بسماللهالرّحمنالرّحیم
خدای متعال را شکرگزاریم که یک سال دیگر و یک بار دیگر این توفیق را به ما داد که جوانانمان و فرزندان انقلاب را مشاهده کنیم که با قرآن انس پیدا کردهاند و بیشتر به قرآن آشنا و نزدیک شدهاند. هدف این است که ملت ما به معنای حقیقی کلمه، قرآنی شوند. مگر میشود ملتی خود را مسلمان بداند، اما قرآنی نباشد؟ قرآنی شدن هم فقط به ظواهر و تلاوت آیات و مواردی که بیشتر چشم را مینوازد و در مقابل چشم میآید، نیست. قرآنی شدن به این است که ملت با قرآن آمیخته شود، به قرآن عمل کند و معرفت قرآنی را بهطور کامل به دست آورد. ما امروز در دنیای اسلام، این ویژگی را کم داریم. اسم اسلام همهجا هست؛ تفاخر به اسلام همهجا هست؛ ادعای مسلمانی همهجا هست؛ اما آنچه ما به آن نیاز داریم، آمیخته شدن با معارف قرآن و عمل به قرآن است. این، مسلمانی واقعی است.
ما میخواهیم ملتمان قرآن را بتواند درک کند و از آن استفاده نماید. این هدف، از همهی این تشریفات و این مسابقهها و این وقتگذاریها و این تشویقها واین زحمتهایی که آقایان میکشند، مهمتر است. هدف این است که ملت ما، با قرآن آشنا شود. ما از قرآن دوریم. اگر ملتی با معرفت قرآنی آشنا شود، بسیاری از کارها برای او آسان خواهد شد و حرکت برای او آسان خواهد بود. شما ملاحظه کنید؛ به همین مقداری که ملت ما، درهای قرآن را به روی خود باز کرد - که این به برکت انقلاب ممکن شد - چه تحولی در او به وجود آمد! ببینید ملت ما چه عظمت و عزتی پیدا کرد! اگر حرکت به سمت قرآن، به شکل کاملی انجام گیرد، آن وقت این ملت همان خواهد شد که قرآن کریم خبر داده است: «لتکونوا شهداء علی الناس (۱)»؛ «کنتم خیرامة اخرجت للناس (۲)». تاریخ را مسلمانان به برکت قرآن عوض کردند؛ اما امروز، متأسفانه از قرآن دورند. نگاه کنید به کشورهای اسلامی، ببینید چطور در این کشورها - چه کشورهای عربی و چه کشورهای غیر عربی - اسلام، غریب و مهجور است! ببینید در کشورهای اسلامی، چطور قوانینی که بر مردم حکومت میکند - چه قوانین اقتصادی، چه قوانین اجتماعی، چه قوانین سیاسی و چه قوانین خانوادگی - تقریباً هیچ کدام، از اسلام سرچشمه نگرفته است! علت، همین است که شما ملاحظه میکنید. مسلمین اینقدر در ضعف و ذلتند و دولتهای اسلامی، اینطور در مقابل کفار حالت انکسار و ضعف و انهزام دارند. علت، همین دوری از قرآن است. ملت ما که یک قدم با قرآن آشنا شده است، در مقابل قدرتهای استکباری، سر برافراشته، دلش قرص و قوی است و در او، خوفی از آن قدرتها نیست. اینها به برکت همین انس مختصر با قرآن و آشنایی و نزدیکی با قرآن است. همین احکامی هم که بحمدالله در کشور ما و در مجلس شورای اسلامی ما جاری است، از قرآن ناشی شده است. این است تأثیر قرآن! ما میخواهیم همین معنا در کشور ما کامل شود. شروعش نیز همین کاری است که الان به آن مشغول هستید: جوانان بیایند قرآن بیاموزند و قرآنخوانی رواج پیدا کند. قدم بعد، فهمیدن قرآن است. شما که اینجا نشستهاید و کسانی که در مجالس قرآن مینشینند، باید معنای آن چیزی را که قاری تلاوت میکند، درست بفهمند. متأسفانه زبان ما زبان قرآن نیست. البته کسی که زبانش زبان قرآن هم هست تا تدبر نکند، نمیفهمد. قرآن را با تدبر باید فهمید. با تدبر میشود قرآن را فهمید؛ اما برای برداشتن حجاب ناهمزبانی، مقدمهای لازم است. برادران مسؤول در جلساتی که قاریها میخوانند، ترتیبی بدهند که مردم بتوانند ترجمهی آیاتی را که تلاوت میشود، در همان حین تلاوت بفهمند. این، خیلی اثر میکند. در روایات میفرماید: «مؤمنین وقتی که آیات عذاب را مرور میکنند، اشک خوف میریزند و وقتی آیات بهشت را مرور میکنند، اشک شوق میریزند.» این، بدون فهمیدن که امکان ندارد.
قرآنهای ترجمهدار، یا دستگاههایی درست کنند که وقتی قاری آیه را میخواند، همزمان، ترجمهی آن آیه بر صفحهای نوشته شود و همه آن را ببینند و بتوانند بفهمند؛ یعنی ضمن اینکه از صوت زیبای قاری لذت میبرند، از معانی آیات کریمهی قرآن هم لذت معنوی ببرند. بنده تأسف میخورم که شما برادران و خواهران که عاشق قرآن هستید غالباً از مفاهیم قرآن بهرهیزیادی نمیبرید. حتی خود قراء هم اینگونهاند! این، برای ما خیلی مایهی غصه و تأسف است. من عرض کردهام؛ الان هم مجدداً تکرار میکنم: برادران قاری، هر آیه و هر قسمت از سورهای را که میخواهند بخوانند، حتماً سعی کنند معنا و ترجمهی آن قسمت را یاد بگیرند. این، در تلاوت تأثیر میگذارد. وقتی شما معنا را میدانید یکطور حرف میزنید و وقتی نمیدانید طور دیگری حرف میزنید. بفهمید که چه موضوعی را به مخاطبینتان میگویید. طوری بشود که: «اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً (۳).» باید اینطور شود که ذکر خدا، در تلاوتها و فهم آیات خدا، دلها را منقلب کند. این، از هر موعظهای بهتر است. کلام خدا، از هر موعظهای بالاتر است. وقتی که ما احتیاج به موعظه داریم، کدام زبان رساتر و بلیغتر و گویاتر از زبان کلام الهی است؟ قاری بخواند، ما هم بشنویم و بفهمیم و از موعظه لذت ببریم. «احی بالموعظة قلبک»؛ دل را با شنیدن موعظه زنده کنید. هم قاری و هم مستمع باید بفهمند که چه خوانده میشود. برادران، برای این مهم، فکری بکنند.
بنده آن سالهایی که در غربت و زیر فشارهای فراوان دوران اختناق رژیم فاسد گذشته، با قرآن سروکار داشتم، در همان محدودههای کوچکی که در مشهد دنبال میکردم، در پی این بودم که کاری بکنیم که مستمع تلاوت قرآن، قرآن را بفهمد. گاهی میشد که جلو مستمعین میایستادم و نیم ساعت، سه ربع ساعت، آیاتی را ترجمه میکردم. بعد یک قاری میآوردیم که در عرض پنج دقیقه، همان آیات را میخواند. سه ربع ساعت تلاش میکردیم، برای اینکه مستمع، در پنج دقیقه، معنای آیههای قرآن را بفهمد. امروز بحمدالله امکانات هست. آن روز، ما امکاناتی نداشتیم. تنها و غریب و زیر فشار بودیم. امروز که بحمدالله امکانات در اختیار ماست، کاری کنید که مستمع قرآن، معنای قرآن را بفهمد. شرط کنید برقاری قرآن که معنای آنچه را میخواند، بفهمد. به برادران نوجوانی که قرآن را میخوانند یا حفظ میکنند - با این استعدادهای خوبی که بحمدالله دارند - تأکید کنید که باید معنا و ترجمهی آن قسمت از قرآن را که میخوانند و یا حفظ میکنند، بفهمند.
