[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری کنگره‌ی بزرگداشت عبدالجلیل قزوینی رازی - 1391/01/28
عنوان فیش :نوشته شدن کتاب النّقض توسط عبدالجلیل قزوینی در پاسخ به کتاب یک ناصبی
کلیدواژه(ها) : عبدالجلیل قزوینی رازی, سید مرتضی رازی, تاریخ علما و فقهای سلف, النقض, تاریخ شهر ری, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, کتابخوانی رهبری, دوران نوجوانی آیت الله خامنه ای, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
این شخصیّت بزرگ [عبدالجلیل قزوینی رازی]، هم از لحاظ علمی، هم از لحاظ ادبی، یك مرد برجسته‌ای بوده. كتاب النّقض ایشان، غیر از اینكه اعتقادات و معارف اهل‌بیت و شیعه را بیان كرده و جواب داده به آن ناصبی‌ای كه كتاب نوشته بوده، مملوّ است از استدلالهای منطقی و قابل فهم برای همه؛ این خیلی چیز مغتنمی است. علاوه‌ی بر این، متن یك متن ادبی است، یعنی یك نثر قرن ششمیِ استوار، محكم و بسیار قوی. یك مشكل اساسی ما در كارهای اعتقادی و علمیِ اسلامی، برخوردار نبودن از آرایه‌های هنری و ادبی است. خیلی از كتابهای ما كتابهای خیلی خوبی است، لكن هیچ خواننده‌ی اهل ذوق و اهل ادبی را جذب نمیكند، مگر كسی انگیزه‌ی زیادی داشته باشد و فقط محتواها را بخواهد بفهمد؛ چون خودِ آرایه‌ی كتاب - از لحاظ ادبی - چیز جذّابی نیست. این كتاب این‌جور نیست؛ این كتاب كتابی است كه‌ از لحاظ ادبی نثر بسیار متین، قوی و محكمی دارد و خیلی زیبا نوشته شده. البتّه نثر قرن ششم است، لكن كسانی كه با زبان فارسی، با ادب فارسی، با نثر فارسی آشنایی دارند، این كتاب را بسیار می‌پسندند...
از لحاظ كار محتوایی هم، خود او در مقدّمه‌ی كتاب - البتّه من این‌ كتاب را و این مقدّمه را ده‌ها سال پیش و تقریباً در نوجوانی دیدم و این را خواندم؛ از دیشب تا حالا هم كه به من گفتند امروز در خدمت آقایان هستیم، خواستم مراجعه كنم امّا حقیقتش وقت نكردم كه مراجعه كنم و دوباره این را نگاه كنم؛ خیلی زمان فاصله شده، اینكه میگویم نقل از سالهای 35 و 36 است، یعنی تقریباً قبل از تاریخ؛ آن وقتها من این كتاب را با شوق و عشق فراوان نگاه میكردم و میخواندم؛ بعد از آن گاهی مراجعه داشته‌ام، امّا دیگر نشده آن‌جور و مثل آن وقت به این كتاب نگاه كنم؛ از آن وقت یادم است، ممكن است بعضی از كلمه‌هایش در ذهنم دقیق نباشد؛ مراجعه كنید، به نظر من توجّه به‌ این نكته خوب است - میگوید كه وقتی كتابِ آن ناصبی نوشته شد - بعض فضائح الرّوافض - همه گفتند كه كسی نیست به این‌ جواب بدهد مگر عبدالجلیل این كار را بكند، و به من مراجعه كردند و من هم نشستم و این كار را كردم.
و ری در آن وقت پرورشگاه بزرگان زیادی بوده - خب، ابوالفتوح هم مال همین زمان است و ایشان‌ معاصرند با ابوالفتوح - یعنی باید تاریخ ری را هم از این راه به دست آورد. ایشان البتّه قزوینی و رازی است، لكن به هر حال اهل ری است. و من یك نفر دیگر را هم به شما عرض كردم آن وقتی كه راجع به عبدالجلیل سفارش میكردم، و او سیّد مرتضای رازی است؛ او هم یك شخصیّت برجسته‌ی دیگری است. حالا شما برای سیّد مرتضای بغدادی دارید بزرگداشت میگیرید - عیبی هم ندارد؛ لازم است، چون آن بزرگوار از مفاخر دنیای اسلام است - لكن سیّد مرتضای رازی را هم حتماً از قلم نیندازید؛ او هم شخص بزرگی است؛ و ناشناخته، كسی او را نمی‌شناسد.

مربوط به :بیانات در دیدار برگزارکنندگان کنگره‌‌ی بزرگداشت ابوالفتوح رازی - 1384/06/21
عنوان فیش :علمای قرن پنجم و ششم شهرری
کلیدواژه(ها) : تاریخ شهر ری, تاریخ علما و فقهای سلف, سید مرتضی رازی, عبدالجلیل قزوینی رازی, ابوالفتوح رازی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
وقتی انسان نگاه می‌کند، می‌بیند در همان زمانِ ابوالفتوح، بزرگانی از قبیل شیخ منتجب‌الدین - که شاگرد ابوالفتوح رازی است - بودند؛ یا یک‌خرده بعد، فخر رازی است؛ یا در همان حدودها، شمس قیس رازیِ ادیب و عروضی است؛ یا عبدالجلیل قزوینی رازی، که به نظرم کاملاً معاصر ابوالفتوح است. همه‌ی اینها «رازی» بودند. البته «قزوینی» که گفته می‌شود، معنایش این است که اصلش قزوینی است؛ لیکن «رازی» بوده؛ کما این‌که خود ابوالفتوح هم نیشابوریِ رازی است؛ یعنی اصلش نیشابوری است، لیکن خودش یا پدرش ساکن ری بوده‌اند. بنابراین عبدالجلیل قزوینی، عبدالجلیل قزوینیِ رازی است. یا سیدمرتضی رازی داعی که آن‌روز صحبتش را با جنابعالی کردیم. اتفاقاً سیدمرتضی هم لقبش علم‌الهدی است. ایشان برادری دارد به نام سیدمجتبی. سید مرتضی متکلم و مرد بزرگی است؛ او هم در همین زمان بوده است. از لحاظ تاریخی وقتی شما روی ابوالفتوح کار می‌کنید، کأنّه دارید تاریخ قرن پنجم یا ششم را احیاء می‌کنید. بنابراین نگاه تاریخی به این قضیه، خیلی مهم است.