بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
بنده هم متقابلاً این ضایعهی جانسوز و مصیبتبار براى جهان اسلام را به یکایک شما برادران و خواهران صمیمانه تسلیت عرض میکنم و توفیق کامل همهی شما عزیزان را از خداوند متعال مسئلت میکنم. لازم است از همهی برادران و خواهرانى که از شهرهاى مختلف و از اقطار (۲) گوناگون کشور و راههاى دور و نزدیک تشریف آوردید، مخصوصاً علماى اعلام و ائمّهی محترم جمعه و روحانیّون معظّم و خانوادههاى مکرّم شهیدان و جانبازان صمیمانه تشکّر کنم.
در زندگى همهی ملّتها بلکه در زندگى هر انسان، فرصتهایى پیش میآید که اگر توفیق خدا به کمک آن ملّت و آن فرد بیاید، عقل و هوش او برانگیخته میشود و از آن فرصتها حدّاکثر استفاده را میکند؛ امّا اگر خداوند توفیق ندهد، فرصتها از دست میرود و غالباً هم بهآسانى و بزودى تجدید نمیشود. در تاریخ ملّتها، همهجور حادثهاى را از این قبیل داریم. شک نباید کرد که این ده سال رهبرىِ عینىِ قدرتمندانهی امام بزرگوار و عظیم ما، فرصتى بود براى ملّت ایران. یعنى ملّت ما تا آنجایى که ما به یاد داریم، بعد از انبیا و ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) هیچ شخصیّتى را، هیچ رهبرى را با این عظمت، با این قدرت، با این خصوصیّات و بالتَّبَع با این توفیقات، هرگز به خود ندیده است.ملّت ما انصافاً از این فرصت، حدّاکثر استفاده را کرد. یعنى شما مردم باوفا و مؤمن و فداکار، حقّاً و انصافاً در اطاعت و پیروى از این امام بزرگ و بزرگوار هیچ کم نگذاشتید. واقعاً وقتى ما مقایسه میکنیم ملّت خودمان را با ملّتهاى دیگر و با دورانهاى مختلف تاریخ اسلام، میبینیم ملّت ما خیلى بهترند، بعضى موارد حتّى قابل مقایسه نیستند. با صدر اسلام هم که مقایسه میکنیم میبینیم اگر بهطور جمعى حساب کنیم، ملّت ما بهترند از زمان صدر اوّل. البتّه اگر شخصیّتها و چهرههاى برجستهی عهد رسول خدا (صلّى الله علیه و آله و سلّم) مثل صحابهی خاص و نزدیک و حواریّون ایشان و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را حساب کنیم، نه، آنها خیلى ممتازند، کمنظیرند در همهی تاریخ ما، امّا مجموع معاصرینِ پیغمبر -از اهل اسلام- را اگر با ملّت ما نسبت به اماممان مقایسه کنید، ملّت ما حقّاً و انصافاً معرفتشان، فداکاریشان، صداقتشان، وفایشان، ایثارشان بهتر است.شکّى نیست که خداى متعال بهحسبِ عمل ملّتها به آنها پاداش میدهد. اصلاً این یک بِدهبِستان همیشگى است در عالم آفرینش؛ یعنى هر کارى شما بکنید، خداى متعال در قبال آن کار، یک پاداشى، یک جزائى -جزاى خوب یا جزاى بد- حاضر دارد و هیچ کارى را بیجزا و بیاثرِ خارجى نمیگذارد. گاهى ما آثار را میفهمیم، گاهى هم نمیفهمیم، امّا آن اثر هست. آیات کریمهی قرآن همه دلیل بر این هستند که اگر یک ملّتى عمل صالح داشته باشد، مخصوصاً اگر این عمل صالحْ با ایمان و تقوا همراه باشد، زندگى او، وضع دنیاى او، عزّت و استقلال او تأمین خواهد شد؛ اگر با ایمان و تقوا نبود، باز هم خداى متعال پاداش خواهد داد. یعنى به آن کسانى هم که براى دنیا کار کنند -و واقعاً کار کنند- خداى متعال جزا میدهد: کُـلًّا نُمِدُّ هًّـؤُلاّْءِ وَ هًّـؤُلاّْء؛ (۳) هم آن کسانى که براى دنیا کار میکنند، هم آن کسانى که براى آخرت کار میکنند، همه را خداى متعال جزا خواهد داد؛ اگر واقعاً کار کنند.