این، یک فصل جدید است. بحمدالله فصل حفظ قرآن در حال اشباع است. میبینم که بحمدالله حفظ قرآن که اینقدر روی آن تأکید داشتیم، امروز خوب شده است. خیلیها حافظند؛ حافظ همهی قرآن، یا حافظ بخشی از آن. این، فضل الهی است. بحمدالله این لطف الهی است. فصل بعدی که باید با جدیت دنبال کنیم، فصل فهمیدن معانی و کلمات و معارف قرآنی است. اگر انشاءالله روی اینها کار شود، بدانید که قرآن، خودش را به شما خواهد داد و آن ملتی که قرآن را با خود و در وجود خود داشته باشد، هیچ مشکلی نمیتواند او را به زانو درآورد. مردم مسلمان صدراسلام، یک عده از اقوام ضعیف ذلیل تو سری خور از همه چیز محروم بودند؛ اما قرآن آنها را بهجایی رساند که سازندهی تاریخ بشر شدند. بزرگترین تمدنها را مسلمین، به برکت قرآن به وجود آوردند و به برکت قرآن، علم، فلسفه، اخلاق و تقریباً همهی دانشهای بشری را پیش بردند. امروز هم اگر با قرآن آشنا باشید، میتوانید همان ماجرا را دنبال و تجدید کنید. مسلمانان اگر با قرآن انس بگیرند، سیادت دنیا را در دست خواهند گرفت و دیگر این غاصبها، این قدرتهای استکباری، این حیوانات کراوات بستهی به ظاهر انسان و در باطن وحوش، نمیآیند ادعای هدایت بشر و رهبری عالم را بکنند. ادعا میکنند که ما رهبر دنیاییم! یک عده حیوان وحشی، میخواهند رهبر چند میلیارد بشر شوند! معلوم است سرنوشت این بشر به کجا خواهد انجامید. «اذا کان الغراب دلیل قوم (۴).» اینها وضعشان اینگونه است! نگذارید کسانی که از انسانیت بویی نبردهاند، بر اریکههای قدرت - آن هم قدرت جهانی - بنشینند و ادعای رهبری بشری را بکنند. بشر در سایهی قرآن، رهبری خواهد شد. دیگر خیلی وقت شما را نگیریم. انشاءالله موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله.
۱) بقره: ۱۴۳.
۲) آل عمران: ۱۱۰
۳) انفال: ۲.
۴) «وقتی کلاغ رهبر قومی بود» معادل ضربالمثل فارسی «حاکم شهری که مرغابی بود ...».
خدای متعال را شکرگزاریم که یک سال دیگر و یک بار دیگر این توفیق را به ما داد که جوانانمان و فرزندان انقلاب را مشاهده کنیم که با قرآن انس پیدا کردهاند و بیشتر به قرآن آشنا و نزدیک شدهاند. هدف این است که ملت ما به معنای حقیقی کلمه، قرآنی شوند. مگر میشود ملتی خود را مسلمان بداند، اما قرآنی نباشد؟ قرآنی شدن هم فقط به ظواهر و تلاوت آیات و مواردی که بیشتر چشم را مینوازد و در مقابل چشم میآید، نیست. قرآنی شدن به این است که ملت با قرآن آمیخته شود، به قرآن عمل کند و معرفت قرآنی را بهطور کامل به دست آورد. ما امروز در دنیای اسلام، این ویژگی را کم داریم. اسم اسلام همهجا هست؛ تفاخر به اسلام همهجا هست؛ ادعای مسلمانی همهجا هست؛ اما آنچه ما به آن نیاز داریم، آمیخته شدن با معارف قرآن و عمل به قرآن است. این، مسلمانی واقعی است.
