1389/04/13
آن چهارده توصیهی ناگفته
گزارشی از دیدار دستاندرکاران و هنرمندان رسانهی ملی با حضرت آیتالله خامنهای
امیر اهوارکی
شانزدهم آبان 1388 بود که رهبر انقلاب مدت ریاست جناب ضرغامی را برای یک دورهی پنج ساله دیگر تمدید فرمودند. با خود میگفتم هنوز که یک سال از تمدید حکم ریاست جناب ضرغامی نگذشته، پس ممکن است چه رفته باشد که ایشان اهالی صداوسیما را برای این دیدار به حضور طلبیده است. لیکن بعد از اتمام جلسه دانستم که این مجلس به درخواست جناب ضرغامی بوده و او خواسته است تا اهالی و دستاندرکاران فیلمها و مجموعههای نمایشی سازمان را به حضور رهبر ببرد تا ضمن درد دل کردن و ابراز مشکلاتشان همچنین برای کار طاقت فرسای خود از رهبر انقلاب قوت و توان مضاعف بگیرند. برای این 350 نفر مهمان این یک دیدار بیسابقه بود، چنانکه رهبر انقلاب هم در ابتدای سخن خود فرمودند که تاکنون در نظیر این جلسه شرکت نکرده است. دیداری خوب و شیرین؛ شیرین مثل لیمو شیرین اعلای ایرانی که البته آخرش تلخ بود. تلخ، چون یکصد دقیقه از وقت مجلس به اهالی تلویزیون رسید و سی دقیقه به رهبر. لذا حاضران در حسرت این سخنان ماندند. خصوصاً آن چهارده توصیهای که ایشان در انتهای سخن فرمودند که یادداشت کرده بودند تا بیان کنند. اما وقت ضیق بود و مؤذن بر مناره اذان میگفت و ما را به ملاقات خداوند فرا میخواند.
صبح امروز شنبه دوازده تیر ماه 1389 در طبقهی دوم حسینیهی امام خمینی(ره) که تعداد کمی از دیدارها در آنجا صورت میگیرد، هر یک از مدیران تلویزیون به اتفاق دست اندرکاران فیلمها و مجموعههای نمایشی سیما برای خود یک صندلی یافته و نشسته بودند، در چهارده ردیفِ 25 نفره. ساعت 10:40 دقیقهی صبح رهبر داخل شد و جمعی از هنرمندان نیز از همان مدخل پس از او وارد شدند. افرادی چون فرجالله سلحشور، محمدرضا ورزی، محمدحسین لطیفی، مسعود جعفری جوزانی، ابوالقاسم طالبی، سید ضیاءالدین درّی، سید داوود میرباقری، سید رحمان نظام اسلامی، و در نهایت رییس رسانه ملی. گویا که برخی از ایشان به درخواست خود و بعضی به درخواست جناب ضرغامی در اندرونی داشتند به حضور رهبر معرفی میشدند. جناب ضرغامی این کار را بعد از جلسه نیز معمول داشت و تعدادی دیگر از هنرمندان را به ایشان معرفی کرد.
با ورود رهبر حاضران صلوات فرستادند و آقای ابوالقاسمی قاری بینالمللی قرآن، آیات مبارکه 38 تا 44 از سورهی احزاب را انتخاب کرده بود که خیلی با موضوع مجلس هماهنگی داشت؛ «... الذینَ یُبَلِّغوُنَ رِسالاتِ اللهِ و یَخشَونَهُ و لا یَخشَون أحَداً إلاّ الله و کَفَی بِالله حَسیباً... آن کسانی که پیامهای خداوند را ابلاغ میکنند و از او میترسند و کسی را جز الله پروا ندارند، و خداوند (در مقام) حسابگر کافی است....». خب! اگر همهی هنرمندان مبلّغ دین باشند و به این آیه عمل کنند که دیگر بحث و جدلی نمیماند. آن هنرمند حکیم که نامش سید مرتضی آوینی بود میگفت که هنرمندان بسان انبیاء واسطهی فیض هستند و بایست از آسمانیان بگیرند و به زمینیان بنوشانند. جناب نظام اسلامی، ناظم جلسه نیز قبل از سخنان رهبر از این شهید عظیم القدر یاد کرد. شاید اغلب ما از میزان علاقهی رهبر انقلاب به سید شهید خبر داشته باشیم، تنها هنرمندی که حضرتش در تشییع پیکر حاضر شد و ده روز بعدتر در ابتدای قرآنی که به خانوادهاش تقدیم کرد با خط خوش خود آن شهید را به لقب «سید شهیدان اهل قلم» مفتخر فرمود.