اینکه شما میبینید بعضى از ملّتها دین هم ندارند، تقوا هم ندارند، امّا یک زندگى مادّىِ علیالظّاهر مطلوبى -یا همهی آنها یا بعضیشان- دارند، بهخاطر آن کارى است که انجام میدهند. منتها آنجور زندگى آخر و عاقبت ندارد؛ با فساد همراه خواهد شد و آن فساد، او را منفجر خواهد کرد و از بین خواهد برد؛ کمااینکه ما داریم میبینیم در دنیا، نشانههاى آن انتهاى خط در تمدّن مادّى مشهود است. لکن آن ملّتى که مثل شما مؤمن باشند، مثل شما عمل هم بکنند، تلاش هم بکنند، شک نیست که خداى متعال پاداش خواهد داد. این پاداش فقط هم پاداش آخرت نیست؛ آخرت هم هست، پاداش دنیا هم خواهد داد. پاداش دنیا چیست؟ پاداش دنیا این است که طبق عمل آنها، در دنیا آنها را خوشبخت خواهد کرد، آنها را عزیز خواهد کرد، آنها را از ذلّت خارج خواهد کرد، آقابالاسر و زورگو و تحمیلکننده بر آنها وجود نخواهد داشت. و امروز شاید در بین ملّتهاى دنیا، آن ملّتى که بهطور مجموع از هیچ قدرت خارجى فرمان نمیبرد و ملاحظه نمیکند و خود تصمیم میگیرد و خود راه خودش را انتخاب میکند، با این استقلال، جز شما ملّت ایران هیچ ملّتى نباشد.
در داخل کشور هم امور کشور دست خودِ مردم است. بحمدالله دیگر بساط آن حکومتهاى استبدادى و از روى زور و جبر، در این کشور برچیده شد. سالهاى متمادى و قرنهاى متمادى، بر این کشور، بر این ملّت، دستگاههاى استبدادى و دیکتاتورى حاکمیّت کرده بودند. مردم کمترین دخالتى در امور خودشان نداشتند. در دوران رژیم گذشته، اگر قطع رابطه میشد، اگر ایجاد ارتباط میشد، اگر معامله انجام میگرفت، اگر سفر انجام میگرفت، آن کسى که نه نظرش خواسته میشد، نه در جریان قرار میگرفت، نه احترامى به خواست او میشد، ملّت بود؛ نمایندگانى هم که نداشتند -آن مجلس شورایى که آنوقت بود، درحقیقت از نمایندگان مردم تشکیل نمیشد که آنها ناظر و حاضر باشند؛ از دستنشاندههاى خودِ دستگاه، از خوانین و زورگوها و گردنکلفتهاى محلّى و متنفّذین تشکیل میشد- مردم یک کنارى سرشان پایین، مشغول کار خودشان، با سختى زندگى را میگذراندند، دستگاه هم براى خودش ثروت مملکت را برمیداشت و میفروخت و استفاده میکرد و میخورد و میپاشید و حسابى هم به کسى پس نمیداد. این کشور قرنها آنجورى زندگى کرد.
