حرکت نظام جمهوری اسلامی اثر خودش را در دنیا بخشیده است، تأثیرات عمیقی گذاشته است، قدرتهای استکباری و شیطانی را تضعیف کرده است، راههای تازهای در مقابل ملتها باز کرده است. یک فصل تازهای در دنیا شروع شده است، یعنی هرچه انسان نگاه میکند، دیگر نظیری برای آن نیست.
البته بنده، هم در عمر خودم در دورهی جوانی، هم در تاریخ، تحولات گوناگونی را که در جاهای گوناگون دنیا از جمله در منطقهی ما اتفاق افتاده است، یا دیدهام یا خواندهام. این انقلابهائی که در کشورهای آفریقائی، آمریکای لاتین، انقلابهای چپ در دههی 60 میلادی ـ یعنی پنجاه سال قبل مثلاً ـ اتفاق افتاد، اینها را دیدیم؛ نه اینکه ندانیم که سابقهی تاریخی این تحولات چیست و چه جوری است؛ نه، اینها را دیدهایم.
اما این که امروز دارد اتفاق میافتد، بیسابقه است؛ این دیگر نظیر ندارد. در آن حوادثی که در دههی 60 میلادی پیش میآمد ـ چه در آفریقا، چه در آمریکای لاتین، چه در برخی از کشورهای آسیا ـ آنچه که اتفاق میافتاد، غلبهی یک حزب و یک تشکیلات بود بر سرنوشت یک ملت؛ با یک گرایش مادی و مارکسیستی، که معنویت و خدا در آن وجود نداشت. میگفتند مردمی؛ اما مردمی بودنش به این بود که یک حزبی غالباً هم با کودتا میآمد سر کار. همین احزاب و رژیمهای به اصطلاح انقلابی که در شمال آفریقا سر کار آمدند، همهشان با کودتا سر کار آمدند؛ مثل جمال عبدالناصر، مثل همین قذافی و دیگران. حرکتِ مردمی و انقلاب به معنای حقیقی نبود. آنچه امروز دارد اتفاق میافتد، حضور مردم است با تنشان، با جانشان؛ اینها مردمند. ممکن است احزاب هم به معنائی حضور داشته باشند یا تأثیر هم داشته باشند؛ اما آن که توی میدان است، یک مجموعهی نظامی نیست، یک مجموعهی کودتاگر نیست؛ مجموعههای مردمیاند، تودههای مردمیاند، آن هم با گرایش توحیدی و خدائی و الهی؛ با الله اکبر، با نماز جماعت.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران 1390/04/13
البته بنده، هم در عمر خودم در دورهی جوانی، هم در تاریخ، تحولات گوناگونی را که در جاهای گوناگون دنیا از جمله در منطقهی ما اتفاق افتاده است، یا دیدهام یا خواندهام. این انقلابهائی که در کشورهای آفریقائی، آمریکای لاتین، انقلابهای چپ در دههی 60 میلادی ـ یعنی پنجاه سال قبل مثلاً ـ اتفاق افتاد، اینها را دیدیم؛ نه اینکه ندانیم که سابقهی تاریخی این تحولات چیست و چه جوری است؛ نه، اینها را دیدهایم.
اما این که امروز دارد اتفاق میافتد، بیسابقه است؛ این دیگر نظیر ندارد. در آن حوادثی که در دههی 60 میلادی پیش میآمد ـ چه در آفریقا، چه در آمریکای لاتین، چه در برخی از کشورهای آسیا ـ آنچه که اتفاق میافتاد، غلبهی یک حزب و یک تشکیلات بود بر سرنوشت یک ملت؛ با یک گرایش مادی و مارکسیستی، که معنویت و خدا در آن وجود نداشت. میگفتند مردمی؛ اما مردمی بودنش به این بود که یک حزبی غالباً هم با کودتا میآمد سر کار. همین احزاب و رژیمهای به اصطلاح انقلابی که در شمال آفریقا سر کار آمدند، همهشان با کودتا سر کار آمدند؛ مثل جمال عبدالناصر، مثل همین قذافی و دیگران. حرکتِ مردمی و انقلاب به معنای حقیقی نبود. آنچه امروز دارد اتفاق میافتد، حضور مردم است با تنشان، با جانشان؛ اینها مردمند. ممکن است احزاب هم به معنائی حضور داشته باشند یا تأثیر هم داشته باشند؛ اما آن که توی میدان است، یک مجموعهی نظامی نیست، یک مجموعهی کودتاگر نیست؛ مجموعههای مردمیاند، تودههای مردمیاند، آن هم با گرایش توحیدی و خدائی و الهی؛ با الله اکبر، با نماز جماعت.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران 1390/04/13