«آقا» اشاره کردند که آمادهی شنیدن هستند. جناب ضرغامی ریاست محترم سازمان صداوسیما که اولین حکم ریاستی خود را در سوم خرداد سال 1383 از رهبر انقلاب گرفته است، حاضران را معرفی کرد که اینان جمعی هستند از هنرمندان و دستاندرکاران مجموعههای نمایشی رسانه ملی، نویسندگان و بازیگران، کارگردانان و تهیهکنندگان، اعضای شوراهای تخصصی فیلمنامه، شوراهای راهبردی شبکهها، به همراه مدیران گروهها و مدیران ارشد سازمان در تهران و مراکز استانها.
ضرغامی، در ادامه گزارشی از آمار و ارقام تولیدات رسانه ملی ارائه کرد. از جمله اقدامات تازهی جناب ایشان یکی این بوده که شبکه جدیدی برای پخش فیلم و سریال به زبان عربی احداث کرده که تولیدات آن نیز اغلب در کشورهای عربی ساخته میشود. دیگر اینکه در دانشکدهی صداوسیما برای مقطع کارشناسی ارشد رشتهی فیلمنامهنویسی و تولید انیمیشن در تهران و قم دایر گشته است. جناب ضرغامی گویا این آمار را برای سایر حاضران و مردم ایران اعلام میکرد، چون در اواخر صحبت گفت که مشروح این گزارش را به تازگی به رهبر تقدیم کرده است. و در انتهای سخن خود نیز اشارهای کرد به دشمنی برخی متحجران با صداوسیما و اظهار امیدواری کردند تا با اقدامات و حمایتهای اساتید حوزه و دانشگاه و خصوصاً رهبر معظم انقلاب آن عده از متحجران فرصت هجمه نیابند.
در ادامه، جناب نظام اسلامی به عنوان مجری مراسم، مقدمات گوشنواز و خوبی بیان کرد. او خبر داد که دوازده نفر از هنرمندان برای سخن گفتن پشت تریبون ثبت نام کردهاند. اما عملاً در مجلس فقط نُه نفر توانستند صحبت کنند: مسعود جعفری جوزانی، سیروس مقدم، محمدرضا ورزی، پروانه معصومی، شهاب حسینی، محمد حسین لطیفی، مهدی سجّادهچی، ضیاءالدین درّی، و ابوالقاسم طالبی.
جناب جوزانی ابتدا از گروه دو هزار نفرهی خود در سریال در چشم باد ذکری کرد، سریالی که دو هفته پیش پخش آن به پایان رسیده است. پیش از او، جناب ضرغامی نیز در سخنان خود از این سریال بسیار تمجید کرده آن را قابل ثبت در تاریخ هنر ایران دانسته بود. جناب جوزانی سپس متن پر از دردی را قرائت کرد که حاوی اعتراضاتی به مسئولان سینمایی کشور بود و گلهگزاری از اینکه سفارشات رهبر انقلاب در 23 خرداد 1385 با اهالی سینما که فرموده بودند «بایست در جهت اعتلای سینمای ایران تلاش کنید» مغفول مانده و برخی مسئولان ترجیح میدهند تا از فیلمهای محافظه کار و بیخاصیت حمایت کنند تا مبادا از سوی گروههایی متهم شوند.
