بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
اوّلاً از همهی برادران و خواهران که از مناطق مختلف کشور و از مراکز گوناگون تشریف آوردهاند، تشکّر میکنم؛ مخصوصاً خانوادههاى معظّم شهدا و علماى اعلام و ائمّهی محترم جمعه و جماعت. از همهی برادران و خواهرانى که در بخشهاى خدمتىِ گوناگون مشغول خدمت به ملّت و کشور و اسلام و انقلاب هستند، قلباً و عمیقاً تشکّر میکنم؛ برادران و خواهرانى که در نهضت سوادآموزى مشغول تلاش و خدمت ارزندهی خودشان هستند - که حقیقتاً کار بسیار بزرگ و فریضهی فوتى و فورى و کاملاً حائز اهمّیّتى است؛ و امیدواریم انشاءالله موفّق باشند - همینطور برادران مربوط به وزارت راه و کادرهاى پروازى و برادران حفاظت اطّلاعات ارتش، برادران زحمتکشى که در بنیان و ساختمان مرقد حضرت امام (رضوان الله تعالى علیه) مشغول تلاشند و همهی برادران و خواهرانى که از شهرهاى دوردست تشریف آوردهاند و در بخشهاى مختلف به خدمت مشغول هستند، از همهی شما - تکتک، از زن و مرد - صمیمانه تشکّر میکنم و امیدوارم تأیید الهى و هدایت الهى و سپاس بیدریغ این مردم عزیز و زحمتکش و خدوم، شامل حال همهی شما باشد.
و قدر این خدمات را بدانید، قدر اشتغال در جمهورى اسلامى را بدانید. با همهی زحمت و رنجى که هر کس در راه خدمت متحمّل میشود، باید توجّه داشته باشد که امروز در سِلک خدمت به این مردم درآمدن و در مجموعهی نظام جمهورى اسلامى و دستگاهِ کارىِ آن قرار گرفتن، یک نعمت الهى است؛ این نعمت را باید شکرگزار بود.
و امّا مطلبى که من امروز مایلم با شما در میان بگذارم، این حوادثى است که در دنیا اتّفاق میافتد که جزو حوادث نادر و بسیار تعیینکننده در وضع عالم و تاریخ است و براى ما مایهی تأمّل و تدبّر و از جهتى مایهی خوشحالى، و براى ملّتهاى دنیا و دولتها مایهی عبرت است. دو حادثهی مهم در همین ایّامِ نزدیک اتّفاق افتاده است: یکى حوادث مربوط به اروپاى شرقى است،(۲) و دیگرى حادثهی حملهی مسلّحانهی آمریکا به یک کشور کوچک در همسایگى خود.(۳) هر کدام از این دو مسئله، شایستهی این است که مورد تأمّل و توجّه دقیق قرار بگیرد.امّا حوادث اروپاى شرقى - که آخرینش همین حادثهی رومانى است -(۴) دو سه ماه است که شروع شده و نظامها و رژیمهاى مارکسیستىِ کشورهاى کمونیستىِ اروپاى شرقى یکى پس از دیگرى در هم فرومیریزد؛ حزب کمونیست در این کشورها کنار گذاشته میشود؛ دولتهایى که به نام سوسیالیسم و کمونیسم بر مردم حکومت میکردند، یا با خونریزى یا با تظاهرات خیابانى و خلاصه به دست مردم برکنار میشوند و بناى کمونیسم و مارکسیسم و نظامهاى کمونیستى در اروپاى شرقى که در طول دهها سال به وجود آمده بود و چقدر پول و اسلحه و سیاست براى بنیانگذارى و ترمیم و رنگ و روغن زدن به آن خرج شده بود، ظرف چند هفته دارد فرومیریزد؛ و به تبع آن، در جاهاى دیگر دنیا. این، یک مسئلهی بسیار حائز اهمّیّتى است.
ما در انقلابمان چند اصل را از اوّل فهمیدیم، اسلام به ما این اصول را تعلیم داد و امام حکیم عظیم فقیه بزرگوارمان بارها این اصول را به زبانهاى مختلف تکرار کرد. یکى از این اصول این بود که هر نظامى که بر پایهی مردم بنیانگذارى نشده باشد، ماندنى نیست. مردم هستند که میتوانند نظامى را به وجود بیاورند و وقتى به وجود آوردند حفظ کنند - ولو تمام قدرتها با آنها مخالفت کنند - و اگر نظامى مردمى نبود، بر روى دوش مردم و بر پایهی اعتقادات و احساسات و خواست و ارادهی مردم نبود، این بنا ماندنى نیست. این، یکى از اصول ما بود و دائماً این مطلب تکرار شد. یک اصل دیگر این بود که تحمیل یک فکر، یک عقیده و یک نظم اجتماعى بر مردم، کار موفّقى نیست؛ مخصوصاً آنوقتى که این فکر و عقیده، با دین و عقیدهی دینى مردم منافات و مخالفت داشته باشد. این جزو اصول فکرى و اسلامى ما است. آنچه بالاخره باقى میمانَد، اعتقاد قلبى مردم و اعتقاد دینى مردم است.امروز این حقایق دارد خود را در صحنهی واقعیّت اثبات میکند. نظامهاى مارکسیستى در اروپاى شرقى برخلاف میل مردم بر آنها تحمیل شد. با پول، با زور، با تانک و با دخالت قدرت خارجى، عقیدهاى و نظامى را بر مردم اروپاى شرقى - اعمّ از لهستان و چکسلواکى و مجارستان و بقیّهی این کشورها - تحمیل کردند و چهل سال، پنجاه سال این نظام را با مُنتهاى دقّت و قدرت ظاهرى نگه داشتند؛ امّا چون پایه، پایهی سست و نامطمئنّى بود نتوانست بماند و وقتى خشت از خَرَند کشیده شد،(۵) وقتى یک ضربهی اساسى به این نظامها خورد، یکى پس از دیگرى شروع کردند فروریختن و ازبینرفتن. اگر هم سرانى پیدا شدند که لجاجت کردند، مقاومت کردند - مثل سرنوشت همین شخصى که در این دو سه روز در رومانى مشاهده کردید(۶) - با شدّت با آنها مواجهه شد و مردم در مقابل غلظتها و شدّتها - وقتى هنگام [آن] فرارسید - عقبنشینى نکردند، بلکه آنهایى که تحمیل [شده] بودند، مجبور بودند عقبنشینى کنند.
مردم اصلند. هر نظامى که بر پایهی میل مردم و اعتقاد مردم نباشد، همین سرنوشت را دارد. مستبدّین عالم، دیکتاتورها، آن کسانى که با زور شمشیر و تازیانه بر ملّتها حکومت میکنند، چشمهایشان را باید باز کنند و عبرت بگیرند. آن کسانى که بر پایهی سرنیزه و اختناق، نظامها را علیرغم میل مردم سرپا نگه میدارند، سرنوشت اروپاى شرقى را ببینند. این نظم آهنین در کشورهاى کمونیستى آنچنان بود که خودشان تصوّر نمیکردند که ممکن باشد یک روزى در هم فروبریزد؛ و ریخت. البتّه ما نمونههاى دیگر آن را هم دیدهایم. یک نمونه از نوع دیگر، رژیم پهلوى و ستمشاهى گذشتهی همین کشور بود که با چشم خودمان دیدیم، مشاهده کردیم که ملّت با دست خود آن رژیم را متلاشى کرد و [آن رژیم] از بین رفت. در این کشورها با دین مخالفت شد؛ اهل دین - چه مسلمان، چه مسیحى - زیر فشار قرار گرفتند؛ در طول دهها سال اعتقاد دینى مردم سرکوب شد؛ امّا دیدیم و دیدند که مبارزهی با دین و اعتقاد دینى مردم به جایى نمیرسد و اعتقاد دینى و ایمان دینى بالاخره از زیر آوارها سر میکشد و خود را بر مخالفان خود تحمیل میکند؛ و کرد. پس مستبدّین عالم عبرت بگیرند؛ آن کسانى که به زور بر ملّتها حکومت میکنند و ملّتها را به هیچ نمیگیرند، عبرت بگیرند؛ آن کسانى که با دین مبارزه میکنند و با ایمان دینى مردم در هر جاى دنیا پنجه در پنجه میاندازند، عبرت بگیرند. اینها درس عبرت است و اسلام و قرآن به همهی ما دستور میدهد که ما باید عبرت بگیریم.(۷)
و امّا مسئلهی دوّم؛ یعنى تهاجم نظامى آمریکا به یک کشور کوچک که در نقطهی حسّاسى قرار گرفته و قدرت استکبارى آمریکا منافعى در آن کشور دارد؛ دخالت کردند و تانکهایشان را، هواپیماهایشان را، نظامیهایشان را برداشتند وارد کردند به یک کشور دیگر. این حادثه، حادثهی عجیبى است؛ چنین حادثهاى حیرتآور است. البتّه این اوّلین بار نیست که دولت آمریکا چنین کارى را انجام میدهد. من میخواهم در این رابطه دو نکته عرض کنم: [اوّل] یک مسئلهی اسلامى است. اینکه ما میگوییم اسلام با استکبار مخالف است، استکبار یعنى این. معناى استکبار این است که یک دولتى، یک قدرتى، یک شخصى با تکیهی به زورى که دارد، راه را براى اِعمال زور در هر جایى که بخواهد، باز ببیند؛ به هر کسى و هر ملّتى که اراده کرد، فشار و ضربت وارد کند و خجالت نکشد؛ مال هر ملّتى را که اراده کرد، از او بگیرد و خجالت نکشد؛ در امور هر ملّتى و هر جمعیّتى و هر شخصى که مایل بود و اراده کرد، دخالت کند و خجالت نکشد؛ زشتترین کارها را انجام بدهد و نام زیباترین کارها را روى آن بگذارد و از کسى خجالت نکشد و واهمه نکند؛ به این میگویند استکبار. استکبار یعنى گردنکلفتى، یعنى قلدرى، یعنى آدم کشتن و شرم نکردن و اِباء نکردن، یعنى تجاوزِ توأم با وقاحت و سر را بالا گرفتن و سینه را سپر کردن؛ این یعنى استکبار.
نظام امروز دنیا، نظامى که امروز قدرتهاى مقتدر عالم دارند، نظام استکبارى است. آمریکا وارد یک کشور دیگر بشود؛ با مردم آن کشور بجنگد - مردم با آمریکا جنگیدند؛ بحث سر شخص و زید و عمرو نیست؛ مردم مایل نبودند که آمریکا وارد کشورشان بشود - مردم را بکشد؛ خانهها را خراب کند؛ در خیابانهایشان، جلوى مغازههایشان، جلوى مدرسههایشان، جلوى خانههایشان، تانک و نفربر زرهى و سرباز بیگانه بیاورد؛ از آن طرف دولت انگلیس و فلان و بَهمان دولت از او حمایت کنند؛ یک عدّهی دیگرى هم در دنیا بنشینند و تماشا کنند و سکوت کنند؛ نظام جهانى استکبار یعنى این، [یعنى] نظام سلطه. ما در کنفرانس عدم تعهّد که چند سال پیش شرکت کردیم(۸) و در سازمان ملل در دو سه سال قبل از این،(۹) همین نکته را به مردم دنیا گفتیم. گفتیم مردم دنیا، رهبران دنیا! امروز بر دنیا نظام سلطه حاکم است. نظام سلطه یعنى اینکه کسى در دنیا به اتّکاء سرنیزه و زور، قلدرى بکند و شرم نکند و دیگران هم قلدرىِ او را تحمّل کنند. و امروز شما نمونهاش را دارید مشاهده میکنید و رئیسجمهور فعلى آمریکا(۱۰) علیرغم چهرهی ملایمى که در اوّل کار به خود گرفته بود و تظاهر میکرد که با سیاستهاى ریگان مخالف است، نشان داد که این هم برادر او است و با هم فرقى ندارند و سیاستْ یک سیاست است و استکبارْ یک طبیعت است و نمیتوانند جور دیگر باشند. او هم در دو سه سالِ اوّل ریاست جمهوریاش به گرانادا حمله کرد و یک حکومتى را در یک کشور دیگر ساقط کرد؛(۱۱) این هم مثل او است.اینها با همین روحیه، حکومت شاه را در ایران، تقریباً ۲۵ سال سرِپا نگه داشتند. اینجا در این کشور در سال ۳۲ کودتا کردند، یک حکومتى را سرنگون کردند و شاه را سر کار آوردند و ۲۵ سال از شاه حمایت کردند.(۱۲) همینها هستند که امروز دارند از نظامهاى مرتجع و دیکتاتور دنیا، علیه مردم کشورها حمایت میکنند. همینها هستند که صهیونیستها را آوردند در فلسطین کاشتند؛ یک کشور را از دست ملّتش گرفتند و غاصبى را آنجا گذاشتند و دائم در طول این چهل سال گذشته، از دولت اسرائیل حمایت کردند. این نظامِ سلطه است.
بزرگترین بلاهاى عالم براى ملّتهاى دنیا، همین نظام سلطه است؛ این از وبا و طاعون خطرناکتر است، از بدترین مرضها خطرناکتر است که ملّتها در کشور خودشان و در خانهی خودشان اختیار نداشته باشند. و با کمال تأسّف باید عرض کنم دولتهایى که در کشورهاى مختلف دنیا مشغول حکومتند و بعضى از آنها تا حدودى یک جنبهی مردمى هم دارند - وابستگى یا ندارند یا به آن غلظت ندارند - همهوهمه در مقابل یک چنین جنایت بزرگى و یک چنین آفت عظیمى سکوت میکنند. البتّه ملّتها در گوشهوکنار تظاهراتى راه میاندازند، راهپیماییاى میکنند - ملاحظه کردید در این چند روزه علیه این اقدام آمریکا(۱۳) تظاهراتى شد -(۱۴) لکن معدود است، گوشهوکنار است، آن حرکتى که باید انجام بگیرد انجام نمیگیرد.