انقلاب آمد همهچیز را عوض کرد. امروز رئیسجمهور متعلّق به مردم است، دولت متعلّق به مردم است، نمایندگان مجلس متعلّق به مردمند، رهبرى متعلّق به مردم است. این مردمند که تصمیم میگیرند، که امضا میکنند، که ارادهی آنها براى مسئولین، مورد توجّه و درحقیقت محور اصلى کار است؛ این پاداش الهى است. البتّه این اوّل قضیّه است. اوّلین قدم براى اینکه زندگى یک ملّت، زندگى خوب و مطلوب بشود، این است که مستقل باشد، خودش تصمیمگیرى کند، خودش رئیس براى کشور انتخاب کند؛ خودش نماینده انتخاب کند؛ بداند که مسئولین و تصمیمگیرندگان از خودش هستند، برطبق اعتقاد و ایمان او، اعتقاد و ایمان دارند، به او خیانت نمیکنند، به او محبّت میورزند، براى مصالح او تلاش میکنند. وقتى این تأمین شد، آنوقت این ملّت به کمک مسئولین کشور -که خود معیّن کرده است- میشتابد، همه با هم همکارى میکنند، تلاش میکنند؛ اگر در این کشور زمینهاى براى آبادى و عمران وجود داشته باشد، آبادى و عمران خواهد شد.و من به شما عرض کنم، کشور ما یکى از نادرترین کشورها در وجود زمینههاى عمران و آبادى است. ما اگر دو برابرِ امروز هم جمعیّت داشته باشیم، میتوانیم بدون کمترین نیازى به هیچ کشور، خودمان را به بهترین وجهى اداره کنیم. این ظرفیّت، هم در این خاک بابرکت هست، هم در این استعدادهاى انسانىِ ممتاز هست، هم در دستورات و روش ما و قانون اساسى ما و مسئولین ما بحمدالله این زمینه وجود دارد.
و من به شما عرض کنم، این جنگ تحمیلى را که بر ما تحمیل کردند و هشت سال آن را علیه ما ادامه دادند، براى این بود که ما چند وقت دیرتر به بازسازى کشور و به زنده کردن زمینههاى عمران کشور بپردازیم. استعمار و استکبار میداند که آن روزى که ملّت ایران به کمک مسئولین دلسوز و با دستهاى تواناى گردانندگان و مدیران کشور، بتواند این کشور را یک کشور آباد و آزاد و از همه جهت مرفّه و برخوردار از عدالت اجتماعى و بقیّهی ارزشهاى اسلامى، و زیر چتر شریعت مقدّسهی اسلام بسازد، ایران الگو خواهد شد و آن روز انقلاب بزرگِ شکوهمند ما بهخودیخود، بدون اینکه کسى برایش تلاشى بکند، به همهی کشورهاى اسلامى صادر خواهد شد، استعمار این را میداند. ده سال فشار وارد آوردند که آن روز پیش نیاید.من عرض میکنم فشارهاى استکبار فایدهاى ندارد. این ملّت زنده است، این ملّت ملّت بارُشدى است، این ملّت ملّت لایقى است. شما ببینید این ملّت، حادثهی رحلت امام و رهبر خودش را -که چقدر حادثهی تلخِ جانسوزى بود و همهی دنیا منتظر بودند این حادثه موجب ضعف این ملّت و این تشکیلات و نظام بشود- چطور موجب قوّت نظام کرد؛ با همین جمعشدنها، با همین شعاردادنها، با همین ابراز وفاداریها، با همین سرسپردگى مخلصانه نسبت به روحانیّت دلسوز و علاقهمند، و آگاهسازى ذهنها بهوسیلهی روحانیّون و آگاهان ملّت و معلّمان و مرشدان دلسوز مردم. این نشانهی لیاقت این ملّت است. آمریکا و اذناب (۴) آمریکا هرچه تلاش بکنند نخواهند توانست این ملّت را از رسیدن به آن قلّهاى که امام عزیزش او را به سمت آن قلّه حرکت میداد، باز بدارند؛ ممکن نیست. این حرکت ادامه پیدا خواهد کرد. تمام گردنکلفتها و قلدرهاى دنیا هم دست روى دست بگذارند، نمیتوانند ما را از حرکت به سمت آن جامعهی اسلامىِ مرفّهِ عادلِ آبادِ از همه جهت خوب باز بدارند. من بارها گفتهام ما چیزى کم نداریم؛ ما ارادهی این راه را و این کار را و لطف الهى را و کمک مردم را با خودمان داریم.