سپس جناب سیروس مقدم، کارگردان پرکار فیلمهای تلویزیونی و مجموعههای نمایشی بسیاری همچون اغماء، ریحانه و پیامک از دیار باقی در جایگاه قرار گرفت و ابراز خرسندی کرد که توانسته برای نوبت اول به حضور رهبر انقلاب برسد. او از خبر صبح امروز تنها روزنامهی سینمایی کشور گفت، که دولت انگلیس بودجه بی.بی.سی. فارسی را افزایش داده در حالیکه از بودجهی دولت خود کاسته است. صداوسیما در مقابله با حجم وسیع شبکههای روزافزون خارجی مظلومانه ایستاده و دفاع میکند. ایشان سپس به مشکلات عملی ساخت فیلم اشاره کرد که باعث حذف برخی سکانسها از فیلمنامه میشود و در نتیجه فیلمها بیخاصیت شده و جذابیت خود را از دست میدهند. او همچنین شکوه داشت که قوه قضائیه و نیروی انتظامی در ساخت فیلم سلایق خود را بر ما حاکم میکنند.
نوبت به محمدرضا ورزی رسید؛ کارگردان 37 سالهی فیلم ستارهی خضرا و سریالهای تاریخی که به تبع مدرک کارشناسی تاریخ خود بسیار به این حوزه علاقمند است. کارگردانی که سریالهای عمارت فرنگی، سالهای مشروطه، کودتای سیاه، قائم مقام فراهانی را در آستین دارد. از او همچنین فیلم ابراهیم خلیل الله(ع) نیز ثبت شده است. او سه موضوع را بیان کرد. اول اینکه چرا مورّخان طراز اول کشورمان به ما مشورت نمیدهند اما بعد که فیلم پخش میشود به ما اعتراض میکنند که کار شما غلط بوده و ایراد دارد. ایشان همچنین اعتراض داشت که چرا بایست بین تاریخنویسان ایرانی اختلاف وجود داشته باشد و کار ما سخت شود! سخن دوم اینکه ما نیاز به یک شهرک سینمایی جدید داریم تا مثلاً فضای میدان ژالهی سال 1357 را در آن بسازیم. و سوم اینکه ایشان به عدم پخش سریالهای خوبی مانند امام علی(ع)، مختارنامه، خاک سرخ و یوسف پیامبر(ع) در سطح اروپا و امریکا اعتراض داشت و گفت که اگر اینها پخش شود به مراتب بالاتر از سریالهای جهانی شدهی مصری مانند صلاحالدین ایوبی و ملک فاروق میایستند.
خانم پروانه معصومی بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون که در فیلمها و سریالهای زیادی از جمله یوسف پیامبر(ع) و نشانی، بازی کرده است به طور کلی به حضور کیفی زن در سینما و تلویزیون نقد داشت و گفت که البته در پنج شش سال اخیر این وضعیت بهتر شده و رو به بهبود است. او با اشاره به اینکه در پانزده سال اخیر در یک روستا در گیلان زندگی میکند، متذکر شد که تلویزیون بایست خود را بیشتر برای طبقات روستایی متعهد بداند. قشری که پس از کار روزانه به منزل میآیند و خود را در تلویزیون غرق میکنند و به شدت از آن تأثیر میپذیرند، مردمی که فقط با فیلمها و سریالهای وطنی ارتباط برقرار میکنند و تنها تفریحشان همین تلویزیون است. وگرنه تهرانیها که به اندازهی کافی مشغولیت و سرگرمی دارند. آیا ما برای تهران برنامه میسازیم یا کل ایران؟ تهران سرِ ایران است ولی دارد به کلّ ایران تبدیل میشود. آیا نمیشود موضوع قصهها و فیلمهای شما همین طبقات روستایی باشند؟ اینها که زندگیشان این همه معنا دارد. اما برخی نویسندگان و محققان هم که میآیند فقط یک شب در روستا میمانند و فردا برمیگردند و میگویند فهمیدیم چه قصهای بایست بنویسیم. این روستاییان نجیب قصههای زیادی دارند که جذاب و شنیدنی است. او سپس به برخی از همسایگان خود اشاره کرد و گفت اگر آنها امشب مرا در تلویزیون بببینند فردا طور دیگری به من نگاه میکنند، چونکه به حضور شما رسیدهام و ساعتی در زیر آن سقفی بودهام که شما بودهاید.
