بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجوبان نمونه شاهد

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

از زیارت شما فرزندان عزیز شهدای عالیقدر، و یادگارهای ارزنده‌ی بهترین جوانان و مردان این کشور، بسیار خوشحالم. جلسه‌ی ما معطر است به عطر شهادت و عطر فداکاری در راه خدا؛ که جان انسان، از چنین شمیمی، معطر و بهره‌مند می‌شود.

یک مطلب با شما جوانان عزیز است - چه پسران و چه دختران - یک مطلب هم با برادران زحمتکش و مسؤول بنیاد شهید.

آن مطلبی که به شما عرض می‌کنم، این است که شما با جوانان معمولی کشور، فرق دارید. کشور ما جوانان و نوجوانان و دختران و پسران زیادی - در حد میلیونها - دارد. در بین آنها، جوانان بسیار خوب، بسیار مؤمن، واقعاً فداکار، حقیقتاً انقلابی و آماده، زیادند و اساساً خصلت جوانی در همه‌جا، خصلت درخشان و برجسته‌ای است؛ بخصوص در ایران اسلامی. بحمدالله جوانان ما، دختران و پسران ما، در هر جای کشور که هستند، به طور قهری و طبیعی و خصلتی، خوبند. لکن شما جوانان عزیز شاهد و فرزندان شهدا، یک امتیاز بر همه دارید و آن این است که پیوند خونینی با اسلام، قرآن و انقلاب، بین شما به وجود آمده است. یعنی دشمن اسلام، استکبار جهانی و قدرتمندان عالم، عزیزترین کس شما را، که در راه اسلام مبارزه می‌کرده است، از شما و ما گرفته‌اند. این، چیز کمی نیست. شهید ما؛ آن کسی‌که در جبهه‌های جنگ مبارزه می‌کند، اولاً در راه اسلام مبارزه می‌کند؛ ثانیاً با خبیثترین قدرتهای مستکبر عالم مبارزه می‌کند. شهید ما، در جبهه‌های جنگ، برای استقرار عدالت در عالم مبارزه می‌کند؛ برای ریشه‌کن کردن زورگویی مبارزه می‌کند؛ برای جلوگیری از تجاوز مبارزه می‌کند. برای این‌که همه‌ی دنیا - همه‌ی مستکبرین دنیا - دست‌به‌دست هم داده بودند تا این نظام را، تا جمهوری اسلامی را، ریشه‌کن کنند. شهید ما - پدر شما - به میدان جنگ رفت و مبارزه کرد تا شهید شد. این مبارزه، مقدسترین مبارزه‌های عالم است. و این، یک یادگار در خانواده‌ی شماست.

شهید، برای ملت، کشور، خانواده و برای فرزندان و همسر و پدر و مادر خود، یک نوع یادگار و نشانه‌ی عظمت و افتخار است. همه‌ی این شهدا، شهدای ملت ایرانند و بلکه اگر درست دقت کنید، شهدای امت اسلامی هستند. کسانی که یا در جبهه‌ی جنگ تحمیلی علیه ما، به شهادت رسیدند - مثل پدران شما - یا منافقین آنان را در کوچه و خیابان به شهادت رساندند، در آزادی دنیا از دست کمونیستها تأثیر داشتند. درحقیقت، همه این کشورهایی که از زیر بار سلطه‌ی تحمیلی کمونیستها و نظام الحادی آنها خارج شدند، مرهون منت شهدای ما هستند. این، چیزی است که با استدلال - استدلال تاریخی و علمی - می‌توان آن را ثابت کرد. فقط شعار نیست. امروز که شما می‌بینید در شمال آفریقا نسیم بیداری اسلامی وزیده و پایه‌های حکومتهای وابسته در آن منطقه، در حال لرزیدن است، این متأثر از خون پاک همین شهدای ماست. پس، اینها شهدای امت اسلامی‌اند. یا فرض بفرمایید همین مسأله‌ی فلسطین که به غربت افتاده بود. خیلی از جوانان، شاید یادشان نیست که در فلسطین، عده‌ای، چند صباحی تفنگی به دست گرفتند و بعد هم به چرب و شیرین امریکا و دولتهای پولدار عربی دل باختند و تفنگ را زمین گذاشتند! علتش این بود که با اسلام و دین، هیچ ارتباطی نداشتند. خیلی هم خودشان را پرشور و پرحماسه نشان می‌دادند؛ لکن چون دین در کار نبود، اساسی هم نداشت.

