بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
بنده متقابلاً این مصیبت بزرگ و جانگداز را و این غم سنگین را به همهی شما برادران و عزیزان که از راه دور با اخلاص و صمیمیّتى کمنظیر طىّ طریق کردید و تشریف آوردید، صمیمانه تسلیت عرض میکنم.
مطلبى که مکرّراً و بارها بر زبان امام عزیزمان -آن دل حکیم و روح آگاه- میگذشت، این [بود] که آن بزرگوار دربارهی ملّت ایران و وفا و اخلاص و صمیمیّت شما مردم، شهادتهاى روشن و قاطعى را بیان فرموده است. شاید براى یک امّت، از این بالاتر فخرى نباشد که امام و پیشوایى مانند امام بزرگوار ما، از او اظهار رضایت و خشنودى کند و زبان به ستایش و مدح او بگشاید. شما که در این هواى گرم، این راههاى طولانى را با پاى پیاده طى کردید، [در واقع] عشق و صفاى خود نسبت به انقلاب و امام را به نهایت رساندید، زبان دشمنان را کوتاه کردید، دل دوستان را محکم کردید، امیدها را در دلهاى ملّتهاى مسلمان در سراسر عالم شکوفا کردید. حقیقتاً آنچه ملّت بزرگ ایران در این چهل روز از خود نشان داد، در تاریخ بهعنوان یک درس همیشگى ثبت خواهد شد. بنده لازم میدانم صمیمانهترین و مخلصانهترین تشکّر خودم را -از شما برادران و عزیزان- ابراز کنم.در میان شما، خانوادههاى عزیز شهیدان و جانبازان و اسرا و مفقودین هستند، رزمندگان و مدافعان از حریم مرزهاى جمهورى اسلامى هستند، علماى اعلام و ائمّهی جمعه و روحانیّون محترم هستند، قشرهاى مختلف هستند. این مجموعهاى که از نقاط مختلف کشور، به عشق امام و انقلاب با پاى پیاده تشریف آوردید و دیگر کسانى که با همین روحیه و با همین کیفیّت این راهها را طى کردهاند، بیشک مورد لطف الهى و مورد رضاى ولیعصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و مایهی آبروى اسلام و انقلابند.
یک مطلب را من به شما برادران و خواهران و عزیزان عرض میکنم که مطلب مهمّى است، اگرچه مطلب جدیدى نیست؛ و آن این است که اسلام در هر دورهاى از دورهها در طول این ۱۴٠٠ سال، هروقت با چهرهی واقعى خود در دنیا آشکار شد، دشمنیهاى شدید، کینههاى عمیق، خباثتهاى عجیبوغریب در مقابل آن صفآرایى کردند؛ هروقت اسلام از چهرهی واقعى خود خارج شد و جلوهها و درخشندگیها و برّندگیها (۲) و داعیههاى بزرگ خود را پنهان کرد و نشان نداد، دشمنیها کم شد، صفآراییها کم شد. از اوّلِ اسلام تا امروز این بوده. شما ببینید اسلامِ مکّهی پیغمبر با چه دشمنیها و خباثتهایى روبهرو بود. همهی بدها، همهی آدمهاى حیوانصفت و دَدمنش، در مقابل آن بزرگوار و اسلامِ او صف کشیدند. وقتى به مدینه تشریف آورد، شما ببینید دشمنیهایى که با پیغمبر در دوران مدینه شد، چقدر خونین و خباثتآمیز و از سوى چه آدمهاى شریر و انسانهاى پلیدى صورت گرفت. احزابى که در قرآن سورهاى [هم] به نام «احزاب» هست، عبارتند از جناحهاى مختلفى که در مقابل اسلام و رهبر عالیقدر آن صفآرایى کردند؛ در میان آنها مشرکین قریش بودند، مشرکین ثقیف بودند، اهل کتابِ دورافتادهی از کتاب بودند، یهود و نصارا بودند، منافقین بودند؛ همه یکدل و یکدست شدند براى کوبیدن آن اسلام. اسلام بود با آن داعیهها، با آن زیباییها، با آن درخشندگیها.در دوران حکومتهاى طولانىِ سلاطین بنیامیّه و بنیعبّاس، آن کسانى که دم از اسلام واقعى و اسلام محمّدى (صلّى الله علیه و آله) میزدند، زیر انواع فشارها و شکنجهها و اختناقها و مواجه با انواع توطئهها بودند. شما زندگى موسیبنجعفر (علیه السّلام) را، زندگى ائمّهی دیگر را، زندگى علما و محدّثین بزرگى را که در آن روزگار از دست خلفاى جور چوب خوردند، تازیانه خوردند، کتک خوردند، زندان رفتند، کشته شدند ببینید، در تاریخ بخوانید. این خاصیّت اسلام ناب است، خاصیّت اسلام حقیقى است که هر جا ظاهر شد، در مقابل آن، گروههاى شر و فساد صف میبندند و با همهی توان با آن مبارزه میکنند.
