ویژهنامه صوتی «انا اعطیناک الکوثر»، همزمان با عزاداری ایام شهادت حضرت امابیها فاطمةالزهرا سلامالله علیها از سوی پایگاه اطلاعرسانی رهبر معظم انقلاب منتشر شد. این ویژهنامه صوتی، شامل پنج برش از بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره حضرت فاطمه(س) است که طی پنج روز منتشر میشود.
برنامههای گذشته به «مصحف فاطمی» ، «سیرهی فاطمی» و «عبادت فاطمی»اختصاص داشت و امروز در چهارمین قسمت از این ویژهنامه، به سخنانی درباره «مقام فاطمی» که در تاریخ ۷۳/۹/۳ بیان شده، میپردازیم. این کلیپ را از اینجا بشنوید:
درباره فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها، هرچه بگوییم، کم گفتهایم و حقیقتاً نمیدانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیّه حوراء، این روح مجرّد و این خلاصه نبوّت و ولایت برای ما پهناور و بیپایان و درک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر میمانیم. میدانید که همزمانی و همعصری از عواملی است که مانع از شناختِ درستِ شخصیتها میشود. ستارگان درخشان عالم بشریّت غالباً در زمان حیاتشان بهوسیله همعصرانشان شناخته نشدهاند؛ مگر عدّه کمی از برجستگان که انبیاء و اولیاء باشند؛ آن هم بهوسیله عدّه معدودی. امّا فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها چنانند که در زمان خودشان، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاصّشان، بلکه حتّی کسانی که شاید رابطه صمیمانه و گرمی هم با ایشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند. اگر به کتابهایی که درباره فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها بهوسیله محدّثین اهل سنّت نوشته شده است، نگاه کنید، روایات بسیاری را میبینید که از زبان پیغمبر صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم در ستایش صدّیقه طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل میکنند. بسیاری از این روایات، از زبان کسانی است که از آن قبیل بودهاند؛ مثل بعضی از زوجات پیغمبر و دیگران. این حدیث معروف از عایشه است که گفت: «واللَّه مارأیت فی سمته و هدیه اشبه برسولاللَّه صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم من فاطمة(۱)»؛ هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره، سیما، درخشندگی و حرکات و رفتار، شبیهتر از فاطمه به پیغمبر اکرم ندیدم. «وکان اذا دخلت الیه، اذا دخلت علی رسولاللَّه قامت قام الیها(۲)»؛ وقتی که فاطمه زهرا بر پیغمبر وارد میشد، آن حضرت برمیخاست و مشتاقانه به سمت او میرفت. این معنای تعبیرِ «قام الیها» است. اینطور نبود که وقتی فاطمه زهرا سلاماللَّه همین راوی اینگونه آمده است: «وکان یقبلها و یجلسها مجلسة(۳)»؛ فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها را میبوسید، دست او را میگرفت و میآورد در جای خودش مینشاند. این مقام فاطمه زهراست. انسان درباره این دختر چه بگوید؟ درباره این موجود باعظمت چه بگوید؟
عزیزان من! این ستاره درخشان عالم خلقت، فقط همان نیست که به چشم ما میآید. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها بسیار بالاتر از این حرفهاست. ما فقط درخشندگیای میبینیم؛ ولی بسیار بزرگتر از این حرفهاست. امّا من و شما چه استفادهای میکنیم؟ همین قدر که بدانیم او زهراست، کافی است؟ در روایتی خواندم که درخشندگی فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها باعث میشود تا چشمان کرّوبیان ملأاعلی خیره شود: «زَهَر نورها للملائکة السّماء(۵)». برای آنها میدرخشد. ما از این درخشندگی چه استفادهای بکنیم؟ ما باید از این ستاره درخشان، راه بهسوی خدا و راهِ بندگی را که راه راست است و فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها پیمود و به آن مدارج عالی رسید، پیدا کنیم. اگر میبینید خدا خمیره او را هم خمیره متعالی قرار داده است، به این دلیل است که میدانست این موجود در عالم مادّه و عالم ناسوت، خوب از امتحان بیرون خواهد آمد؛ «امتحنک اللَّه الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لمااْمتحنک صابره(۶)»؛ قضیه این است. خدای متعال حتّی اگر لطف ویژهای درباره آن خمیره میکند، بخشی مربوط به این است که میداند او از عهده امتحان چگونه برخواهد آمد؛ والّا بسیار کسان خمیره خوب داشتند. مگر همه توانستند از عهده برآیند؟ این بخش از زندگی فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها، آنی است که ما برای نجات خودمان به آن احتیاج داریم. حدیث از طرق شیعه است که پیغمبر به فاطمه سلاماللَّه علیها فرمود: «یا فاطمه اننّی لم اغنی عنک مناللَّه شیئا(۷)»؛ یعنی ای عزیز من! ای فاطمه من! نمیتوانم پیش خدا تو را از چیزی بینیاز کنم. یعنی خودت باید به فکر خودت باشی، و او از دوران کودکی تا پایان عمر کوتاهش به فکر خود بود. شما ببینید آن حضرت چگونه زندگی کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدرِ به این عظمت کاری کرد که کنیهاش را امّابیها - مادرِ پدر - گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورنده دنیای نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانی - انقلابی که باید تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بیخود که نمیگویند امّابیها! نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکّه، چه در دوران شعبابیطالب - با آنهمه سختیهاکه داشت - و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوارِ پدر بود. دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهی با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصله کمی این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها در آن روزها قدبرافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود. امّابیها؛ تسلّی بخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت.
برنامههای گذشته به «مصحف فاطمی» ، «سیرهی فاطمی» و «عبادت فاطمی»اختصاص داشت و امروز در چهارمین قسمت از این ویژهنامه، به سخنانی درباره «مقام فاطمی» که در تاریخ ۷۳/۹/۳ بیان شده، میپردازیم. این کلیپ را از اینجا بشنوید:
درباره فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها، هرچه بگوییم، کم گفتهایم و حقیقتاً نمیدانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیّه حوراء، این روح مجرّد و این خلاصه نبوّت و ولایت برای ما پهناور و بیپایان و درک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر میمانیم. میدانید که همزمانی و همعصری از عواملی است که مانع از شناختِ درستِ شخصیتها میشود. ستارگان درخشان عالم بشریّت غالباً در زمان حیاتشان بهوسیله همعصرانشان شناخته نشدهاند؛ مگر عدّه کمی از برجستگان که انبیاء و اولیاء باشند؛ آن هم بهوسیله عدّه معدودی. امّا فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها چنانند که در زمان خودشان، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاصّشان، بلکه حتّی کسانی که شاید رابطه صمیمانه و گرمی هم با ایشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند. اگر به کتابهایی که درباره فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها بهوسیله محدّثین اهل سنّت نوشته شده است، نگاه کنید، روایات بسیاری را میبینید که از زبان پیغمبر صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم در ستایش صدّیقه طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل میکنند. بسیاری از این روایات، از زبان کسانی است که از آن قبیل بودهاند؛ مثل بعضی از زوجات پیغمبر و دیگران. این حدیث معروف از عایشه است که گفت: «واللَّه مارأیت فی سمته و هدیه اشبه برسولاللَّه صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم من فاطمة(۱)»؛ هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره، سیما، درخشندگی و حرکات و رفتار، شبیهتر از فاطمه به پیغمبر اکرم ندیدم. «وکان اذا دخلت الیه، اذا دخلت علی رسولاللَّه قامت قام الیها(۲)»؛ وقتی که فاطمه زهرا بر پیغمبر وارد میشد، آن حضرت برمیخاست و مشتاقانه به سمت او میرفت. این معنای تعبیرِ «قام الیها» است. اینطور نبود که وقتی فاطمه زهرا سلاماللَّه همین راوی اینگونه آمده است: «وکان یقبلها و یجلسها مجلسة(۳)»؛ فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها را میبوسید، دست او را میگرفت و میآورد در جای خودش مینشاند. این مقام فاطمه زهراست. انسان درباره این دختر چه بگوید؟ درباره این موجود باعظمت چه بگوید؟
عزیزان من! این ستاره درخشان عالم خلقت، فقط همان نیست که به چشم ما میآید. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها بسیار بالاتر از این حرفهاست. ما فقط درخشندگیای میبینیم؛ ولی بسیار بزرگتر از این حرفهاست. امّا من و شما چه استفادهای میکنیم؟ همین قدر که بدانیم او زهراست، کافی است؟ در روایتی خواندم که درخشندگی فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها باعث میشود تا چشمان کرّوبیان ملأاعلی خیره شود: «زَهَر نورها للملائکة السّماء(۵)». برای آنها میدرخشد. ما از این درخشندگی چه استفادهای بکنیم؟ ما باید از این ستاره درخشان، راه بهسوی خدا و راهِ بندگی را که راه راست است و فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها پیمود و به آن مدارج عالی رسید، پیدا کنیم. اگر میبینید خدا خمیره او را هم خمیره متعالی قرار داده است، به این دلیل است که میدانست این موجود در عالم مادّه و عالم ناسوت، خوب از امتحان بیرون خواهد آمد؛ «امتحنک اللَّه الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لمااْمتحنک صابره(۶)»؛ قضیه این است. خدای متعال حتّی اگر لطف ویژهای درباره آن خمیره میکند، بخشی مربوط به این است که میداند او از عهده امتحان چگونه برخواهد آمد؛ والّا بسیار کسان خمیره خوب داشتند. مگر همه توانستند از عهده برآیند؟ این بخش از زندگی فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها، آنی است که ما برای نجات خودمان به آن احتیاج داریم. حدیث از طرق شیعه است که پیغمبر به فاطمه سلاماللَّه علیها فرمود: «یا فاطمه اننّی لم اغنی عنک مناللَّه شیئا(۷)»؛ یعنی ای عزیز من! ای فاطمه من! نمیتوانم پیش خدا تو را از چیزی بینیاز کنم. یعنی خودت باید به فکر خودت باشی، و او از دوران کودکی تا پایان عمر کوتاهش به فکر خود بود. شما ببینید آن حضرت چگونه زندگی کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدرِ به این عظمت کاری کرد که کنیهاش را امّابیها - مادرِ پدر - گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورنده دنیای نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانی - انقلابی که باید تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بیخود که نمیگویند امّابیها! نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکّه، چه در دوران شعبابیطالب - با آنهمه سختیهاکه داشت - و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوارِ پدر بود. دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهی با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصله کمی این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها در آن روزها قدبرافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود. امّابیها؛ تسلّی بخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت.