|
بسم اللّه الرحمن الرحیم
مجلس محل طرح مسائل دلخواه اسلام و مردم
من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی[۱]فرمودند دربارۀ من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه میبرم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر میکنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله میکنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید فرمودند من چند کلمهای که میخواهم در حضور آقایان عرض کنم از باب اینکه امر شده است به تذکر؛فَاِنّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُؤمِنینَ.[۲]تصادف خوبی است که امروز که آقایان در اینجا تشریف دارند و با هم مواجه هستیم مواجه با ملت هستیم، تمام ملت خلاصه در وجود شما آقایان است، تصادف خوبی است که با روز عید مبارکی مصادف شده است، و از آن بهتر این است که روز گشایش مجلس اسلامی در روزی است که عدالت در عالم متولد شده است، روزی است که امیرالمؤمنین ـ سلاماللّه علیه ـ به دنیا آمدند که مظهر همۀ عدالتها و اعجوبۀ عالم هستند و از صدر عالم تا ابد بجز رسول اکرم کسی به فضیلت او نیست. این را ما به فال نیک میگیریم و این فکر را میکنیم که آقایان که در یک روزی که مظهر عدالت خدا، پرتو عدالت انسانی در آن روز متولد شده است، و شما مجلس را در آن روز افتتاح میکنید بدانید که باید همان رشته را، همان رشتۀ علی ـ علیهالسلام ـ را پیروی کنید. من در بعضی مجالس زمان رضاخان رفتهام در مجلس به عنوان تماشاگری و مجالس دیگری هم که از آن زمان تا اخیر بوده است شنیدهام. آنجایی که من دیدهام، مجلس، مجلس شورا نبوده است، مجلس مبارزه بین افراد در آمال خودشان بود؛ جنگ و نزاع بود. حتی بعض اشخاص که اشخاص صحیحی بودند و در خارج از مجلس حدود را حفظ میکردند، در مجلس که وارد میشدند مثل اینکه ملزم میشدند به اینکه نظیر آنهای دیگری که به طور غیر اسلامی رفتار میکردند، گاهی هم بعضی از آنها منحرف بشوند. مجلس شورای اسلامی مجلس مشورت است، مجلسی است که باید متفکرین، آقایان، مسائلی که مایحتاج ملت است و کشور است در میان بگذارند و با هم مشورت کنند. مباحثه کنند فقط آن چیزهایی که مربوط به ملت است و به اسلام.
مجلس شورای اسلامی که شما آقایان وکیل هستید از طرف ملت برای خدمت در آن بنگاه، باید آنکه دلخواه ملت است در آنجا طرح بشود. و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود. و به ترتیبی که مقرر است تصویب بشود و همه چیزش اسلامی باشد. اغراض شخصیه را باید همۀ ما کنار بگذاریم. فرضاً که من با شما خدای نخواسته، یک حساب و خرده دارم، این در مجلس نباید، در مجلسی که مجلس اسلامی است نباید این خرده حسابها را آنجا به آن رسید. مجلس شورای اسلامی در یک محفظۀ سربسته نیست که اگر خدای نخواسته انحرافی در آن پیدا شد همان اجزای خود مجلس بفهمند، این سرباز است و رادیو و تلویزیون این را منتشر میکند، همۀ ایران میبینند و میشنوند، و خارج از ایران هم تا آنجایی که موج اینها میرود، آنها هم میشنوند و میفهمند که چه شده است. اگر بنا باشد که خدای نخواسته از اول صفآرایی بشود برای جنگ اعصاب، و آن مجالسی که درزمان طاغوت بود، آن مجالس، باز محتوایش تکرار بشود، این
مجلس اسلامی نیست، و آقایان به وظیفۀ شرعی و الهی خودشان عمل نکردهاند.