ما میخواهیم ملتمان قرآن را بتواند درک کند و از آن استفاده نماید. این هدف، از همهی این تشریفات و این مسابقهها و این وقتگذاریها و این تشویقها واین زحمتهایی که آقایان میکشند، مهمتر است. هدف این است که ملت ما، با قرآن آشنا شود. ما از قرآن دوریم. اگر ملتی با معرفت قرآنی آشنا شود، بسیاری از کارها برای او آسان خواهد شد و حرکت برای او آسان خواهد بود. شما ملاحظه کنید؛ به همین مقداری که ملت ما، درهای قرآن را به روی خود باز کرد - که این به برکت انقلاب ممکن شد - چه تحولی در او به وجود آمد! ببینید ملت ما چه عظمت و عزتی پیدا کرد! اگر حرکت به سمت قرآن، به شکل کاملی انجام گیرد، آن وقت این ملت همان خواهد شد که قرآن کریم خبر داده است: «لتکونوا شهداء علی الناس (۱)»؛ «کنتم خیرامة اخرجت للناس (۲)». تاریخ را مسلمانان به برکت قرآن عوض کردند؛ اما امروز، متأسفانه از قرآن دورند. نگاه کنید به کشورهای اسلامی، ببینید چطور در این کشورها - چه کشورهای عربی و چه کشورهای غیر عربی - اسلام، غریب و مهجور است! ببینید در کشورهای اسلامی، چطور قوانینی که بر مردم حکومت میکند - چه قوانین اقتصادی، چه قوانین اجتماعی، چه قوانین سیاسی و چه قوانین خانوادگی - تقریباً هیچ کدام، از اسلام سرچشمه نگرفته است! علت، همین است که شما ملاحظه میکنید. مسلمین اینقدر در ضعف و ذلتند و دولتهای اسلامی، اینطور در مقابل کفار حالت انکسار و ضعف و انهزام دارند. علت، همین دوری از قرآن است. ملت ما که یک قدم با قرآن آشنا شده است، در مقابل قدرتهای استکباری، سر برافراشته، دلش قرص و قوی است و در او، خوفی از آن قدرتها نیست. اینها به برکت همین انس مختصر با قرآن و آشنایی و نزدیکی با قرآن است. همین احکامی هم که بحمدالله در کشور ما و در مجلس شورای اسلامی ما جاری است، از قرآن ناشی شده است. این است تأثیر قرآن! ما میخواهیم همین معنا در کشور ما کامل شود. شروعش نیز همین کاری است که الان به آن مشغول هستید: جوانان بیایند قرآن بیاموزند و قرآنخوانی رواج پیدا کند. قدم بعد، فهمیدن قرآن است. شما که اینجا نشستهاید و کسانی که در مجالس قرآن مینشینند، باید معنای آن چیزی را که قاری تلاوت میکند، درست بفهمند. متأسفانه زبان ما زبان قرآن نیست. البته کسی که زبانش زبان قرآن هم هست تا تدبر نکند، نمیفهمد. قرآن را با تدبر باید فهمید. با تدبر میشود قرآن را فهمید؛ اما برای برداشتن حجاب ناهمزبانی، مقدمهای لازم است. برادران مسؤول در جلساتی که قاریها میخوانند، ترتیبی بدهند که مردم بتوانند ترجمهی آیاتی را که تلاوت میشود، در همان حین تلاوت بفهمند. این، خیلی اثر میکند. در روایات میفرماید: «مؤمنین وقتی که آیات عذاب را مرور میکنند، اشک خوف میریزند و وقتی آیات بهشت را مرور میکنند، اشک شوق میریزند.» این، بدون فهمیدن که امکان ندارد.
قرآنهای ترجمهدار، یا دستگاههایی درست کنند که وقتی قاری آیه را میخواند، همزمان، ترجمهی آن آیه بر صفحهای نوشته شود و همه آن را ببینند و بتوانند بفهمند؛ یعنی ضمن اینکه از صوت زیبای قاری لذت میبرند، از معانی آیات کریمهی قرآن هم لذت معنوی ببرند. بنده تأسف میخورم که شما برادران و خواهران که عاشق قرآن هستید غالباً از مفاهیم قرآن بهرهیزیادی نمیبرید. حتی خود قراء هم اینگونهاند! این، برای ما خیلی مایهی غصه و تأسف است. من عرض کردهام؛ الان هم مجدداً تکرار میکنم: برادران قاری، هر آیه و هر قسمت از سورهای را که میخواهند بخوانند، حتماً سعی کنند معنا و ترجمهی آن قسمت را یاد بگیرند. این، در تلاوت تأثیر میگذارد. وقتی شما معنا را میدانید یکطور حرف میزنید و وقتی نمیدانید طور دیگری حرف میزنید. بفهمید که چه موضوعی را به مخاطبینتان میگویید. طوری بشود که: «اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً (۳).» باید اینطور شود که ذکر خدا، در تلاوتها و فهم آیات خدا، دلها را منقلب کند. این، از هر موعظهای بهتر است. کلام خدا، از هر موعظهای بالاتر است. وقتی که ما احتیاج به موعظه داریم، کدام زبان رساتر و بلیغتر و گویاتر از زبان کلام الهی است؟ قاری بخواند، ما هم بشنویم و بفهمیم و از موعظه لذت ببریم. «احی بالموعظة قلبک»؛ دل را با شنیدن موعظه زنده کنید. هم قاری و هم مستمع باید بفهمند که چه خوانده میشود. برادران، برای این مهم، فکری بکنند.
بنده آن سالهایی که در غربت و زیر فشارهای فراوان دوران اختناق رژیم فاسد گذشته، با قرآن سروکار داشتم، در همان محدودههای کوچکی که در مشهد دنبال میکردم، در پی این بودم که کاری بکنیم که مستمع تلاوت قرآن، قرآن را بفهمد. گاهی میشد که جلو مستمعین میایستادم و نیم ساعت، سه ربع ساعت، آیاتی را ترجمه میکردم. بعد یک قاری میآوردیم که در عرض پنج دقیقه، همان آیات را میخواند. سه ربع ساعت تلاش میکردیم، برای اینکه مستمع، در پنج دقیقه، معنای آیههای قرآن را بفهمد. امروز بحمدالله امکانات هست. آن روز، ما امکاناتی نداشتیم. تنها و غریب و زیر فشار بودیم. امروز که بحمدالله امکانات در اختیار ماست، کاری کنید که مستمع قرآن، معنای قرآن را بفهمد. شرط کنید برقاری قرآن که معنای آنچه را میخواند، بفهمد. به برادران نوجوانی که قرآن را میخوانند یا حفظ میکنند - با این استعدادهای خوبی که بحمدالله دارند - تأکید کنید که باید معنا و ترجمهی آن قسمت از قرآن را که میخوانند و یا حفظ میکنند، بفهمند.
این، یک فصل جدید است. بحمدالله فصل حفظ قرآن در حال اشباع است. میبینم که بحمدالله حفظ قرآن که اینقدر روی آن تأکید داشتیم، امروز خوب شده است. خیلیها حافظند؛ حافظ همهی قرآن، یا حافظ بخشی از آن. این، فضل الهی است. بحمدالله این لطف الهی است. فصل بعدی که باید با جدیت دنبال کنیم، فصل فهمیدن معانی و کلمات و معارف قرآنی است. اگر انشاءالله روی اینها کار شود، بدانید که قرآن، خودش را به شما خواهد داد و آن ملتی که قرآن را با خود و در وجود خود داشته باشد، هیچ مشکلی نمیتواند او را به زانو درآورد. مردم مسلمان صدراسلام، یک عده از اقوام ضعیف ذلیل تو سری خور از همه چیز محروم بودند؛ اما قرآن آنها را بهجایی رساند که سازندهی تاریخ بشر شدند. بزرگترین تمدنها را مسلمین، به برکت قرآن به وجود آوردند و به برکت قرآن، علم، فلسفه، اخلاق و تقریباً همهی دانشهای بشری را پیش بردند. امروز هم اگر با قرآن آشنا باشید، میتوانید همان ماجرا را دنبال و تجدید کنید. مسلمانان اگر با قرآن انس بگیرند، سیادت دنیا را در دست خواهند گرفت و دیگر این غاصبها، این قدرتهای استکباری، این حیوانات کراوات بستهی به ظاهر انسان و در باطن وحوش، نمیآیند ادعای هدایت بشر و رهبری عالم را بکنند. ادعا میکنند که ما رهبر دنیاییم! یک عده حیوان وحشی، میخواهند رهبر چند میلیارد بشر شوند! معلوم است سرنوشت این بشر به کجا خواهد انجامید. «اذا کان الغراب دلیل قوم (۴).» اینها وضعشان اینگونه است! نگذارید کسانی که از انسانیت بویی نبردهاند، بر اریکههای قدرت - آن هم قدرت جهانی - بنشینند و ادعای رهبری بشری را بکنند. بشر در سایهی قرآن، رهبری خواهد شد. دیگر خیلی وقت شما را نگیریم. انشاءالله موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله.
۱) بقره: ۱۴۳.
۲) آل عمران: ۱۱۰
۳) انفال: ۲.
۴) «وقتی کلاغ رهبر قومی بود» معادل ضربالمثل فارسی «حاکم شهری که مرغابی بود ...».