در دوران مبارزات طولانی در آن سالهای اختناق که شماها در دنیای مخصوص آخوندی و طلبگی ماها نبودید یکی از کارهایی که معمول بود، این بود که روحانیون مبارز را به بیسوادی رمی کنند؛ در صورتی که اینها از خیلی از آنها باسوادتر بودند! ما در مشهد مسجدی به نام مسجد کرامت داشتیم، که اجتماع عظیمی از جوانان و نوجوانان در آنجا گرد میآمدند. من یکوقت در آنجا در خلال صحبت، به یکی از این حرفهایی که در بارهی ما گفته شده بود، اشاره میکردم، این شعر که ظاهراً متعلق به میرزا حبیب است به زبانم آمد:
زین علم که رسمی است پی بحث و جدل نیز
افزون ز تو چندین ورق باطله داریم
بعد گفتم اگر نوشتههای علمی و نوشتههای فقه و اصولیم را به سر هر کدامتان بزنم، سرتان میشکند؛ اینقدر زیاد است!
بیانات در دیدار با جمعی از هنرمندان ۰۴/ ۰۹/ ۱۳۷۰
زین علم که رسمی است پی بحث و جدل نیز
افزون ز تو چندین ورق باطله داریم
بعد گفتم اگر نوشتههای علمی و نوشتههای فقه و اصولیم را به سر هر کدامتان بزنم، سرتان میشکند؛ اینقدر زیاد است!
بیانات در دیدار با جمعی از هنرمندان ۰۴/ ۰۹/ ۱۳۷۰