاب فرزندان خود را میخورد؟» و دیگر اینکه «آیا انقلاب ایران به دیکتاتوری ختم میشود؟»
نکتهی مهم این است که نویسنده برای نگارش این کتاب به تحقیق کتابخانهای بسنده نکرده، بلکه به کشورهای مختلف اروپایی هم سفر کرده و از منابع اصلی نیز بهره برده است.
دکتر منوچهر محمدی در کتاب «انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلابهای فرانسه و روسیه» شیوهای کلاسیک را در بررسی پدیدههای اجتماعی و بهویژه در مطالعهی انقلابها را انتخاب کرده است. او میگوید این کتاب را در سال 1365 و به توصیهی حضرت امام خمینی رضواناللهعلیه نوشته است. کتابی که یک مقدمه و سه فصل اصلی دارد و در انتها با یک جمعبندی به پایان میرسد.
نویسنده در فصل نخست کتابش از مراحل سهگانهی انقلابهای دنیا سخن میگوید و سپس آفات هر انقلابی را توضیح میدهد. در فصل دوم و در دو گفتارِ جداگانه به بررسی قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی پیش از پیروزی انقلاب در هر سه کشور میپردازد. در فصل سوم نیز با دو گفتارِ «حاکمیت میانهروها» و «رادیکالیسم»، دست به مقایسهی این سه کشور در شرایط پس از پیروزی انقلابها میزند. در بخش پایانی کتاب نیز سخن از مباحثی همچون رفُرم، شورش، کودتا و انقلاب را به میان میآید و نگارنده دو سؤال اساسی را مطرح میکند؛ اینکه «آیا انقلاب فرزندان خود را میخورد؟» و دیگر اینکه «آیا انقلاب ایران به دیکتاتوری ختم میشود؟»
نکتهی مهم این است که نویسنده برای نگارش این کتاب به تحقیق کتابخانهای بسنده نکرده، بلکه به کشورهای مختلف اروپایی هم سفر کرده و از منابع اصلی نیز بهره برده است.