همیشه همین‌طور است! جوانان یادشان باشد که اگر حماسه و شور، با اعتقاد دینی و ایمان به خدا همراه نباشد، چیز نامطمئن و ناپایداری خواهد بود. بعد که آن عده تفنگها را زمین گذاشتند، همه فکر کردند که قضیه‌ی فلسطین تمام شده و دیگر کسی از حق آن مردم دفاع نخواهد کرد. اما ناگهان جوانانی مؤمن و مسلمان و فداکار و انقلابی، در قلب فلسطین اشغالی و بیت المقدس اشغالی - نه بیرون و در کشورهای اروپایی و آسیایی و در کنفرانسها - پیدا شدند؛ شعار دادند و با دست خالی، مبارزه‌ی سختی را شروع کردند که هنوز هم ادامه دارد و ان‌شاءالله تا پیروزی ادامه خواهد داشت. این مبارزه‌ی زنده‌ی ایمانی، از کجا پیدا شد؟ از خون شهدای ما. پس، شهدای عزیز ما، نه تنها شهدای ملت ایران، بلکه شهدای همه‌ی امت اسلامی هستند. فقط مربوط به خانواده‌های خود نیستند. به همین خاطر، شما جوانان، به خاطر پیوند با این خون پاکی که در راه خدا بر زمین ریخته است، یک امتیاز دارید. این را باید مهم بشمارید. خودتان را سربازان حقیقی و همیشگی اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بدانید؛ چون پدران شما، در این راه به شهادت رسیدند و در این راه عمرشان را صرف کردند. شما ذخیره‌های این انقلاب و این کشورید. شما کسانی هستید و باید باشید، که دشمنان اسلام، در مقابله با اسلام و قرآن، از شما می‌ترسند.

شما عناصر اصلی انقلاب هستید و باید باشید. خودتان را مجهز و آماده کنید؛ هم از لحاظ علمی و درسی، هم از لحاظ روحی. یعنی قلبتان و دلتان را با خدا مرتبط و آشنا کنید. دلهای شما پاک است و آماده‌ی ارتباط با خداست. با اندک توجه و مجاهدتی که در راه خدا و پرهیزی که از گناه بکنید، دلهایتان نورانی خواهد شد. این، خاصیت جوانی و خاصیت وضع خانوادگی شما و برکات شهید است. شاید راهی که جوانان معمولی در مسیر معنویت، با زحمت زیاد باید طی کنند، شما به برکت خون شهید و عنایتی که خدای متعال به شهدا دارد و به برکت دعای پدرانتان که پیش خدای متعال زنده هستند، خیلی زودتر طی کنید و قلب شما نورانی شود. به دنبال نورانیت قلبتان و جانتان باشید. خودسازی فکری و علمی، همچنین خودسازی روحی و قلبی، برای شما لازم است تا ان‌شاءالله در آینده، از عناصر صددرصد کارآمد برای انقلاب باشید. شما متعلق به انقلابید و انقلاب متعلق به شماست. شما صاحبان انقلابید و انقلاب و نظام اسلامی هم، همه چیز شماست؛ چون شما عزیزترین فردتان را در راه خدا داده‌اید.

