خبرنگار: بسم الله الرّحمن الرّحیم. شما امروز بازدید چند ساعتهاى از غرفههاى مختلف ششمین نمایشگاه بینالمللى کتاب تهران داشتید. بفرمایید که ارزیابىتان از این نمایشگاه و همچنین محتواى برگزارى این نمایشگاه و مقایسهاش با نمایشگاه سال گذشته چگونه است؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم. نمایشگاه کتاب یکى از پدیدههاى بسیار خوب و شیرین و پُرفایدهى جمهورى اسلامى است؛ در گذشته چنین چیزهایى را ما به یاد نداریم و سابقه نداشته. و میدانى است براى عرضهى بهترین و تازهترین عناوین کتاب در متنوّعترین موضوعات. من به یاد دارم که سابقها که ما میرفتیم سراغ کتاب، میدیدیم افراد کتابخواه و کتابخوان از این دکّان به آن دکّان، همینطور میگشتند چندین خیابان را تا کتابهاى روز را و کتابهاى تازهمنتشرشده را بتوانند پیدا کنند، [امّا] این نمایشگاه همهى آنچه را در اختیار مردم میتواند قرار بگیرد بخصوص که اینجا چون بینالمللى است، کتابهاى خارجى هم محکوم به همین حکم است در یک صحنهى خیلى در دسترس و سهلالتّناولى(۱) در اختیار همه میگذارد؛ بنابراین این نمایشگاه بسیار پدیدهى خوبى است.
بنده هم که هر سال به این نمایشگاه مىآیم و شرکت میکنم در اینجا، به دو منظور است: یک منظور، اشباع و پاسخگویى به آن خواست قلبى خودم است، چون من ...... مثل همهى شهروندان که وقتى این فصل میشود، مىآیند سراغ کتاب براى اینکه مقصود خودشان و مطلوب خودشان را پیدا کنند، بنده هم با همان انگیزه مىآیم؛ این یکى از دو قسمت انگیزهى بنده است. بخش دوّم که شاید بر این بخش اوّل در مواقعى برترى هم پیدا بکند، این است که میخواهم این کار، این سنّت سنّت کتابخوانى، کتابخواهى، در جستجوى کتاب حرکت کردن یک مقدارى قدردانى بشود و آقایانى که زحمت میکشند و این نمایشگاه را هر سال میگذارند، [یعنی] وزیر محترم ارشاد، مسئولین وزارت ارشاد، مسئولین نمایشگاه که این کار به این خوبى را فراهم میکنند، با این کار مورد تقدیر ما قرار گرفته باشند.
امّا اینکه من بخواهم مقایسه کنم بین امسال و سالهاى قبل؛ نه، این میسور نیست براى بنده و شاید براى کمتر کسى هم میسور باشد؛ چون ما همهى غرفهها را که نتوانستیم نگاه کنیم و نخواهیم توانست؛ یعنى من نمیتوانم در یک روز همهى این غرفهها را نگاه کنم. گمان میکنم ما دو غرفه نمیدانم حالا چند غرفه شد دیدیم، فکر میکنم حدود چهار پنج ساعت تا حالا طول کشیده که هنوز هم برنامهى ما به پایان نرسیده است و باز ادامه خواهد داشت؛ بنابراین اگر من بخواهم صرف وقت بکنم براى همهى غرفهها، بیش از یک روز بایستى وقت بگذارم و این براى من میسور نیست؛ پس حالا ارزیابىاى ندارم.
امّا آنچه در مورد این نمایشگاه میتوانم بگویم، این است که خیلى خوب است. من همینطور که نگاه میکنم، در این سالنها حرکت میکنم و این دکّانها و فروشگاههاى خاص را یکىیکى نگاه میکنم یا وارد میشوم یا سؤال میکنم، میبینم انصافاً وضع کتاب و فراوانى کتاب از لحاظ کمّیّت که خیلى چشمگیر است و از لحاظ کیفیّت هم تا حدودى در بعضى جاها من عناوین خوبى را مشاهده کردم که جالب است. بنابراین بله، نمایشگاه، نمایشگاه خوبى است و اقبال مردم همانطور که انسان احساس میکند، اقبال زیادى است. الان همین سالنها و محوّطه را من دیدم که شلوغ بود و پُر از جمعیّت بود.