امّا اسلامى که از شعارهاى اصلى خود تهى شد، از روح خود خالى شد، اسلامى که با ظلم درنیفتاد، با فساد اخلاقى -به انواع و اقسامه (۳)- دمساز و دمخور شد، اسلامى که بعضى از شعائر در آن بود امّا بسیارى از اصول در آن نبود، قدرتها با این اسلام مبارزه نمیکنند، شرارتها و شریرها در مقابل آن صفآرایى نمیکنند. این هم در تاریخ، فصل عریض و مُشبعى (۴) دارد که شما میتوانید در کتابها بخوانید و میتوانید در زمان خود ما در دوران تاریک سرشار از فساد و تباهىِ سلطنت رژیم گذشته و رژیمهاى گذشته در ایران ببینید. امروز هم در دنیا اینجور اسلامى، هست.
اسلامى که با ظلم و زورگویى درافتاد و چپاولگرى و فساد را محکوم کرد، این اسلام باید در انتظار دشمنى ابرقدرتها و آمریکا و صهیونیسم و کمپانیهاى غارتگر عالم و سلاطین فاسد و رؤساى مفسدِ امروزِ دنیا باشد؛ باید انتظار دشمنى را از آنها داشته باشد. آن روزى که ما پشت سر امام عظیمِ عَلَمدارِ اسلام ناب و واقعى، به سمت مطرح کردن شعارهاى اسلام واقعى حرکت کردیم، میدانستیم که دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صفآرایى میکنند. در صدر اسلام هم همینجور بود. آن روزى که یهودیها و منافقین و کفّار و مشرکین، اطراف مدینهی پیغمبر را محاصره کردند و جنگ احزاب -خندق- را به وجود آوردند، مؤمنین واقعى گفتند: وَلَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هـّْذا ما وَ عَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه؛ (۵) این چیز تازهاى نیست؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند که بدها و شریرها و فاسدها علیه شما همدست خواهند شد. ایمانشان قویتر شد؛ چون دیدند وعدهی الهى راست درآمد.
یک نکتهی دیگر در کنار این نکته هست که حضور شما و ارادت شما به امام و وفاى شما به اسلام و انقلاب، آن را کاملاً نشان میدهد و آن این است که هر جا اسلام واقعى آشکار شد، اگرچه قدرتهاى خبیث و پلید در مقابل آن صفآرایى میکنند امّا از آن طرف، انسانهاى پاک، دلهاى مطهّر، روحها و دلهاى صاف، فطرتهاى پاک و ناآلوده، با همهی توان و وجود از آن حمایت میکنند. مگر اینجور نبود؟ مگر اینجور نیست؟ چرا دهمیلیون انسان عزادار در روزهاى رحلت امام، گرد پیکر مطهّر آن بزرگوار آنجور بر سر و سینه زدند؟ این چه عاملى بود؟ چرا صدها میلیون مسلمان در سرتاسر عالم بهخاطر درگذشت یک انسان، اینجور عزادار و داغدار شدند؟ علّت چیست؟ محبوبیّت امامِ ما بهخاطر چه بود؟ جواب یک کلمه است: بهخاطر اسلام. خود آن بزرگوار این را به ما یاد داد. خود او به ما فهماند و تأکید کرد که اشتباه نکنیم؛ بهخاطر اسلام، خدا دلها را متوجّه این انقلاب و رهبر این انقلاب و ملّت این انقلاب کرد. بهخاطر اسلام، خدا دلهاى شما را هم جمع کرد، متمرکز کرد. آن چیزى که به پاهاى شما قوّت داد، بلکه به دلهاى شما قوّت داد که بتوانید این راههاى طولانى را طى کنید و بیایید چه بود؟ اسلام بود؛ اسلام ناب، اسلامِ مدافع مظلوم، اسلامِ ناسازگار با ظالم، اسلامِ صادق و واقعى، اسلامِ سازشناپذیر؛ این است که دلها را جذب میکند و جمع میکند و این نیروى عظیمِ شکستناپذیر را به وجود میآورد. این است آن راز اصلى که ما باید آن را درست درک کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم.
بنده عرض میکنم، انقلاب اسلامى تا وقتیکه در خطّ صحیح اسلام ناب -یعنى خطّ امام- با دقّت حرکت میکند، تا وقتیکه براى شما مردم دینتان و اسلامتان بر هر چیز دیگر ترجیح دارد، تا وقتیکه این روحیهی دفاع از اسلام و ارزشهاى اسلامى در این ملّت زنده است، تا وقتیکه این شعارهاى کوبنده و برخاستهی از متن اسلام مورد توجّه شما است، هیچ قدرتى -نه آمریکا، نه شرق و غرب با هم، نه شرق و غرب و ارتجاع با هم- قادر نخواهد بود که این ملّت را و این نظام جمهورى اسلامى را و این کشور را از حرکت به سمت هدفهاى خودش باز بدارد.شما -از هر جا هستید- و همهی ملّت ایران، این درس پُرمغز و کوتاه را از امام عزیزمان به یاد داشته باشید: یعنى وحدت کلمه بر محور اسلام؛ یعنى معناى «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا»، (۶) با هم به ریسمان الهى چنگ زدن؛ یعنى اتّحاد، امّا اتّحاد، نه بر محور چیزهاى دیگر، [بلکه] اتّحاد بر محور اسلام، بر محور راه خدا و حبل الهى؛ این را شما به یاد داشته باشید، این علاج همهی دردها است، این بردارندهی همهی مانعها است، این کوبندهی دشمنان است. اکسیر (۷) اعظم، براى پیروزى ملّت ایران همین یک کلمه است، یعنى اتّحاد کلمه بر اساس اسلام و گرد محور اسلام. البتّه اسلام را دو جور و سه جور و ده جور معنا نکنند؛ همان اسلامى که امام ما در طول زندگیاش از آن دم زد و در این ده سالِ درخشان آخر عمرش با تمام وجود براى آن سرمایهگذارى کرد؛ اسلامِ امام، اسلامى که او به ما یاد داد و در راه آن حرکت کرد؛ این اسلام. [اگر] بر گرد محور اسلام و خطّ امام، همه با هم متّحد باشند، همدل باشند، مهربان باشند، همکارى کنند، هیچ مشکلى بر سر راه ما باقى نخواهد ماند.
ما کارهاى زیادى داریم که باید انجام بدهیم. استکبار هشت سال ما را مشغول کرد به جنگ تحمیلى؛ جنگ را بر ما تحمیل کرد. قبل از آن هشت سال هم جنگ بود، منتها جنگِ اعلام نشده. ما باید با سرعتى حرکت کنیم و با رفتارى حرکت کنیم که جبران آن هشت سال را بکند. باید براى رفاه کشور کار کنیم، براى تأمین عدالت اجتماعى کار کنیم، براى استقرار ارزشهاى اسلامى کار کنیم، براى عمق بخشیدن به انگیزههاى انقلابى کار کنیم، نیازهاى مادّى این ملّت را باید برآورده کنیم. اینها کارهاى مهمّى است. این کارهاى مهم، فقط به دست مسئولین انجام نمیگیرد؛ با همکارى شما و همکارى ملّت و اعتصام به «حَبلِ الله جَمیعاً» و اتّحاد و اتّفاق بر محور حبل الله و بر محور اسلام -همان جملهی درخشانى که از اماممان به یاد داریم که عرض کردم- و بر محور خطّ امام [انجام میگیرد]. مطمئن باشید که دست خدا با این ملّت بوده و خواهد بود و دعاى ولیعصر (ارواحنا فداه) به این ملّت کمک کرده و باز هم انشاءالله خواهد کرد.بنده یک بار دیگر از همهی شما -از زحمتى که کشیدید، از پیادهرَویاى که کردید، از گرما و ناراحتى و عطشى که تحمّل کردید- صمیمانه تشکّر میکنم؛ اگرچه من کوچکتر از آن هستم که بتوانم از این همه صفا و صمیمیّت تشکّر کنم؛ انشاءالله سپاس و شکر الهى شامل حال شما باشد. سلام من را به همهی [همشهریهایتان برسانید.]
[والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته]
بنده متقابلاً این مصیبت بزرگ و جانگداز را و این غم سنگین را به همهی شما برادران و عزیزان که از راه دور با اخلاص و صمیمیّتى کمنظیر طىّ طریق کردید و تشریف آوردید، صمیمانه تسلیت عرض میکنم.
مطلبى که مکرّراً و بارها بر زبان امام عزیزمان -آن دل حکیم و روح آگاه- میگذشت، این [بود] که آن بزرگوار دربارهی ملّت ایران و وفا و اخلاص و صمیمیّت شما مردم، شهادتهاى روشن و قاطعى را بیان فرموده است. شاید براى یک امّت، از این بالاتر فخرى نباشد که امام و پیشوایى مانند امام بزرگوار ما، از او اظهار رضایت و خشنودى کند و زبان به ستایش و مدح او بگشاید. شما که در این هواى گرم، این راههاى طولانى را با پاى پیاده طى کردید، [در واقع] عشق و صفاى خود نسبت به انقلاب و امام را به نهایت رساندید، زبان دشمنان را کوتاه کردید، دل دوستان را محکم کردید، امیدها را در دلهاى ملّتهاى مسلمان در سراسر عالم شکوفا کردید. حقیقتاً آنچه ملّت بزرگ ایران در این چهل روز از خود نشان داد، در تاریخ بهعنوان یک درس همیشگى ثبت خواهد شد. بنده لازم میدانم صمیمانهترین و مخلصانهترین تشکّر خودم را -از شما برادران و عزیزان- ابراز کنم.در میان شما، خانوادههاى عزیز شهیدان و جانبازان و اسرا و مفقودین هستند، رزمندگان و مدافعان از حریم مرزهاى جمهورى اسلامى هستند، علماى اعلام و ائمّهی جمعه و روحانیّون محترم هستند، قشرهاى مختلف هستند. این مجموعهاى که از نقاط مختلف کشور، به عشق امام و انقلاب با پاى پیاده تشریف آوردید و دیگر کسانى که با همین روحیه و با همین کیفیّت این راهها را طى کردهاند، بیشک مورد لطف الهى و مورد رضاى ولیعصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و مایهی آبروى اسلام و انقلابند.