ما از این حادثه بهعنوان یک درس، در خطّ هدفهاى انقلابمان بایستى استفاده کنیم و درس بگیریم؛ باید بیاموزیم. این استکبارى است که شما ملّت ایران علیه او قیام کردید و بعد از پیروزى انقلاب یازده سال است که با این استکبار، ملّت ایران دارد مبارزه میکند. و شاید بشود گفت تاکنون استکبار - و در رأس دولتهاى استکبارى، آمریکا - ضربهاى به قدرت و شدّت این ضربهاى که شما بر او وارد کردید از هیچ کشورى نچشیده بود و نخورده بود. ملّت ما در مقابل این روح استکبارى ایستاد؛ قدرتمندانه هم ایستاد. و آمریکا با این روح استکبارى، تمام تلاش خود را کرد که ملّت ایران را به زانو در بیاورد و به عقبنشینى وادار کند؛ امّا علیرغم خواست و میل او، ملّت ما و دولت ما و انقلاب ما و نظام جمهورى اسلامى روزبهروز قویتر و ثابتقدمتر شد و در این مصاف، استکبار جهانى در مقابل یک انقلاب مردمى و اسلامى شکست خورد.
من میخواهم عرض بکنم که اوّلاً ملّت ما بدانند - که بحمدالله میدانند - ما راه درستى را انتخاب کردیم که با شیطان استکبار یک لحظه کنار نیامدیم و نساختیم. طبیعت دشمنى که ما شعار مرگ بر او را در زبان مردممان داریم، این است: زورگو، وقیح، متجاوز؛ هر جا دستش برسد از تعرّض و تجاوز اِبائى ندارد؛ روى آن هم اسم خوب میگذارند: دفاع از دموکراسى، دفاع از حقوق بشر؛ و از این حرفهایى که امروز دیگر ابلهترین مردم هم باید باور نکنند و نمیکنند. ملّت ما راه درستى را انتخاب کرد. ما این راه را ادامه خواهیم داد. ما به فضل الهى و با توکّل به خدا و با استحکامِ همبستگى ملّتمان و با همبستگى ملّتهاى دیگر با انقلابمان، در آینده هم مثل گذشته، یک لحظه با آمریکا و زورگوییهایش کنار نخواهیم آمد. و نکتهی دوّم این است که آن چیزى که به نتیجه و پیروزى خواهد رسید، راه ما است، نه راه آمریکا. قلدرى آمریکا شکسته خواهد شد. شاخ و دندان این حیوان وحشى و بیملاحظه که هیچچیز را در مقابل خود به حساب نمیآورد، در هم خواهد شکست.ملّتهاى دنیا امروز دارند اروپاى شرقى را در مقابل خودشان میبینند. همین کشور چکسلواکى - که ملاحظه کردید در هفتهی گذشته، ملّت آنها چطور در خیابانها راه افتادند و بلندپایگان حاکم بر خودشان را کنار گذاشتند و کسانى را که خودشان میخواستند در رأس حکومت آوردند یا مطرح کردند -(۱۵) همان ملّتى است که ۲٠ سال، ۲۱ سال قبل در همین کشور، تانکها و نفربرهاى شوروى و همپیمانان شوروى از اطراف وارد پایتخت آن شدند، یک نفر را که در رأس حکومت بود کنار گذاشتند، عدّهاى را که از او دفاع کردند کشتند، یک جنگ خونینى راه انداختند، سرکوب خونینى نسبت به مردم کردند و خارج شدند؛(۱۶) عین همین کارى که امروز آمریکا در پاناما دارد انجام میدهد - اینها کارهاى جدیدى نیست - مستکبرین عالم همیشه از این کارها میکردند، تا وقتى هم قدرت داشته باشند میکنند. شوروى در دوران حکومتهاى مستبدّ خود، روى کشورهاى اروپاى شرقى همین کارها را تجربه کرد؛ روى لهستان، روى مجارستان و روى چکسلواکى.(۱۷)
امروز همان کشورهایى که با تانک وارد خیابانهاى چکسلواکى شدند، دارند از ملّت چکسلواکى عذرخواهى میکنند و پیغام میدهند ببخشید که ما بیست سال قبل آمدیم؛ اشتباه کردیم آمدیم؛ ما را ببخشید و عفو کنید!(۱۸) آیا سردمداران امروز آمریکا میتوانند ادّعا کنند که بیست سال دیگر ملّت آمریکا مجبور نخواهد شد از ملّت پاناما، از ملّت گرانادا، از ملّت ایران، از ملّت فلسطین اشغالى، از دهها ملّتى که زخم آمریکا را خوردهاند، عذرخواهى کند؟ آیا آن کسانى که امروز سیاست آمریکا را در چنگ دارند و با تکیهی به قدرت، احمقانه کار دزدانِ سرگردنهبگیر و گردنکلفتهاى قدیمى محلّهها را انجام میدهند - که با نیش چاقو حرفشان را به کرسى مینشاندند و هر کار میخواستند انجام میدادند - مطمئنّند که چند سال بعد، ملّت بر خود آنها یا بر نام آنها یا بر گور آنها لعنت نخواهد فرستاد و لگد نخواهد زد؟ مطمئن نباشند. آنچه بالاخره پیش خواهد رفت، ارادهی ملّتها است. آن که در صورت اراده و شجاعت ملّتها، بینیاش به خاک مالیده خواهد شد، قدرت ظالم و زورگو است. ملّتها اگر اراده کنند، ظالم را سرنگون خواهند کرد.
ملّت عزیز ما توجّه داشته باشند که این صحنهاى که در آن حضور دارند - که امروز ملّت ما در خطوط مقدّم، در برابر استکبار جهانى صفآرایى کردند - بسیار صحنهی مبارکى است؛ و شما پیشگام و پیشواى ملّتهاى دنیا خواهید بود. ملّتها از شما درس خواهند گرفت و گرفتهاند. همین حالا آن نسخهاى که ما در دنیا داریم مشاهده میکنیم، همان نسخهاى است که در ایران انجام گرفت. این آمدن در خیابانها و با ایمان و با تن در مقابل قدرتهاى حاکم ایستادن، نسخهی انقلاب ایران است. چنین کارى در دنیا معمول نبود و سابقه نداشت. این درس را شما دادید؛ و باز هم ملّتها از شما درس خواهند گرفت.
البتّه ملّت ما امروز به دو نکته توجّه کنند: یکى، وحدت کلمه و یکى، تلاش براى ساختن کشور؛ این دو را فراموش نکنید. اگر خداى نکرده این دو از شما گرفته شد، آقایى و سیادت و قدرت هم گرفته خواهد شد.وحدت را باید حفظ کنند. مبادا در گوشهوکنار کسانى یادشان برود که امروز دنیا در چه شرایطى قرار دارد و ملّت ما کیست و کجا است و باز شروع کنند همان حرفها و شکلکهاى تفرقهآفرین را - که در چند سال قبل معمول بود و بحمدالله این اواخر از بین رفته بود - باز دوباره به صحنه آوردن.
