مداحی مرتضی طاهری در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۴
یک
باید دهان را با گلاب ناب شویم
وانگه سخن در مدحت زهرا بگویم
در مدح او حق سخن نتوان ادا کرد
وقتی به قرآن مدحت او را خدا کرد
کوثر فقط یک آیه از خیر کثیر است
تا روز محشر قبر زهرا مستتیر است
انسیةالحورا که خلقت مات قدرش
قرآن ناطق کاشفالآیات قدرش
ای مادر سادات، زهرای شهیده
بانوی نور و عشق و ایثار و عقیده
عرض سلامم را پذیرا باش مادر
آن روزها بودم مدینه کاش مادر
تنهاترین مرد زمین را یار بودم
جای شما بین در و دیوار بودم
ای کاش من جای تو سیلی خورده بودم
ای کاش جای محسنت من مرده بودم
در ازدحام خصم و موج تازیانه
کردی حمایت از ولایت عاشقانه
آموختی درس ولایتمحوری را
فریاد کردی عشق را، حقباوری را
گفتی فقط حیدر أمیرالمؤمنین است
حق با علی هست و تمام حق همین است
اسلام مدیون تو و عمر کم توست
آن چادر خاکی همیشه پرچم توست
آن پرچمی که تا ابد در اهتزاز است
رمز بقای روزه و حج و نماز است
تا زندهام نام تو را در سینه دارم
مادر به یاد تو غمی دیرینه دارم
تنها نه فصل ماتم تو فاطمیهست
هر روز با یاد غم تو فاطمیهست
امسال را با داغ تو آغاز کردیم
گفتم «حوّل حالنا» پرواز کردیم
در پای دیوار غمت منزل گرفتیم
ما رزق سال خویش را کامل گرفتیم
ای کسره بسمالله و طاق تبارک
سال بدون تو نمیباشد مبارک
مادر ببین در امتداد این مسیریم
تا پای جان پابست پیمان غدیریم
ما چوب دار خویش را بر دوش داریم
عالم بداند بر عقیده استواریم
فرزند تو مولاست ما هم جاننثارش
چون میثم تمار امت سربهدارش
دست عنایات الهی بر سر ماست
فرزند حیدر، پور زهرا رهبر ماست
امسال را فرمود با شوری حماسی
سال حماسهی اقتصادی و سیاسی
باید به دنیا با چنین رهبر بنازیم
باید به همت میهن خود را بسازیم
در سایه ایثار و ایمان و توکل
باغ بهشت آرزوها میکند گل
از فتنه و تحریم دشمن کی هراسیم
ما امت اهل بصیرت حقشناسیم
در عرصهای که پیش روی ماست امسال
فهم و درایت آبروی ماست امسال
در انتخاباتی که پیش روست با هم
امت زند بر دشمنان سیلی محکم
باید کسی بر کرسی دولت نشیند
کاندیشهاش بر تارک همت نشیند
سمعاً و طاعه با ولایت یار باشد
جان و دلش از معرفت سرشار باشد
آیینه همت برای ماست عباس
خود را برای کربلا آراست عباس
وقتی برای او اماننامه نوشتند
طوفان غیرت شد ز جا برخاست عباس
بر سینه اهریمن آنجا دست رد زد
تنها امام خویش را میخواست عباس
فریاد زد دست از امامم برندارم
در شور و عشق و معرفت غوغاست عباس
افتاد تیرآجین به روی خاک اما
بر بام عزت پرچمش برپاست عباس
بیبی! شنیدم مادری کردی برایش
وقتی حسین تو شنید أدرک أخایش
دو
همچو زهرا به راه ولایت
دادهای جان که جانم فدایت
زین سبب نام تو همچو زهرا
میدرخشد به دنیا اباالفضل
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دست تو همچنان دست زهرا
غرق خون گشته در راه مولا
در مسیر ولایت چو مادر
رهبری کرده ما را اباالفضل
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
راه تو راه عشق و امید است
راه نورانی هر شهید است
هر شهیدی خورد غبطه فردا
بر مقام تو مولا اباالفضل
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ای کلامت تمام بصیرت
بر محبّان امام بصیرت
در مسیر ولایتمداری
راه ما میرود تا اباالفضل
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل