من یک وقت در دوران ریاست جمهوری، خدمت امام رفتم؛ اسم فردی را به زبان آوردم و گفتم میخواهم چنین کسی را به عنوان نخست وزیر معرفی کنم. ایشان فرمودند: «هر کس را که شما معرفی کردید و از مجلس رأی اعتماد گرفت، من او را حمایت میکنم.» در دیدگاه امام، بین زید و عمرو، فرقی نبود. ممکن است ایشان بعضی از نخستوزیران یا رؤسای جمهور را شخصاً مورد علاقه خاصی قرار داده باشند؛ اما حمایت امام، مربوط به علاقه ایشان نبود. میفرمودند: «این شخص، مسؤول امور کشور است و بار سنگینی به دوش کشیده و جلو میبرد. ما باید از او حمایت کنیم.» ببینید در این دوران یازده سال، کدام یک از دولتهایی که اسم بردم، رئیسش در حدّ رئیس و رئیس جمهور فعلی ما بوده است؟! کدام یک اینقدر مورد اعتماد امام، این قدر دارای سوابق درخشان و این اندازه دارای خدمات بزرگ در راه انقلاب بوده است!؟ همه به خوبی میدانید که اگر حضرت امام در این زمان بودند، چقدر از این دولت حمایت میکردند. آن وقت مردم رأی بدهند، نماینده به مجلس بفرستند و آن نماینده، با استفاده از امکانات مجلس و از تریبون آن، علیه دولت سخن بگوید؟! دروغ بگوید و دروغ بنویسند؟!
بنده بسیاری از فتنه گریها را در این مجلس دیدم و به مردم نگفتم؛ چون نخواستم خاطر عزیز مردممان را آزرده کنم. گفتم، این دوران، میگذرد و تمام میشود و میرود. مردم چگونه حاضرند به کسانی که فتنه گری کردند و حقایق را درنظر آنها باژگونه جلوه دادند، رأی بدهند که دوباره وارد مجلس شوند؟! البته تعداد فتنهگرها، معدود بود. اکثریت قاطع نمایندگان مجلس، از هر جای کشور که بودند - چه از تهران و چه از شهرهای دیگر - مردمانی شریف، دلسوز و علاقهمند بودند. من میخواهم این مطلب را به عنوان یک «معیار» به شما مردم عرض کنم: کسانی که چوب لای چرخ مسؤولین کشور میگذارند، در حرف زدن تقوا را رعایت نمیکنند، پایبندی ندارند و برای اینکه چهار نفر به آنها علاقهمند و طرفدارشان شوند، هر چه به دهانشان میآید میگویند، شایسته آمدن به مجلس نیستند. این، همان مطلبی است که من در یک سخنرانی دیگر، از آن به «فتنهگرها» تعبیر کردم. باید فتنه گرها شناسایی شوند و مردم به آنها رأی ندهند.