بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
اوّلاً از همهی برادران و خواهران که از نقاط مختلف کشور و از سازمانها و دستگاههاى مختلف تشریف آوردهاید، بخصوص علماى اعلام و خانوادههاى عزیز شهدا و اسرا و مفقودین و جانبازان و همچنین خدمتگزاران به این عزیزان صمیمانه تشکّر میکنم. و امیدوارم این سازمانهاى امدادگر -مانند هلالاحمر و بنیاد شهید- خدمات ارزندهی خودشان را نسبت به این کسانى که درحقیقت گلهاى سرسبد جامعهی ما هستند، به بهترین وجهى ادامه بدهند و خاطرهی شهداى گرانقدر را در فعّالیّتهاى فرهنگى و هنرى و تبلیغى حفظ کنند.
امروز بهمناسبت نزدیکى به اربعین سیّدالشّهدا (علیه الصّلاة و السّلام) -که امشب شب اربعین است- ارتباط تام و تمامى دارد به همین تلاش باارزشى که در روزگار ما براى احیاى یاد و نام شهیدان انجام میگیرد. اساساً اهمّیّت اربعین در این است که در این روز، با تدبیر الهىِ خاندان پیغمبر، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این کار پایهگذارى شد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى در حوادث گوناگون -از قبیل شهادت حسینبنعلى (علیه السّلام) در عاشورا- کمر نبندند به حفظ یاد و آثار شهادت، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفادهی زیادى نخواهند برد. درست است که خداى متعال شهدا را در همین دنیا هم زنده نگه میدارد و شهید بهطور قهرى در تاریخ و در یاد مردم ماندگار است، امّا ابزار طبیعیاى که خداى متعال قرار داده است براى این کار، مثل همهی کارها، همین چیزى است که در اختیار ما است، در ارادهی ما است؛ ما هستیم که با تصمیم درست و بهجا میتوانیم یاد شهدا را و خاطرهی شهادت را و فلسفهی شهادت را احیا کنیم و زنده نگه داریم.اگر زینب کبرىٰ (سلام الله علیها) و امام سجّاد (صلوات الله علیه) در طول روزهاى اسارت -چه در همان عصر عاشورا در کربلا؛ و چه در روزهاى بعد، در کوفه، در راه شام و کوفه، در خودِ شام- بعد در آمدن به کربلا و زیارت، بعد در رفتن به مدینه، و بعد در طول سالهاى متمادى که این بزرگواران زنده ماندند مجاهدت نکرده بودند، نگفته بودند، تبیین نکرده بودند، حقایق را افشا نکرده بودند، حقیقت فلسفهی عاشورا را و هدف حسینبنعلى را و ظلم دشمن را بیان نکرده بودند، واقعهی عاشورا تا امروز جوشان و زنده و مشتعل باقى نمیماند.
چرا امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) -طبق روایت- فرمودند که هر کس یک بیت شعر دربارهی حادثهی عاشورا بگوید و کسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟ (۲) چرا؟ چون تمام دستگاههاى تبلیغاتى تجهیز شده بودند براى اینکه مسئلهی عاشورا و کلّاً مسئلهی اهلبیت را در انزوا و در ظلمت نگه دارند، نگذارند مردم بفهمند که چه شد و قضیّه چه بود. تبلیغ اینجورى است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر حدّاکثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنتآمیز میکردند. در یک چنین فضائى مگر ممکن بود قضیّهی عاشورا که در یک گوشهاى از دنیاى اسلام و در یک بیابانى اتّفاق افتاده، با این عظمت، با این تپش و نشاط باقى بماند؟ یقیناً از بین میرفت. آنچه این یاد را زنده کرد، تلاش بازماندگان حسینبنعلى (علیه السّلام) بود؛ صاحبان پرچم و صاحبان قضیّه. به همان اندازه که مجاهدت حسینبنعلى (علیه السّلام) سخت بود و برخورد داشت با موانع، به همان اندازه مجاهدت زینب (علیها السّلام) و مجاهدت امام سجّاد (علیه السّلام) و بقیّهی بزرگواران دشوار بود. البتّه صحنه، صحنهی نظامى نبود؛ صحنهی تبلیغى بود، صحنهی فرهنگى بود. ما باید به این نکتهها توجّه کنیم. درسى که اربعین به ما میدهد این است: یاد حقیقت را و خاطرهی شهادت را باید در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت.
شما ببینید از اوّلِ انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب، علیه امام، علیه اسلام، علیه این ملّت چقدر پُرحجم بوده. تبلیغات علیه جنگ -جنگى که دفاع و حراست از اسلام و میهن و حیثیّت و شرف مردم بود- و علیه این شهداى عزیزى که جانشان را، بزرگترین سرمایهشان را برداشتند و رفتند در راه خدا آن را نثار کردند، چه طوفانى در دنیا به راه انداخت. ببینید چه کردند دشمنان! مستقیم و غیرمستقیم: با رادیوهایشان، با نوشتهجات و روزنامه و مجلّهشان، با کتابهایى که نوشتند، با تلقینى که در ذهن آدمهاى سادهلوح در همه جاى دنیا توانستند بکنند. حتّى افراد معدودى از آدمهاى سادهدل و جاهل -آدمهاى گوناگون از موجّه و غیرموجّه- در داخل کشور خودمان هم در آن فضاى ملتهب جنگ، گاهى حرفهایى میزدند که ناشى از ندانستن بود؛ ناشى از عدم احاطهی به حقایق بود. همین چیزها بود که امام عزیز را برمیآشفت، وادار میکرد که با آن فریاد ملکوتى، حقایق را با صراحت بیان کند. در مقابل این تبلیغات، اگر تبلیغات حق نبود و نباشد، اگر ملّت ایران، گویندگان، نویسندگان، هنرمندان و آگاهى خود ملّت در خدمت حقیقتى که در این کشور وجود دارد قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. و میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکى است.البتّه اکثریّت قاطع ملّت ما و آحاد مردم ما به برکت آگاهى ناشى از انقلاب، در مقابل تبلیغات دشمن بیمه هستند، مصونیّت پیدا کردهاند. از بس دشمن دروغ گفت و چیزهایى را که در مقابل چشم مردم بود، بعکس و واژگون نشان داد و منعکس کرد، اطمینان مردم ما نسبت به گفتهها و بافتهها و یاوهگوییهاى تبلیغات جهانى بکلّى سلب شده.
دستگاه ظالم جبّار یزیدى با تبلیغات خود، حسینبنعلى را محکوم میکرد، وانمود میکرد که حسینبنعلى یک کسى بود که بر ضدّ دستگاه عدل و حکومت اسلامى و براى دنیا قیام کرده؛ بعضى هم باور میکردند. بعد هم که حسینبنعلى (علیه السّلام) با آن وضع عجیب و با آن شکل فجیع بهوسیلهی دژخیمان در صحراى کربلا به شهادت رسید، این را یک غلبهاى و یک فتحى وانمود میکردند. امّا تبلیغات صحیحِ دستگاه امامت، تمام این بافتهها را عوض کرد. و حق اینجورى است. درست است که ما بلندگوهاى قوىّ جهانى را که در اختیار استکبار و رسانههاى صهیونیستى است، با آن عظمت و وسعت در اختیار نداریم و شبکههاى تبلیغاتى آنها بسیار وسیع است، و خیلى وسیعتر از ما، و ما محدودیم نسبت به آنها، امّا حقّانیّت ما موجب میشود که وقتى حرفى از زبان مسئولان جمهورى اسلامى و ملّت ایران صادر بشود، در دلهاى سالم در سطح جهان اثر میکند.
این همه سعى کردند -تبلیغاتى که البتّه با هدایت استکبار جهانى کار میکرد و برنامهریزى میکرد- وانمود کنند که ملّت ایران در مواجههی با کید جهانىِ استکبار شکست خورد. این بیعقلهاى همسایهی ما در عراق هم باورشان آمد؛ آنها هم در تبلیغات خودشان مدام تکرار کردند، مدام گفتند که ما پیروز شدیم! سعى کردند چهرهی فاتح به خودشان بدهند؛ ولى حقیقت را همهی آدمهاى منصف و سالم دنیا فهمیدند: آن کسى که در این جنگ پیروز شد، ملّت ایران بود؛ آن کسى که در این جنگ شکست خورد، رژیم عراق بود.
قضاوت و تشخیص همهی عقلاى عالَم، واضح است در مورد آن کسى که با هایوهوى یک جمعیّتى را بردارد، براى گرفتن یک نقطهاى، براى تصرّف یک منطقهاى. فرضاً یک خانهاى شما دارید؛ یک دزدى یا گردنکلفتى یک جمعیّتى را برمیدارد، با هایوهوى میآید که این خانه را از دست شما خارج کند. میآید آنجا مدّتى عربدهکشى میکند، مدّتى متوقّف میشود؛ بعد افرادش را از دست میدهد، خسارات زیادى وارد میآید، زخم میخورد، بعد از گذشت مدّتى ناکام برمیگردد میرود. قضاوت مردم دنیا و عقلا نسبت به یک چنین آدمى چیست؟
شکستى بالاتر از این نیست که رژیم عراق به قصد تجزیهی ایران که این را صریحاً گفتند، به قصد ساقط کردن نظام جمهورى اسلامى که این را در تبلیغاتشان اوّل کار بیان کردند، به قصد ضربه زدن و نابود کردن نیروهاى مسلّح کشور ما، راه افتادند و تقریباً از تمام دنیا هم -از شرق، از غرب، از اروپا، از آمریکا، از بعضى کشورهاى جهان سوّم، از ارتجاع عرب- کمک مالى، کمک انسانى، کمک فکرى و کمک تجهیزاتى گرفتند، پا شدند آمدند دمِ مرزهاى جمهورى اسلامى، مدّتى معطّل شدند، هایوهوى کردند، عربده کشیدند، کارهاى خلاف کردند، خودشان را بدنام کردند، حیثیّت سیاسى و اجتماعى خودشان را در دنیا لکّهدار کردند، آخرش هم دست از پا درازتر برگشتند! میخواستند جمهورى اسلامى را از بین ببرند، جمهورى اسلامى روزبهروز قویتر شد؛ میخواستند کشور را تجزیه کنند، یکپارچگى کشور بحمدالله در حدّ اعلىٰ قرار گرفت و امروز هست؛ میخواستند نیروهاى مسلّح ما را از بین ببرند، امروز نیروهاى مسلّح ما سازمانیافته، کارآزموده، مجرّب، قوى، آمادهی دفاعند؛ میخواستند ملّت ایران را نسبت به انقلاب و نسبت به اسلام بدبین کنند، همهی دنیا شاهدند و میبینند روزبهروز ایمان این ملّت، اخلاص این ملّت، آمادگى و حضور این ملّت، رشد و آگاهى و پایبندى این ملّت نسبت به اسلام و انقلاب، بیشتر [شده] است.این شکست بزرگى بود براى دشمن؛ و ملّت ایران که با اتّکال (۳) به خدا و با ایثار و فداکارى ایستاد و مانع شد از اینکه دشمن به هدفهاى شوم خود برسد، پیروز است. و پیروزى یعنى همین؛ این بزرگترین پیروزى است که انسان بتواند بدون تکیهی به دیگران بِایستد و دشمن را دفع کند؛ و این بحمدالله براى ملّت ایران پیش آمد.