پنجمین نفر از میان هنرمندان جناب شهاب حسینی بود، بازیگری که جزو فوق ستارههای سینمای ایران محسوب میشود و علاقمندان زیادی دارد. برخی از سریالهای او در تلویزیون عبارتند از مدار صفر درجه و پلیس جوان. او این یک سال اخیر را صرف بازی در سریال شوق پرواز و ایفای نقش شهید بابایی کرده است. امروز او این خبر مسرت بخش را اعلان کرد که این سریال در حال اتمام است. حسینی میگفت که از همسر شهید بابایی شنیدهام که موضوع ساخت فیلم در خصوص این شهید از سال 1373 مد نظر شما (رهبر معظم انقلاب) بوده است، و تازه اکنون بعد از این همه سال بنده دارم خبر میدهم که فیلمبرداری این مجموعه رو به اتمام است. او این نقش را یک امانت الهی میدانست که به او محوّل شده است و افزود که برای ایفای آن از خداوند متعال مدد خواستم. او میگفت سخن آقای ضرغامی درست است و ما «سربازان فرهنگی» کشورمان هستیم، بسان نسل قبل که «سربازان رزمنده» کشورمان بودند و کیان مملکت را حفظ کردند. جناب حسینی پیدا بود که حظّ وافری از فرو شدن در جلد شهید بابایی برده است و توصیه میکرد که بودجههای بیشتری برای ساخت فیلم از زندگی بزرگان کشورمان صرف شود تا جوانان ما به بیهویتی مبتلا نشوند؛ بزرگان کشورمان در عرصههای تاریخی، ادبی، فرهنگی، سیاسی و همچنین ورزشی؛ این کشوری که تاریخ چند هزار ساله دارد و متمدنتر از دیگر ممالک است. [از اینجا بشنوید]
جناب محمد حسین لطیفی کارگردان مجموعهی موفق صاحبدلان (1385) و نردبانی به آسمان و نیز فیلم سینمایی روز سوم اعتراض داشت که چرا ما داریم از «دفاع» صحبت میکنیم؟ در حالیکه ما قدرت حمله داریم. دوستان ما در اینجا از دهها شبکهی تبلیغ مسیحیت به زبان فارسی، صحبتی نکردند. آن اجانب سکهی مسین خود را برق انداختهاند و طمع کردهاند تا سکه طلای ما را از دستمان درآورند. جناب لطیفی از بازخوردهای خوبی که از سریال صاحبدلان گرفته بود خبر میداد، از مادری که مثل این فیلم قرآن برسر گرفته و شفا یافته بود، جوانی که در مرحلهی شک بوده و میخواسته مسیحی شود ولی بعد از تماشای این فیلم در ایمان و مسلمانی خود راسخ گشته بود. او حضرت رسول الله(ص) و حضرت عیسی(ع) را از الگوهای خود در زندگی دانست، پیامبران اولوالعزمی که در راه تبلیغ دین بسیار کوشیدهاند. ایشان در انتها درخواست کرد که اگر قرار است نمایشگاه بینالمللی از تهران منتقل شود، مکان آن را به تلویزیون بدهند تا آن سولهها به استودیو تبدیل شود.
هشتمین نفر مهدی سجّادهچی بود، فیلمنامهنویس سریالهای خاک سرخ و شهریار و فیلم سینمایی روز سوم، که طبق معمول با طنز و مطایبه سخن میکرد. او میگفت نمیدانم از تشَر قضا است یا ریشخند قدر که در مملکتی که رهبرش با ادبیات کلاسیک و مدرن مأنوس است ــ و این را همه میدانند ــ رهبری که استاد خطابه و سخنوری و شعر و ادبیات است، آیا در چنین مملکتی باید نویسندگان این همه مورد بیاعتنایی باشند؟ او میگفت در اوائل انقلاب برای مبارزه با ستارهسالاری سینمای قبل از انقلاب، آمدند و کارگردانسالاری کردند که بخشی از مشکلات ما با همین ایشان است. او به سوی حاضران و کارگردانان حاضر در جمع رو کرده به ظریفی گفت که ما به کارگردانان ارادت داریم و مشکل شخصی با آنها نداریم بلکه مشکل صنفی. بنده این شکوهی جناب سجادهچی را پیشتر نیز شنیده بودم. او به مناسبت نمایش فیلم روز سوم که فیلمنامه او را جناب لطیفی در مقام کارگردان تغییر داده بود، میگفت: چرا من که یک فیلمنامهنویس با سابقه در سینما و تلویزیون هستم تاکنون عین فیلمنامهی خودم را بر پرده ندیدهام! چرا همیشه کارگردانان به خود حق میدهند که فیلمنامهی مرا بازنویسی کرده ضایع کنند؟ او امروز به فقدان قانون مالکیت معنوی اشاره کرد و مثل جناب لطیفی میپرسید که چه وقت این قانون به صحن علنی مجلس میرسد؟ جناب سجادهچی نوبتی دیگر گفت که کشور ما با نگاهی سرشار از ادبیات مذهبی و سیاسی رهبری میشود، اما آیا باورتان میشود که نویسندگانی هستند که دیگر نمیتوانند در سینما کار کنند چون خرج سینما بالا رفته است؟ سینما شرایطی خطرناکی دارد و دارد به جایی میرسد که بگوییم که آیا ما واقعاً تا این حد به سینما احتیاج داریم؟ سینما دارد به جایی میرود که او «دختر ترسا» شود و کسانی که در سینما کار میکنند بسان «پیر صنعان» بر او سجده برند.
