ملت با شخص امام ارتباطشان چه جور است واقعاً، ارتباط عاشق و معشوق است، واقعاً ملّت عشق میورزند به امام.
شاعری را من دیدم که در روزهای بیماری امام که تازه آمده بودند به تهران که خب در آن وهلهی اوّل یک لحظاتی امام در تلویزیون دیده شدند بعد دیگر ده پانزده روز فاصله شد، این شاعر آن وقت در مسافرت بوده، ظاهراً همان دفعه اول هم مثلاً شاید چهرهی امام را،[زیاد] ندیده ده پانزده روز چهرهی امام را که معمولاً هر هفته یکبار دوبار در تلویزیون ظاهر شدند و برای عدهای صحبتی کرده بودند و این را ارائه میدادند، این را ندیده بود یک شعری یک قصیدهای گفته که واقعاً دل سنگ را آب میکند که ای امام عزیز ای امام بزگوار من پانزده روز است که از تو چهرهای ندیدم، تو را ندیدم و یک قصیدهی عجیب است. خب ببینید شعر تبلور احساسات یک ملّت است، شعر بیخودی نمیجوشد، وقتی یک شاعر یک شعر می گوید، در حقیقت یک اندیشه، یک فکر، یک احساس در جامعه جای میافتد آن وقت شاعرِِ آن جامعه آن شعر را میگوید، قراردادی نیست طبیعی است. به تحمیل و به زور نمیشود یک اندیشهای را داد به یک شاعری که این را بگو ... و این در جامعه ما به صورت یک عرف است این احساس وجود دارد خب این رابطهی ما[است] بین مردم و امام این کیفیت صمیمیّت و رفاقت و دوستیِ ما بین مردم و دولت و دولتی که بر سرکار است و شورای انقلاب، این ارتباطات از اختصاصات این انقلاب است و آن هم موضعگیرهایش در مقابل دشمنان خارجی. لذاست که این انقلابِ شما امید ایجاد کرده واقعاً امید ایجاد کرده یعنی واقعاً دریچهای باز شده. خوب لذا شرق و غرب در مقابل این انقلاب ایستادهاند دارند کارشکنی میکنند مقابله میکنند معارضه میکنند. خدا هم کمک میکند، الحمدللَّه
سخنرانی در سمینار انقلاب فرهنگی در کانون توحید با عنوان عملزدگی 1359/02/09
شاعری را من دیدم که در روزهای بیماری امام که تازه آمده بودند به تهران که خب در آن وهلهی اوّل یک لحظاتی امام در تلویزیون دیده شدند بعد دیگر ده پانزده روز فاصله شد، این شاعر آن وقت در مسافرت بوده، ظاهراً همان دفعه اول هم مثلاً شاید چهرهی امام را،[زیاد] ندیده ده پانزده روز چهرهی امام را که معمولاً هر هفته یکبار دوبار در تلویزیون ظاهر شدند و برای عدهای صحبتی کرده بودند و این را ارائه میدادند، این را ندیده بود یک شعری یک قصیدهای گفته که واقعاً دل سنگ را آب میکند که ای امام عزیز ای امام بزگوار من پانزده روز است که از تو چهرهای ندیدم، تو را ندیدم و یک قصیدهی عجیب است. خب ببینید شعر تبلور احساسات یک ملّت است، شعر بیخودی نمیجوشد، وقتی یک شاعر یک شعر می گوید، در حقیقت یک اندیشه، یک فکر، یک احساس در جامعه جای میافتد آن وقت شاعرِِ آن جامعه آن شعر را میگوید، قراردادی نیست طبیعی است. به تحمیل و به زور نمیشود یک اندیشهای را داد به یک شاعری که این را بگو ... و این در جامعه ما به صورت یک عرف است این احساس وجود دارد خب این رابطهی ما[است] بین مردم و امام این کیفیت صمیمیّت و رفاقت و دوستیِ ما بین مردم و دولت و دولتی که بر سرکار است و شورای انقلاب، این ارتباطات از اختصاصات این انقلاب است و آن هم موضعگیرهایش در مقابل دشمنان خارجی. لذاست که این انقلابِ شما امید ایجاد کرده واقعاً امید ایجاد کرده یعنی واقعاً دریچهای باز شده. خوب لذا شرق و غرب در مقابل این انقلاب ایستادهاند دارند کارشکنی میکنند مقابله میکنند معارضه میکنند. خدا هم کمک میکند، الحمدللَّه
سخنرانی در سمینار انقلاب فرهنگی در کانون توحید با عنوان عملزدگی 1359/02/09