ما در آستانهی هفتهی جنگ تحمیلى قرار داریم. این روزها که در پیش است -که به یاد سالهاى جنگ و آن همه امتحان و ابتلاء ملّت ایران، شما بر پا میدارید- باید دائماً این فکر را براى ملّت ایران تجدید کند که در جنگ تحمیلى، پیروزى ما و موفّقیّت ملّت ما به برکت اتّحاد، یکپارچگى، اتّکاء به خدا، عدم اتّکاء به دیگران و آمادگى براى فداکارى، براى ملّت ما پیش آمد. این خصوصیّات را ملّت ایران براى خودشان باید حفظ کنند تا اگر فکر تجاوز در ذهن کسى و متجاوزى هم وجود دارد، بکلّى از ذهنهاى دشمنان و متجاوزان رفع بشود.البتّه ما بعد از آنکه قطعنامهی ۵۹۸ را قبول کردیم، پابندیمان نسبت به موادّ این قطعنامه تاکنون باقى است و باقى خواهد بود. دشمن و رژیم عراق در اجراى قطعنامه تعلّل کرده است و متأسّفانه فشار لازم از سوى سازمان ملل و محافل بینالمللى بر عراق وارد نیامده؛ باید فشار وارد میآوردند، باید همان کسانى که این قطعنامه را تصویب کردند و براى اجرایش، آن همه حرف زدند و تبلیغات کردند، وادار میکردند رژیم عراق را به اجراى آن قطعنامه. رژیم عراق تعلّل کرد و تاکنون اوّلین بند قطعنامه (۴) هنوز اجرا نشده و ما مصرّاً روى این مطلب تکیه و تأکید داریم که باید موادّ قطعنامه یکى پس از دیگرى اجرا بشود. اینکه شعار گفتگو و مذاکرهی مستقیم را مطرح میکنند، اگر به معناى تعطیل ماندن قطعنامه و موادّ قطعنامه است، بههیچوجه مورد قبول نیست. گفتگو و مذاکرهی مستقیم خوب است، لکن موادّ قطعنامه -که تضمینکنندهی حقوق هر دو کشور است و حق را به حقدار میدهد- باید اجرا بشود و ما روى این مسئله تأکید داریم. قدرت ملّت ما پشتوانهی این قضیّه است و با جنجال و هیاهو و تبلیغات هم نخواهند توانست ما را از این چیزى که بر روى آن تأکید کردیم و پافشارى کردیم، منصرف کنند.
باید موادّ قطعنامه اجرا بشود و اوّلین قدم، عقبنشینى دشمن از همین قسمتى است که از مرزهاى ما اشغال کردند. کم یا زیادْ مسئله نیست -که این مقدارى که دشمن اشغال کرده چقدر است- هرچه باشد؛ عقبنشینى نکردن دشمن به مرزهاى بینالمللى، تهدید صلح در منطقه است. این همان خوى تجاوزگرى است که ما چند سال نسبت به رژیم عراق آن را گفتیم، عدّهاى باور نمیکردند؛ لکن حالا ثابت میشود. وقتیکه آتشبس انجام شد، باید نیروها به مرزهاى بینالمللى عقبنشینى کنند، آن که عقبنشینى نمیکند، متجاوز است. این اوّلین قدم است و بایستى حتماً انجام بگیرد و انجام خواهد گرفت. همهی دنیا میدانند که یک ملّت انقلابى تحمّل نخواهد کرد که یک وجب از خاک او دست دشمن باشد.امیدواریم که خداوند به همهی شما برادران و خواهران، مخصوصاً کسانى که خدمتگزاران به خانوادههاى عزیز شهدا و اسرا و جانبازان و مفقودین هستند -که حقیقتاً همانطور که امام و رهبر عظیمالشّأن فقیدمان بارها میفرمودند، (۵) اینها ولینعمتهاى حقیقى ملّتند و کسانى هستند که قدرت و صلابتى که امروز ملّت ایران و دولت ایران در دنیا دارد، به برکت فداکارى و ایثار اینها است- توفیق بدهد و ملّت عزیز و بزرگ ما را به عالیترین آرمانها و آرزوهاى او که پیروزى کامل اسلام و مسلمین است، برساند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
اوّلاً از همهی برادران و خواهران که از نقاط مختلف کشور و از سازمانها و دستگاههاى مختلف تشریف آوردهاید، بخصوص علماى اعلام و خانوادههاى عزیز شهدا و اسرا و مفقودین و جانبازان و همچنین خدمتگزاران به این عزیزان صمیمانه تشکّر میکنم. و امیدوارم این سازمانهاى امدادگر -مانند هلالاحمر و بنیاد شهید- خدمات ارزندهی خودشان را نسبت به این کسانى که درحقیقت گلهاى سرسبد جامعهی ما هستند، به بهترین وجهى ادامه بدهند و خاطرهی شهداى گرانقدر را در فعّالیّتهاى فرهنگى و هنرى و تبلیغى حفظ کنند.
امروز بهمناسبت نزدیکى به اربعین سیّدالشّهدا (علیه الصّلاة و السّلام) -که امشب شب اربعین است- ارتباط تام و تمامى دارد به همین تلاش باارزشى که در روزگار ما براى احیاى یاد و نام شهیدان انجام میگیرد. اساساً اهمّیّت اربعین در این است که در این روز، با تدبیر الهىِ خاندان پیغمبر، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این کار پایهگذارى شد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى در حوادث گوناگون -از قبیل شهادت حسینبنعلى (علیه السّلام) در عاشورا- کمر نبندند به حفظ یاد و آثار شهادت، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفادهی زیادى نخواهند برد. درست است که خداى متعال شهدا را در همین دنیا هم زنده نگه میدارد و شهید بهطور قهرى در تاریخ و در یاد مردم ماندگار است، امّا ابزار طبیعیاى که خداى متعال قرار داده است براى این کار، مثل همهی کارها، همین چیزى است که در اختیار ما است، در ارادهی ما است؛ ما هستیم که با تصمیم درست و بهجا میتوانیم یاد شهدا را و خاطرهی شهادت را و فلسفهی شهادت را احیا کنیم و زنده نگه داریم.اگر زینب کبرىٰ (سلام الله علیها) و امام سجّاد (صلوات الله علیه) در طول روزهاى اسارت -چه در همان عصر عاشورا در کربلا؛ و چه در روزهاى بعد، در کوفه، در راه شام و کوفه، در خودِ شام- بعد در آمدن به کربلا و زیارت، بعد در رفتن به مدینه، و بعد در طول سالهاى متمادى که این بزرگواران زنده ماندند مجاهدت نکرده بودند، نگفته بودند، تبیین نکرده بودند، حقایق را افشا نکرده بودند، حقیقت فلسفهی عاشورا را و هدف حسینبنعلى را و ظلم دشمن را بیان نکرده بودند، واقعهی عاشورا تا امروز جوشان و زنده و مشتعل باقى نمیماند.
چرا امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) -طبق روایت- فرمودند که هر کس یک بیت شعر دربارهی حادثهی عاشورا بگوید و کسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟ (۲) چرا؟ چون تمام دستگاههاى تبلیغاتى تجهیز شده بودند براى اینکه مسئلهی عاشورا و کلّاً مسئلهی اهلبیت را در انزوا و در ظلمت نگه دارند، نگذارند مردم بفهمند که چه شد و قضیّه چه بود. تبلیغ اینجورى است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر حدّاکثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنتآمیز میکردند. در یک چنین فضائى مگر ممکن بود قضیّهی عاشورا که در یک گوشهاى از دنیاى اسلام و در یک بیابانى اتّفاق افتاده، با این عظمت، با این تپش و نشاط باقى بماند؟ یقیناً از بین میرفت. آنچه این یاد را زنده کرد، تلاش بازماندگان حسینبنعلى (علیه السّلام) بود؛ صاحبان پرچم و صاحبان قضیّه. به همان اندازه که مجاهدت حسینبنعلى (علیه السّلام) سخت بود و برخورد داشت با موانع، به همان اندازه مجاهدت زینب (علیها السّلام) و مجاهدت امام سجّاد (علیه السّلام) و بقیّهی بزرگواران دشوار بود. البتّه صحنه، صحنهی نظامى نبود؛ صحنهی تبلیغى بود، صحنهی فرهنگى بود. ما باید به این نکتهها توجّه کنیم. درسى که اربعین به ما میدهد این است: یاد حقیقت را و خاطرهی شهادت را باید در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت.
