جلسهی عقد به پایان میرسد!
اینجا نقطه آغاز یک پیوند مقدس است، خوشا به حالشان. چشمها در هم گره میخورند. « ان شاء الله مبارک باشد »! و دوباره سرود صلوات است که مجلس زمینیان را با عرشیان همنوا میکند. و این دستهای پرمهر «سیّد» است که در محضر خدای مهربن به دعا و امید برداشته میشود و آرزوهای پدرانهای است که از صمیم قلب برای فرزندان به هم پیوسته به آستان لطفِ کریمِ مهربانِ بنده نواز عرضه میشود:
«پروردگارا! دلهای اینها را همیشه به هم مهربان و با محبت بدار.
پروردگارا! فرزندان و ذریّهی طیب و طاهری به آنها عنایت کن.
پروردگارا! آنها را موفق بدار که آنچه رضای تو و اولیای توست بر طبق آن عمل کنند.
پروردگارا! کسانی را که مسبب این کارهای نیک میشوند، از طرف خود اجر و مزد شایستهای عنایت کن.»
چه مجلس پُرفیضی و چه ضیافت پُربرکتی!... چقدر زود تمام شد...
آقا برمیخیزند. مجلس از جا میکند. و لحظاتی بعد این عروسهای جوانند که با حسرت دامادها را در آغوش گرم رهبر مهربان مشاهده میکنند. و «آقا» با این کلمات آنان را تا دروازهی بهشت خوشبختی بدرقه میکند:
«خداوند انشاءالله مبارک کند، خداوند انشاءالله شماها را به پای هم پیرتان کند. خداوند دلهایتان را شاد کند. انشاءالله بتوانید برای خودتان، برای خانوادهتان، برای کشورتان و برای دنیای اسلام مایه عزت و افتخار باشید».
و ما همچنان سرمست از عنایات ویژه بانوی زمین و آسمان و سرور نیکان و صالحان و مادر اولیا و معصومان عرضه میداریم: ای کوثر اسلام و پیامبر(صلی الله علیه و آله) ای فاطمه بزرگ و ای زهرای اطهر(سلام الله علیها) در این راه پرفراز و نشیب یاورشان باش!
والسّلام