و مصحّح این کتاب - مرحوم محدّث اُرموی - خیلی زحمت کشید برای این کتاب و هیچ هم از او قدردانی نشد؛ من خواهش میکنم در این کاری که دارد انجام میگیرد، از مرحوم محدّث واقعاً قدردانی بشود. خب، مرد بسیار فاضلی بود؛ محدّث یک چیزی شبیه محمّد قزوینی - یعنی واقعاً همانجور تیپی - بود. من ایشان را از نزدیک دیده بودم، کاملاً میشناختم. این کتاب النّقض و ملحقات نقض را هم من خودم از ایشان شخصاً خریدم. ایشان این کتاب را یک دوره، دو دوره، سه دوره، در دستمال میگذاشت - از این دستمالهای ابریشمی - و با خودش راه میبرد؛ اینجوری میفروخت کتاب را این مرد ملّا و فاضل! ایشان داماد مرحوم آسیّد احمد طالقانی یعنی شوهر خواهر جلال آلاحمد بود؛ و خب آدمی بود که میتوانست در محافل ادبی و هنری آن روز شناخته شده باشد؛ امّا کسی به ایشان خیلی توجّهی نمیکرد، از بس آدم خوددار و دارای عزّت نفس و عفّت نفسی بود. از او واقعاً باید تجلیل بشود؛ او مجاهدت کرد که این کتاب را تصحیح کرد و چاپ کرد و آورد به بازار و در اختیار این و آن قرار داد والّا اصلاً کسی این کتاب را نمیشناخت. علیاىّحال این کتاب، بسیار کتاب خوبی است. این از لحاظ ادبی و نثر.
از لحاظ کار محتوایی هم، خود او در مقدّمهی کتاب - البتّه من این کتاب را و این مقدّمه را دهها سال پیش و تقریباً در نوجوانی دیدم و این را خواندم؛ از دیشب تا حالا هم که به من گفتند امروز در خدمت آقایان هستیم، خواستم مراجعه کنم امّا حقیقتش وقت نکردم که مراجعه کنم و دوباره این را نگاه کنم؛ خیلی زمان فاصله شده، اینکه میگویم نقل از سالهای ۳۵ و ۳۶ است، یعنی تقریباً قبل از تاریخ؛ آن وقتها من این کتاب را با شوق و عشق فراوان نگاه میکردم و میخواندم؛ بعد از آن گاهی مراجعه داشتهام، امّا دیگر نشده آنجور و مثل آن وقت به این کتاب نگاه کنم؛ از آن وقت یادم است، ممکن است بعضی از کلمههایش در ذهنم دقیق نباشد؛ مراجعه کنید، به نظر من توجّه به این نکته خوب است - میگوید که وقتی کتابِ آن ناصبی نوشته شد - بعض فضائح الرّوافض - همه گفتند که کسی نیست به این جواب بدهد مگر عبدالجلیل این کار را بکند، و به من مراجعه کردند و من هم نشستم و این کار را کردم.
بیانات در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگرهی بزرگداشت عبدالجلیل قزوینی رازی ۱۳۹۱/۱/۲۸
از لحاظ کار محتوایی هم، خود او در مقدّمهی کتاب - البتّه من این کتاب را و این مقدّمه را دهها سال پیش و تقریباً در نوجوانی دیدم و این را خواندم؛ از دیشب تا حالا هم که به من گفتند امروز در خدمت آقایان هستیم، خواستم مراجعه کنم امّا حقیقتش وقت نکردم که مراجعه کنم و دوباره این را نگاه کنم؛ خیلی زمان فاصله شده، اینکه میگویم نقل از سالهای ۳۵ و ۳۶ است، یعنی تقریباً قبل از تاریخ؛ آن وقتها من این کتاب را با شوق و عشق فراوان نگاه میکردم و میخواندم؛ بعد از آن گاهی مراجعه داشتهام، امّا دیگر نشده آنجور و مثل آن وقت به این کتاب نگاه کنم؛ از آن وقت یادم است، ممکن است بعضی از کلمههایش در ذهنم دقیق نباشد؛ مراجعه کنید، به نظر من توجّه به این نکته خوب است - میگوید که وقتی کتابِ آن ناصبی نوشته شد - بعض فضائح الرّوافض - همه گفتند که کسی نیست به این جواب بدهد مگر عبدالجلیل این کار را بکند، و به من مراجعه کردند و من هم نشستم و این کار را کردم.
بیانات در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگرهی بزرگداشت عبدالجلیل قزوینی رازی ۱۳۹۱/۱/۲۸