«اى مردم ! پیامبر خدا صلّیاللهعلیهوآله فرمود : هر کس فرمانروایى ستمکار را ببیند که حرمتهاى الهى را زیر پا میگذارد و پیمان خدا را میشکند و با سنّت پیامبر خدا مخالفت میکند و در میان مردمان به گناه و تجاوز عمل مینماید و با کردار و گفتار بر او نیاشوبد ، حقّ خداست که وى را هم در جایگاهى نظیر جایگاه او داخل کند.
بدیهی است که حسین بن علی علیهالسّلام، اگر در مدینه میماند و احکام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت رابیان میکرد، عدّهای را پرورش میداد. اما وقتی برای انجام کاری به سمت عراق حرکت میکرد، از همه این کارها باز میماند: نماز مردم را نمیتوانست به آنها تعلیم دهد؛ احادیث پیغمبر را نمیتوانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل میشد و از کمک به ایتام و مستمندان و فقرایی که در مدینه بودند، میماند. اینها هر کدام وظیفهای بود که آن حضرت انجام میداد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهمتر کرد. حتّی آنچنان که در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیتاللَّه و در هنگامی که مردم برای حج میرفتند، این، فدای آن تکلیف بالاتر شد.
آن تکلیف چیست؟ همانطور که فرمود، مبارزه با دستگاهی که منشأ فساد بود: «اُریدُ اَن اَمُرَ بالْمَعْروف وَاَنْهی عَنِ الْمُنْکَر وَ اَسیرَ بِسیرة جَدّی» یا آنچنان که در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «اَیهاالنّاس! اِنَّ رَسولاللَّه، صلّیاللَّهعلیهوآله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرَمِ اللَّه، ناکِثاً لِعَهْداللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و َلا قَولٍ کانَ حَقاً عَلَیاللَّه اَنْ یَدخل یُدْخِلَهُ مُدْخِلَه.» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتیکه فساد میپراکند و دستگاهی که انسانها را بهسمت نابودی و فنای مادّی و معنوی میکشاند. این، دلیل حرکت حسین بن علی علیهالسّلام است که البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منکر هم دانستهاند؛ که در باب گرایش به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر، به این نکات هم باید توجّه شود. لذاست که برای تکلیف اهمّ، حرکت میکند و تکالیف دیگر را - ولو مهم - فدای این تکلیف اهمّ میکند. تشخیص میدهد که امروز، کار واجب چیست؟ هر زمانی، یک حرکت برای جامعه اسلامی متعیّن است. یک دشمن و یک جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمین را تهدید میکند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه کردیم، در جهتی که از آن جهت، اسلام و مسلمین خسارت میبینند و به آنها حمله میشود، دچار اشتباه شدهایم. خسارتی که پیدا خواهد شد، جبرانناپذیر است. فرصتهای بزرگ از دست میرود. امروز ما در دنیای اسلام، مکلَّفیم که همین هشیاری و توجّه و دشمنشناسی و تکلیفشناسی را به اعلا درجه ممکن، برای امّت اسلام، جهان اسلام و ملت خودمان تدارک ببینیم. امروز با توجّه به تشکیل حکومت اسلامی و برافراشته شدن پرچم اسلام - چیزی که در طول تاریخ اسلام، بعد از صدرِ اوّل تا امروز سابقه ندارد - چنین امکانی در اختیار مسلمانان است. امروز ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه کنیم.