برادران، خواهران، مردم عزیز از هر جا هستید! فقط مواظب باشید: این وحدت را، این شور و احساس را، این احساس تکلیف را حفظ کنید. اساس قضیّه این است. ببینید! قرآن هم خطاب به مسلمانها میگوید تا وقتى مؤمن هستید، اگر مؤمن باشید، نه بترسید از کسى و نه سست بشوید. (۵) مظهر ایمان، همین شور و نشاط و تلاش و وحدت و حضور در صحنه است. دشمن هم از همین میترسد. تا وقتى این حضورِ قوى و پُرشور هست، انشاءالله لطف خدا هم با ما است.من امیدوارم دعاى ولیعصر (ارواحنا فداه و عجّل الله فرجه) و توجّهات روح ملکوتى امام عزیزمان همیشه با شما مردم باشد و شما را کمک کند و ما بتوانیم این راهى را که انقلاب و اسلام، ما را وارد آن کردهاند، تا آخرین مراحل و منازل انشاءالله ادامه بدهیم. خداوند شما را حفظ کند. من مجدّداً تشکّر میکنم و خواهش میکنم سلام من را به مردم عزیزِ آن شهرى که از آنجا تشریف آوردهاید برسانید.
والسّلامعلیکمورحمةالله
بنده هم متقابلاً این ضایعهی جانسوز و مصیبتبار براى جهان اسلام را به یکایک شما برادران و خواهران صمیمانه تسلیت عرض میکنم و توفیق کامل همهی شما عزیزان را از خداوند متعال مسئلت میکنم. لازم است از همهی برادران و خواهرانى که از شهرهاى مختلف و از اقطار (۲) گوناگون کشور و راههاى دور و نزدیک تشریف آوردید، مخصوصاً علماى اعلام و ائمّهی محترم جمعه و روحانیّون معظّم و خانوادههاى مکرّم شهیدان و جانبازان صمیمانه تشکّر کنم.
در زندگى همهی ملّتها بلکه در زندگى هر انسان، فرصتهایى پیش میآید که اگر توفیق خدا به کمک آن ملّت و آن فرد بیاید، عقل و هوش او برانگیخته میشود و از آن فرصتها حدّاکثر استفاده را میکند؛ امّا اگر خداوند توفیق ندهد، فرصتها از دست میرود و غالباً هم بهآسانى و بزودى تجدید نمیشود. در تاریخ ملّتها، همهجور حادثهاى را از این قبیل داریم. شک نباید کرد که این ده سال رهبرىِ عینىِ قدرتمندانهی امام بزرگوار و عظیم ما، فرصتى بود براى ملّت ایران. یعنى ملّت ما تا آنجایى که ما به یاد داریم، بعد از انبیا و ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) هیچ شخصیّتى را، هیچ رهبرى را با این عظمت، با این قدرت، با این خصوصیّات و بالتَّبَع با این توفیقات، هرگز به خود ندیده است.ملّت ما انصافاً از این فرصت، حدّاکثر استفاده را کرد. یعنى شما مردم باوفا و مؤمن و فداکار، حقّاً و انصافاً در اطاعت و پیروى از این امام بزرگ و بزرگوار هیچ کم نگذاشتید. واقعاً وقتى ما مقایسه میکنیم ملّت خودمان را با ملّتهاى دیگر و با دورانهاى مختلف تاریخ اسلام، میبینیم ملّت ما خیلى بهترند، بعضى موارد حتّى قابل مقایسه نیستند. با صدر اسلام هم که مقایسه میکنیم میبینیم اگر بهطور جمعى حساب کنیم، ملّت ما بهترند از زمان صدر اوّل. البتّه اگر شخصیّتها و چهرههاى برجستهی عهد رسول خدا (صلّى الله علیه و آله و سلّم) مثل صحابهی خاص و نزدیک و حواریّون ایشان و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را حساب کنیم، نه، آنها خیلى ممتازند، کمنظیرند در همهی تاریخ ما، امّا مجموع معاصرینِ پیغمبر -از اهل اسلام- را اگر با ملّت ما نسبت به اماممان مقایسه کنید، ملّت ما حقّاً و انصافاً معرفتشان، فداکاریشان، صداقتشان، وفایشان، ایثارشان بهتر است.شکّى نیست که خداى متعال بهحسبِ عمل ملّتها به آنها پاداش میدهد. اصلاً این یک بِدهبِستان همیشگى است در عالم آفرینش؛ یعنى هر کارى شما بکنید، خداى متعال در قبال آن کار، یک پاداشى، یک جزائى -جزاى خوب یا جزاى بد- حاضر دارد و هیچ کارى را بیجزا و بیاثرِ خارجى نمیگذارد. گاهى ما آثار را میفهمیم، گاهى هم نمیفهمیم، امّا آن اثر هست. آیات کریمهی قرآن همه دلیل بر این هستند که اگر یک ملّتى عمل صالح داشته باشد، مخصوصاً اگر این عمل صالحْ با ایمان و تقوا همراه باشد، زندگى او، وضع دنیاى او، عزّت و استقلال او تأمین خواهد شد؛ اگر با ایمان و تقوا نبود، باز هم خداى متعال پاداش خواهد داد. یعنى به آن کسانى هم که براى دنیا کار کنند -و واقعاً کار کنند- خداى متعال جزا میدهد: کُـلًّا نُمِدُّ هًّـؤُلاّْءِ وَ هًّـؤُلاّْء؛ (۳) هم آن کسانى که براى دنیا کار میکنند، هم آن کسانى که براى آخرت کار میکنند، همه را خداى متعال جزا خواهد داد؛ اگر واقعاً کار کنند.
اینکه شما میبینید بعضى از ملّتها دین هم ندارند، تقوا هم ندارند، امّا یک زندگى مادّىِ علیالظّاهر مطلوبى -یا همهی آنها یا بعضیشان- دارند، بهخاطر آن کارى است که انجام میدهند. منتها آنجور زندگى آخر و عاقبت ندارد؛ با فساد همراه خواهد شد و آن فساد، او را منفجر خواهد کرد و از بین خواهد برد؛ کمااینکه ما داریم میبینیم در دنیا، نشانههاى آن انتهاى خط در تمدّن مادّى مشهود است. لکن آن ملّتى که مثل شما مؤمن باشند، مثل شما عمل هم بکنند، تلاش هم بکنند، شک نیست که خداى متعال پاداش خواهد داد. این پاداش فقط هم پاداش آخرت نیست؛ آخرت هم هست، پاداش دنیا هم خواهد داد. پاداش دنیا چیست؟ پاداش دنیا این است که طبق عمل آنها، در دنیا آنها را خوشبخت خواهد کرد، آنها را عزیز خواهد کرد، آنها را از ذلّت خارج خواهد کرد، آقابالاسر و زورگو و تحمیلکننده بر آنها وجود نخواهد داشت. و امروز شاید در بین ملّتهاى دنیا، آن ملّتى که بهطور مجموع از هیچ قدرت خارجى فرمان نمیبرد و ملاحظه نمیکند و خود تصمیم میگیرد و خود راه خودش را انتخاب میکند، با این استقلال، جز شما ملّت ایران هیچ ملّتى نباشد.
در داخل کشور هم امور کشور دست خودِ مردم است. بحمدالله دیگر بساط آن حکومتهاى استبدادى و از روى زور و جبر، در این کشور برچیده شد. سالهاى متمادى و قرنهاى متمادى، بر این کشور، بر این ملّت، دستگاههاى استبدادى و دیکتاتورى حاکمیّت کرده بودند. مردم کمترین دخالتى در امور خودشان نداشتند. در دوران رژیم گذشته، اگر قطع رابطه میشد، اگر ایجاد ارتباط میشد، اگر معامله انجام میگرفت، اگر سفر انجام میگرفت، آن کسى که نه نظرش خواسته میشد، نه در جریان قرار میگرفت، نه احترامى به خواست او میشد، ملّت بود؛ نمایندگانى هم که نداشتند -آن مجلس شورایى که آنوقت بود، درحقیقت از نمایندگان مردم تشکیل نمیشد که آنها ناظر و حاضر باشند؛ از دستنشاندههاى خودِ دستگاه، از خوانین و زورگوها و گردنکلفتهاى محلّى و متنفّذین تشکیل میشد- مردم یک کنارى سرشان پایین، مشغول کار خودشان، با سختى زندگى را میگذراندند، دستگاه هم براى خودش ثروت مملکت را برمیداشت و میفروخت و استفاده میکرد و میخورد و میپاشید و حسابى هم به کسى پس نمیداد. این کشور قرنها آنجورى زندگى کرد.
انقلاب آمد همهچیز را عوض کرد. امروز رئیسجمهور متعلّق به مردم است، دولت متعلّق به مردم است، نمایندگان مجلس متعلّق به مردمند، رهبرى متعلّق به مردم است. این مردمند که تصمیم میگیرند، که امضا میکنند، که ارادهی آنها براى مسئولین، مورد توجّه و درحقیقت محور اصلى کار است؛ این پاداش الهى است. البتّه این اوّل قضیّه است. اوّلین قدم براى اینکه زندگى یک ملّت، زندگى خوب و مطلوب بشود، این است که مستقل باشد، خودش تصمیمگیرى کند، خودش رئیس براى کشور انتخاب کند؛ خودش نماینده انتخاب کند؛ بداند که مسئولین و تصمیمگیرندگان از خودش هستند، برطبق اعتقاد و ایمان او، اعتقاد و ایمان دارند، به او خیانت نمیکنند، به او محبّت میورزند، براى مصالح او تلاش میکنند. وقتى این تأمین شد، آنوقت این ملّت به کمک مسئولین کشور -که خود معیّن کرده است- میشتابد، همه با هم همکارى میکنند، تلاش میکنند؛ اگر در این کشور زمینهاى براى آبادى و عمران وجود داشته باشد، آبادى و عمران خواهد شد.و من به شما عرض کنم، کشور ما یکى از نادرترین کشورها در وجود زمینههاى عمران و آبادى است. ما اگر دو برابرِ امروز هم جمعیّت داشته باشیم، میتوانیم بدون کمترین نیازى به هیچ کشور، خودمان را به بهترین وجهى اداره کنیم. این ظرفیّت، هم در این خاک بابرکت هست، هم در این استعدادهاى انسانىِ ممتاز هست، هم در دستورات و روش ما و قانون اساسى ما و مسئولین ما بحمدالله این زمینه وجود دارد.
و من به شما عرض کنم، این جنگ تحمیلى را که بر ما تحمیل کردند و هشت سال آن را علیه ما ادامه دادند، براى این بود که ما چند وقت دیرتر به بازسازى کشور و به زنده کردن زمینههاى عمران کشور بپردازیم. استعمار و استکبار میداند که آن روزى که ملّت ایران به کمک مسئولین دلسوز و با دستهاى تواناى گردانندگان و مدیران کشور، بتواند این کشور را یک کشور آباد و آزاد و از همه جهت مرفّه و برخوردار از عدالت اجتماعى و بقیّهی ارزشهاى اسلامى، و زیر چتر شریعت مقدّسهی اسلام بسازد، ایران الگو خواهد شد و آن روز انقلاب بزرگِ شکوهمند ما بهخودیخود، بدون اینکه کسى برایش تلاشى بکند، به همهی کشورهاى اسلامى صادر خواهد شد، استعمار این را میداند. ده سال فشار وارد آوردند که آن روز پیش نیاید.من عرض میکنم فشارهاى استکبار فایدهاى ندارد. این ملّت زنده است، این ملّت ملّت بارُشدى است، این ملّت ملّت لایقى است. شما ببینید این ملّت، حادثهی رحلت امام و رهبر خودش را -که چقدر حادثهی تلخِ جانسوزى بود و همهی دنیا منتظر بودند این حادثه موجب ضعف این ملّت و این تشکیلات و نظام بشود- چطور موجب قوّت نظام کرد؛ با همین جمعشدنها، با همین شعاردادنها، با همین ابراز وفاداریها، با همین سرسپردگى مخلصانه نسبت به روحانیّت دلسوز و علاقهمند، و آگاهسازى ذهنها بهوسیلهی روحانیّون و آگاهان ملّت و معلّمان و مرشدان دلسوز مردم. این نشانهی لیاقت این ملّت است. آمریکا و اذناب (۴) آمریکا هرچه تلاش بکنند نخواهند توانست این ملّت را از رسیدن به آن قلّهاى که امام عزیزش او را به سمت آن قلّه حرکت میداد، باز بدارند؛ ممکن نیست. این حرکت ادامه پیدا خواهد کرد. تمام گردنکلفتها و قلدرهاى دنیا هم دست روى دست بگذارند، نمیتوانند ما را از حرکت به سمت آن جامعهی اسلامىِ مرفّهِ عادلِ آبادِ از همه جهت خوب باز بدارند. من بارها گفتهام ما چیزى کم نداریم؛ ما ارادهی این راه را و این کار را و لطف الهى را و کمک مردم را با خودمان داریم.
برادران، خواهران، مردم عزیز از هر جا هستید! فقط مواظب باشید: این وحدت را، این شور و احساس را، این احساس تکلیف را حفظ کنید. اساس قضیّه این است. ببینید! قرآن هم خطاب به مسلمانها میگوید تا وقتى مؤمن هستید، اگر مؤمن باشید، نه بترسید از کسى و نه سست بشوید. (۵) مظهر ایمان، همین شور و نشاط و تلاش و وحدت و حضور در صحنه است. دشمن هم از همین میترسد. تا وقتى این حضورِ قوى و پُرشور هست، انشاءالله لطف خدا هم با ما است.من امیدوارم دعاى ولیعصر (ارواحنا فداه و عجّل الله فرجه) و توجّهات روح ملکوتى امام عزیزمان همیشه با شما مردم باشد و شما را کمک کند و ما بتوانیم این راهى را که انقلاب و اسلام، ما را وارد آن کردهاند، تا آخرین مراحل و منازل انشاءالله ادامه بدهیم. خداوند شما را حفظ کند. من مجدّداً تشکّر میکنم و خواهش میکنم سلام من را به مردم عزیزِ آن شهرى که از آنجا تشریف آوردهاید برسانید.
والسّلامعلیکمورحمةالله
۱) این دیدار بهمناسبت ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) و انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبرى انقلاب اسلامى صورت پذیرفت. ائمّهى جمعه، روحانیّون، نمایندگان، مسئولان، خانوادههاى شهدا و اقشار مختلف مردم شهرهاى جهرم، کاشان، فریمان، سرخس، احمدآباد، نکا، بوشهر، بندر دیلم و بندر گناوه در این دیدار حضور داشتند. در ابتداى این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین حاج سیّدحسین آیتاللهى (امامجمعهى جهرم) مطالبى بیان کرد.
۲) کرانهها، سرزمینها
۳) سورهى اسراء، بخشى از آیهی ۲٠
۴) دنبالهرَوَندگان، بندگان
۵) سورهى آلعمران، آیهی ۱۳۹