یک مطلب را من به شما برادران و خواهران و عزیزان عرض میکنم که مطلب مهمّى است، اگرچه مطلب جدیدى نیست؛ و آن این است که اسلام در هر دورهاى از دورهها در طول این ۱۴٠٠ سال، هروقت با چهرهی واقعى خود در دنیا آشکار شد، دشمنیهاى شدید، کینههاى عمیق، خباثتهاى عجیبوغریب در مقابل آن صفآرایى کردند؛ هروقت اسلام از چهرهی واقعى خود خارج شد و جلوهها و درخشندگیها و برّندگیها (۲) و داعیههاى بزرگ خود را پنهان کرد و نشان نداد، دشمنیها کم شد، صفآراییها کم شد. از اوّلِ اسلام تا امروز این بوده. شما ببینید اسلامِ مکّهی پیغمبر با چه دشمنیها و خباثتهایى روبهرو بود. همهی بدها، همهی آدمهاى حیوانصفت و دَدمنش، در مقابل آن بزرگوار و اسلامِ او صف کشیدند. وقتى به مدینه تشریف آورد، شما ببینید دشمنیهایى که با پیغمبر در دوران مدینه شد، چقدر خونین و خباثتآمیز و از سوى چه آدمهاى شریر و انسانهاى پلیدى صورت گرفت. احزابى که در قرآن سورهاى [هم] به نام «احزاب» هست، عبارتند از جناحهاى مختلفى که در مقابل اسلام و رهبر عالیقدر آن صفآرایى کردند؛ در میان آنها مشرکین قریش بودند، مشرکین ثقیف بودند، اهل کتابِ دورافتادهی از کتاب بودند، یهود و نصارا بودند، منافقین بودند؛ همه یکدل و یکدست شدند براى کوبیدن آن اسلام. اسلام بود با آن داعیهها، با آن زیباییها، با آن درخشندگیها.در دوران حکومتهاى طولانىِ سلاطین بنیامیّه و بنیعبّاس، آن کسانى که دم از اسلام واقعى و اسلام محمّدى (صلّى الله علیه و آله) میزدند، زیر انواع فشارها و شکنجهها و اختناقها و مواجه با انواع توطئهها بودند. شما زندگى موسیبنجعفر (علیه السّلام) را، زندگى ائمّهی دیگر را، زندگى علما و محدّثین بزرگى را که در آن روزگار از دست خلفاى جور چوب خوردند، تازیانه خوردند، کتک خوردند، زندان رفتند، کشته شدند ببینید، در تاریخ بخوانید. این خاصیّت اسلام ناب است، خاصیّت اسلام حقیقى است که هر جا ظاهر شد، در مقابل آن، گروههاى شر و فساد صف میبندند و با همهی توان با آن مبارزه میکنند.
امّا اسلامى که از شعارهاى اصلى خود تهى شد، از روح خود خالى شد، اسلامى که با ظلم درنیفتاد، با فساد اخلاقى -به انواع و اقسامه (۳)- دمساز و دمخور شد، اسلامى که بعضى از شعائر در آن بود امّا بسیارى از اصول در آن نبود، قدرتها با این اسلام مبارزه نمیکنند، شرارتها و شریرها در مقابل آن صفآرایى نمیکنند. این هم در تاریخ، فصل عریض و مُشبعى (۴) دارد که شما میتوانید در کتابها بخوانید و میتوانید در زمان خود ما در دوران تاریک سرشار از فساد و تباهىِ سلطنت رژیم گذشته و رژیمهاى گذشته در ایران ببینید. امروز هم در دنیا اینجور اسلامى، هست.
اسلامى که با ظلم و زورگویى درافتاد و چپاولگرى و فساد را محکوم کرد، این اسلام باید در انتظار دشمنى ابرقدرتها و آمریکا و صهیونیسم و کمپانیهاى غارتگر عالم و سلاطین فاسد و رؤساى مفسدِ امروزِ دنیا باشد؛ باید انتظار دشمنى را از آنها داشته باشد. آن روزى که ما پشت سر امام عظیمِ عَلَمدارِ اسلام ناب و واقعى، به سمت مطرح کردن شعارهاى اسلام واقعى حرکت کردیم، میدانستیم که دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صفآرایى میکنند. در صدر اسلام هم همینجور بود. آن روزى که یهودیها و منافقین و کفّار و مشرکین، اطراف مدینهی پیغمبر را محاصره کردند و جنگ احزاب -خندق- را به وجود آوردند، مؤمنین واقعى گفتند: وَلَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هـّْذا ما وَ عَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه؛ (۵) این چیز تازهاى نیست؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند که بدها و شریرها و فاسدها علیه شما همدست خواهند شد. ایمانشان قویتر شد؛ چون دیدند وعدهی الهى راست درآمد.
یک نکتهی دیگر در کنار این نکته هست که حضور شما و ارادت شما به امام و وفاى شما به اسلام و انقلاب، آن را کاملاً نشان میدهد و آن این است که هر جا اسلام واقعى آشکار شد، اگرچه قدرتهاى خبیث و پلید در مقابل آن صفآرایى میکنند امّا از آن طرف، انسانهاى پاک، دلهاى مطهّر، روحها و دلهاى صاف، فطرتهاى پاک و ناآلوده، با همهی توان و وجود از آن حمایت میکنند. مگر اینجور نبود؟ مگر اینجور نیست؟ چرا دهمیلیون انسان عزادار در روزهاى رحلت امام، گرد پیکر مطهّر آن بزرگوار آنجور بر سر و سینه زدند؟ این چه عاملى بود؟ چرا صدها میلیون مسلمان در سرتاسر عالم بهخاطر درگذشت یک انسان، اینجور عزادار و داغدار شدند؟ علّت چیست؟ محبوبیّت امامِ ما بهخاطر چه بود؟ جواب یک کلمه است: بهخاطر اسلام. خود آن بزرگوار این را به ما یاد داد. خود او به ما فهماند و تأکید کرد که اشتباه نکنیم؛ بهخاطر اسلام، خدا دلها را متوجّه این انقلاب و رهبر این انقلاب و ملّت این انقلاب کرد. بهخاطر اسلام، خدا دلهاى شما را هم جمع کرد، متمرکز کرد. آن چیزى که به پاهاى شما قوّت داد، بلکه به دلهاى شما قوّت داد که بتوانید این راههاى طولانى را طى کنید و بیایید چه بود؟ اسلام بود؛ اسلام ناب، اسلامِ مدافع مظلوم، اسلامِ ناسازگار با ظالم، اسلامِ صادق و واقعى، اسلامِ سازشناپذیر؛ این است که دلها را جذب میکند و جمع میکند و این نیروى عظیمِ شکستناپذیر را به وجود میآورد. این است آن راز اصلى که ما باید آن را درست درک کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم.
بنده عرض میکنم، انقلاب اسلامى تا وقتیکه در خطّ صحیح اسلام ناب -یعنى خطّ امام- با دقّت حرکت میکند، تا وقتیکه براى شما مردم دینتان و اسلامتان بر هر چیز دیگر ترجیح دارد، تا وقتیکه این روحیهی دفاع از اسلام و ارزشهاى اسلامى در این ملّت زنده است، تا وقتیکه این شعارهاى کوبنده و برخاستهی از متن اسلام مورد توجّه شما است، هیچ قدرتى -نه آمریکا، نه شرق و غرب با هم، نه شرق و غرب و ارتجاع با هم- قادر نخواهد بود که این ملّت را و این نظام جمهورى اسلامى را و این کشور را از حرکت به سمت هدفهاى خودش باز بدارد.شما -از هر جا هستید- و همهی ملّت ایران، این درس پُرمغز و کوتاه را از امام عزیزمان به یاد داشته باشید: یعنى وحدت کلمه بر محور اسلام؛ یعنى معناى «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا»، (۶) با هم به ریسمان الهى چنگ زدن؛ یعنى اتّحاد، امّا اتّحاد، نه بر محور چیزهاى دیگر، [بلکه] اتّحاد بر محور اسلام، بر محور راه خدا و حبل الهى؛ این را شما به یاد داشته باشید، این علاج همهی دردها است، این بردارندهی همهی مانعها است، این کوبندهی دشمنان است. اکسیر (۷) اعظم، براى پیروزى ملّت ایران همین یک کلمه است، یعنى اتّحاد کلمه بر اساس اسلام و گرد محور اسلام. البتّه اسلام را دو جور و سه جور و ده جور معنا نکنند؛ همان اسلامى که امام ما در طول زندگیاش از آن دم زد و در این ده سالِ درخشان آخر عمرش با تمام وجود براى آن سرمایهگذارى کرد؛ اسلامِ امام، اسلامى که او به ما یاد داد و در راه آن حرکت کرد؛ این اسلام. [اگر] بر گرد محور اسلام و خطّ امام، همه با هم متّحد باشند، همدل باشند، مهربان باشند، همکارى کنند، هیچ مشکلى بر سر راه ما باقى نخواهد ماند.
