حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیروز طی دیداری که بیش از 3 ساعت به طول انجامید، با سعه صدر بسیار، ازتک تک غرفههای این سالن دیدار و با افراد حاضر در غرفه به گرمی صحبت کرده در مورد ادبیات و حوزه نشر، شنونده دردلهای آنها بودهاند. این دیدار بدون هیچ اطلاع قبلی صورت گرفته و محدودیتی نیز برای حاضران در غرفهها اعمال نشد.
اشک شوق و عطر چفیه
مسئول غرفه «طاق بستان» که پس از گذشت ساعاتی از دیدار رهبر خویش همچنان هیجانزده و به عبارتی شوکه است، دیدار روز گذشته خود با رهبر انقلاب را حاصل سالها انتظاری که کشیده است میداند و میگوید: «سالهاست که در نمایشگاه کتاب غرفه داریم و من هر سال امیدوار بودم که حضور در این نمایشگاه فرصتی برای دیدار با رهبرم باشد، اما هرگز این اتفاق نیافتاد.» وی دیدار 10 دقیقهای خود با رهبر معظم انقلاب را سعادتی وصفناپذیر میداند که در فضایی بسیار صمیمی و شاد همراه با لبخندهای دلگرم کننده رهبر انجام شده است و حال و هوا طوری بود که یکی از همکاران خانم وی، از شدت شوق حضور در چنین جمعی اشک شوق ریخته است. نداشتن محدودیت امنیتی برای نزدیک شدن به رهبر انقلاب و صحبت رودررو با ایشان از نظر مسئول غرفهی «طاق بستان»، بینظیر و غیرقابل باور است که در نمایشگاه کتاب اتفاق افتاده است.
به گفته وی فضای صمیمی دیدار رهبر از غرفههای نمایشگاه چنان صمیمی بوده که به خود اجازه داده است از رهبر خویش چفیهای را که به دور گردن دارند به عنوان هدیه و یادبود به وی بدهد. مسئول غرفه «طاق بستان» عطر چفیه هدیه گرفته از رهبر معظم انقلاب را روحبخش میداند. وی که از دیدار رهبر خویش بسیار هیجان زده شده، در لحظه دیدار نمیدانسته باید چگونه برخورد کند که اسائه ادبی نشود، به همین دلیل وقتی کتابی توجه رهبر را جلب میکند، پس از اینکه فضای صمیمی را باور میکند، ضمن عذرخواهی کتاب را به رهبر معظم انقلاب هدیه میدهد.
اینطور خودمانی و صمیمی؛ فکر نمیکردم!
مسئول غرفه انتشارات «عطایی» که با کراوات در غرفه حاضر میشود نیز دیدار با رهبر خویش را بسیار غیر قابل باور و صمیمانه توصیف کرده و اضافه میکند: من به لحاظ پوشش در وضعیتی بودم که فکر میکردم ممکن است الان مراقبان رهبر مرا از سالن بیرون و یا حداقل بخواهند کراوات خود را باز کنم، اما در عین ناباوری هیچ اتفاقی نیافتاد و حتی رهبر به دورن غرفه ما آمدند و از نزدیک با ما صحبت کردند. وی که پیش از این تصور دیگری از روبروشدن با رهبر خویش داشته میگوید: «اصلا فکر نمیکردم بشود با رهبر معظم انقلاب اینطور خودمانی و صمیمی روبرو شد و با ایشان صحبت کرد.»
ارتباط با رهبر از ارتباط با هر مسئول دیگری راحت تر است
مسئول غرفه «علامه بنیسی» نیز میگوید: تدبیر امنیتی آزاردهنده و خاصی برای دیدار رهبر از سالن وجود نداشت، به عقیده من با هیچ مسئول دیگری نمیتوان آنقدر راحت ارتباط برقرار کرد. وی شوق دیدار رهبر کشور را بدون اطلاع قبلی و از نزدیک بسیار شگفتانگیز و وصف ناشدنی میداند که برای همگان غیر قابل باور و جالب است.»
صمیمی و عادی ؛ حتی امضای یادگاری
اما مسئول غرفه انتشارات «شیخ صفی» دیدار خود با رهبر را چندان عجیب نمیداند چرا که وی در نمایشگاههای قبلی نیز از نزدیک رهبرانقلاب را ملاقات کرده و برخوردهای صمیمانه و دلنشین امروز ایشان، برای وی چندان تازگی نداشته است. وی میگوید: «من چندین بار دیگر ایشان را از نزدیک دیده و با ایشان گفتوگو کرده بودم بنابراین اینکه رهبر کشورمان اینطور صمیمانه و خودمانی در غرفهای حاضر شده بدون مراقبتهای خاص و ویژه به گفتوگو بپردازند، برایم عادی بود.» البته با همه این تعاریف وی دیدار امروز خود با رهبر را یک سعادت میداند و همین امر موجب شده وی از رهبر معظم انقلاب بخواهد کتابی را برای وی امضا کنند که به یادگار محفوظ بماند.
اشک شوق و عطر چفیه
مسئول غرفه «طاق بستان» که پس از گذشت ساعاتی از دیدار رهبر خویش همچنان هیجانزده و به عبارتی شوکه است، دیدار روز گذشته خود با رهبر انقلاب را حاصل سالها انتظاری که کشیده است میداند و میگوید: «سالهاست که در نمایشگاه کتاب غرفه داریم و من هر سال امیدوار بودم که حضور در این نمایشگاه فرصتی برای دیدار با رهبرم باشد، اما هرگز این اتفاق نیافتاد.» وی دیدار 10 دقیقهای خود با رهبر معظم انقلاب را سعادتی وصفناپذیر میداند که در فضایی بسیار صمیمی و شاد همراه با لبخندهای دلگرم کننده رهبر انجام شده است و حال و هوا طوری بود که یکی از همکاران خانم وی، از شدت شوق حضور در چنین جمعی اشک شوق ریخته است. نداشتن محدودیت امنیتی برای نزدیک شدن به رهبر انقلاب و صحبت رودررو با ایشان از نظر مسئول غرفهی «طاق بستان»، بینظیر و غیرقابل باور است که در نمایشگاه کتاب اتفاق افتاده است.
به گفته وی فضای صمیمی دیدار رهبر از غرفههای نمایشگاه چنان صمیمی بوده که به خود اجازه داده است از رهبر خویش چفیهای را که به دور گردن دارند به عنوان هدیه و یادبود به وی بدهد. مسئول غرفه «طاق بستان» عطر چفیه هدیه گرفته از رهبر معظم انقلاب را روحبخش میداند. وی که از دیدار رهبر خویش بسیار هیجان زده شده، در لحظه دیدار نمیدانسته باید چگونه برخورد کند که اسائه ادبی نشود، به همین دلیل وقتی کتابی توجه رهبر را جلب میکند، پس از اینکه فضای صمیمی را باور میکند، ضمن عذرخواهی کتاب را به رهبر معظم انقلاب هدیه میدهد.
اینطور خودمانی و صمیمی؛ فکر نمیکردم!
مسئول غرفه انتشارات «عطایی» که با کراوات در غرفه حاضر میشود نیز دیدار با رهبر خویش را بسیار غیر قابل باور و صمیمانه توصیف کرده و اضافه میکند: من به لحاظ پوشش در وضعیتی بودم که فکر میکردم ممکن است الان مراقبان رهبر مرا از سالن بیرون و یا حداقل بخواهند کراوات خود را باز کنم، اما در عین ناباوری هیچ اتفاقی نیافتاد و حتی رهبر به دورن غرفه ما آمدند و از نزدیک با ما صحبت کردند. وی که پیش از این تصور دیگری از روبروشدن با رهبر خویش داشته میگوید: «اصلا فکر نمیکردم بشود با رهبر معظم انقلاب اینطور خودمانی و صمیمی روبرو شد و با ایشان صحبت کرد.»
ارتباط با رهبر از ارتباط با هر مسئول دیگری راحت تر است
مسئول غرفه «علامه بنیسی» نیز میگوید: تدبیر امنیتی آزاردهنده و خاصی برای دیدار رهبر از سالن وجود نداشت، به عقیده من با هیچ مسئول دیگری نمیتوان آنقدر راحت ارتباط برقرار کرد. وی شوق دیدار رهبر کشور را بدون اطلاع قبلی و از نزدیک بسیار شگفتانگیز و وصف ناشدنی میداند که برای همگان غیر قابل باور و جالب است.»
صمیمی و عادی ؛ حتی امضای یادگاری
اما مسئول غرفه انتشارات «شیخ صفی» دیدار خود با رهبر را چندان عجیب نمیداند چرا که وی در نمایشگاههای قبلی نیز از نزدیک رهبرانقلاب را ملاقات کرده و برخوردهای صمیمانه و دلنشین امروز ایشان، برای وی چندان تازگی نداشته است. وی میگوید: «من چندین بار دیگر ایشان را از نزدیک دیده و با ایشان گفتوگو کرده بودم بنابراین اینکه رهبر کشورمان اینطور صمیمانه و خودمانی در غرفهای حاضر شده بدون مراقبتهای خاص و ویژه به گفتوگو بپردازند، برایم عادی بود.» البته با همه این تعاریف وی دیدار امروز خود با رهبر را یک سعادت میداند و همین امر موجب شده وی از رهبر معظم انقلاب بخواهد کتابی را برای وی امضا کنند که به یادگار محفوظ بماند.