بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
از نصایح بلیغهیی که فرمودید، خیلی متشکرم. از خدای متعال صمیمانه درخواست میکنم که به من توفیق دهد، تا بتوانم انشاءاللَّه این نصایح و امثال آنها را بهکار بندم؛ زیرا جز عمل کردن به نصایحی که متخذ از سرچشمهی وحی و الهام الهی است، راه نجاتی وجود ندارد. همچنین از اظهار محبت و ابراز حمایتی که شما برادران عزیز اعضای محترم شورای نگهبان میکنید و قبلاً هم اعلام فرمودید، تشکر میکنم.
شورای نگهبان، عماد ملت و دین و مایهی اطمینان و سکینهی قلب مؤمنین است و در حقیقت نبض نظام اسلامی به شمار میرود. وقتی شورای نگهبان مثل همهی دورههای گذشتهی آن قوی و قاطع و دقیق باشد، موجب آرامش کسانی میشود که دلشان برای اسلام میتپد و آرزویشان تحقق اهداف اسلامی و شریعت حقهی نبویه است. و اگر خدای نکرده روزی شورای نگهبان تضعیف بشود -چه تضعیف حیثیتی، و چه تضعیف هویتی و درونی- مطمئناً ضربهی جبرانناپذیری به انقلاب خواهد خورد. این نقطه که نمایشگر صحت و اتقان تصمیمگیری در نظام اسلامی است، تأثیر فوقالعاده و تعیینکنندهیی در حرکت نظام دارد و جز با اخلاص و استمداد از پروردگار و طلب هدایت از او، هیچ کار نمیشود کرد.
این راه، یک راه دنیوی نیست؛ بلکه راه آرمانهای الهی و تداوم خط انبیاست. شرط اول در این راه آن است که انسان هوای نفس خود و دیگران را ملاک عمل قرار ندهد و در مقابل حق و دستورات الهی و راهی که خدای متعال معین کرده است، تسلیم باشد. بخشی از مفهوم توحید و شرک، همینجا معنی میدهد.
خدای متعال تفضل کرده و ما را از شرک ممنوع کرده است. این تکریم انسان است که پروردگار متعال او را از عبادت غیر خود منع کرده است؛ همانطور که حضرت یوسف(سلاماللَّهعلیه) به همراهان زندانیش فرمود: «ذلک من فضلاللَّه علینا و علی النّاس» (۱)؛ یعنی این فضل خدا بر انسانهاست که شرک را ممنوع کرده و فقط عبودیت خودش را خواسته است. ما باید این تکریم الهی را درک کنیم و از آن بهرهمند شویم و نگذاریم که نیت و عمل ما به اندکی شرک آلوده شود؛ شرکی که ممکن است با اتباع از هوای خود و دیگران، در مراتب بالای ادارهی نظام جمهوری اسلامی و زعامت امت اسلامی تجلی پیدا کند.
رهبر کبیر عزیز و امام فقید بزرگوار ما، چهرهی درخشانی در عالم بود و حقیقتاً مثل او را نه در این زمان و نه در زمانهای گذشته نداشتیم و در میان چهرههای معروف عالم -بعد از انبیا و اولیا(علیهمالسّلام)- شخصیتی با این عظمت و خصوصیات مثبت و جامعالابعاد و جامعالاطراف سراغ نداریم. من عقیدهی قاطع دارم که اگر این بزرگوار همهی آن خصوصیات مثبت چون: علم و قاطعیت و هوش و شجاعت و اراده را دارا بود، ولی اخلاص و ارتباط با خدا و تنزه از شرک -به معنای تجنب از اهوای خود و دیگران- را نمیداشت، به این توفیقات دست نمییافت. این توفیقات بزرگ در زمانی به وجود آمد که تمام نشانهها حکایت از انزوای دین و کهنه شدن و فرسوده شدن آن و روآمدن تفکرات و اخلاق و شیوههای مادّی و حاکمیت هوسهای شیطانی و بشری در دنیا داشت.
کار عظیمی که او انجام داد، این بود که در چنین دنیایی که اقیانوسی از لجن را در خود جای داده بود و افراد خجالت میکشیدند نام دین و ارزشهای الهی را بر زبان آورند او توانست ارزشهای الهی را مطرح و بزرگ کند و پرچمش را در جهان به اهتزاز درآورد. کاری که او انجام داد، جز با کار انبیا قابل مقایسه نیست؛ حتّی با هیچیک از حرکاتی که مصلحان بزرگ کردهاند، قابل مقایسه نیست.
قرن حاضر، قرن ظهور مصلحان بزرگ است. از نیمههای قرن گذشته تاکنون، چهقدر مصلحان بزرگ و انقلابیون و سیاستمداران پیدا شدند و حرکات عظیمی در دنیا و یا در بخشی از آن به راه انداختند؛ در عین حال حرکت هیچکدام از آنها قابل مقایسه با این تحرک عظیم و رنسانس معنوی جهانی که به وجود آمد، نیست.
در پارلمانهای کشورهایی که دهها سال است رسماً در آنجا دین جرم محسوب میشود و ترویج آن ممنوع است و به عنوان یک پدیدهی قدیمی و زیادی و منسوخ و از مد افتاده و مضر تلقی میشود، اسم خدا بر زبانها آمد و نطقها با «بسماللَّهالرّحمنالرّحیم» شروع شد. در دنیای مادّی، پرچم معنویت و اسلام بلند شده است و این موفقیت، چیز کوچکی نیست. همهی این توفیقها، به دست قوی آن رهبر عظیم ایجاد شد. البته حرکت را ملت ایران کرد؛ اما ملت ایران را جز آن دست قوی و آن شخصیت عظیم -با همهی خصال و صفات ویژه و استثنایی- کسی نمیتوانست به حرکت درآورد.
به اعتقاد من، مهمترین و تعیینکنندهترین راز موفقیت او، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود. ایشان توانست معنای «ایّاک نستعین» را در عمل خود مجسم کند و به منبع لایزال قدرت الهی متصل شود. وقتی یک انسان کوچک و ضعیف و ظرف محدودی، خودش را به اقیانوس بیپایانی وصل میکند، دیگر هیچ عاملی وجود ندارد که بتواند بر او فایق آید. اگر هر انسانی همین کار را بکند، همانگونه خواهد شد. البته انسانها به آسانی نمیتوانند این کار را بکنند؛ ولی ایشان توانست و کرد. ما باید به قدر وسع خودمان تلاش کنیم. بزرگان در قلهها ایستادند، ما نیز از دامنهها حرکت کنیم و به آن سمت پیش برویم؛ هرچند به آن قلهها هم دست پیدا نکنیم؛ ولی بههرحال حرکت و رفتن، فریضه و وظیفهی همهی ماست.
من از زحمات برادران عزیز شورای نگهبان -چه حضرات آقایان فقهای محترم، که همه از اساتید و بزرگان و مجتهدان و شخصیتهای بارز فقهی هستند، و چه آقایان حقوقدانان- تشکر میکنم. ما جز خوبی و تلاش مخلصانه و آگاهانه، از شما چیزی مشاهده نکردهایم. امیدواریم که خداوند انشاءاللَّه به شما توفیق دهد و با همان استقامت و استحکامی که تاکنون برای حفظ خط درست نظام اسلامی و هدایت قوانین به سمت شرع مقدس داشتهاید، باز هم همان راه را با قوّت و قاطعیت ادامه دهید؛ من هم همواره وظیفهی خود میدانم که از شما حمایت کنم؛ همچنان که امام عزیزمان همیشه از شورای نگهبان حمایت میکرد.
ایشان شورای نگهبان را بسیار بزرگ میدانستند و بارها در وصایا و بیاناتشان، بر اهمیت آن تأکید میکردند. من هم انشاءاللَّه همان خط و راه را خواهم رفت. انشاءاللَّه باز هم در آینده ما را از نصایح و بیاناتتان مستفیض خواهید کرد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۱) یوسف: ۳۸