و اما، راجع به کیفیت برخورد با مسائل خانواده‌ها و فرزندان شهدا، یک جمله به مسؤولین محترم بنیاد شهید باید عرض کنم. بنیاد شهید، یکی از ظریفترین مسؤولیتها را بر عهده گرفته است که البته، یکی از سنگینترین مسؤولیتها هم هست؛ یکی از متبرکترین مسؤولیتها هم هست. یعنی سنگینی بار مسؤولیت و مأجور بودن عندالله و درخشندگی مسؤولیت در خلال مسؤولیتهای مختلف، همراه با ظرافت؛ همه با هم توأم است. اولاً مسؤولین محترم، باید این مسؤولیت را قدر بدانند. مسؤولیت بنیاد شهید و خدمتگزاری در بنیاد شهید، چیزی نیست که کسی نسبت به آن بتواند با استغناء برخورد کند. همه باید مشتاقانه دنبال خدمت در بنیاد شهید باشند. مشتاقانه دنبال خدمت به خانواده‌ی شهدا باشند. این، برای هرکس که برای بنیاد شهید و خانواده‌ی شهدا خدمت کند، افتخار است. اگر چنین فرصتی‌گیر کسی افتاد که خدمت کند، آن را باید مغتنم بشمارد. این را موهبت الهی بداند و خود را آماده کند که جواب این مسؤولیت الهی را با تلاش، کار و زحمت خود بدهد.

امیدواریم اکنون که جناب آقای رحیمیان این مسؤولیت سنگین را بر عهده گرفته‌اند، با تجربه و اطلاع و آمادگی‌ای که از پیش - آن وقتی که مسؤول نبودند - بحمدالله دارند، بتوانند همین روش را ادامه دهند. افراد زیادی از خانواده‌های شهدا، تلفنی و یا با نامه از خدمات ایشان تشکر می‌کردند. ان‌شاءالله بتوانند این وظیفه‌ی سنگین و با ارزش را که موهبتی از سوی پروردگار است، به بهترین وجه انجام دهند.

آنچه که برای این مسؤولین محترم از همه چیز مهمتر است، توجه به معنویات خانواده‌های شهداست. نه این‌که توجه به مادیات نشود؛ چرا، در حدی که لازم و میسور است، وظیفه‌ای است که باید انجام شود. اما مهمتر از آن، این است که روحیه‌ی این جوانان، روحیه‌ی شادی باشد. این جوانان نباید دچار مسائل روانی و عقده‌های روحی باشند. این جوانان نباید دچار ابهام باشند. باید بدانند که پدران عزیز آنها، برای چه در راه خدا، این‌گونه فداکارانه حرکت کردند و به شهادت رسیدند. این موضوع اساسی است.

در نظام ما، کسی به خاطر مسائل مادی راه نیفتاد و حرکت نکرد؛ بلکه برای معنویت رفتند. همین شهدای عزیز ما، از همه چیزشان گذشتند و رفتند در جبهه‌ها به شهادت رسیدند. کسی دنبال مادیات نبود. شهدای عزیز ما، مادیات را در راه خدا صرف کردند. برای معنویات، برای روح و برای عقیده و ایمان رفتند. چیزی که انسان را در حرکت او به سمت هدفها و آرمانها کمک می‌کند، مادیات نیست. عقیده است؛ ایمان روشن است؛ این است که بداند برای چه، حرکت می‌کند و برای چه، راه می‌رود. این است که به انسان کمک می‌کند.

این‌که شما می‌بینید عده‌ای در راه خدا از هیچ مشکلی روگردان نیستند و هرچه مشکل در راهشان بیشتر باشد، دلشان روشنتر است و درهم نمی‌شکنند، به خاطر این است که ایمانشان قوی‌است. نمونه‌ی اعلای آن، امام بزرگوار ماست. شما دیدید که امام عزیز ما، در طول این سالهای مبارزه و همچنین بعد از پیروزی مبارزه و پیروزی انقلاب، با سخت‌ترین مشکلات مواجه بود. یک انسان معمولی، نمی‌تواند این مشکلات را تحمل کند؛ اما آن بزرگوار، تحمل کرد. چرا؟ چون توکلش به خدا زیاد بود. چون ایمانش به خدا در حد اعلی بود. چون حسن‌ظنش به خدا و انسش با خدا زیاد بود. ما، این را باید در خودمان تقویت کنیم. البته خانواده‌های شهدای عزیزمان، حقوق زیادی برگردن همه دارند و متکفل ادای این حقوق مادی هم، بنیاد شهید است که باید به مشکلات مادی اینها برسد. اما تکیه‌ی اصلی، باید بر روی معنویات باشد؛ بر روی توضیح و توجیه و هدایت و روشن کردن دل و روشن کردن آن شمع ایمان در درون افراد. این، باید باشد و این چیزی است ممکن.

