وانی لم اخرجِ اشراً و لابطرا و لا ظالماً و لا مفسداً، و انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدّی
همانا من برای سرکشی و خود پسندی و تکبر و فساد کردن و ظلم نمودن خارج نشدم [قیام نکردم]. و به تحقیق که من برای اصلاح و درست کردن [کارها] در میان امت جدم قیام کرد...
اگر به تحلیل ظاهری قضیه نگاه کنیم، این قیام، قیام علیه حکومت فاسد و ضدّ مردمی یزید است؛ اما در باطن، یک قیام برای ارزشهای اسلامی و برای معرفت و برای ایمان و برای عزت است. برای این است که مردم از فساد و زبونی و پستی و جهالت نجات پیدا کنند. لذا ابتدا که از مدینه خارج شد، در پیام به برادرش محمّدبنحنفیه - و در واقع در پیام به تاریخ - چنین گفت: «انّی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما»؛(5) من با تکبّر، با غرور، از روی فخرفروشی، از روی میل به قدرت و تشنه قدرت بودن قیام نکردم؛ «انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدّی»؛(6) من میبینم که اوضاع در میان امت پیامبر دگرگون شده است؛ حرکت، حرکت غلطی است؛ حرکت، حرکت به سمت انحطاط است؛ در ضد جهتی است که اسلام میخواست و پیامبر آورده بود. قیام کردم برای اینکه با اینها مبارزه کنم.