لزوم رعایت اخلاق اسلامی در مجلس
من امیدوارم که آقایان بدون اینکه جهات نفسیت را در نظر داشته باشند، و بدون اینکه اغراض خودشان را و مخالفتهای شخصی که با اشخاص دارند در نظر داشته باشند، به آن چیزی که وکیل او، به آن چیزی که در آن چیز وکیل هستند، اندیشه کنند و مباحثه کنند و شور کنند. شوری که در محیطی واقع شد که اسلامی است و اخلاق اسلامی است منتهی به جنگ نمیشود، منتهی به آن مسائلی که در آن مجلسها و بعضی از آن مجلسها واقع میشد که انصافاً شرمآور است نمیشود. باید همان طوری که تا حالا تحولات زیادی پیدا شده است در این ملت، شما که وکیل از جانب ملت هستید، و عصارۀ فضایل ملت هستید، باید در آنجا همان معنایی که مأمور او شدید از طرف ملت، همان معانی باشد. ملت یک ملت اسلامی است و اسلام را میخواهد و احکام اسلام را میخواهد. شما وکیل نیستید که بروید آنجا بنشینید و حسابهایی که خودتان با هم دارید صاف کنید. اگر یک همچو کاری بشود، این انحراف است و غصب است آن محل برای شما. شما باید ـ انشاءاللّه همینطور هم هست ـ شما باید در آنجا معلم اخلاق باشید از برای همۀ کشور؛ برای اینکه مطالب شما به همۀ کشور بسط پیدا میکند. وقتی که همۀ مردم در تمام کشور دیدند که این وکلایشان با راستی و صداقت در خدمت کشور هستند و در خدمت اسلام هستند، و مناظرههایی که میکنند مناظرههای اسلامی است، و بحث و تفتیشی که میکنند بحث و تفتیش اسلامی است، این یک تعلیمی میشود به همۀ افرادی که در این کشور هستند، و به آنجایی که این موجها میرسد در خارج کشور. ما باید همۀ قشرها را تربیت کنیم. شماها باید در مجلس که میروید علاوه بر اینکه، مسائلی که طرح میشود که مورد احتیاج ملت است، باید آنها را در آن طرح کنید، با سلاح اخلاق اسلامی وارد بشوید، و با آن سلاح مردم را تربیت کنید که وقتی چند سال از مجلس گذشت، در مردم آثار گفتگوهای شما و مناظرات شما پیدا باشد. از مجلس منعکس میشود کارهای شما. علاوه بر اینکه خدای تبارک و تعالی حاضر است در همه جا و ناظر است در همه جا، و پروندههای همۀ شما پیش اوست و همۀ عالَم. علاوه بر اینکه باید ملاحظه کنید که در حضور خدای تبارک و تعالی هستید، هر نَفسی که میکشید در حضور او هست، و هر کلمهای که ادا میکنید در محضر مبارک خدای تبارک و تعالی هست. و در محضر خدای تبارک وتعالی، برخلاف دستور او جرم عظیمی است، و باید ناظر بدانید خدا را بر اعمال خودتان، باید شما دیگران را هم تربیت کنید. همۀ اشخاصی که در هر مرکزی هستند باید آن مرکز را به صورت یک تعلیمگاه درآورند. همان طوری که در صدر اسلام آنکه رئیس دولت بود، و آنکه سردار بود، سردار لشکر بود، با اعمال خودشان مردم را تربیت میکردند، با حرفهای خودشان، با کردار خودشان مردم را تربیت میکردند، باید ما که دعوی این را داریم که مسلمان هستیم و تابع اولیای اسلام هستیم، باید ما هم با کردار و رفتار خودمان تربیت کنیم مردم را.
مجلس محل مباحثه نه مبارزه و جبههبندی
اگر خدای نخواسته، انحرافی در مجلس پیدا بشود، چون منعکس میشود به همه جا، ممکن است که انحراف در سطح گستردهای پیدا بشود و مسئولیت بزرگ باشد. چنانچه انحرافاتی را شما به واسطۀ اعمال و افعالتان از ملت سلب کنید، اجر بسیار بزرگی را دارید، اجر انبیا را دارید. از الآن بنای بر این نگذارید که ما یک جبهۀ کذا و یک جبهۀ کذا، از اول بنای مبارزه باشد، مبارزه نیست، مباحثه است، مباحثه، مباحثۀ نرم اسلامی. میخواهید هر کدام مسائلی که دارید به دیگری بگویید با برهان، با بیان، البته باید بگویید اما مبارزه ندارید با هم. و همه برای اسلام هستید و خدمتگزار اسلام هستید و میخواهید برای اسلام خدمت بکنید. از حالا بنا نگذارید به اینکه یک جبههبندی بکنید، یک دسته این طرف، یک دسته آن طرف و همان کارهایی که در مجالس سابق میکردند، و همان دعواها و نزاعهایی که به انحطاط میکشید خودشان و ملت را. و من نمیدانم آیا در مجالس خارج از این کشور یک همچو نزاعها و داد و قالها و بدگوییهایی بوده است که
تقلید کردند اینها از آنها یا نه ابتکار بوده، این را من اطلاع ندارم؛ لکن علی ایّ حال، چه تقلید از دیگران بوده، و چه ابتکار خودشان بوده است، یک امر بسیار مشوّه بدی بود که تلخی او در ذائقۀ باید بماند تا آخر. و من امیدوارم که کارهای شما آن تلخیها را از ذائقهها بزداید.
کارشکنی و تضعیف یکدیگر، عامل انحطاط و سقوط
و یک مطلبی که باز میخواهم عرض بکنم که دنبالۀ همین است، این است که الآن کشور ما اول عملش و اول کارش است. بحمداللّه تا حالا تمام آن چیزهایی که یک حکومت لازم دارد، محقق شده است، لکن باز اول کار است. در این اول کار یک ویژگیای هست که بعدها آن ویژگی دیگر ممکن است نباشد. حالایی که از خارج و داخل به کشور ما هجوم میشود، در داخل با طرحهای مختلف قلمهای مختلف، مجلههای مختلف و گویندگان مختلف و اشخاصی که شلوغ میکنند در این مملکت، ابتلا هست، و از خارج هم که با قدرتهای بزرگ، محل ابتلای ما هست، ما اگر بخواهیم برای کشورمان، برای اسلام پیروزی حاصل بشود، باید کارشکنی نکنیم از هم. باید همه یکصدا باشیم. قضیۀ هدایت مسئلهای است، قضیۀ کارشکنی مسئلۀ دیگر، هدایت باید کرد. مرکز همه قانونها و قدرتها مجلس است. مجلس هدایت میکند همه را و باید بکند، اما بنای بر این نباشد که مجلس دولت را ضعیف کند. و بنای بر این هم نباشد که دولت مجلس را ضعیف کند. تضعیف هر یک، تضعیف خودش هم هست. اگر رئیس دولت؛ رئیس جمهور تضعیف کند مجلس را، خودش قبل از مجلس سقوط میکند. و اگر مجلس تضعیف کند دولت و رئیس جمهور و آنهایی که اجرا میخواهند بکنند، این خودشان هم تضعیف میشوند و امروز صلاح نیست. چنانچه در یکوقتی هم یک همچو مطلبی واقع بشود، آن هم یک جرم است. امروز این مسئله، جرم بسیار بزرگ است. برای اینکه، در آن مواقعی که مملکت ما ابتلا به این مصایب ندارد، خوب یک کار خلاف است، اما کار خلافی نیست که مملکت ما را تهدید به نابودی و شکست بکند. اما امروز که مملکت ما وضعش اینطوری است، و نمیتوانند آنهایی که عمال خارجی هستند و خود خارجیها نمیتوانند ببینند که در ظرف یک سال و دو سه ماه، چند ماه، تمام کارهایی که در چندین سال انجام نگرفته، اینجا انجام گرفت، این را نمیتوانند ببینند. اینها از اول هی خیال میکردند که خوب، به خودشان وعده میدادند که اصلاً جمهوری اسلامی، این پا نمیگیرد. اصلش با او مخالفت میکردند: «جمهوری، نه، لازم نیست اسلامی باشد، جمهوری ملی باشد». ما از این ملیها هیچی ندیدیم جز خرابکاری. اگر یک نفرشان آدمی بود که صحیحی بود، اسلامی بود که صحیح بود، ما ندیدیم چیزی از اینها.
باید همۀ ما اسلامی پیش برویم. با برنامۀ اسلامی پیش برویم. پیروزی ما مرهون اسلام است، نه مرهون من است و نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوهای، مرهون اسلام است. اسلام به ما این پیروزی را داده است. این یک نعمتی است که خدای تبارک و تعالی به ما اعطا کرده است، و این نعمت را چنانچه شکرگزاری نکنیم ممکن است که یکوقتی خدای نخواسته از ما بگیرند. شکرگزاریاش به این است که همان طوری که در اول همۀ دستها بلند شد که ما اسلام را میخواهیم، و جمهوری اسلامی را میخواهیم، خدای تبارک و تعالی، عنایت فرمود و اعطا کرد. اگر ما از حالا این دستها را کنار بزنیم، یکی از این طرف برود و یکی از آن طرف برود، و یکی یک چیزی بگوید و یکی یک چیز دیگری بگوید و جبههبندی بشود، و دولت با مجلس، و مجلس با دولت و همه با هم به هم بریزند، ممکن است که عنایت خدا به واسطۀ کفران نعمت برداشته بشود، و ما انحطاط همه چیز پیدا بکنیم، و کشورمان باز برگردد به حال سابق، به همان ظلمها و همان ستمهایی که همه دیدید و همه دیدیم. شکرگزاری به این است که شماهایی که وکیل ملت هستید کارشکنی برای دولت نکنید، هدایت کنید. هر جایی که پا را کنار میگذارد هدایتش بکنید.
دولت هم هر کس میشود و هر کس هست، و نخستوزیر هم هر کس هست، دولت هم هر کس هست، آنها هم کارشکنی برای مجلس نکنند. آنها قوۀ مجریه هستند، همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رأی داده است. همین رأی نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید، بروید مشغول کار خودتان بشوید. این قانون باید دست همه باشد و همۀ حدود را قانون معیّن بکند. قانون برای مجلس حدود معین کرده است، تخلف از این حدود نشود. برای رئیس جمهور تحدید کرده، حدود قرار داده، او هم تخلف نکند. برای نخستوزیر و امثال اینها و دولتها حدود معیّن کرده. آنها هم نباید خارج بشوند. هر که خارج بشود از حدود، باید این را تنبه بدهند، هدایت کنند آن را.
حرکت در مسیر اسلام بدون خوف از چپ و راست
و شماها هم من امید این را دارم که چهرههای نورانی که در مقابل من واقع شدهاند، بدانند که در پیشگاه خدای تبارک و تعالی هم هستید و باید برای اسلام و برای احکام اسلام ـ که به ما منت گذاشته است و همۀ پیروزیهای ما به واسطۀ اوست ـ خدمت بکنیم، و با کمال قدرت خدمت بکنیم. خوف این معنا را نداشته باشید که اگر در مجلس شما یک مطلبی را بگویید، پیش روشنفکرها این خوب نیست. شما نماز هم اگر بخوانید بعضی از این روشنفکرها پیششان خوب نیست. شما اگر دعا هم بخوانید بعضی از اینها پیششان خوب نیست. من نمیگویم همۀ روشنفکرها؛ روشنفکر خوب در همۀ طبقات هست. اما آنهایی که از اوّلی که این جمهوری اسلامی خواست پایش را بگذارد توی این مملکت مخالفت کردند، و آنهایی که به اسم خدمت به خلق میخواهند نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. شما خوف هیچ کس را نداشته باشید؛ نه خوف چپیها را داشته باشید، نه خوف راستیها را داشته باشید. شما ـ در مسائل قانون اساسی است و اسلام و قانون اساسی هم تابع اسلام است ـ باید به اسلام فکر بکنید، نباید فکر کنید که حالا که در فلان کشور کذا چه جور واقع شده ما هم خوب است که التقاطی باشیم؛ یک قدری بگوییم خدا، یک قدری هم بگوییم چیز دیگر. مستقیم باشید و با استقامت کارتان را پیش ببرید، پشتیبان شما خداست. از هیچ چیز، از هیچ قوه نترسید. من نمیگویم که شما بر همۀ قوهها غلبه میتوانید بکنید. ما که چیزی نداریم، همه چیز ما دست دشمنهای ماست.
نهراسیدن از شکست در عمل به تکلیف
من عرض میکنم که وقتی بنا شد که ما به تکلیفمان عمل بکنیم، و ما آن راهی را که خدای تبارک و تعالی پیش پای ما گذاشته است آن راه را برویم، برای ما شکست هیچی نیست. برای اینکه از دو حال خارج نیست: یا این است که ما پیش میبریم که شکست هیچ نیست، و یا این است که نه، میآیند و ما را عقب میزنند، ما تکلیفمان را عمل کردهایم، چه شکستی است؟ سیدالشهدا هم شکست خورد در کربلا، اما شکست نبود این. کشته شد و زنده کرد یک عالَمی را. امیرالمؤمنین هم در جنگها، در جنگ صفین شکست خورد، لکن شکست نبود این. او به خدمت اسلام بود و برای خدا کار میکرد. کسی که برای خدا کار بکند، هیچ وقت شکست تویش نیست، بُرد همیشه با آنهاست. شما خوف این را نداشته باشید که اگر یک چیزی برخلاف مثلاً مسلک مارکسیسم بگویید، بگویند که اینها چه عقب مانده هستند، خود آنها عقب ماندهاند. همانهایی که ادعای ـ نمیدانم ـ کمونیستی و کذا میکنند، خود آنها از همه قلدرتر و از همه دیکتاتورترند، و ملتهایشان را همه به بند کشیدهاند. آزادی در آن ممالک نیست برای کسی. همان طوری که در ممالک غربی هم آزادی نیست در کار، صحبت آزادی، حرف آزادی است. اگر آزادی باشد، این سیاههای بیچاره چه کردهاند که اینطور تحت فشارند؟ در هیچ جای دنیا شما خیال نکنید که این طرحهایی که میدهند، و این بساطی که درست میکنند، یک واقعیتی باشد و بخواهند روی او رفتار بکنند. این مجلسهای کذا که در دنیا درست شده است، و به دست قدرتمندها درست شده است، و لهذا حق وِتو دارند، همهاش آن قدرتمندها، اینها همه بازی است برای بلعیدن ماها، این یک مانور سیاسی است که با آن ماها را اغفال کنند و ماها را ببلعند. شما نباید گول از اینها بخورید و تحت تأثیر نه شرقیها واقع بشوید و نه غربیها وارد بشوید. شما آنطوری که اسلام مقرر فرموده است عمل بکنید. اگر هر کس هم هر چه به شما میگوید اعتنا به او نکنید. اسلام مدنظر شما باشد. و این را بدانید که آنهایی که با این مجلس مخالفند، و آنهایی که با این انقلاب مخالفند، و آنهایی که با اسلام مخالفند، هر کاری بکنید آنها به مخالفت خودشان ادامه میدهند، منتها یکوقتی با یک بهانه است، بعد یک بهانۀ دیگر پیدا میکنند.
خادم بودن وکیل ملت، به اسلام و کشور
شما توجه داشته باشید که به اسلام خدمت کنید و به کشور خودتان خدمت کنید. شما وکیل مردمی هستید که همه اسلام را میخواهند، و همه کشور خودشان را میخواهند. و شما باید برای این ملت خدمت بکنید، به آن چیزی که شما را وکیل کرده است خدمت بکنید. اگر انحراف پیدا کنید برخلاف ملت، خیانت کردهاید به وکالتی که دارید. و من امیدوارم که انشاءاللّه شما با کمال قدرت، با کمال عزت و عظمت، این نهضت را به پیش ببرید. و مجلس، یک مجلس اسلامی اخلاقی همه چیز تمام باشد، و شما معلم اخلاق جامعه باشید، و همۀ جامعه هم پشتیبان شما باشد. و همهتان یک هویت بین دولت و ملت و ارتش و مردم و همه یک هویت باشید، همه اعضای یک انسان باشید. همه در خدمت انسان کامل؛ که رسول اکرم است باشید، و همه به منزلۀ اعضای او باشید برای خدمت؛ و اگر اینطور شد، پیروزی نصیبمان هست. و اگر خدای نخواسته، انحرافات پیدا شود و اغراض شخصیه پیش بیاید، و نمیدانم مسندها بحث بشود، و مقامها طرح بشود و امثال اینها، این اولاً انحطاط اخلاقی زیاد است، و انحطاط در پیشگاه خداست، و ثانیاً خوف این است که نتوانید این بار را به منزل برسانید. خداوند انشاءاللّه همۀ شما را تأیید کند، و همۀ ما را و همۀ مسلمین را تأیید کند. و همه را از شر شیطان بزرگ و آنهایی که دنبالۀ او هستند حفظ کند. و ما را از شر نفس اماره بالسوء حفظ کند.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
۱- آقای فخرالدین حجازی، نمایندۀ اول مردم تهران در اولین دورۀ مجلس شورای اسلامی. آقای حجازی، سخنرانی خود را با جملۀ « باَبی اَنْتَ وَ اُمّی» آغاز کرد و بقیۀ محتوای سخنرانی نیز در تجلیل از مقام والای امام بود که با گلایۀ شدید معظمٌ له روبرو شد. |
۲- سورۀ ذاریات، آیۀ ۵۵: « پند و تذکر مؤمنان را سودمند افتد.» |