بیانات در مراسم اعطاى حکم تنفیذ ریاست جمهورى به حجّت‌الاسلام والمسلمین اکبر هاشمی‌رفسنجانى

بسم ‌ا‌لله‌الرّحمن‌الرّحیم (1)

 حسینیّه‌ی جماران نقطه‌اى است که همواره سازنده‌ی تاریخ انقلاب ما در طول ده سال اخیر بوده. در این نقطه و در زیر همین جایگاه مقدّس و متبرّک بوده که ما توانسته‌ایم در طول این ده سال، تجربه‌هاى دشوار را از سر بگذرانیم، مقاطع حسّاس را در زندگى انقلابى خودمان شروع کنیم، درسهاى سازنده را از امام و معلّم و مرادمان بگیریم و خلاصه ملّت ایران در این نقطه حرکتها را آغاز کرده، در مشکلات به این نقطه پناه آورده، و از این نقطه مقاطع حسّاس را آغاز کرده.ما امروز با فقدان رهبر و امام عزیز و معظّم و بی‌نظیرمان، بی‌شک دچار یک کمبود و خلأ مهمّى هستیم؛ لکن با یاد صلابت و قاطعیّت و معنویّت و روحانیّت آن بزرگوار و با الهام از درسهاى فراموش‌نشدنى ایشان، امروز باز مقطع دیگرى را و دوران دیگرى را آغاز میکنیم. به نظر بنده امروز روز مهمّى است، شروع مقطع حسّاس و حائز اهمّیّتى است. البتّه بلندگوهاى تبلیغاتىِ استکبار جهانى و صهیونیسم میخواهند، هم به ملّت ایران، هم به افکار عمومى عالم القا کنند و شاید [هم] به بعضى از مسئولان تلقین کنند که نظام جمهورى اسلامى دوران جدیدى را با جهت‌گیرى جدیدى آغاز کرده است. مثل همه‌ی حرفهاى القاشده‌ی از سوى بوقهاى استکبارى، این حرف، هم غلط و هم بسیار ناشیانه و ابلهانه است.

 دوران جدید اگر به معناى انصراف از خطوط ترسیم‌شده‌ی قطعى به‌وسیله‌ی امام عزیزمان باشد ‌-که همان خطوط انقلاب و اسلام است و چیزى از آن فراتر نیست- هرگز در انقلاب ما پیش نخواهد آمد. تا وقتی‌که دلهاى بیدار، مردم مسئول و مسئولین مؤمن و اسلام‌شناس و امام‌شناس در این کشور هستند، آمریکا و دیگر دشمنان ‌-مستکبران عالم، بدخواهان، منافقان- باید آرزوى چنین روزى را به گور ببرند.

 خطّى که امام براى انقلاب ترسیم کردند و ده سال است که ما و ملّت ایران بر اساس آن خط حرکت میکنیم، خطّ عظمت اسلام و مسلمین است؛ خطّ دفاع از محرومین و مستضعفان در سراسر عالم است؛ خطّى و راهى است که ملّت ایران را در دنیا به‌صورت یک ملّت زنده و سرافراز درآورده و ما را از حالت ملّت عقب‌افتاده‌ی وابسته‌ی مرده‌اى به‌صورت مستقل‌ترین و زنده‌ترین و فعّال‌ترین ملّتهاى دنیا درآورده؛ خطّى است که ایمان مردم و محبّت مردم و عشق مردم به اسلام را برانگیخته و آنها را در این راه به فداکاری‌هاى اعجاب‌انگیز و بی‌نظیر واداشته. این خط، زندگى ما است، همه‌ی هستى ما است، هویّت ملّى و انقلابى ما است و به فضل پروردگار همین خط، با قاطعیّت، با قدرت، با امید، با همان روحیه‌اى که امام در طول دوران نهضت و دوران انقلاب عملاً به ما تعلیم دادند به پیش خواهد رفت. ما براى تحکیم راه امام و راه انقلاب، براى فداکارى و تلاش و کوشش شبانه‌روزى آماده‌ایم، جانهاى ما و خونهاى ما فداى این راه و این خط است و سعادت ما در این است که زندگی‌مان را در این [راه] بگذرانیم؛ در این هیچ تردیدى نیست.

 امّا به یک معنا ‌-که این براى ملّت ایران و مسئولین قابل توجّه است- ما امروز یک فصل جدیدى را آغاز میکنیم. ما آن خانواده‌ی بزرگ و فعّالى هستیم که امیدش، اتّکائش و قوّت قلبش به پدر این خانواده بود. با بودن او، همه‌ی تکیه‌ها بعد از خدا به او بود. هر مشکلى براى کشور و مسئولین پیش می‌آمد، سرانگشت هنرمند و کارآمد او بود که گره را باز میکرد. در جنگ، در سیاست خارجى، در مسائل داخلى، در مسائل اقتصادى و در مسائل اجتماعى، بحقْ ملّت و دولت و مسئولین، پشتشان به امام بزرگوارمان گرم بود. این واقعیّتى است که ما ده سال این‌جور حرکت کردیم و سِیر کردیم و این کشور را اداره کردیم.بارها بنده در دوران این مسئولیّت ممتدّى که از روزهاى اوّل انقلاب داشتم، به یاد این جمله‌ی امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) می‌افتادم که میفرماید: کُنّا اِذَا اشتَدَّ البَأسُ اِلتَجَینا بِرَسولِ ا‌لله‌. (2) امیرالمؤمنین میفرمایند در جنگها آن‌وقتى که کار بر ما سخت میشد و احساس میکردیم که ما در مقابل حادثه ضعیفیم، به رسول خدا التجاء میبردیم، به او پناه میبردیم. بارها این جمله‌ی امیرالمؤمنین (صلوات ا‌لله‌ علیه) به یادم می‌آمد، میدیدم بر وضع ما صادق است. مکرّر اتّفاق افتاد که سرِ قضایاى مختلف با برادران و با مسئولان می‌نشستیم، فکرهایمان را تبادل میکردیم، مشکل را در مجموعه‌اى میگذاشتیم و خدمت امام میبردیم؛ و او بود که با نظر صائب خود، با اراده‌ی قوىّ خود، با ایمان و توکّل بی‌نظیر خود مشکل را حل میکرد، گره را باز میکرد. خدا شاهد است در مدّت عمر، کسى را در این حدّ از توکّل به خدا و حسن‌ظنّ به خدا نه دیده‌ام و نه شنیده‌ام.

 امروز این پدر خانواده در میان ما نیست، آن متّکاء محکم، آن کسى که خاطرمان آسوده بود که در مشکلات به او مراجعه خواهیم کرد، نیست. مثل همه‌ی خانواده‌هایى که وقتى یک چنین وضعى برایشان پیش می‌آید که پدر خانواده و بزرگ خانواده از میان آنها میرود، افراد خانواده هر کدام به نوبه‌ی خود احساس مسئولیّت تازه‌اى میکنند که به سهم خود مقدارى از این خلأ را پُر کنند ‌-در یک چنین خانواده‌هایى شما می‌بینید گاهى یک جوان پانزده شانزده ساله که تا دیروز مشغول بازى یا درس خواندن بود و احساس مسئولیّتى نمیکرد، امروز در خانه چهره‌ی یک مرد را به خودش میگیرد و احساس میکند که او هم بایستى در این خانه نقشى داشته باشد- این خلأ را [هم] این ملّت باید پُر کند؛ برادران عزیز ‌-هم مسئولین و هم ملّت- این خصوصیّتِ دوران جدید ما است؛ این خلأ را با تلاش، با همکارى، با محبّت، با پیوند مستحکم، با حضور دائمى در صحنه از سوى مردم، با دلسوزى کامل و مسئولانه‌ی همه‌ی قشرها ‌-علماى اعلام و بزرگان اسلام و قشرهاى مختلف کشور- با وحدت کلمه، با حفظ حاکمیّت نظام جمهورى اسلامى و مرکزیّت این نظام و تجمّع حول این محور و تسلیم در مقابل جهت‌گیری‌هایى که برخاسته‌ی از همان رهنمودها و همان اصول و برطبق مصالح کشور است، باید پُر کنیم.

 شکّى نیست که ما فقدان امام بزرگوارمان را به‌هیچوجه به معناى پایان یافتن راه یا پایان یافتن تکلیف یا پایان یافتن امید به حساب نمی‌آوریم. پیغمبر خدا از دنیا رفت و فتوحات عظیمه‌ی مسلمین تازه شروع شد. پیغمبر خدا با ایجاد بنا و قاعده‌ی یک نظام عظیم جهانى، این جامعه را به راه انداخت؛ جامعه‌ی اسلامى توانست بعد از رحلت پیغمبر، قرنها به‌صورت مقام اوّل و قدرت اوّل سیاسى و اقتصادى و نظامى و اجتماعى در دنیا خودش را نشان بدهد. اگر نبود فساد سردمداران در دوره‌هاى بعد ‌-که سالها بعد از رحلت پیغمبر به نام اسلام در میان مردم حکومت کردند- یقیناً اثر حرکت رسول خدا تا قرنهاى متمادىِ دیگر و شاید تا این روزها ادامه میداشت؛ منتها فساد سردمداران راه را قطع کرد. بعد از رحلت امام ما میتوانیم -همچنان که رسول خدا ده سال و چند ماه در میان امّت خودش بود، امام عزیز ما هم که پیروِ راه انبیا و شاگرد انبیا و اولیا است، ده سال و چند ماه در میان ما بود- اگر ما همان اصول را، همان خطوط را و همان قاعده و مبنا را به معناى حقیقى کلمه و به‌صورت جدّى با همان اراده و با همان امید در دست بگیریم، این راه را ادامه دهیم ‌-امیدها پایان نیافته، تلاشها پایان نیافته؛ با کارْ با همّت شما، با همّت ملّت، با تلاش همه‌جانبه، با محبّت و صمیمیّتى که روح مطهّر و مبارک آن عزیز فقید ما بر سرتاسر این ملّت پاشید و آنها را با عطر محبّت مطهّر و معطّر کرد، با این ابزارهاى کارآمد- ما میتوانیم راه را خیلى خوب و خیلى سریع ادامه بدهیم.

 من حقیقتاً به مدیریّت جدید کشور از اعماق دل اعتقاد دارم و اطمینان دارم و امید دارم. من میبینم آن روزى را که این مدیریّتِ صالح و سالم و کارآمد و انقلابى به کمک مردم ‌-شرطش این است- بتواند ‌ان‌شاءالله‌ همه‌ی گره‌هایى را که وجود دارد، باز کند و راه‌ها را هموار کند. البتّه بارها این گفته شده، تکرار شده، باز هم تکرار میکنیم، روى آن تأکید میکنیم: مبادا مردم انتظار معجزه داشته باشند. این کشور هشت سال ‌-و اگر درست نگاه کنیم، ده سال- در جنگ بوده. مسئولین دلسوز و عزیز و خدمتگزارى که در این هشت سال براى مردم کار کردند، با انواع مشکلات دست‌وپنجه نرم کردند تا توانستند کشور را در یک شرایط قابل قبول و بالنّسبه خوب ‌-مبالغه هم نمیکنیم- نگه دارند و حفظ کنند. درعین‌حال مشکلات جنگ از بین نرفته، تمام نشده.

 بعضى خیال میکنند تا جنگ تمام شد، همه‌ی مشکلات جنگ از بین خواهد رفت؛ نه، مشکلات جنگ، بعد از جنگ باید برطرف بشود. برطرف کردن یک مشکل، بسیار طولانی‌تر خواهد بود از ایجاد مشکل. خب یک بمب میخورد، یک ساختمانى را در یک لحظه ویران میکند؛ ما اگر بخواهیم همین ساختمان را دوباره سر پا کنیم، زمان زیادى لازم است. این همه ویرانی‌هایى که در جنگ به وجود آمد، این همه منابعى که تعطیل ماند، این همه منابعى که ضایع شد و خراب شد، این همه مشکلاتى که بر مردم وارد آمد، ترمیم اینها زمان زیادى لازم دارد. عجله نباید به‌خرج داد؛ زیاد طلبکارى نباید کرد؛ این فکر را نباید القا کرد که بمجرّد اینکه دولت تشکیل بشود، با فاصله‌ی کوتاهى همه‌ی مشکلات برطرف خواهد شد. البتّه مشکلات در زمان معقول و مناسب برطرف خواهد شد، [امّا] برنامه‌ریزى لازم است، تلاش لازم است، همکارى گرفتن از مردم لازم است، ابتکارات گوناگون لازم است تا ‌ان‌شاءالله‌ مشکلات برطرف بشود.

 و بنده این جمله را هم عرض میکنم که علاج مشکلات ما در این است که ما سازندگى کشور را در کنار تأمین روحیه‌ی انقلابى در مردم و حفظ همان صلابت انقلاب و چهره‌ی باعظمت و باهیبت انقلاب ‌-این دو، در کنار هم- ببینیم. اگر به رفاه عمومى نیندیشیم و به سازندگى کشور فکر نکنیم، مطمئنّاً نظام جمهورى اسلامى نخواهد توانست الگو و تجربه‌ی مطلوب را به دنیا ارائه بدهد؛ اگر در مسائل رفاه زندگى عمومى و ایجاد تسهیلات و رفع مشکلات غرق بشویم به‌طورى که جهت‌گیری‌هاى انقلابى را به دست غفلت بسپریم، ابّهت انقلاب و هیبت انقلاب را ضربه زده‌ایم و جاذبه‌ی انقلاب در دنیا را مخدوش کرده‌ایم و این مطمئنّاً به کارایى ما ضربه خواهد زد. البتّه در مسائل داخلى و سازندگى داخلى، رفاه و رفع مشکلات و سازندگى، تنها هدف نیست؛ در مسائل داخلى، تأمین عدالت اجتماعى و امنیّت عمومى و رعایت طبقات ضعیف و محروم هم یک رکن اصلى است؛ همچنان که در سطح حرکت عمومى کشور، اخلاق اسلامى و روحیّات اسلامى و روحیه‌ی برادرى و گذشت و ایثار و بقیّه‌ی خلقیّات حسنه‌ی اسلامى هم مورد توجّه باید قرار بگیرد.توکّل ما به خدا است. ‌ان‌شاءالله‌ عزم و همّت مردم و مسئولین کارها را روبه‌راه خواهد کرد و راه‌ها را هموار خواهد کرد و دعاى حضرت بقیّة‌ا‌لله‌الاعظم (ارواحنا فداه و عجّل ا‌لله‌ تعالى فرجه) ما را کمک خواهد کرد و به پیش خواهد برد و امیدواریم که دور نباشد آن روزى که ببینیم بسیارى از آرمانهاى امام بزرگوارمان در جامعه‌ی اسلامى و انقلابى ما تحقّق پیدا کرده.
والسّلام علیکم و‌ رحمة‌الله و‌ برکاته
 
 
1) این مراسم در حسینیّه‌ى جماران برگزار شد. جمعى از اعضاى دفتر حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) و بیوت مراجع، مسئولان کشورى و لشکرى، اعضاى ستادهاى انتخابات وزارت کشور و شوراى نگهبان و خانواده‌هاى شهدا در جلسه حضور داشتند. براى استقرار رهبر معظّم انقلاب، جایگاه موقّتى در جنب جایگاه اصلى حسینیّه‌ى جماران بر پا شده بود. در ابتداى این دیدار، حجّت‌الاسلام‌ والمسلمین اکبر هاشمى‌رفسنجانى (رئیس‌جمهور) مطالبى بیان کرد.
2) نهج‌البلاغه، غرائب ۹ (با اندکى تفاوت)