1389/05/13
میزگرد «نقش علما در نهضت مشروطه»
سرکهای که شراب شد
نهضت مشروطه به عنوان یکی از حوادث استثنایی تاریخ معاصر ایران از جنبههای مختلف قابل بررسی و تحلیل است که یکی از وجوه مهم آن جنبهی اسلامی نهضت و نقش اساسی علمای شیعه در شکلگیری آن بوده است. یکی از موضوعات و مطالبات رهبر معظم انقلاب در عرصهی شناخت و تحلیل نهضت مشروطه، تبیین نقش ویژهی علما و مراجع و بازخوانی دوبارهی آن با هدف زدودن تحریفها و کجرویهای موجود در تاریخنگاری مشروطه است. در همین راستا میزگردی با محوریت موضوع مذکور با حضور دکتر محمدحسن رجبی تاریخنگار و استاد دانشگاه و همچنین آقای قاسم تبریزی رئیس بخش تخصصی مطالعات انقلاب اسلامی کتابخانهی مجلس شورای اسلامی ترتیب دادیم. بخشهای مهمی از این میزگرد را در ادامه میخوانیم.
دکتر رجبی: وجه سلبی اقدام علما در جریان مشروطه نفی ظلم، ستم، تجاوز و تعدی بود؛ اما وجه ایجابی آن به تاسیس نظام پارلمانی و تدوین قانون اساسی و نظام مشروطه انجامید. وجه ایجابی چندان نسبتی با وجه سلبی نداشت و لذا گرچه برای همهی علما در آغاز جنبش، وجه سلبی که همان عدالتخواهی بود کاملاً محرز بود اما آنچه که برای این خواست عمومی یعنی انتخابات، پارلمان و قانون محقق شد، اولاً برای علما و عموم مردم ناشناخته بود؛ ثانیاً، آن لباسی نبود که به تن آن خواست عمومی که عدالتخانه بود دوخته شده باشد. به یک معنا وجه ایجابی تناسبی با وجه سلبی نداشت.
آقای قاسم تبریزی: مشروطه نهضتی بود که توسط روحانیت و مراجع شروع شده بود. قید اسلامیت آن هم به دلیل شخصیت رهبران انقلاب و هم به دلیل حرکت اسلامی که ما اندکی قبل از آن در نهضت تنباکو داشتیم، کاملاً روشن بود... انقلاب مشروطه مراحل اولیهاش که مبارزه با ظلم و ستم است و همه نیز بر آن متفق هستند، روند روشنی دارد. اما همانطور که اشاره شد، در دوران ایجابی و اثبات انقلاب، جامعه دچار شقاق میشود. ما در این جا باید به سوابق جریان فراماسونری و عناصر وابسته به استعمار بپردازیم.
دکتر رجبی: اصولاً به دلیل اینکه علما از دورهی صفویه جایگاه بسیار مستحکمی در نظام سیاسی کشور پیدا کردند و از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار شدند ـ به حدی که حتی با تفویض ولایت به پادشاهان به سلطنت آنها مشروعیت میبخشیدند ـ علاوه بر اینکه در بین توده مردم جایگاه والایی داشتند به موقعیتی نیز دست یافته بودند که سلاطین صفوی، خود را ناگزیر به کسب نظر آنها میدانستند. در دورهی معاصر موقعیت علماء بسیار حساستر است، چرا که ما با عامل جدیدی به نام "حضور قدرتهای خارجی" در سرنوشت سیاسی کشور مواجه هستیم که در گذشتهی ما وجود نداشت؛ از این نظر نقش علما و مراجع بسیار پررنگتر است.
همین آقای تقیزاده و گروهی از یاران و همفکرانش وقتی جریان به آنجا کشیده شد که متأسفانه اکثریت مجلس هم به حمایت از این جناح تندرو برخاست و مجلس به سمت تعارض با دربار رفت و مجلس به توپ بسته شد، میبینیم در این روز، در مجلس حضور پیدا نکردند و با لباس مبدل به سفارت انگلستان پناهنده شدند و تحت تدابیر امنیتی سفارت انگلستان از ایران خارج شدند.
آقای تبریزی: رهبر معظم انقلاب جملهی بسیار مهمی دارند به این مضمون که روشنفکری از ابتدا در ایران بیمار به دنیا آمده است. این بدین معناست که روشنفکری از درون جامعهی ما برنخاسته و تقلید کامل از غرب بوده است. مرحوم آلاحمد در آثاری همچون «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» به همین مسأله اشاره میکند. اگر روشنفکری ما با خطا و گاهی کجراهه یا حتی بیراهه جلو میرفت، چنانچه از درون جامعه و فرهنگ ما برخاسته بود قابل اصلاح بود و این همه دچار مصائب و مشکلات نمیشدیم. اما چون برای خودش حوزهی مأموریتی داشت و کاملاً وابسته به انگلستان بود، این مسأله واقع نشد.
دکتر رجبی: مردم بعد از مدتی چون که دیدند با ریخته شدن این همه خون و فداکاریها هیچ دستاوردی جز درگیری و اختلاف و ناامنی بوجود نیامده به تدریج کنار کشیدند و مأیوسانه نظارهگر بازیگران سیاسی شدند.
آقای تبریزی: مردم زمانیکه مشاهده کنند آرمانهای ملی و مذهبی که به دنبال آن بودند و برای آن فداکاریها کردند، نه تنها تحقق نیافت بلکه حالت عکس پیدا کرد و موجب حاکمیت دوباره استبداد و دخالت مجدد روشنفکران وابسته به قدرتهای خارجی شد قطعاً دست از حمایت و پشتیبانی خود بر میدارند و وضعیت بوجود آمده را به حال خود رها میکنند.
دکتر رجبی: ملاحظه کنید وقتی که مجلس را به توپ میبندند، به یکباره همه چیز فروکش میکند. حالا در تهران اینطور شد، در شهرستانها چرا حرکتی به نفع مشروطه انجام نشد؟ نشان میداد که به تدریج مشروطیت جایگاه خودش را از دست داده و اگر در تبریز حرکتی شد برای احیای مشروطه نبود. من بر این اعتقاد نیستم چون متأسفانه دولتیها به نام مخالفت با مشروطه به جان و مال و ناموس مردم تبریز تجاور کردند، مردم غیور تبریز به رهبری ستارخان برای مبارزه با آن فزونخواهیها بود که قیام کردند نه برای احیای مشروطه. ستارخان برای قطع کردن دست متجاوزان دولتی و مداخلات آنها قیام کرد و با حمایت موکد مراجع مشروطه خواه نجف و پایداری مردم غیور و متدین تبریز موفق به شکست نیروهای دولتی تبریز گردید.
مشروح این میزگرد را اینجا بخوانید.
دکتر رجبی: وجه سلبی اقدام علما در جریان مشروطه نفی ظلم، ستم، تجاوز و تعدی بود؛ اما وجه ایجابی آن به تاسیس نظام پارلمانی و تدوین قانون اساسی و نظام مشروطه انجامید. وجه ایجابی چندان نسبتی با وجه سلبی نداشت و لذا گرچه برای همهی علما در آغاز جنبش، وجه سلبی که همان عدالتخواهی بود کاملاً محرز بود اما آنچه که برای این خواست عمومی یعنی انتخابات، پارلمان و قانون محقق شد، اولاً برای علما و عموم مردم ناشناخته بود؛ ثانیاً، آن لباسی نبود که به تن آن خواست عمومی که عدالتخانه بود دوخته شده باشد. به یک معنا وجه ایجابی تناسبی با وجه سلبی نداشت.
آقای قاسم تبریزی: مشروطه نهضتی بود که توسط روحانیت و مراجع شروع شده بود. قید اسلامیت آن هم به دلیل شخصیت رهبران انقلاب و هم به دلیل حرکت اسلامی که ما اندکی قبل از آن در نهضت تنباکو داشتیم، کاملاً روشن بود... انقلاب مشروطه مراحل اولیهاش که مبارزه با ظلم و ستم است و همه نیز بر آن متفق هستند، روند روشنی دارد. اما همانطور که اشاره شد، در دوران ایجابی و اثبات انقلاب، جامعه دچار شقاق میشود. ما در این جا باید به سوابق جریان فراماسونری و عناصر وابسته به استعمار بپردازیم.