خبرنگار: به نظر حضرتعالى، برگزارى اینگونه نمایشگاهها چه تأثیرى در رونقِ بخش فرهنگى خواهد داشت و حضرتعالى چه توصیه و رهنمودى براى دستاندرکاران چاپ و انتشارات دارید؟
حالا اینکه این نمایشگاهها چه اثرى دارد، خب قهراً آثارى دارد؛ عدّهاى را تشویق میکند، بعد هم در تلویزیون و رادیو اخبار اینجا منتشر میشود و کسانى باز علاقهمندند، به فکر مىافتند، یا حالا مىآیند یا بعدها براى کتاب مراجعه میکنند و کسانى کتاب میخرند؛ اینکه معلوم است. امّا من آنچه میخواهم عرض بکنم، دو توصیه است راجع به امر کتاب؛ یکى به دستاندرکاران کار کتاب، از قبیل وزارت ارشاد و بقیّهى کسانى که به کار کتاب اشراف دارند و از لحاظ مقرّرات کشور و نظام دولت جمهورى اسلامى، امور کتاب به آنها مربوط است؛ یکى هم به عامّهى مردم و عموم ملّت ایران و خواهران و برادران عزیز ایرانىمان.
امّا در مورد آن بخش اوّل، من میخواهم به آقایان که در وزارت ارشاد مشغول خدمت هستند، توصیه کنم که این کار را، هم در سطح کشور گسترش بدهند، هم از لحاظ زمانى گسترش بدهند، یعنى تکثیر بکنند. مثلاً اگر چنانچه نمایشگاههایى در مراکز استانها تشکیل بشود یا اینکه بهانههایى براى مطرح شدن مسئلهى کتاب مطرح بشود، مثلاً فرض کنید همچنان که حالا بهترین مؤلّفها را جایزه میدهند یا بهترین نویسندهها را یا مترجمها را، مثلاً بهترین کتابدارها، بهترین کتابخانهدارها، [یا اینکه] بیشترین کتابخانه در کدام شهر است، در کدام محلّه است، مربوط به کدام قشر از قشرهاى مردم است، مورد تشویق قرار بگیرند. یعنى هر آنچه مربوط به کتاب و کتابخانه و کتابخوانى و کتابسازى یعنى تولید کتاب است، مورد توجّه و تشویق و تقدیر قرار بگیرند. من فکر میکنم اگر ما بتوانیم فرهنگ کتابخوانى را در کشور رایج بکنیم و البتّه در کنار آن، تولید کتابِ خوب را هم گسترش بدهیم، بخش عمدهاى از وظایف فرهنگى دولت جمهورى اسلامى بدین وسیله انجام خواهد گرفت. کتاب بسیار مقولهى مهمّى است؛ من البتّه به کارهاى هنرى و تصویرى تلویزیون یا سینما یا از این قبیل چیزها خیلى اعتقاد دارم امّا کتاب یک نقش مخصوصى دارد؛ جاى کتاب را هیچ چیزى پُر نمیکند و باید کتاب را ترویج کرد. این در مورد آقایانى است که مربوط به وزارت ارشاد هستند و کارهاى کتاب از لحاظ مقرّرات کشور به آنها ارتباط پیدا میکند.
و امّا آنچه مربوط به عموم ملّت ایران است؛ من همیشه که به این نمایشگاه آمدهام و صحبتى کردهام، همین را گفتهام، باز هم میخواهم عرض بکنم که مردم باید عادت کنند به کتابخوانى، و کتاب بایستى وارد زندگى بشود. من دیدم یک مصاحبهاى کرده بودند با بعضى از جوانها همین تلویزیون چندى پیش مصاحبه کرده بود، من تماشا میکردم از تلویزیون از بعضىها میپرسیدند شما کتاب میخوانید؟ میگویند نه. اصلاً کتاب را جزو ضروریّات زندگى نمیدانند. خب، چطور شما اگر چنانچه اینجا نشستهاید و این بغلدستتان یک اتاقى است که آنجا یک خبرى هست، یک چیزى هست، یک چیز تازهاى هست، یک حرف تازهاى هست، کمتر کسى است که طاقت بیاورد اینجا بنشیند و بلند نشود سر بکشد ببیند این اتاق بغلى چه خبر است. خب آقا، همهى اطراف ما را خبرهاى تازه پُر کرده؛ اینقدر معلومات، اینقدر معارف، در همهى زمینهها؛ خب ما چطور حاضر نیستیم سَرَک بکشیم یک نگاهى بکنیم ببینیم چه خبر است؟ در این دنیاى معارف چه میگذرد؟ خب راهش این است که کتاب بخوانیم. هر کسى که کتاب بخواند، از بخشى از معارف موجود عالم مطّلع خواهد شد؛ از خبرهایى که در دنیا هست، از خبرهایى که بوده است، حتّى از آنچه خواهد بود؛ در همهى زمینهها. و لذاست که ما کتابخوانى را بایستى عادت قرار بدهیم براى خودمان؛ بچّههایمان را هم از اوّل از کودکى عادت بدهیم که کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتى میخواهند بخوابند، کتاب بخوانند و بخوابند؛ وقتى که ایّام روز فراغتى هست، روز جمعهاى مثلاً هست که بازى میکنند، یک بخشىاش را حتماً براى کتاب قرار بدهند؛ در تابستانها که بچّهها، جوانها، تعطیل هستند، حتماً کتاب بخوانند؛ کتابهایى را معیّن کنند بخوانند و تمام کنند؛ یا افرادى که کار روزانه دارند ادارى است، کاسب است، روستایى است، کشاورز است، یا امثال اینها شب که مىآیند خانه، یا اگر بین روز مثلاً به خانه مىآیند، یک بخشى از زمان را ولو مثلاً نیم ساعت بگذارند براى کتاب خواندن. چقدر کتابها را در همین نیمساعتها میشود خواند.
بنده خودم دورههاى بیستجلدى، بیستوچند جلدى کتاب را در همین فاصلههاى ده دقیقه، بیست دقیقه، یک ربع ساعت خواندهام؛ کتابهاى زیادى که حالا اگر اسم بیاورم [وقتگیر است] البتّه من پشت کتابها معمولاً یادداشت میکنم؛ یادداشت شده است، معلوم است شاید صدها جلد کتاب را من همینطور در این فاصلههاى کوتاه استفاده کردم از دیدارهاى ده دقیقهاى با کتاب و خواندم و بسیارى را من مىشناسم که اینجور هستند. ما [باید] از این فرصتها استفاده کنیم؛ فرض بفرمایید کسى در اتوبوس مىنشیند؛ من یک دوره کتاب هشتجلدى را کتابى است در تاریخ ادبیّات و علوم و معارف اسلامى که مال یک نویسندهى عرب است، از کتابهاى معروف هم هست که البتّه نمیخواهم اسم بیاورم در سالهاى قبل که یک وقتى تهران آمده بودم و در اتوبوس زیاد معطّل میشدم، این کتاب را برداشتم، شاید اغلبش را یا همهاش را در اتوبوس مطالعه کردم. و این بایستى یک سیرهاى بشود، یک سنّت رایجى بشود بین مردم ما که کتاب را بخوانند، به بچههایشان یاد بدهند، خودشان تمرین کنند، خانمها در خانهها کتاب بخوانند و معلومات را فرابگیرند.
البتّه در کنار این، ما بایستى به فکر باشیم و دغدغهى نوع کتابهایى را که تولید میشود داشته باشیم؛ باید کتابِ خوب تولید بشود. کتاب، یک غذا است؛ یک غذاى روح است، یک نوشیدنى روح است، اگر چنانچه مقوّى باشد، روح را تقویت میکند. ما که حالا داریم مدام سفارش میکنیم که از این نوشیدنى بخورید، نوع نوشیدنىاش را معیّن نکردیم؛ پس بایستى مواظب باشیم که نبادا نوشیدنى مسموم، خطرناک، فاسد، گندیده، مضر، دست مردم داده بشود با رنگآمیزىهاى خیلى خوب، بدون اینکه مردم بدانند. چطور ادارهى مخصوص این کار اگر ببیند که یک غذاى فاسدى به مردم فروخته میشود، با آن مقابله میکند امّا اگر چنانچه ببینند یک کتاب فاسدى به مردم داده میشود، با آن مقابله نکنند؟ البتّه من اعتقاد ندارم که بایستى جلوى هر چیزى را که به یک سلیقهى خاصّى مضر به نظر میرسد بگیریم، لکن یک چیزهایى هست که واضح است براى مردم مضر است؛ ترویج فحشا، ترویج فساد و از این قبیل چیزهایى که خب معلوم است که اینها براى مردم مضر است؛ اینها را نبایستى اجازه بدهند که نشر بشود امّا بیشتر بایستى تلاش کنند تا کتابهاى خوب تولید بشود و پخش بشود و وسایلى هم براى اینکه مردم به کتابخوانى روبیاورند، باید باشد. امروز قبل از ظهر، یکى از آقایان مطرح کردند که مثلاً فرض بفرمایید که ما نمایشگاه دائمى داشته باشیم، خوب است؛ یا هفتهى کتابخوانى داشته باشیم که در این هفته جایزههایى معیّن بشود براى کسانى که مقدارى کتاب را میخوانند؛ از این قبیل بایستى باشد تا انشاءالله مردم تشویق بشوند به کتابخوانى هرچه بیشتر.
بسم الله الرّحمن الرّحیم. نمایشگاه کتاب یکى از پدیدههاى بسیار خوب و شیرین و پُرفایدهى جمهورى اسلامى است؛ در گذشته چنین چیزهایى را ما به یاد نداریم و سابقه نداشته. و میدانى است براى عرضهى بهترین و تازهترین عناوین کتاب در متنوّعترین موضوعات. من به یاد دارم که سابقها که ما میرفتیم سراغ کتاب، میدیدیم افراد کتابخواه و کتابخوان از این دکّان به آن دکّان، همینطور میگشتند چندین خیابان را تا کتابهاى روز را و کتابهاى تازهمنتشرشده را بتوانند پیدا کنند، [امّا] این نمایشگاه همهى آنچه را در اختیار مردم میتواند قرار بگیرد بخصوص که اینجا چون بینالمللى است، کتابهاى خارجى هم محکوم به همین حکم است در یک صحنهى خیلى در دسترس و سهلالتّناولى(۱) در اختیار همه میگذارد؛ بنابراین این نمایشگاه بسیار پدیدهى خوبى است.
بنده هم که هر سال به این نمایشگاه مىآیم و شرکت میکنم در اینجا، به دو منظور است: یک منظور، اشباع و پاسخگویى به آن خواست قلبى خودم است، چون من ...... مثل همهى شهروندان که وقتى این فصل میشود، مىآیند سراغ کتاب براى اینکه مقصود خودشان و مطلوب خودشان را پیدا کنند، بنده هم با همان انگیزه مىآیم؛ این یکى از دو قسمت انگیزهى بنده است. بخش دوّم که شاید بر این بخش اوّل در مواقعى برترى هم پیدا بکند، این است که میخواهم این کار، این سنّت سنّت کتابخوانى، کتابخواهى، در جستجوى کتاب حرکت کردن یک مقدارى قدردانى بشود و آقایانى که زحمت میکشند و این نمایشگاه را هر سال میگذارند، [یعنی] وزیر محترم ارشاد، مسئولین وزارت ارشاد، مسئولین نمایشگاه که این کار به این خوبى را فراهم میکنند، با این کار مورد تقدیر ما قرار گرفته باشند.
امّا اینکه من بخواهم مقایسه کنم بین امسال و سالهاى قبل؛ نه، این میسور نیست براى بنده و شاید براى کمتر کسى هم میسور باشد؛ چون ما همهى غرفهها را که نتوانستیم نگاه کنیم و نخواهیم توانست؛ یعنى من نمیتوانم در یک روز همهى این غرفهها را نگاه کنم. گمان میکنم ما دو غرفه نمیدانم حالا چند غرفه شد دیدیم، فکر میکنم حدود چهار پنج ساعت تا حالا طول کشیده که هنوز هم برنامهى ما به پایان نرسیده است و باز ادامه خواهد داشت؛ بنابراین اگر من بخواهم صرف وقت بکنم براى همهى غرفهها، بیش از یک روز بایستى وقت بگذارم و این براى من میسور نیست؛ پس حالا ارزیابىاى ندارم.
امّا آنچه در مورد این نمایشگاه میتوانم بگویم، این است که خیلى خوب است. من همینطور که نگاه میکنم، در این سالنها حرکت میکنم و این دکّانها و فروشگاههاى خاص را یکىیکى نگاه میکنم یا وارد میشوم یا سؤال میکنم، میبینم انصافاً وضع کتاب و فراوانى کتاب از لحاظ کمّیّت که خیلى چشمگیر است و از لحاظ کیفیّت هم تا حدودى در بعضى جاها من عناوین خوبى را مشاهده کردم که جالب است. بنابراین بله، نمایشگاه، نمایشگاه خوبى است و اقبال مردم همانطور که انسان احساس میکند، اقبال زیادى است. الان همین سالنها و محوّطه را من دیدم که شلوغ بود و پُر از جمعیّت بود.
خبرنگار: به نظر حضرتعالى، برگزارى اینگونه نمایشگاهها چه تأثیرى در رونقِ بخش فرهنگى خواهد داشت و حضرتعالى چه توصیه و رهنمودى براى دستاندرکاران چاپ و انتشارات دارید؟
حالا اینکه این نمایشگاهها چه اثرى دارد، خب قهراً آثارى دارد؛ عدّهاى را تشویق میکند، بعد هم در تلویزیون و رادیو اخبار اینجا منتشر میشود و کسانى باز علاقهمندند، به فکر مىافتند، یا حالا مىآیند یا بعدها براى کتاب مراجعه میکنند و کسانى کتاب میخرند؛ اینکه معلوم است. امّا من آنچه میخواهم عرض بکنم، دو توصیه است راجع به امر کتاب؛ یکى به دستاندرکاران کار کتاب، از قبیل وزارت ارشاد و بقیّهى کسانى که به کار کتاب اشراف دارند و از لحاظ مقرّرات کشور و نظام دولت جمهورى اسلامى، امور کتاب به آنها مربوط است؛ یکى هم به عامّهى مردم و عموم ملّت ایران و خواهران و برادران عزیز ایرانىمان.
امّا در مورد آن بخش اوّل، من میخواهم به آقایان که در وزارت ارشاد مشغول خدمت هستند، توصیه کنم که این کار را، هم در سطح کشور گسترش بدهند، هم از لحاظ زمانى گسترش بدهند، یعنى تکثیر بکنند. مثلاً اگر چنانچه نمایشگاههایى در مراکز استانها تشکیل بشود یا اینکه بهانههایى براى مطرح شدن مسئلهى کتاب مطرح بشود، مثلاً فرض کنید همچنان که حالا بهترین مؤلّفها را جایزه میدهند یا بهترین نویسندهها را یا مترجمها را، مثلاً بهترین کتابدارها، بهترین کتابخانهدارها، [یا اینکه] بیشترین کتابخانه در کدام شهر است، در کدام محلّه است، مربوط به کدام قشر از قشرهاى مردم است، مورد تشویق قرار بگیرند. یعنى هر آنچه مربوط به کتاب و کتابخانه و کتابخوانى و کتابسازى یعنى تولید کتاب است، مورد توجّه و تشویق و تقدیر قرار بگیرند. من فکر میکنم اگر ما بتوانیم فرهنگ کتابخوانى را در کشور رایج بکنیم و البتّه در کنار آن، تولید کتابِ خوب را هم گسترش بدهیم، بخش عمدهاى از وظایف فرهنگى دولت جمهورى اسلامى بدین وسیله انجام خواهد گرفت. کتاب بسیار مقولهى مهمّى است؛ من البتّه به کارهاى هنرى و تصویرى تلویزیون یا سینما یا از این قبیل چیزها خیلى اعتقاد دارم امّا کتاب یک نقش مخصوصى دارد؛ جاى کتاب را هیچ چیزى پُر نمیکند و باید کتاب را ترویج کرد. این در مورد آقایانى است که مربوط به وزارت ارشاد هستند و کارهاى کتاب از لحاظ مقرّرات کشور به آنها ارتباط پیدا میکند.
و امّا آنچه مربوط به عموم ملّت ایران است؛ من همیشه که به این نمایشگاه آمدهام و صحبتى کردهام، همین را گفتهام، باز هم میخواهم عرض بکنم که مردم باید عادت کنند به کتابخوانى، و کتاب بایستى وارد زندگى بشود. من دیدم یک مصاحبهاى کرده بودند با بعضى از جوانها همین تلویزیون چندى پیش مصاحبه کرده بود، من تماشا میکردم از تلویزیون از بعضىها میپرسیدند شما کتاب میخوانید؟ میگویند نه. اصلاً کتاب را جزو ضروریّات زندگى نمیدانند. خب، چطور شما اگر چنانچه اینجا نشستهاید و این بغلدستتان یک اتاقى است که آنجا یک خبرى هست، یک چیزى هست، یک چیز تازهاى هست، یک حرف تازهاى هست، کمتر کسى است که طاقت بیاورد اینجا بنشیند و بلند نشود سر بکشد ببیند این اتاق بغلى چه خبر است. خب آقا، همهى اطراف ما را خبرهاى تازه پُر کرده؛ اینقدر معلومات، اینقدر معارف، در همهى زمینهها؛ خب ما چطور حاضر نیستیم سَرَک بکشیم یک نگاهى بکنیم ببینیم چه خبر است؟ در این دنیاى معارف چه میگذرد؟ خب راهش این است که کتاب بخوانیم. هر کسى که کتاب بخواند، از بخشى از معارف موجود عالم مطّلع خواهد شد؛ از خبرهایى که در دنیا هست، از خبرهایى که بوده است، حتّى از آنچه خواهد بود؛ در همهى زمینهها. و لذاست که ما کتابخوانى را بایستى عادت قرار بدهیم براى خودمان؛ بچّههایمان را هم از اوّل از کودکى عادت بدهیم که کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتى میخواهند بخوابند، کتاب بخوانند و بخوابند؛ وقتى که ایّام روز فراغتى هست، روز جمعهاى مثلاً هست که بازى میکنند، یک بخشىاش را حتماً براى کتاب قرار بدهند؛ در تابستانها که بچّهها، جوانها، تعطیل هستند، حتماً کتاب بخوانند؛ کتابهایى را معیّن کنند بخوانند و تمام کنند؛ یا افرادى که کار روزانه دارند ادارى است، کاسب است، روستایى است، کشاورز است، یا امثال اینها شب که مىآیند خانه، یا اگر بین روز مثلاً به خانه مىآیند، یک بخشى از زمان را ولو مثلاً نیم ساعت بگذارند براى کتاب خواندن. چقدر کتابها را در همین نیمساعتها میشود خواند.
بنده خودم دورههاى بیستجلدى، بیستوچند جلدى کتاب را در همین فاصلههاى ده دقیقه، بیست دقیقه، یک ربع ساعت خواندهام؛ کتابهاى زیادى که حالا اگر اسم بیاورم [وقتگیر است] البتّه من پشت کتابها معمولاً یادداشت میکنم؛ یادداشت شده است، معلوم است شاید صدها جلد کتاب را من همینطور در این فاصلههاى کوتاه استفاده کردم از دیدارهاى ده دقیقهاى با کتاب و خواندم و بسیارى را من مىشناسم که اینجور هستند. ما [باید] از این فرصتها استفاده کنیم؛ فرض بفرمایید کسى در اتوبوس مىنشیند؛ من یک دوره کتاب هشتجلدى را کتابى است در تاریخ ادبیّات و علوم و معارف اسلامى که مال یک نویسندهى عرب است، از کتابهاى معروف هم هست که البتّه نمیخواهم اسم بیاورم در سالهاى قبل که یک وقتى تهران آمده بودم و در اتوبوس زیاد معطّل میشدم، این کتاب را برداشتم، شاید اغلبش را یا همهاش را در اتوبوس مطالعه کردم. و این بایستى یک سیرهاى بشود، یک سنّت رایجى بشود بین مردم ما که کتاب را بخوانند، به بچههایشان یاد بدهند، خودشان تمرین کنند، خانمها در خانهها کتاب بخوانند و معلومات را فرابگیرند.
البتّه در کنار این، ما بایستى به فکر باشیم و دغدغهى نوع کتابهایى را که تولید میشود داشته باشیم؛ باید کتابِ خوب تولید بشود. کتاب، یک غذا است؛ یک غذاى روح است، یک نوشیدنى روح است، اگر چنانچه مقوّى باشد، روح را تقویت میکند. ما که حالا داریم مدام سفارش میکنیم که از این نوشیدنى بخورید، نوع نوشیدنىاش را معیّن نکردیم؛ پس بایستى مواظب باشیم که نبادا نوشیدنى مسموم، خطرناک، فاسد، گندیده، مضر، دست مردم داده بشود با رنگآمیزىهاى خیلى خوب، بدون اینکه مردم بدانند. چطور ادارهى مخصوص این کار اگر ببیند که یک غذاى فاسدى به مردم فروخته میشود، با آن مقابله میکند امّا اگر چنانچه ببینند یک کتاب فاسدى به مردم داده میشود، با آن مقابله نکنند؟ البتّه من اعتقاد ندارم که بایستى جلوى هر چیزى را که به یک سلیقهى خاصّى مضر به نظر میرسد بگیریم، لکن یک چیزهایى هست که واضح است براى مردم مضر است؛ ترویج فحشا، ترویج فساد و از این قبیل چیزهایى که خب معلوم است که اینها براى مردم مضر است؛ اینها را نبایستى اجازه بدهند که نشر بشود امّا بیشتر بایستى تلاش کنند تا کتابهاى خوب تولید بشود و پخش بشود و وسایلى هم براى اینکه مردم به کتابخوانى روبیاورند، باید باشد. امروز قبل از ظهر، یکى از آقایان مطرح کردند که مثلاً فرض بفرمایید که ما نمایشگاه دائمى داشته باشیم، خوب است؛ یا هفتهى کتابخوانى داشته باشیم که در این هفته جایزههایى معیّن بشود براى کسانى که مقدارى کتاب را میخوانند؛ از این قبیل بایستى باشد تا انشاءالله مردم تشویق بشوند به کتابخوانى هرچه بیشتر.
(۱ در دسترس، قابل دسترسی