رهبر معظم انقلاب در دیدار شاعران سالجاری با حزن خاصی فرمودند: امسال داغدار قیصرم. آنچه در ادامه میخوانید گوشهای از یادنوشتههای همراهان قیصر در رثای اوست.
مشفق کاشانی
اگر نسیم سبک بال ره به کوی تو داشت
چو غنچه آگهی از راز توبهتوی تو داشت
بگو تو آرزوی مرگ داشتی ای دوست
در این زمانه و یا مرگ آرزوی تو داشت
تو آب روی هنر را نریختی بر خاک
شدی به خاک و هنر پاس آب روی تو داشت
مظاهر مصفا
قیصر قیصر بود و شعرش فریاد دردناک از دردهای جوانمرد سوز و آزادیکش.
قدرتستا نبود و صاحب قدرتی بود که بر وسوسه قدرتستای همواره پیروز بود. سرافراز، سربلند، پر افتخار و دردمند، گلیم مروت، قناعت و مناعت خود را از گردآب زهرآلود مردمکشان و مدیحتپسندان دور داشت شعر در او میجوشید و او میان غلیان ذوق و طبع و فطرت میخروشید.
علی معلم
حسین اسرافیلی
پس از سید، تو بودی همنشین با روح و جان، قیصر
بگو باید کجا جویم پس از اینت نشان، قیصر
مگر در خلوتت با او چه سری رفت پنهانی
که رفتی هشتم آبان، سحر پیش از اذان، قیصر
خوشا بر سید و سلمان که در مینوی جاویدان
گرفتندت خوش و خندان، چنان گل در میان قیصر
علیرضا افتخاری
خبر مرگ شاعر بزرگ، قیصر امینپور خاطرات همکاری گذشته را یکبار دیگر برای من زنده کرد. ما در سه آلبوم نیلوفرانه 1و 2 و همچنین در آلبوم شبان عاشق همکاری به یاد ماندنی و بسیار نزدیکی با هم داشتیم که این فرصت را به من داد تا شخصیت و منش او را بهتر بشناسم.
قیصر امین پور شخصیتی روحانی و آرمانی داشت و میتوانم بگویم که هیچ یک از مرامهایش با زمینیها یکی نبود.
با هر بلایی صبر هم گفتند میآید
آه ای غم بی قیصری با تو چه باید کرد؟
محمدرضا ترکی
سروی ولی ترکیده تر از چوب میشوی
با گیسوان سربی و آن چهره صبور
داری شبیه حضرت ایوب میشوی
بهاءالدین خرمشاهی
رفت، اما خیل دلها را با خود برد.
باران چشمها بدرقه راهش شد، و سینههای جوشان داغدار فراقش بود.
قیصر، ملک ادب، امین شرف شعر فارسی از میان رخت بربست.
درآسٍمان ابری دلم،خاطرات او مرور میشوند. خاطرات قیصر و سلمان فارسی و سید و آن شبهای شور و شعر و درد و داغ و گلچین زمانه ، که گلهای باغ را یکی پس ازدیگری چید و داغ فراق بر دلها نشاند.
باری، هرکدام نمونهای از صفا و زلال بودند در کلام و این بار نوبت به قیصر رسید. بردبار و خوش خلق که بریی همه معشارانش مظهر متانت و وقار بود.
قیصر خوش لحن مبدع زلال، که اشعارش صفا و معصومیت کودکی داشت. گرچه به لحاظ صنعت شعر قوی و استوار بود از عهد آدم و از آغاز عالم عاشق بود و با آسمان همراز:
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم تورا دوست دارد