دکتر رجبی: اصولاً به دلیل اینکه علما از دورهی صفویه جایگاه بسیار مستحکمی در نظام سیاسی کشور پیدا کردند و از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار شدند ـ به حدی که حتی با تفویض ولایت به پادشاهان به سلطنت آنها مشروعیت میبخشیدند ـ علاوه بر اینکه در بین توده مردم جایگاه والایی داشتند به موقعیتی نیز دست یافته بودند که سلاطین صفوی، خود را ناگزیر به کسب نظر آنها میدانستند. در دورهی معاصر موقعیت علماء بسیار حساستر است، چرا که ما با عامل جدیدی به نام "حضور قدرتهای خارجی" در سرنوشت سیاسی کشور مواجه هستیم که در گذشتهی ما وجود نداشت؛ از این نظر نقش علما و مراجع بسیار پررنگتر است.
همین آقای تقیزاده و گروهی از یاران و همفکرانش وقتی جریان به آنجا کشیده شد که متأسفانه اکثریت مجلس هم به حمایت از این جناح تندرو برخاست و مجلس به سمت تعارض با دربار رفت و مجلس به توپ بسته شد، میبینیم در این روز، در مجلس حضور پیدا نکردند و با لباس مبدل به سفارت انگلستان پناهنده شدند و تحت تدابیر امنیتی سفارت انگلستان از ایران خارج شدند.
آقای تبریزی: رهبر معظم انقلاب جملهی بسیار مهمی دارند به این مضمون که روشنفکری از ابتدا در ایران بیمار به دنیا آمده است. این بدین معناست که روشنفکری از درون جامعهی ما برنخاسته و تقلید کامل از غرب بوده است. مرحوم آلاحمد در آثاری همچون «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» به همین مسأله اشاره میکند. اگر روشنفکری ما با خطا و گاهی کجراهه یا حتی بیراهه جلو میرفت، چنانچه از درون جامعه و فرهنگ ما برخاسته بود قابل اصلاح بود و این همه دچار مصائب و مشکلات نمیشدیم. اما چون برای خودش حوزهی مأموریتی داشت و کاملاً وابسته به انگلستان بود، این مسأله واقع نشد.
دکتر رجبی: مردم بعد از مدتی چون که دیدند با ریخته شدن این همه خون و فداکاریها هیچ دستاوردی جز درگیری و اختلاف و ناامنی بوجود نیامده به تدریج کنار کشیدند و مأیوسانه نظارهگر بازیگران سیاسی شدند.
آقای تبریزی: مردم زمانیکه مشاهده کنند آرمانهای ملی و مذهبی که به دنبال آن بودند و برای آن فداکاریها کردند، نه تنها تحقق نیافت بلکه حالت عکس پیدا کرد و موجب حاکمیت دوباره استبداد و دخالت مجدد روشنفکران وابسته به قدرتهای خارجی شد قطعاً دست از حمایت و پشتیبانی خود بر میدارند و وضعیت بوجود آمده را به حال خود رها میکنند.
دکتر رجبی: ملاحظه کنید وقتی که مجلس را به توپ میبندند، به یکباره همه چیز فروکش میکند. حالا در تهران اینطور شد، در شهرستانها چرا حرکتی به نفع مشروطه انجام نشد؟ نشان میداد که به تدریج مشروطیت جایگاه خودش را از دست داده و اگر در تبریز حرکتی شد برای احیای مشروطه نبود. من بر این اعتقاد نیستم چون متأسفانه دولتیها به نام مخالفت با مشروطه به جان و مال و ناموس مردم تبریز تجاور کردند، مردم غیور تبریز به رهبری ستارخان برای مبارزه با آن فزونخواهیها بود که قیام کردند نه برای احیای مشروطه. ستارخان برای قطع کردن دست متجاوزان دولتی و مداخلات آنها قیام کرد و با حمایت موکد مراجع مشروطه خواه نجف و پایداری مردم غیور و متدین تبریز موفق به شکست نیروهای دولتی تبریز گردید.
مشروح این میزگرد را اینجا بخوانید.