و دوّم، تلاش. همه باید تلاش کنند. دولت و ملّت باید تلاش کنند. دستگاههاى گوناگون دولتى، هر کدام باید تلاش مناسب خودشان را بکنند و بحمدالله میکنند. من شاهدم و میبینم که دستگاههاى دولتى تلاش خوبى را دارند انجام میدهند. امروز ما در همهی صحنهها احتیاج داریم به تلاش؛ در صحنهی داخلى و در صحنهی خارجى. در صحنهی داخلى، تلاش براى بازسازى کشور، براى رفع مشکلات مردم، براى زنده کردن ثروت خفته و خاموش این ملّت و به میدان آوردن این استعداد عجیبى که در این کشور وجود دارد؛ و در صحنهی خارجى، مقابلهی هوشمندانه با سیاستها و تبلیغات زهرآگین دشمن که مأمورین سیاست خارجى و وزارت خارجه، مأمور این کارند و کار بسیار ظریفى است و کار بسیار حسّاسى است و بحمدالله این کار را هم خوب انجام میدهند. اگرچه گوشهوکنار، بعضى به یک بهانهاى، به اندک حادثهاى شروع میکنند به جنجال راه انداختن و ایراد گرفتن، امّا ایراد گرفتن کار آسانى است و عمل کردن کار دشوارى است. آن کسى که عمل میکند و در میدان است، باید تأیید بشود تا بتواند درست عمل کند و اگر اشتباهى هست، اگر نقصى هست، برطرف بکند.
بنده به تبعیّت از امام بزرگوارمان، با تضعیف دستگاههایى که کارهاى حسّاسى را بر دوش دارند - از جمله دستگاه امور خارجهی ما و کسانى که در جبههی مقدّمِ برخورد با سیاستهاى خارجى قرار دارند - بشدّت مخالفم. این چه عادت زشتى است که بعضى، نقاط مثبت را اصلاً نمیبینند و تا یک نقطهی منفى مشاهده میکنند، از هر طرف - سیاسى و مطبوعاتى و غیره و غیره - صدایى بلند میکنند؟ مگر میشود در دورانى که ما با همهی سیاستهاى استکبارى و متجاوز در صحنهی دیپلماسى روبهرو هستیم، اجازه بدهیم که مسئولان دیپلماسى کشور، مورد تهاجم افراد بیمسئولیّت قرار بگیرند؟(۱۹) مگر ما میگذاریم؟میبینید که در دنیا سیاستهاى خارجى چگونهاند. میبینید در شوراى امنیّت، قطعنامهی محکومیّت آمریکا در ورود به پاناما وتو میشود.(۲۰) امروز سیاستهاى جهانى این است. جمهورى اسلامى باید در مقابلهی با این سیاستها، قدرت را با ظرافت و هوشیارى همراه کند. ما چند نفر را در این خطّ مقدّم دیپلماسى فرستادهایم جلو، گفتهایم شما بروید در وزارت خارجه - وزیر خارجه باشید، مسئول باشید - کار کنید؛ اینها هم دارند تلاششان را میکنند؛ خوب هم تلاش میکنند، قوى هم تلاش میکنند و در بسیارى از میدانها هم پیروز میشوند و فتح میکنند؛ یک جا هم به مقتضاى طبیعت بشر، یک نقصى پیدا میشود؛ [آنوقت] آدمهاى بیمسئولیّت تا این نقص را دیدند، از چند طرف صدا بلند کنند! غافل از اینکه ما داریم میجنگیم؛ سرباز خطّ مقدّم را نباید مورد تهاجم قرار داد. چرا یک عدّهاى این حرف را نمیفهمند؟
همهی دستگاهها باید خوب کار کنند و همهی مردم باید دستگاهها را کمک کنند. امروز پرچم اسلام دست شما است؛ ملّت و دولت، این پرچم را باید حفظ کنید. با تنازع و کشمکش، این پرچم حفظ نخواهد شد. مسئولیّت بر دوش همه است. همه باید اتّحادشان را، همدلیشان را، همکاریشان را، حسنظنشان را حفظ کنند؛ وظیفه است. و من عرض کنم؛ با این کیفیّت قوى که امروز به فضل پروردگار سربازان انقلاب [یعنى] شما مردم و اقشار مختلف ملّت، دارید اینجور با ایمان و قاطع پیش میروید، من تردید ندارم که در مقابلهی شما هیچ کوه قدرتى، قدرت ایستادگى ندارد.
امیدواریم پروردگار عالم به همهی ما توفیق بدهد، همهی ما را هدایت کند، به همهی ما کمک کند، دلهاى ما را از روح اطاعت و محبّت ذات مقدّس خود و اولیائش پُر کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
اوّلاً از همهی برادران و خواهران که از مناطق مختلف کشور و از مراکز گوناگون تشریف آوردهاند، تشکّر میکنم؛ مخصوصاً خانوادههاى معظّم شهدا و علماى اعلام و ائمّهی محترم جمعه و جماعت. از همهی برادران و خواهرانى که در بخشهاى خدمتىِ گوناگون مشغول خدمت به ملّت و کشور و اسلام و انقلاب هستند، قلباً و عمیقاً تشکّر میکنم؛ برادران و خواهرانى که در نهضت سوادآموزى مشغول تلاش و خدمت ارزندهی خودشان هستند - که حقیقتاً کار بسیار بزرگ و فریضهی فوتى و فورى و کاملاً حائز اهمّیّتى است؛ و امیدواریم انشاءالله موفّق باشند - همینطور برادران مربوط به وزارت راه و کادرهاى پروازى و برادران حفاظت اطّلاعات ارتش، برادران زحمتکشى که در بنیان و ساختمان مرقد حضرت امام (رضوان الله تعالى علیه) مشغول تلاشند و همهی برادران و خواهرانى که از شهرهاى دوردست تشریف آوردهاند و در بخشهاى مختلف به خدمت مشغول هستند، از همهی شما - تکتک، از زن و مرد - صمیمانه تشکّر میکنم و امیدوارم تأیید الهى و هدایت الهى و سپاس بیدریغ این مردم عزیز و زحمتکش و خدوم، شامل حال همهی شما باشد.
و قدر این خدمات را بدانید، قدر اشتغال در جمهورى اسلامى را بدانید. با همهی زحمت و رنجى که هر کس در راه خدمت متحمّل میشود، باید توجّه داشته باشد که امروز در سِلک خدمت به این مردم درآمدن و در مجموعهی نظام جمهورى اسلامى و دستگاهِ کارىِ آن قرار گرفتن، یک نعمت الهى است؛ این نعمت را باید شکرگزار بود.
و امّا مطلبى که من امروز مایلم با شما در میان بگذارم، این حوادثى است که در دنیا اتّفاق میافتد که جزو حوادث نادر و بسیار تعیینکننده در وضع عالم و تاریخ است و براى ما مایهی تأمّل و تدبّر و از جهتى مایهی خوشحالى، و براى ملّتهاى دنیا و دولتها مایهی عبرت است. دو حادثهی مهم در همین ایّامِ نزدیک اتّفاق افتاده است: یکى حوادث مربوط به اروپاى شرقى است،(۲) و دیگرى حادثهی حملهی مسلّحانهی آمریکا به یک کشور کوچک در همسایگى خود.(۳) هر کدام از این دو مسئله، شایستهی این است که مورد تأمّل و توجّه دقیق قرار بگیرد.امّا حوادث اروپاى شرقى - که آخرینش همین حادثهی رومانى است -(۴) دو سه ماه است که شروع شده و نظامها و رژیمهاى مارکسیستىِ کشورهاى کمونیستىِ اروپاى شرقى یکى پس از دیگرى در هم فرومیریزد؛ حزب کمونیست در این کشورها کنار گذاشته میشود؛ دولتهایى که به نام سوسیالیسم و کمونیسم بر مردم حکومت میکردند، یا با خونریزى یا با تظاهرات خیابانى و خلاصه به دست مردم برکنار میشوند و بناى کمونیسم و مارکسیسم و نظامهاى کمونیستى در اروپاى شرقى که در طول دهها سال به وجود آمده بود و چقدر پول و اسلحه و سیاست براى بنیانگذارى و ترمیم و رنگ و روغن زدن به آن خرج شده بود، ظرف چند هفته دارد فرومیریزد؛ و به تبع آن، در جاهاى دیگر دنیا. این، یک مسئلهی بسیار حائز اهمّیّتى است.