شما ببینید از اوّلِ انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب، علیه امام، علیه اسلام، علیه این ملّت چقدر پُرحجم بوده. تبلیغات علیه جنگ -جنگى که دفاع و حراست از اسلام و میهن و حیثیّت و شرف مردم بود- و علیه این شهداى عزیزى که جانشان را، بزرگترین سرمایهشان را برداشتند و رفتند در راه خدا آن را نثار کردند، چه طوفانى در دنیا به راه انداخت. ببینید چه کردند دشمنان! مستقیم و غیرمستقیم: با رادیوهایشان، با نوشتهجات و روزنامه و مجلّهشان، با کتابهایى که نوشتند، با تلقینى که در ذهن آدمهاى سادهلوح در همه جاى دنیا توانستند بکنند. حتّى افراد معدودى از آدمهاى سادهدل و جاهل -آدمهاى گوناگون از موجّه و غیرموجّه- در داخل کشور خودمان هم در آن فضاى ملتهب جنگ، گاهى حرفهایى میزدند که ناشى از ندانستن بود؛ ناشى از عدم احاطهی به حقایق بود. همین چیزها بود که امام عزیز را برمیآشفت، وادار میکرد که با آن فریاد ملکوتى، حقایق را با صراحت بیان کند. در مقابل این تبلیغات، اگر تبلیغات حق نبود و نباشد، اگر ملّت ایران، گویندگان، نویسندگان، هنرمندان و آگاهى خود ملّت در خدمت حقیقتى که در این کشور وجود دارد قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. و میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکى است.البتّه اکثریّت قاطع ملّت ما و آحاد مردم ما به برکت آگاهى ناشى از انقلاب، در مقابل تبلیغات دشمن بیمه هستند، مصونیّت پیدا کردهاند. از بس دشمن دروغ گفت و چیزهایى را که در مقابل چشم مردم بود، بعکس و واژگون نشان داد و منعکس کرد، اطمینان مردم ما نسبت به گفتهها و بافتهها و یاوهگوییهاى تبلیغات جهانى بکلّى سلب شده.
دستگاه ظالم جبّار یزیدى با تبلیغات خود، حسینبنعلى را محکوم میکرد، وانمود میکرد که حسینبنعلى یک کسى بود که بر ضدّ دستگاه عدل و حکومت اسلامى و براى دنیا قیام کرده؛ بعضى هم باور میکردند. بعد هم که حسینبنعلى (علیه السّلام) با آن وضع عجیب و با آن شکل فجیع بهوسیلهی دژخیمان در صحراى کربلا به شهادت رسید، این را یک غلبهاى و یک فتحى وانمود میکردند. امّا تبلیغات صحیحِ دستگاه امامت، تمام این بافتهها را عوض کرد. و حق اینجورى است. درست است که ما بلندگوهاى قوىّ جهانى را که در اختیار استکبار و رسانههاى صهیونیستى است، با آن عظمت و وسعت در اختیار نداریم و شبکههاى تبلیغاتى آنها بسیار وسیع است، و خیلى وسیعتر از ما، و ما محدودیم نسبت به آنها، امّا حقّانیّت ما موجب میشود که وقتى حرفى از زبان مسئولان جمهورى اسلامى و ملّت ایران صادر بشود، در دلهاى سالم در سطح جهان اثر میکند.
این همه سعى کردند -تبلیغاتى که البتّه با هدایت استکبار جهانى کار میکرد و برنامهریزى میکرد- وانمود کنند که ملّت ایران در مواجههی با کید جهانىِ استکبار شکست خورد. این بیعقلهاى همسایهی ما در عراق هم باورشان آمد؛ آنها هم در تبلیغات خودشان مدام تکرار کردند، مدام گفتند که ما پیروز شدیم! سعى کردند چهرهی فاتح به خودشان بدهند؛ ولى حقیقت را همهی آدمهاى منصف و سالم دنیا فهمیدند: آن کسى که در این جنگ پیروز شد، ملّت ایران بود؛ آن کسى که در این جنگ شکست خورد، رژیم عراق بود.
قضاوت و تشخیص همهی عقلاى عالَم، واضح است در مورد آن کسى که با هایوهوى یک جمعیّتى را بردارد، براى گرفتن یک نقطهاى، براى تصرّف یک منطقهاى. فرضاً یک خانهاى شما دارید؛ یک دزدى یا گردنکلفتى یک جمعیّتى را برمیدارد، با هایوهوى میآید که این خانه را از دست شما خارج کند. میآید آنجا مدّتى عربدهکشى میکند، مدّتى متوقّف میشود؛ بعد افرادش را از دست میدهد، خسارات زیادى وارد میآید، زخم میخورد، بعد از گذشت مدّتى ناکام برمیگردد میرود. قضاوت مردم دنیا و عقلا نسبت به یک چنین آدمى چیست؟
شکستى بالاتر از این نیست که رژیم عراق به قصد تجزیهی ایران که این را صریحاً گفتند، به قصد ساقط کردن نظام جمهورى اسلامى که این را در تبلیغاتشان اوّل کار بیان کردند، به قصد ضربه زدن و نابود کردن نیروهاى مسلّح کشور ما، راه افتادند و تقریباً از تمام دنیا هم -از شرق، از غرب، از اروپا، از آمریکا، از بعضى کشورهاى جهان سوّم، از ارتجاع عرب- کمک مالى، کمک انسانى، کمک فکرى و کمک تجهیزاتى گرفتند، پا شدند آمدند دمِ مرزهاى جمهورى اسلامى، مدّتى معطّل شدند، هایوهوى کردند، عربده کشیدند، کارهاى خلاف کردند، خودشان را بدنام کردند، حیثیّت سیاسى و اجتماعى خودشان را در دنیا لکّهدار کردند، آخرش هم دست از پا درازتر برگشتند! میخواستند جمهورى اسلامى را از بین ببرند، جمهورى اسلامى روزبهروز قویتر شد؛ میخواستند کشور را تجزیه کنند، یکپارچگى کشور بحمدالله در حدّ اعلىٰ قرار گرفت و امروز هست؛ میخواستند نیروهاى مسلّح ما را از بین ببرند، امروز نیروهاى مسلّح ما سازمانیافته، کارآزموده، مجرّب، قوى، آمادهی دفاعند؛ میخواستند ملّت ایران را نسبت به انقلاب و نسبت به اسلام بدبین کنند، همهی دنیا شاهدند و میبینند روزبهروز ایمان این ملّت، اخلاص این ملّت، آمادگى و حضور این ملّت، رشد و آگاهى و پایبندى این ملّت نسبت به اسلام و انقلاب، بیشتر [شده] است.این شکست بزرگى بود براى دشمن؛ و ملّت ایران که با اتّکال (۳) به خدا و با ایثار و فداکارى ایستاد و مانع شد از اینکه دشمن به هدفهاى شوم خود برسد، پیروز است. و پیروزى یعنى همین؛ این بزرگترین پیروزى است که انسان بتواند بدون تکیهی به دیگران بِایستد و دشمن را دفع کند؛ و این بحمدالله براى ملّت ایران پیش آمد.
ما در آستانهی هفتهی جنگ تحمیلى قرار داریم. این روزها که در پیش است -که به یاد سالهاى جنگ و آن همه امتحان و ابتلاء ملّت ایران، شما بر پا میدارید- باید دائماً این فکر را براى ملّت ایران تجدید کند که در جنگ تحمیلى، پیروزى ما و موفّقیّت ملّت ما به برکت اتّحاد، یکپارچگى، اتّکاء به خدا، عدم اتّکاء به دیگران و آمادگى براى فداکارى، براى ملّت ما پیش آمد. این خصوصیّات را ملّت ایران براى خودشان باید حفظ کنند تا اگر فکر تجاوز در ذهن کسى و متجاوزى هم وجود دارد، بکلّى از ذهنهاى دشمنان و متجاوزان رفع بشود.البتّه ما بعد از آنکه قطعنامهی ۵۹۸ را قبول کردیم، پابندیمان نسبت به موادّ این قطعنامه تاکنون باقى است و باقى خواهد بود. دشمن و رژیم عراق در اجراى قطعنامه تعلّل کرده است و متأسّفانه فشار لازم از سوى سازمان ملل و محافل بینالمللى بر عراق وارد نیامده؛ باید فشار وارد میآوردند، باید همان کسانى که این قطعنامه را تصویب کردند و براى اجرایش، آن همه حرف زدند و تبلیغات کردند، وادار میکردند رژیم عراق را به اجراى آن قطعنامه. رژیم عراق تعلّل کرد و تاکنون اوّلین بند قطعنامه (۴) هنوز اجرا نشده و ما مصرّاً روى این مطلب تکیه و تأکید داریم که باید موادّ قطعنامه یکى پس از دیگرى اجرا بشود. اینکه شعار گفتگو و مذاکرهی مستقیم را مطرح میکنند، اگر به معناى تعطیل ماندن قطعنامه و موادّ قطعنامه است، بههیچوجه مورد قبول نیست. گفتگو و مذاکرهی مستقیم خوب است، لکن موادّ قطعنامه -که تضمینکنندهی حقوق هر دو کشور است و حق را به حقدار میدهد- باید اجرا بشود و ما روى این مسئله تأکید داریم. قدرت ملّت ما پشتوانهی این قضیّه است و با جنجال و هیاهو و تبلیغات هم نخواهند توانست ما را از این چیزى که بر روى آن تأکید کردیم و پافشارى کردیم، منصرف کنند.
باید موادّ قطعنامه اجرا بشود و اوّلین قدم، عقبنشینى دشمن از همین قسمتى است که از مرزهاى ما اشغال کردند. کم یا زیادْ مسئله نیست -که این مقدارى که دشمن اشغال کرده چقدر است- هرچه باشد؛ عقبنشینى نکردن دشمن به مرزهاى بینالمللى، تهدید صلح در منطقه است. این همان خوى تجاوزگرى است که ما چند سال نسبت به رژیم عراق آن را گفتیم، عدّهاى باور نمیکردند؛ لکن حالا ثابت میشود. وقتیکه آتشبس انجام شد، باید نیروها به مرزهاى بینالمللى عقبنشینى کنند، آن که عقبنشینى نمیکند، متجاوز است. این اوّلین قدم است و بایستى حتماً انجام بگیرد و انجام خواهد گرفت. همهی دنیا میدانند که یک ملّت انقلابى تحمّل نخواهد کرد که یک وجب از خاک او دست دشمن باشد.امیدواریم که خداوند به همهی شما برادران و خواهران، مخصوصاً کسانى که خدمتگزاران به خانوادههاى عزیز شهدا و اسرا و جانبازان و مفقودین هستند -که حقیقتاً همانطور که امام و رهبر عظیمالشّأن فقیدمان بارها میفرمودند، (۵) اینها ولینعمتهاى حقیقى ملّتند و کسانى هستند که قدرت و صلابتى که امروز ملّت ایران و دولت ایران در دنیا دارد، به برکت فداکارى و ایثار اینها است- توفیق بدهد و ملّت عزیز و بزرگ ما را به عالیترین آرمانها و آرزوهاى او که پیروزى کامل اسلام و مسلمین است، برساند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) اعضاى جمعیّت هلالاحمر، مسئولان واحدهاى فرهنگى بنیاد شهید، اعضاى شوراهاى اسلامى مناطق بیستگانهى تهران، خانوادههاى شهدا، اسرا، مفقودان و جانبازان تهران و گرگان و چهاردانگه، جمعى از دانشجویان دانشگاه اصفهان و اقشار مختلف مردم نائین و ابرده در این دیدار -که بهمناسبت اربعین حسینى برگزار شد- حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدعلى غیورى (نمایندهى ولىّفقیه در هلالاحمر جمهورى اسلامى ایران) مطالبى بیان کرد.
۲) امالی صدوق، ص ۱۴۱
۳) واگذاشتنِ کار
۴) بند اوّل قطعنامهى ۵۹۸: «بهعنوان نخستین گام در راهِ حلّ اختلاف از طریق مذاکره، ایران و عراق آتشبس فورى را رعایت نمایند؛ کلّیّهى عملیّات نظامى را در زمین، دریا و هوا متوقّف کنند و همچنین تمام نیروها را بىدرنگ به مرزهاى شناختهشدهى بینالمللى عقب ببرند».
۵) از جمله، صحیفهى امام، ج ۱۴، ص ۷۳؛ پیام به ملّت ایران و مسلمانان جهان (۱۳۵۹/۱۱/۲۲)