من در سالهای گذشته، به آقایان عرض کردم. متأسفانه، آن وقت، به این حرف ترتیب اثر داده نشد. ما گفتیم: «پنجاه درصد کار بنیاد شهید را برای جنبه‌ی فرهنگی بگذارید.» اگر فرض کنیم که جسم و روح، در یک تقسیم، پنجاه پنجاه قرار می‌گیرند، پنجاه درصد تلاش و کار و فعالیت و پول و امکان و وقت در بنیاد شهید، صرف مسائل معنوی و مسائل فرهنگی شود. این جوانان پاکیزه، این جوانان مؤمن، این پسران و دختران خالص و ناب و اینهایی را که از اساس با شهادت رشد کرده‌اند، با نام شهادت بزرگ شده‌اند، قلبشان منور به نور شهادت است؛ که با خودمان نباید مقایسه کنیم. این جوانان، پاک و روشن و منورند. اینها بهترین عناصر این انقلاب هستند و می‌توانند باشند. برای اینها باید کار فرهنگی انجام گیرد. دشمن باید از خانواده‌های شهدا مأیوس شود. من دیده بودم پسر شهید و فرزندان شهیدی را که از لحاظ روحی و معنوی بهترین افراد محیط اجتماعی خودشان بودند و انسان به گرد اینها نمی‌رسید. به بعضی هم برخورد کرده‌ایم، یا دیده و شنیده‌ایم که متأسفانه، چنین نبوده‌اند؛ با این‌که خانواده‌ی شهید بوده‌اند.

این چیزی است که فقط با کار فرهنگی تدارک می‌شود. امیدواریم ان‌شاءالله این کار بشود و شما جوانان - من عرض آخرم به دختران و پسران، نوجوانان و جوانان است که بحمدالله بزرگ هم شده‌اند و هر کدام جوانی، مردی، زنی هستند و کاری در جامعه برعهده‌ی آنهاست - آن نور شهادت را فراموش نکنید. آن روحیه شهادت را، آن روحیه‌ی پدران و گذشتگانتان و فداکاریهای آنان را همیشه به یاد داشته باشید. بدانید که استکبار، آنها را کشت. دشمن اسلام آنها را شهید کرد. پدر شما با همان دست مرموزی که امروز هم با اسلام روبه‌روست، به جنگ برخاست. این دشمن غدار، هنوز هم هست و ما باید با او مبارزه کنیم و ما آماده هستیم. ما همه‌مان آماده هستیم. مسؤولین هم آماده‌اند؛ ملت هم برای مبارزه‌ی با دشمنان خونخوار و غدار جهانی آماده‌اند و آرزوی ما این است که در این راه، همان سرنوشتی را داشته باشیم که پدران شما و شهدا داشتند. این، آرزوی ماست. بزرگترین افتخار برای کسی که در راه خدا قدم برمی‌دارد این است که مرگ او هم در راه خدا و کشته شدن در راه خدا باشد. این افتخاری است که شهدای ما به آن رسیدند. ما هم منتظر هستیم و آرزومندیم که ان‌شاءالله به این افتخار نائل شویم.

خداوند همه‌ی شما را موفق و مؤید بدارد و ان‌شاءالله، این سفرها و دیدارهای جمعی و این اردوها، برایتان از همه جهت مفید باشد و ان‌شاءالله برگردید سرکار و درس و مشاغل مهم خودتان و با روحیه‌ای خوب، خودتان را برای پیشرفتها آماده کنید. ان‌شاءالله قلب مقدس ولیّ‌عصر ارواحنافداه از همه‌ی شما راضی و خشنود باشد.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته