گزارشی از همراهی تیم استهلال اعزامی به موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
حامد هادیان
ماهیگیر جماعت باید حوصله کند. شاید ساعتها طول بکشد و هی چشمش به قلاب باشد. باید در پهنهی آبی رود چشم بگرداند و کلافه شود و آفتاب و گرما بخورد و ناامید شود، تا شاید یک آن، نتیجه تمام سختیها را بگیرد. حالا اگر به جای قلاب، تلسکوپ باشد و به جای ماهی، ماه، خیلی تفاوتی نمیکند. فقط ماهیگیر در پهنهی آبیِ رود و ماهگیر، درپهنهی آبی آسمان نظر میکند. و البته تفاوتها را همه میدانند. و روز پایان رمضانالمبارک برای یک ماهگیر پرهیجانترین و بهترین روز دنیاست از آن جهت که کلی مسلمان منتظر او هستند تا فردا را با ماهدیدنِ او عید بگیرند. و از طرفی دیگر رصدکردن در میان اهلش رکوردزنی به شمار میآید. از آن جهت که چه کسی در چه ساعتی و با چه مقیاسی ماه را دیده یا به قول کوهنوردان ماه را زده است. در اول و آخر تمام ماههای قمری سال، استهلال انجام میشود و در روز آخر ماه رمضان نیز چیزی حدود 150 گروه راصد در کل کشور مستقر هستند. تمام این گروهها گزارشهای خود را به ستاد مرکزی استهلال دفتر رهبری ارسال میکنند تا در نهایت رهبر انقلاب درباره اهله ماه تصمیمگیری کردند.
عکس تزئینی است. عکاس: علیرضا بوژمهرانی
از چند سال پیش «استهلال در روز» نیز به فعالیتهای این گروهها اضافه شده یعنی از صبح بروند تا ماه را در آسمان کوه، دشت و یا بیابانی بیابند. امسال یکی از این گروهها در موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران در انتهای کارگرشمالی به رصد ماه پرداخت.
اول قرار بود به توچال بروند که مقدور نشد و بعد خواستند به بالای برج میلاد بروند که آن هم میسر نشد. بنابراین به حیاط موسسه ژئوفیزیک رضایت دادند؛ که البته برای استهلال در روز نسبتا مناسب بود. کار از ساعت 10:30 صبح با 2 تلسکوپ و 1 دوربین دستی آغاز شد. تعداد نفرات گروه بین 5 الی 10 نفر در تغییر بود. عدهای میآمدند و می رفتند. یکی از اعضای تیم به نام مرزانی که هدایت اجرایی تیم با بود تجهیزات را با پرایدش به آنجا آورده و البته از این قضیه ناراحت نبود. حجتالسلام موحدنژاد یکی از اعضای اصلی ستاد استهلال نیز در جمع حضور داشت. با وجود اینکه سن و سالدارتر از بقیه به نظر میآمد، ولی در طول رصد جنب و جوشش از بقیه کمتر نبود؛ و وقتی به دلیل نور زیاد آفتاب، یکی از دوربینها نیاز به فیلتر پیدا کرد، خود حاجآقا به سرعت از طریق فلاپی و کاغذ، فیلتری درست کرد و به شوخی به جمع گفت: خوب نگاه کنید که اگر ماه را نبینید، باید فردا هم کار کنیم!
وقتی ساعت 12 به تیم ملحق شدم گفتند میتوانی هلال را ببینی و بعد خواستند با دوربین نگاه کنم، فهمیدم که مرا دستانداختهاند و بعد هم خندیدند و گفتند این که توی دوربین میبینی، هلال زهره است! براساس محاسبات، حدود ساعت 3 تا 4 بعد از ظهر، احتمال این که ماه در اینجا دیده شود، بود.
اعضای گروه در کنار تخصص نجومی شغلهای دیگری هم داشتند ولی امروز به خاطر علاقه شخصی از کار خود زده بودند. همراه تیم فردی به نام جمشیدی از ایرانیان مقیم خارج حضور داشت که به سفارش حجتالاسلام موحدنژاد همراه تیم آمده بود و دستگاهی را تنظیم میکرد و به اعضای تیم برای رویت، جهت و ارتفاع لازم را میداد.
یکی دیگر از رصدگران میگفت که ناظر یک پروژه ساختمانی است و امروز آن را رها کرده و به اینجا آمده. مرتب گوشی دستیاش در حال زنگ خوردن بود و دوستانش از نقاط مختلف کشور از رصدشان به او خبر می دادند. یکی از دوستانش زنگ زد که در دامغان، دکترحکیمی ماه را دیده. این را که شنید روحیه گرفت و وقتی غروب هم مطلع شد که 13 گروه دیگر ماه را دیدهاند، بیشتر ترغیب شد که خودش هم ماه را بگیرد. چندساعتی هم که با هم بودیم مرتب ارتفاع ماه و خورشید و سیاره های دیگر را از مرزانی میپرسید و در روی دایره البروج هر سیارهای که به ماه نزدیک بود را پیگیری میکرد.
آشناترین چهره گروه، سیدمحسن قاضیمیرسعید بود که به سان جوانان در پی ماه بود. تا بحال 200 هلال ماه را در طی سالهای مختلف دیده که به نظر آنهایی که او را نمیشناسند، حتی ممکن است غیرواقعی به نظر برسد! اما واقعیت این است که او رکورددار استهلال در دنیاست و پیش از وی یک آمریکایی رکوردار بوده که در آغاز هزاره سوم میرسعید توانسته رکورد او را بزند و نام ایران را به عنوان رکورددار جهانی ثبت کند.
مرزانی که از طریق وایرلس به برج میلاد وصل شده بود، براساس مدار دایرةالبروج موقعیت ماه را در آسمان پیدا میکرد و به دیگران گرا میداد. در همین موقع تعریف میکرد که استهلال را از سال 1378 شروع کرده و زمانی که در مدرسه مروی بوده برایشان دوره هایی گذاشتهاند و از آن زمان تا بحال در این فعالیتها بوده است و اگر فرصتی پیش بیاید، دوست دارد در کشورهای مختلف از جمله عربستان و عراق هم ماه را رصد میکند. و حتی در سایت های غیرایرانی هم بسیاری از این رصدها را ثبت کرده است. میگفت خانوادهاش چون میدانند رابطهاش با رصد چطور است، وقتی پای استهلال وسط بیاید، دیگر به او نمی گویند که بیاید مهمانی و یا کار دیگری بکند. با این همه علاقه، رصد در روز حسابی خستهاش کرده بود. آفتاب به شدت میبارید و سایهبان هم نمی توانستیم بگذاریم چون مانع دید بود.
نزدیک ساعت 15 همه جدیتر از قبل مشغول به کار شده بودند. آقای موحدنژاد که برای امتحانکردن زوم دوربینها، به آسمان خیره شده بود، یکدفعه گفت: «کبوتر!». انگار، کبوتری را با دوربینش گرفته بود و برای رفع خستگی جمع، این را اعلام عمومی کرد! دکتر جمشیدی با استرس، کنار درختان حاشیه حیاط راه میرفت. اعضای گروه تازه هماهنگ شده بودند. در قسمتی از دید گروه، یک ضد هوایی وجود داشت که سربازی درون آن پاس می داد. و بیخیال برای خودش نشسته بود و نمی دانست که با دوربینهای ما خال روی گونهاش نیز معلوم است. اعضای تیم به راحتی هلال زهره را پیدا میکردند و اینطور که میگفتند میشد با دنبال کردن آن و محاسبه یکسری پارامترهای دیگر، ماه را دید. نزدیک اتمام وقت بود که بالاخره در ساعت 15:50 میرسعید برای لحظاتی با دوربین دوچشمی توانست بیش از یک دقیقه ماه را رویت کند.
شنیدم که عربستانیها هم جمعه را عید اعلام کردند. با این تفاوت که آنها یک روز زودتر رمضان را شروع کرده بودند و مبنای اعلام عیدشان هم فقط اعلام دونفر است که بگویند ماه را دیدهاند و اینگونه کل عربستان آغاز ماه جدید قمری را اعلام میکند!
سروصدای زیادی از اتوبان حکیم شنیده میشد و انگار کسی نمیشنید! بس که این جماعت، «سر به هوا» هستند که «دلیل سر به هوا بودن زمین، ماه است!». امروز، وقتی اعضای گروه احساس میکردند به نقطهی مناسبی در آسمان رسیدهاند به هم میسپرند که آنجا را «جارو» کن. بعد از چند بار شنیدن، فهمیدم که منظورشان از جارو کردنِ آسمان، انتخاب یک نقطه از آسمان و بررسی آن محوطه است. و به قولی آسمان را جارو میکردند با چشمانمان.
نزدیک غروب، اعضای گروه کارشان را تمام کردند. حجتالسلام موحدنژاد از اخباری که از نقاط دیگر کشور و گروههای دیگر داشت، مطمئن بود که فردا عید است. میرسعید هم که هنوز آسمان را نگاه و به قول خودش جارو میکرد، باز هم ماه را در حدود ساعت 6، رویت کرد.
