رهبر این امّت و انقلاب، مردی بودند که در هشتاد سالگی سختترین کارهای دنیا را به دوش گرفتند. روزی که امام وارد ایران شدند، تقریباً هشتاد ساله بودند. نگفتند من پیر و یا خستهام. در یکی از روزهای سال پنجاه و نه که از اهواز به تهران آمده بودم، خدمت ایشان رسیدم و صحبتهای گلهآمیزی را دربارهی موضوعی مطرح کردم. ایشان به من گفتند که افراد مورد نظرشان را برای تشکیل جلسه خبر کنم. جلسه، وسط روز و بدون سابقه تشکیل شد و پیرمرد جوان دل و پر نشاط و نیرومند، جلسه را بدون اظهار خستگی اداره فرمود. کار که برای خدا باشد، خستگی ندارد و زمان بردار نیست. یک وقت یکی از روسیاهیانی که به غلط وارد صفوف اهل ایمان شده بود، چیزی گفت که امام در پاسخ او فرمودند: «اگر شما نمیخواهید انجام دهید، کنار بروید؛ من خودم کارها را انجام میدهم و بارها را بر دوش میگیرم!» باور نمیکردند امام این گونه جوانانه وارد میدان شوند.
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش ۱۳۷۴/۰۷/۰۵