ما در انقلابمان چند اصل را از اوّل فهمیدیم، اسلام به ما این اصول را تعلیم داد و امام حکیم عظیم فقیه بزرگوارمان بارها این اصول را به زبانهاى مختلف تکرار کرد. یکى از این اصول این بود که هر نظامى که بر پایهی مردم بنیانگذارى نشده باشد، ماندنى نیست. مردم هستند که میتوانند نظامى را به وجود بیاورند و وقتى به وجود آوردند حفظ کنند - ولو تمام قدرتها با آنها مخالفت کنند - و اگر نظامى مردمى نبود، بر روى دوش مردم و بر پایهی اعتقادات و احساسات و خواست و ارادهی مردم نبود، این بنا ماندنى نیست. این، یکى از اصول ما بود و دائماً این مطلب تکرار شد. یک اصل دیگر این بود که تحمیل یک فکر، یک عقیده و یک نظم اجتماعى بر مردم، کار موفّقى نیست؛ مخصوصاً آنوقتى که این فکر و عقیده، با دین و عقیدهی دینى مردم منافات و مخالفت داشته باشد. این جزو اصول فکرى و اسلامى ما است. آنچه بالاخره باقى میمانَد، اعتقاد قلبى مردم و اعتقاد دینى مردم است.امروز این حقایق دارد خود را در صحنهی واقعیّت اثبات میکند. نظامهاى مارکسیستى در اروپاى شرقى برخلاف میل مردم بر آنها تحمیل شد. با پول، با زور، با تانک و با دخالت قدرت خارجى، عقیدهاى و نظامى را بر مردم اروپاى شرقى - اعمّ از لهستان و چکسلواکى و مجارستان و بقیّهی این کشورها - تحمیل کردند و چهل سال، پنجاه سال این نظام را با مُنتهاى دقّت و قدرت ظاهرى نگه داشتند؛ امّا چون پایه، پایهی سست و نامطمئنّى بود نتوانست بماند و وقتى خشت از خَرَند کشیده شد،(۵) وقتى یک ضربهی اساسى به این نظامها خورد، یکى پس از دیگرى شروع کردند فروریختن و ازبینرفتن. اگر هم سرانى پیدا شدند که لجاجت کردند، مقاومت کردند - مثل سرنوشت همین شخصى که در این دو سه روز در رومانى مشاهده کردید(۶) - با شدّت با آنها مواجهه شد و مردم در مقابل غلظتها و شدّتها - وقتى هنگام [آن] فرارسید - عقبنشینى نکردند، بلکه آنهایى که تحمیل [شده] بودند، مجبور بودند عقبنشینى کنند.
مردم اصلند. هر نظامى که بر پایهی میل مردم و اعتقاد مردم نباشد، همین سرنوشت را دارد. مستبدّین عالم، دیکتاتورها، آن کسانى که با زور شمشیر و تازیانه بر ملّتها حکومت میکنند، چشمهایشان را باید باز کنند و عبرت بگیرند. آن کسانى که بر پایهی سرنیزه و اختناق، نظامها را علیرغم میل مردم سرپا نگه میدارند، سرنوشت اروپاى شرقى را ببینند. این نظم آهنین در کشورهاى کمونیستى آنچنان بود که خودشان تصوّر نمیکردند که ممکن باشد یک روزى در هم فروبریزد؛ و ریخت. البتّه ما نمونههاى دیگر آن را هم دیدهایم. یک نمونه از نوع دیگر، رژیم پهلوى و ستمشاهى گذشتهی همین کشور بود که با چشم خودمان دیدیم، مشاهده کردیم که ملّت با دست خود آن رژیم را متلاشى کرد و [آن رژیم] از بین رفت. در این کشورها با دین مخالفت شد؛ اهل دین - چه مسلمان، چه مسیحى - زیر فشار قرار گرفتند؛ در طول دهها سال اعتقاد دینى مردم سرکوب شد؛ امّا دیدیم و دیدند که مبارزهی با دین و اعتقاد دینى مردم به جایى نمیرسد و اعتقاد دینى و ایمان دینى بالاخره از زیر آوارها سر میکشد و خود را بر مخالفان خود تحمیل میکند؛ و کرد. پس مستبدّین عالم عبرت بگیرند؛ آن کسانى که به زور بر ملّتها حکومت میکنند و ملّتها را به هیچ نمیگیرند، عبرت بگیرند؛ آن کسانى که با دین مبارزه میکنند و با ایمان دینى مردم در هر جاى دنیا پنجه در پنجه میاندازند، عبرت بگیرند. اینها درس عبرت است و اسلام و قرآن به همهی ما دستور میدهد که ما باید عبرت بگیریم.(۷)
و امّا مسئلهی دوّم؛ یعنى تهاجم نظامى آمریکا به یک کشور کوچک که در نقطهی حسّاسى قرار گرفته و قدرت استکبارى آمریکا منافعى در آن کشور دارد؛ دخالت کردند و تانکهایشان را، هواپیماهایشان را، نظامیهایشان را برداشتند وارد کردند به یک کشور دیگر. این حادثه، حادثهی عجیبى است؛ چنین حادثهاى حیرتآور است. البتّه این اوّلین بار نیست که دولت آمریکا چنین کارى را انجام میدهد. من میخواهم در این رابطه دو نکته عرض کنم: [اوّل] یک مسئلهی اسلامى است. اینکه ما میگوییم اسلام با استکبار مخالف است، استکبار یعنى این. معناى استکبار این است که یک دولتى، یک قدرتى، یک شخصى با تکیهی به زورى که دارد، راه را براى اِعمال زور در هر جایى که بخواهد، باز ببیند؛ به هر کسى و هر ملّتى که اراده کرد، فشار و ضربت وارد کند و خجالت نکشد؛ مال هر ملّتى را که اراده کرد، از او بگیرد و خجالت نکشد؛ در امور هر ملّتى و هر جمعیّتى و هر شخصى که مایل بود و اراده کرد، دخالت کند و خجالت نکشد؛ زشتترین کارها را انجام بدهد و نام زیباترین کارها را روى آن بگذارد و از کسى خجالت نکشد و واهمه نکند؛ به این میگویند استکبار. استکبار یعنى گردنکلفتى، یعنى قلدرى، یعنى آدم کشتن و شرم نکردن و اِباء نکردن، یعنى تجاوزِ توأم با وقاحت و سر را بالا گرفتن و سینه را سپر کردن؛ این یعنى استکبار.
نظام امروز دنیا، نظامى که امروز قدرتهاى مقتدر عالم دارند، نظام استکبارى است. آمریکا وارد یک کشور دیگر بشود؛ با مردم آن کشور بجنگد - مردم با آمریکا جنگیدند؛ بحث سر شخص و زید و عمرو نیست؛ مردم مایل نبودند که آمریکا وارد کشورشان بشود - مردم را بکشد؛ خانهها را خراب کند؛ در خیابانهایشان، جلوى مغازههایشان، جلوى مدرسههایشان، جلوى خانههایشان، تانک و نفربر زرهى و سرباز بیگانه بیاورد؛ از آن طرف دولت انگلیس و فلان و بَهمان دولت از او حمایت کنند؛ یک عدّهی دیگرى هم در دنیا بنشینند و تماشا کنند و سکوت کنند؛ نظام جهانى استکبار یعنى این، [یعنى] نظام سلطه. ما در کنفرانس عدم تعهّد که چند سال پیش شرکت کردیم(۸) و در سازمان ملل در دو سه سال قبل از این،(۹) همین نکته را به مردم دنیا گفتیم. گفتیم مردم دنیا، رهبران دنیا! امروز بر دنیا نظام سلطه حاکم است. نظام سلطه یعنى اینکه کسى در دنیا به اتّکاء سرنیزه و زور، قلدرى بکند و شرم نکند و دیگران هم قلدرىِ او را تحمّل کنند. و امروز شما نمونهاش را دارید مشاهده میکنید و رئیسجمهور فعلى آمریکا(۱۰) علیرغم چهرهی ملایمى که در اوّل کار به خود گرفته بود و تظاهر میکرد که با سیاستهاى ریگان مخالف است، نشان داد که این هم برادر او است و با هم فرقى ندارند و سیاستْ یک سیاست است و استکبارْ یک طبیعت است و نمیتوانند جور دیگر باشند. او هم در دو سه سالِ اوّل ریاست جمهوریاش به گرانادا حمله کرد و یک حکومتى را در یک کشور دیگر ساقط کرد؛(۱۱) این هم مثل او است.اینها با همین روحیه، حکومت شاه را در ایران، تقریباً ۲۵ سال سرِپا نگه داشتند. اینجا در این کشور در سال ۳۲ کودتا کردند، یک حکومتى را سرنگون کردند و شاه را سر کار آوردند و ۲۵ سال از شاه حمایت کردند.(۱۲) همینها هستند که امروز دارند از نظامهاى مرتجع و دیکتاتور دنیا، علیه مردم کشورها حمایت میکنند. همینها هستند که صهیونیستها را آوردند در فلسطین کاشتند؛ یک کشور را از دست ملّتش گرفتند و غاصبى را آنجا گذاشتند و دائم در طول این چهل سال گذشته، از دولت اسرائیل حمایت کردند. این نظامِ سلطه است.
بزرگترین بلاهاى عالم براى ملّتهاى دنیا، همین نظام سلطه است؛ این از وبا و طاعون خطرناکتر است، از بدترین مرضها خطرناکتر است که ملّتها در کشور خودشان و در خانهی خودشان اختیار نداشته باشند. و با کمال تأسّف باید عرض کنم دولتهایى که در کشورهاى مختلف دنیا مشغول حکومتند و بعضى از آنها تا حدودى یک جنبهی مردمى هم دارند - وابستگى یا ندارند یا به آن غلظت ندارند - همهوهمه در مقابل یک چنین جنایت بزرگى و یک چنین آفت عظیمى سکوت میکنند. البتّه ملّتها در گوشهوکنار تظاهراتى راه میاندازند، راهپیماییاى میکنند - ملاحظه کردید در این چند روزه علیه این اقدام آمریکا(۱۳) تظاهراتى شد -(۱۴) لکن معدود است، گوشهوکنار است، آن حرکتى که باید انجام بگیرد انجام نمیگیرد.
ما از این حادثه بهعنوان یک درس، در خطّ هدفهاى انقلابمان بایستى استفاده کنیم و درس بگیریم؛ باید بیاموزیم. این استکبارى است که شما ملّت ایران علیه او قیام کردید و بعد از پیروزى انقلاب یازده سال است که با این استکبار، ملّت ایران دارد مبارزه میکند. و شاید بشود گفت تاکنون استکبار - و در رأس دولتهاى استکبارى، آمریکا - ضربهاى به قدرت و شدّت این ضربهاى که شما بر او وارد کردید از هیچ کشورى نچشیده بود و نخورده بود. ملّت ما در مقابل این روح استکبارى ایستاد؛ قدرتمندانه هم ایستاد. و آمریکا با این روح استکبارى، تمام تلاش خود را کرد که ملّت ایران را به زانو در بیاورد و به عقبنشینى وادار کند؛ امّا علیرغم خواست و میل او، ملّت ما و دولت ما و انقلاب ما و نظام جمهورى اسلامى روزبهروز قویتر و ثابتقدمتر شد و در این مصاف، استکبار جهانى در مقابل یک انقلاب مردمى و اسلامى شکست خورد.
من میخواهم عرض بکنم که اوّلاً ملّت ما بدانند - که بحمدالله میدانند - ما راه درستى را انتخاب کردیم که با شیطان استکبار یک لحظه کنار نیامدیم و نساختیم. طبیعت دشمنى که ما شعار مرگ بر او را در زبان مردممان داریم، این است: زورگو، وقیح، متجاوز؛ هر جا دستش برسد از تعرّض و تجاوز اِبائى ندارد؛ روى آن هم اسم خوب میگذارند: دفاع از دموکراسى، دفاع از حقوق بشر؛ و از این حرفهایى که امروز دیگر ابلهترین مردم هم باید باور نکنند و نمیکنند. ملّت ما راه درستى را انتخاب کرد. ما این راه را ادامه خواهیم داد. ما به فضل الهى و با توکّل به خدا و با استحکامِ همبستگى ملّتمان و با همبستگى ملّتهاى دیگر با انقلابمان، در آینده هم مثل گذشته، یک لحظه با آمریکا و زورگوییهایش کنار نخواهیم آمد. و نکتهی دوّم این است که آن چیزى که به نتیجه و پیروزى خواهد رسید، راه ما است، نه راه آمریکا. قلدرى آمریکا شکسته خواهد شد. شاخ و دندان این حیوان وحشى و بیملاحظه که هیچچیز را در مقابل خود به حساب نمیآورد، در هم خواهد شکست.ملّتهاى دنیا امروز دارند اروپاى شرقى را در مقابل خودشان میبینند. همین کشور چکسلواکى - که ملاحظه کردید در هفتهی گذشته، ملّت آنها چطور در خیابانها راه افتادند و بلندپایگان حاکم بر خودشان را کنار گذاشتند و کسانى را که خودشان میخواستند در رأس حکومت آوردند یا مطرح کردند -(۱۵) همان ملّتى است که ۲٠ سال، ۲۱ سال قبل در همین کشور، تانکها و نفربرهاى شوروى و همپیمانان شوروى از اطراف وارد پایتخت آن شدند، یک نفر را که در رأس حکومت بود کنار گذاشتند، عدّهاى را که از او دفاع کردند کشتند، یک جنگ خونینى راه انداختند، سرکوب خونینى نسبت به مردم کردند و خارج شدند؛(۱۶) عین همین کارى که امروز آمریکا در پاناما دارد انجام میدهد - اینها کارهاى جدیدى نیست - مستکبرین عالم همیشه از این کارها میکردند، تا وقتى هم قدرت داشته باشند میکنند. شوروى در دوران حکومتهاى مستبدّ خود، روى کشورهاى اروپاى شرقى همین کارها را تجربه کرد؛ روى لهستان، روى مجارستان و روى چکسلواکى.(۱۷)
امروز همان کشورهایى که با تانک وارد خیابانهاى چکسلواکى شدند، دارند از ملّت چکسلواکى عذرخواهى میکنند و پیغام میدهند ببخشید که ما بیست سال قبل آمدیم؛ اشتباه کردیم آمدیم؛ ما را ببخشید و عفو کنید!(۱۸) آیا سردمداران امروز آمریکا میتوانند ادّعا کنند که بیست سال دیگر ملّت آمریکا مجبور نخواهد شد از ملّت پاناما، از ملّت گرانادا، از ملّت ایران، از ملّت فلسطین اشغالى، از دهها ملّتى که زخم آمریکا را خوردهاند، عذرخواهى کند؟ آیا آن کسانى که امروز سیاست آمریکا را در چنگ دارند و با تکیهی به قدرت، احمقانه کار دزدانِ سرگردنهبگیر و گردنکلفتهاى قدیمى محلّهها را انجام میدهند - که با نیش چاقو حرفشان را به کرسى مینشاندند و هر کار میخواستند انجام میدادند - مطمئنّند که چند سال بعد، ملّت بر خود آنها یا بر نام آنها یا بر گور آنها لعنت نخواهد فرستاد و لگد نخواهد زد؟ مطمئن نباشند. آنچه بالاخره پیش خواهد رفت، ارادهی ملّتها است. آن که در صورت اراده و شجاعت ملّتها، بینیاش به خاک مالیده خواهد شد، قدرت ظالم و زورگو است. ملّتها اگر اراده کنند، ظالم را سرنگون خواهند کرد.
ملّت عزیز ما توجّه داشته باشند که این صحنهاى که در آن حضور دارند - که امروز ملّت ما در خطوط مقدّم، در برابر استکبار جهانى صفآرایى کردند - بسیار صحنهی مبارکى است؛ و شما پیشگام و پیشواى ملّتهاى دنیا خواهید بود. ملّتها از شما درس خواهند گرفت و گرفتهاند. همین حالا آن نسخهاى که ما در دنیا داریم مشاهده میکنیم، همان نسخهاى است که در ایران انجام گرفت. این آمدن در خیابانها و با ایمان و با تن در مقابل قدرتهاى حاکم ایستادن، نسخهی انقلاب ایران است. چنین کارى در دنیا معمول نبود و سابقه نداشت. این درس را شما دادید؛ و باز هم ملّتها از شما درس خواهند گرفت.
البتّه ملّت ما امروز به دو نکته توجّه کنند: یکى، وحدت کلمه و یکى، تلاش براى ساختن کشور؛ این دو را فراموش نکنید. اگر خداى نکرده این دو از شما گرفته شد، آقایى و سیادت و قدرت هم گرفته خواهد شد.وحدت را باید حفظ کنند. مبادا در گوشهوکنار کسانى یادشان برود که امروز دنیا در چه شرایطى قرار دارد و ملّت ما کیست و کجا است و باز شروع کنند همان حرفها و شکلکهاى تفرقهآفرین را - که در چند سال قبل معمول بود و بحمدالله این اواخر از بین رفته بود - باز دوباره به صحنه آوردن.
و دوّم، تلاش. همه باید تلاش کنند. دولت و ملّت باید تلاش کنند. دستگاههاى گوناگون دولتى، هر کدام باید تلاش مناسب خودشان را بکنند و بحمدالله میکنند. من شاهدم و میبینم که دستگاههاى دولتى تلاش خوبى را دارند انجام میدهند. امروز ما در همهی صحنهها احتیاج داریم به تلاش؛ در صحنهی داخلى و در صحنهی خارجى. در صحنهی داخلى، تلاش براى بازسازى کشور، براى رفع مشکلات مردم، براى زنده کردن ثروت خفته و خاموش این ملّت و به میدان آوردن این استعداد عجیبى که در این کشور وجود دارد؛ و در صحنهی خارجى، مقابلهی هوشمندانه با سیاستها و تبلیغات زهرآگین دشمن که مأمورین سیاست خارجى و وزارت خارجه، مأمور این کارند و کار بسیار ظریفى است و کار بسیار حسّاسى است و بحمدالله این کار را هم خوب انجام میدهند. اگرچه گوشهوکنار، بعضى به یک بهانهاى، به اندک حادثهاى شروع میکنند به جنجال راه انداختن و ایراد گرفتن، امّا ایراد گرفتن کار آسانى است و عمل کردن کار دشوارى است. آن کسى که عمل میکند و در میدان است، باید تأیید بشود تا بتواند درست عمل کند و اگر اشتباهى هست، اگر نقصى هست، برطرف بکند.
بنده به تبعیّت از امام بزرگوارمان، با تضعیف دستگاههایى که کارهاى حسّاسى را بر دوش دارند - از جمله دستگاه امور خارجهی ما و کسانى که در جبههی مقدّمِ برخورد با سیاستهاى خارجى قرار دارند - بشدّت مخالفم. این چه عادت زشتى است که بعضى، نقاط مثبت را اصلاً نمیبینند و تا یک نقطهی منفى مشاهده میکنند، از هر طرف - سیاسى و مطبوعاتى و غیره و غیره - صدایى بلند میکنند؟ مگر میشود در دورانى که ما با همهی سیاستهاى استکبارى و متجاوز در صحنهی دیپلماسى روبهرو هستیم، اجازه بدهیم که مسئولان دیپلماسى کشور، مورد تهاجم افراد بیمسئولیّت قرار بگیرند؟(۱۹) مگر ما میگذاریم؟میبینید که در دنیا سیاستهاى خارجى چگونهاند. میبینید در شوراى امنیّت، قطعنامهی محکومیّت آمریکا در ورود به پاناما وتو میشود.(۲۰) امروز سیاستهاى جهانى این است. جمهورى اسلامى باید در مقابلهی با این سیاستها، قدرت را با ظرافت و هوشیارى همراه کند. ما چند نفر را در این خطّ مقدّم دیپلماسى فرستادهایم جلو، گفتهایم شما بروید در وزارت خارجه - وزیر خارجه باشید، مسئول باشید - کار کنید؛ اینها هم دارند تلاششان را میکنند؛ خوب هم تلاش میکنند، قوى هم تلاش میکنند و در بسیارى از میدانها هم پیروز میشوند و فتح میکنند؛ یک جا هم به مقتضاى طبیعت بشر، یک نقصى پیدا میشود؛ [آنوقت] آدمهاى بیمسئولیّت تا این نقص را دیدند، از چند طرف صدا بلند کنند! غافل از اینکه ما داریم میجنگیم؛ سرباز خطّ مقدّم را نباید مورد تهاجم قرار داد. چرا یک عدّهاى این حرف را نمیفهمند؟
همهی دستگاهها باید خوب کار کنند و همهی مردم باید دستگاهها را کمک کنند. امروز پرچم اسلام دست شما است؛ ملّت و دولت، این پرچم را باید حفظ کنید. با تنازع و کشمکش، این پرچم حفظ نخواهد شد. مسئولیّت بر دوش همه است. همه باید اتّحادشان را، همدلیشان را، همکاریشان را، حسنظنشان را حفظ کنند؛ وظیفه است. و من عرض کنم؛ با این کیفیّت قوى که امروز به فضل پروردگار سربازان انقلاب [یعنى] شما مردم و اقشار مختلف ملّت، دارید اینجور با ایمان و قاطع پیش میروید، من تردید ندارم که در مقابلهی شما هیچ کوه قدرتى، قدرت ایستادگى ندارد.
امیدواریم پروردگار عالم به همهی ما توفیق بدهد، همهی ما را هدایت کند، به همهی ما کمک کند، دلهاى ما را از روح اطاعت و محبّت ذات مقدّس خود و اولیائش پُر کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) ائمّهى جمعه، روحانیّون، خانوادههاى شهدا، جانبازان، مفقودان، جهادگران جهاد سازندگى، فرهنگیان، مسئولان و اقشار مختلف مردم شهرهاى دامغان، رفسنجان، بندرگز، شهریار و زاهدان، وزیر راه و ترابرى، مسئولان و کارکنان سازمان هواپیمایى کشورى، هواپیمایى جمهورى اسلامى، هواپیمایى آسمان، سازمان هلیکوپترسازى، سازمان هواشناسى، مسئولان و کارکنان سازمان حفاظت اطّلاعات ارتش، سرپرست و مسئولان و مربّیان و سوادآموزان سازمان نهضت سوادآموزى، جمعى از دستاندرکاران احداث مرقد حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) و جمعى از دانشجویان مرکز تربیت معلّم رفسنجان در این دیدار حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّتالاسلام محسن قرائتى (نمایندهى ولىّفقیه و سرپرست نهضت سوادآموزى) مطالبى بیان کرد.
۲) از جمله فروپاشى دیوار برلین، سقوط دولت کمونیستى آلمان شرقى، سقوط دولت کمونیستى چکسلواکى، سقوط دولت کمونیستى رومانى.
۳) بیستونهم آذر ۱۳۶۸ تفنگداران آمریکایى با اشغال پاناما و حمله به محلّ استقرار ژنرال «آنتونیو نوریگا» رئیس ستاد نیروهاى مسلّح، وى را دستگیر کردند و به آمریکا بردند. علّت این امر، خوددارى نوریگا از تمدید قرارداد واگذارى کانال پاناما به آمریکا بود!
۴) تظاهرات و ابراز مخالفت مردم رومانى نسبت به سیاستهاى نیکلا چائوشسکو - رئیسجمهور - و سرانجام سقوط رژیم کمونیستى حاکم بر این کشور در دوّم دى ۱۳۶۸.
۵) «خشت از خَرَند کشیدن» یک ضربالمثل خراسانى است که در مشهد و شهرهاى مجاور آن رایج بوده است. خَرَند مجموعهى خشتى است که محکم کنار هم چیده شده باشد و گاهى استحکام آن میتواند بنائى را روى خودش نگاه دارد. اگر از درون آن یکى دو خشت را بیرون بکشند، استحکام آن از بین میرود.
۶) اشاره به اعدام نیکلا چائوشسکو و همسرش از سوى مردم رومانى
۷) از جمله، سورهى حشر، آیهی ۲
۸) نطق در هشتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهّد (۱۳۶۵/۶/۱۱)
۹) نطق در سازمان ملل متّحد (۱۳۶۶/۶/۳۱)
۱۰) جورج بوش (پدر)
۱۱) در سال ۱۳۶۲ به دستور رونالد ریگان، رئیسجمهور آمریکا، ارتش این کشور به جزیرهى پانصد هزار نفرى گرانادا در دریاى کارائیب حمله کرد و آن را به اشغال درآورد. ریگان هدف حملهى خود را تثبیت دموکراسى اعلام کرد، که به زعم او از سوى چپگرایانِ مورد پشتیبانى کوبا تهدید شده بود. در این یورش، ژنرال هودسن استین، فرماندار گرانادا دستگیر شد.
۱۲) اشاره به کودتاى بیستوهشتم مرداد سال ۱۳۳۲
۱۳) حمله به پاناما
۱۴) در پى یورش نظامى آمریکا به پاناما، تظاهراتى در کشورهاى چین، نپال، هند، کوبا، ایتالیا، لبنان و بنگلادش برگزار شد.
۱۵) مردم پراگ (پایتخت چکسلواکى) به بهانهى سالگرد قتل یک دانشجو به خیابانها آمدند که درنهایت، به سرنگونى نظام کمونیستى انجامید و نخستین انتخابات دموکراتیک بعد از جنگ جهانى دوّم در این کشور برگزار و «واتسلاو هاول» نمایشنامهنویس منتقد به رئیسجمهورى انتخاب شد.
۱۶) در ماه اوت سال ۱۹۶۸، اتّحاد جماهیر شوروى به همراه متّحدینش در پیمان ورشو به چکسلواکى حمله کرد. این لشکرکشى در پى اصلاحات سیاسى گسترده معروف به بهار پراگ در این کشور اتّفاق افتاد.
۱۷) در سال ۱۹۵۶، اتّحاد جماهیر شوروى به بوداپست مجارستان - در پى اعتراضات مردم به دولت کمونیستى دستنشاندهى این کشور - حمله کرد. در این سرکوب هزاران نفر از مردم کشته شدند. همچنین اتّحاد جماهیر شوروى در سال ۱۹۳۹ به لهستان حملهى نظامى کرد و نیمهى شرقى آن را اشغال نمود.
۱۸) کشورهاى شوروى، آلمان شرقى، لهستان، مجارستان، بلغارستان
۱۹) در آذر ماه ۱۳۶۸ نیکلا چائوشسکو، رئیسجمهور رومانى به تهران سفر کرد. وى چند روز پس از بازگشت، در پى قیام مردمى از حکومت برکنار و پس از محاکمه اعدام شد. سفر وى در این برهه، بهعنوان یک نقطهى منفى در روابط دو کشور مطرح شد، که بازتاب داخلى آن، زیر سؤال بردن و ضعیف نشان دادن دستگاه دیپلماسى کشور بود. بیش از هشتاد نفر از نمایندگان مجلس در خصوص ضعف دستگاه دیپلماسى از وزیر امور خارجه آقاى علىاکبر ولایتى سؤال کردند.
۲۰) شوراى امنیّت سازمان ملل در دوّم دى ۱۳۶۸ با تصویب قطعنامهاى - با ده رأى مثبت در برابر چهار رأى منفى و یک رأى ممتنع - تجاوز نظامیان آمریکا را به کشور کوچک پاناما مورد نکوهش قرار داد؛ امّا کشورهاى آمریکا، انگلیس و فرانسه این قطعنامه را وتو کردند.