ما کارهاى زیادى داریم که باید انجام بدهیم. استکبار هشت سال ما را مشغول کرد به جنگ تحمیلى؛ جنگ را بر ما تحمیل کرد. قبل از آن هشت سال هم جنگ بود، منتها جنگِ اعلام نشده. ما باید با سرعتى حرکت کنیم و با رفتارى حرکت کنیم که جبران آن هشت سال را بکند. باید براى رفاه کشور کار کنیم، براى تأمین عدالت اجتماعى کار کنیم، براى استقرار ارزشهاى اسلامى کار کنیم، براى عمق بخشیدن به انگیزههاى انقلابى کار کنیم، نیازهاى مادّى این ملّت را باید برآورده کنیم. اینها کارهاى مهمّى است. این کارهاى مهم، فقط به دست مسئولین انجام نمیگیرد؛ با همکارى شما و همکارى ملّت و اعتصام به «حَبلِ الله جَمیعاً» و اتّحاد و اتّفاق بر محور حبل الله و بر محور اسلام -همان جملهی درخشانى که از اماممان به یاد داریم که عرض کردم- و بر محور خطّ امام [انجام میگیرد]. مطمئن باشید که دست خدا با این ملّت بوده و خواهد بود و دعاى ولیعصر (ارواحنا فداه) به این ملّت کمک کرده و باز هم انشاءالله خواهد کرد.بنده یک بار دیگر از همهی شما -از زحمتى که کشیدید، از پیادهرَویاى که کردید، از گرما و ناراحتى و عطشى که تحمّل کردید- صمیمانه تشکّر میکنم؛ اگرچه من کوچکتر از آن هستم که بتوانم از این همه صفا و صمیمیّت تشکّر کنم؛ انشاءالله سپاس و شکر الهى شامل حال شما باشد. سلام من را به همهی [همشهریهایتان برسانید.]
[والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته]
۱) این دیدار بهمناسبت اربعین ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) و انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبرى انقلاب اسلامى صورت پذیرفت. نمایندگان ولىّفقیه، ائمّهى جمعه، روحانیّون، استانداران، مسئولان، خانوادههاى شهدا، اسرا، مفقودان، جانبازان، نمایندگان مجلس شوراى اسلامى و اقشار مختلف مردم استانهاى فارس و هرمزگان و اقشار مختلف مردم شهرهاى تبریز، قزوین، تاکستان، ابهر، شاهینشهر، سارى، کیاسر، فریدونکنار، بهشهر و فرماندهان منطقهى یکم دریایى و سپاه پنجم عاشوراى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در این دیدار حضور داشتند. جمعى از مردم بندرعبّاس و ابهر و شاهینشهر و تبریز و سارى و فریدونکنار و بهشهر، مسیر این شهرها تا تهران را پیاده پیموده بودند. در ابتداى این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین محىالدّین حائرىشیرازى (نمایندهى ولىّفقیه در استان فارس و امامجمعهى شیراز) مطالبى بیان کرد.
۲) قاطعیّت در تصمیمگیرى
۳) اقسام آن
۴) کامل
۵) سورهى احزاب، بخشى از آیهی ۲۲؛ «و چون مؤمنان دستههاى دشمن را دیدند، گفتند: این همان است که خدا و فرستادهاش به ما وعده دادند ...»
۶) سورهى آلعمران، بخشى از آیهی ۱٠۳
۷) آنچه ماهیّت امور را تغییر دهد و کاملتر سازد