خورشید که سرظهر بالا آمده بود میرفت که از ارتفاعش کاسته شود و در نهایت غروب کند.
عکس تزئینی است. عکاس: علیرضا بوژمهرانی
از چند سال پیش «استهلال در روز» نیز به فعالیتهای این گروهها اضافه شده یعنی از صبح بروند تا ماه را در آسمان کوه، دشت و یا بیابانی بیابند. امسال یکی از این گروهها در موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران در انتهای کارگرشمالی به رصد ماه پرداخت.
اول قرار بود به توچال بروند که مقدور نشد و بعد خواستند به بالای برج میلاد بروند که آن هم میسر نشد. بنابراین به حیاط موسسه ژئوفیزیک رضایت دادند؛ که البته برای استهلال در روز نسبتا مناسب بود. کار از ساعت 10:30 صبح با 2 تلسکوپ و 1 دوربین دستی آغاز شد. تعداد نفرات گروه بین 5 الی 10 نفر در تغییر بود. عدهای میآمدند و می رفتند. یکی از اعضای تیم به نام مرزانی که هدایت اجرایی تیم با بود تجهیزات را با پرایدش به آنجا آورده و البته از این قضیه ناراحت نبود. حجتالسلام موحدنژاد یکی از اعضای اصلی ستاد استهلال نیز در جمع حضور داشت. با وجود اینکه سن و سالدارتر از بقیه به نظر میآمد، ولی در طول رصد جنب و جوشش از بقیه کمتر نبود؛ و وقتی به دلیل نور زیاد آفتاب، یکی از دوربینها نیاز به فیلتر پیدا کرد، خود حاجآقا به سرعت از طریق فلاپی و کاغذ، فیلتری درست کرد و به شوخی به جمع گفت: خوب نگاه کنید که اگر ماه را نبینید، باید فردا هم کار کنیم!
دوستان، وقت غروب این ماجرا را در ستاد برای هم تعریف کردند:
یک موضوع جدید هم باز میشود: "رصد زهره به جای ماه". مرزانی حامد را مثال میزند که صبح با او شوخی کردهاند و هلال زهره را نشانش دادهاند به جای ماه و او هم تایید کرده که ماه را دیده. هر سه نفر میخندند. یک سرهنگ زنگ زده که چندین نفر با هم هلال را به خوبی دیدهاند، اما یک نفر گفته شاید زهره باشد. موحدنژاد مشخصات را میپرسد و میفهمد زهره بوده.
یک موضوع جدید هم باز میشود: "رصد زهره به جای ماه". مرزانی حامد را مثال میزند که صبح با او شوخی کردهاند و هلال زهره را نشانش دادهاند به جای ماه و او هم تایید کرده که ماه را دیده. هر سه نفر میخندند. یک سرهنگ زنگ زده که چندین نفر با هم هلال را به خوبی دیدهاند، اما یک نفر گفته شاید زهره باشد. موحدنژاد مشخصات را میپرسد و میفهمد زهره بوده.
وقتی ساعت 12 به تیم ملحق شدم گفتند میتوانی هلال را ببینی و بعد خواستند با دوربین نگاه کنم، فهمیدم که مرا دستانداختهاند و بعد هم خندیدند و گفتند این که توی دوربین میبینی، هلال زهره است! براساس محاسبات، حدود ساعت 3 تا 4 بعد از ظهر، احتمال این که ماه در اینجا دیده شود، بود.
اعضای گروه در کنار تخصص نجومی شغلهای دیگری هم داشتند ولی امروز به خاطر علاقه شخصی از کار خود زده بودند. همراه تیم فردی به نام جمشیدی از ایرانیان مقیم خارج حضور داشت که به سفارش حجتالاسلام موحدنژاد همراه تیم آمده بود و دستگاهی را تنظیم میکرد و به اعضای تیم برای رویت، جهت و ارتفاع لازم را میداد.
یکی دیگر از رصدگران میگفت که ناظر یک پروژه ساختمانی است و امروز آن را رها کرده و به اینجا آمده. مرتب گوشی دستیاش در حال زنگ خوردن بود و دوستانش از نقاط مختلف کشور از رصدشان به او خبر می دادند. یکی از دوستانش زنگ زد که در دامغان، دکترحکیمی ماه را دیده. این را که شنید روحیه گرفت و وقتی غروب هم مطلع شد که 13 گروه دیگر ماه را دیدهاند، بیشتر ترغیب شد که خودش هم ماه را بگیرد. چندساعتی هم که با هم بودیم مرتب ارتفاع ماه و خورشید و سیاره های دیگر را از مرزانی میپرسید و در روی دایره البروج هر سیارهای که به ماه نزدیک بود را پیگیری میکرد.
آشناترین چهره گروه، سیدمحسن قاضیمیرسعید بود که به سان جوانان در پی ماه بود. تا بحال 200 هلال ماه را در طی سالهای مختلف دیده که به نظر آنهایی که او را نمیشناسند، حتی ممکن است غیرواقعی به نظر برسد! اما واقعیت این است که او رکورددار استهلال در دنیاست و پیش از وی یک آمریکایی رکوردار بوده که در آغاز هزاره سوم میرسعید توانسته رکورد او را بزند و نام ایران را به عنوان رکورددار جهانی ثبت کند.
مرزانی که از طریق وایرلس به برج میلاد وصل شده بود، براساس مدار دایرةالبروج موقعیت ماه را در آسمان پیدا میکرد و به دیگران گرا میداد. در همین موقع تعریف میکرد که استهلال را از سال 1378 شروع کرده و زمانی که در مدرسه مروی بوده برایشان دوره هایی گذاشتهاند و از آن زمان تا بحال در این فعالیتها بوده است و اگر فرصتی پیش بیاید، دوست دارد در کشورهای مختلف از جمله عربستان و عراق هم ماه را رصد میکند. و حتی در سایت های غیرایرانی هم بسیاری از این رصدها را ثبت کرده است. میگفت خانوادهاش چون میدانند رابطهاش با رصد چطور است، وقتی پای استهلال وسط بیاید، دیگر به او نمی گویند که بیاید مهمانی و یا کار دیگری بکند. با این همه علاقه، رصد در روز حسابی خستهاش کرده بود. آفتاب به شدت میبارید و سایهبان هم نمی توانستیم بگذاریم چون مانع دید بود.
نزدیک ساعت 15 همه جدیتر از قبل مشغول به کار شده بودند. آقای موحدنژاد که برای امتحانکردن زوم دوربینها، به آسمان خیره شده بود، یکدفعه گفت: «کبوتر!». انگار، کبوتری را با دوربینش گرفته بود و برای رفع خستگی جمع، این را اعلام عمومی کرد! دکتر جمشیدی با استرس، کنار درختان حاشیه حیاط راه میرفت. اعضای گروه تازه هماهنگ شده بودند. در قسمتی از دید گروه، یک ضد هوایی وجود داشت که سربازی درون آن پاس می داد. و بیخیال برای خودش نشسته بود و نمی دانست که با دوربینهای ما خال روی گونهاش نیز معلوم است. اعضای تیم به راحتی هلال زهره را پیدا میکردند و اینطور که میگفتند میشد با دنبال کردن آن و محاسبه یکسری پارامترهای دیگر، ماه را دید. نزدیک اتمام وقت بود که بالاخره در ساعت 15:50 میرسعید برای لحظاتی با دوربین دوچشمی توانست بیش از یک دقیقه ماه را رویت کند.
دور تا دور شما، همه کشورها اعلام کردند اول یا پایان رمضان است! ایران چه مزیتی دارد که در خاکش ماه را نمیبینید و بقیه میبینند؟ یک باور نادرستی بین برخی از مردم و از سالهای دور هست که میگویند اگر امروز عربستان عید بوده، فردا ایران عید است!
شنیدم که عربستانیها هم جمعه را عید اعلام کردند. با این تفاوت که آنها یک روز زودتر رمضان را شروع کرده بودند و مبنای اعلام عیدشان هم فقط اعلام دونفر است که بگویند ماه را دیدهاند و اینگونه کل عربستان آغاز ماه جدید قمری را اعلام میکند!
سروصدای زیادی از اتوبان حکیم شنیده میشد و انگار کسی نمیشنید! بس که این جماعت، «سر به هوا» هستند که «دلیل سر به هوا بودن زمین، ماه است!». امروز، وقتی اعضای گروه احساس میکردند به نقطهی مناسبی در آسمان رسیدهاند به هم میسپرند که آنجا را «جارو» کن. بعد از چند بار شنیدن، فهمیدم که منظورشان از جارو کردنِ آسمان، انتخاب یک نقطه از آسمان و بررسی آن محوطه است. و به قولی آسمان را جارو میکردند با چشمانمان.
نزدیک غروب، اعضای گروه کارشان را تمام کردند. حجتالسلام موحدنژاد از اخباری که از نقاط دیگر کشور و گروههای دیگر داشت، مطمئن بود که فردا عید است. میرسعید هم که هنوز آسمان را نگاه و به قول خودش جارو میکرد، باز هم ماه را در حدود ساعت 6، رویت کرد.
خورشید که سرظهر بالا آمده بود میرفت که از ارتفاعش کاسته شود و در نهایت غروب کند.