جناب ضیاءالدین درّی کارگردان کیف انگلیسی، لژیون، کلاه پهلوی (این آخری هنوز پخش نشده است)، سخنران ماقبل آخر هنرمندان بود. او سخن خود را با قرائت سورهی والعصر شروع کرد و از رهبر انقلاب برای اجازه دادن به ترتیب چنین مجلسی تشکر کرد. ایشان بر سخنان جناب ضرغامی تأکید کرد. او گفت که بسیاری از مخاطبان کثیر تلویزیون بین پنج تا پانزده سال اخیر با تلویزیون آشنا شدهاند. راضی نگاه داشتن این مخاطبان جدید سختتر است از کسب رضایت مخاطبان قدیمی تلویزیون و فرزندان آنها. او همچنین از سخنان خانم معصومی تمجید کرد و گفت که به آن سخنان سخت معتقد است. ایشان در ادامه به مشکل ممیزی در تلویزیون اشاره کردند که محافظه کارانه و فوری و صریح است و نه ممیزی غیر صریح و کمرنگ. او گفت حتی ممکن است سریال کیف انگلیسی من برای پخش مجدد با مشکل روبهرو شود. او در انتها گفت که ما در پرداختن به تاریخ ساقط شدهی پهلوی مشکل داریم و مصادیق خیلی از حدود شرعی در اجرا برای ما روشن نیست. ما ده سال از عمرمان را صرف سریال کلاه پهلوی کردیم. در مواردی از این سریال به دلیل مسائل شرعی، زن و مرد جداجدا بازی کردند تا بعد این دو تصویر را با هم ترکیب کنیم.
آخرین سخنران از جمع هنرمندان جناب ابوالقاسم طالبی بود که به مدت پانزده سال مدیر مسئول و سردبیر هفته نامهی سینماویدئو بوده و از وادی مطبوعات به سینما راه برده است، کارگردان مجموعهی به کجا چنین شتابان (که اخیرآ پخش آن به اتمام رسیده) و فیلمهای سینمایی نغمه، آقای رئیس جمهور، بازگشت پرستوها، دستهای خالی، و عروس افغان. او نیز با طنز سخنان خود را آغاز کرد و گفت هر وقت در چنین جمعی حاضر میشدم و دوستانم در حضور شما رهبر عزیز زیاد حرف میزدند با اشاره از آنها میخواستم تا کم حرف بزنند تا ما از سخنان شما استفاده کنیم. اما وقتی اکنون خودم در این مقام ایستادهام میبینم که نیاز دارم تا یک ساعت وقت برای صحبت داشته باشم. او خود را اهل قلم خواند و گفت که در دو حوزهی مطبوعات و سینما قلم زده و نویسندهی تمام فیلمهایی بوده است که تاکنون ساخته. او میگفت که حرفهای من تقریباً خصوصی است و اگر منتشر نشود بهتر است. شهدا که رفتند و این دنیای فانی را برای ما گذاشتند. ما میخواهیم مثل آنها از انقلاب اسلامی دفاع کنیم، اما نمیشود. مدام کشور دچار فتنه میشود و خداوند متعال هم مرتباً آزمایش و غربال دارد. من چطور باید از چالشهای انقلاب اسلامی حرف بزنم و فیلم بسازم؟ برای من خیلی راحت است که فارغ از این مسائل بروم چیزهایی شبیه فیلمهای هندی بنویسم و بسازم، که هم مخاطب را راضی میکند و هم اربابان تلویزیون را. ما در پرداختن به برخی عرصهها مشکل داریم. ما نمیتوانیم در کنار نشان دادن قضات خوب، یک «قاضینما» در فیلم نشان دهیم. آیا اصلاً این اصطلاح صحیح است؟ چون قاضی در جای حاکم شرع نشسته است. اگر بسازیم فردا از طرف قوهی قضائیه یک سرباز میفرستند و ما را جلب میکنند و میبرند. اگر هم ناچاراً چنین فیلمی بسازیم مجبور میشویم در ابتدا و انتهای تیتراژ آن قسمت از سریال، با نوشته توضیح دهیم که ما از زحمات خوب قضات محترم تشکر میکنیم و این یک نمونهی نادر از رفتار یک قاضی ناشایست است. اما باز هم شب قبل از پخش، مدیر شبکه به ما میگوید اگر آن ده دقیقه را از فیلم حذف کنیم، اتفاقی نمیافتد که. او میگوید من فقط ماهیانه یک میلیون و اندی حقوق میگیرم و نمیخواهم فردا مرا جلب کنند و ببرند. این مسئله در خصوص قوای دیگر هم هست. اینها کسانی هستند که از انقلاب اسلامی سوء استفاده میکنند. ما مثل همیشه از شما استمداد میکنیم، لااقل برای کسانی که برادریشان ثابت شده اجازه دهید که در این خصوص فیلم بسازند. گرچه همهی ما شیشه خرده هم داریم و بدمان نمیآید که گاهی با گوشه و کنایه زدن بتوانیم از برخی کشورهای خارجی گرین کارت بگیریم. جناب طالبی در انتها مثل جناب ضرغامی و جناب سیروس مقدم از محضر رهبر خواستند تا با فتاوای خود مشکلات هنرمندان و برخی از موانع شرعی را برطرف کنند.
سپس مجری جلسه جناب نظام اسلامی جای شهید آوینی را خالی کرد و حضار برای آن شهید والا مقام صلوات فرستادند.
ساعت 12:35 دقیقه بود که نوبت به رهبر معظم رسید و ایشان در مجموع 36 دقیقه صحبت کردند، تا لحظهی اذان ظهر. در ابتدا ایشان به حضار خوش آمد گفت و فرمود که به نظرم میرسد که تاکنون با چنین جمع خوش ترکیبی روبهرو نشدهام، چهرههای محبوبی را که اسم آنها یا خود آنها را فقط روی صفحهی تلویزیون دیدیم. رهبر فرمودند که صداوسیما و مخصوصاً هنرهای نمایشی برای ما در این زمان بیش از هر چیز ضرورت دارد. چون ما یک ملت زنده و فعال هستیم و اظهار وجود میکنیم. لذا دشمنانِ قدری هم داریم و بایست دین و افکار خودمان را نشر دهیم. شما که یکی از بخشهای مهم صداوسیما در اختیارتان است و مسئولیت و نقش بسیار مهمی در آیندهی کشور دارید. امام که فرمودند تلویزیون دانشگاه است تعارف نکردند. باید از این قله و این سرچشمه درسهای مهم زندگی به سوی مردم سرازیر شود. شما چه میخواهید بکنید؟ من این سخنان شما را پیشبینی میکردم و از آن غافل نبودم. به شما حق میدهم که از نبود امنیت روحی و حتی آسیبرسانی از سوی دستگاه قضا و پلیس شکوه کنید. شما هنرمندید و هنرمند ظریف است. امثال ما که پوست کلفت هستیم و اگر قرار بود با شبیه این نگرانیها از میدان به در رویم حالا اوضاع جور دیگری بود. من چطور به شما بگویم که از میدان به در نروید و به حرفهای معارض توجه نکنید. ایشان سپس گفتند که برخی از این دغدغههای شما مطابق واقع نیست و از روح لطیف هنرمند ناشی میشود. اما از سوی دیگر واقعاً برخی از این ایرادات بر کار شما وارد است. رهبر معظم سپس با اشاره به بخشی از سخنان جناب درّی که از یک الگوی جدید برای ممیّزی سخن گفته بودند، از وی خواستند تا این الگو را ارائه کنند. سپس فرمودند که ما بیشتر نگران حدود اخلاقی و شرعی هستیم تا مسائل سیاسی.
رهبر انقلاب فرمودند اشکالی ندارد که در فیلمها انتقاد صحیح هم باشد که در کنار نشان دادن ضعفها، قهرمان فیلم بتواند بر آن مشکلات غلبه کند و پیروز شود. اینچنین فیلمی مردم را ناامید نمیکند. اما برخی فقط دوست دارند نق بزنند و خرده بگیرند. نشان دادن شرور در فیلم اشکالی ندارد به شرطی که حرکت خیر را نیز نشان دهید که قویتر از آن است و بر آن غالب میشود. اگر اینچنین باشد من به عنوان یک روحانی مسئول اجازهی این کار را میدهم، وگرنه نه. اگر فقر را نشان دادید و نگفتید که در این مملکت انگیزه برای رفع آن وجود دارد این یأسآور میشود و بر خلاف واقعیت هم هست.
ایشان در ادامه به دشمنی بیسبب قدرتهای بزرگ علیه کشورمان اشاره کردند و این موقعیت کنونی را بسیار حساس دانستند، و اینکه نقش هنرمندان در این عرصه بسیار مهم است. رهبر انقلاب افزودند که اگر شما هنرمندان این ایستادگی و این دشمنشناسی را شناختید و به آن عمل کردید آنگاه خود شما قهرمان یک داستان حقیقی در نزد خداوند متعال هستید. آنگاه است که خواهیم دید که فیلم و اثر شما گرمتر و جذابتر خواهد شد.
ایشان فرمودند که قدر کارهای نمایشی و زحمات هنرمندان را میدانند و با نام بردن از مراحل مختلف فیلمسازی، زحمات و بیخوابیهایی را که دوستان متحمل میشوند ستودند و گفتند که گلایههای شما به حق است.
به لحظهی اذان ظهر که نزدیک شدیم رهبر انقلاب خبر دادند که مطالبی به قدر یک جزوه یادداشت کرده بودند تا برای این جلسه بیان کنند اما وقت به پایان رسیده است. ایشان افزودند که ما چون فقط دستمان به آقای ضرغامی میرسد، این مطالب را به ایشان انتقال میدهیم. شما خیلی زحمت کشیدهاید ولی فاصله میان آنچه انجام گرفته و آنچه بایست انجام بگیرد زیاد است. من در حضور خیلی از مسئولان این پرتوقعی را ابراز میکنم.
رهبر در انتها فرمودند که حرفهای ما ماند و بایست یک زمان دیگری را اختصاص دهیم. ایشان خبر دادند که چهارده توصیه برای دست اندرکاران یادداشت کرده بودند. در این لحظه برخی از حضار از ایشان خواستند تا برخی از آن موارد را متذکر شوند و ایشان یک مورد را برشمرد که لزومی ندارد که زبان فیلمهای تاریخی ما زبان کتابت قدیم باشد. چون آنها که به این زبان صحبت نمیکردهاند. این زبان مخاطب عام را از فیلم دور میکند و مخاطب خاص هم میفهمد که تقلید این نویسنده از سعدی و بیهقی درست نیست. بهتر است به همین زبان امروزی خودمان سخن بگوییم و فضای تاریخی را به نحوی دیگر القاء کنیم.
رهبر در انتها فرمودند که دست ما به شما هنرمندان نمیرسد ولی به آقای ضرغامی چرا. ایشان خیلی بایست تلاش کنند، همانطور که در حکم چند ماه پیش ایشان گفته بودم. این تلاش بایست در خصوص هنرهای نمایشی بیشتر باشد. شما بایست از عهدهی دست و پنجه نرم کردن با این رقبای بیانصافی که دارید برآیید.
سخنان رهبر به پایان رسید و حضار برای دیدار با ایشان به سوی جایگاه سخنرانی شتاب کردند. خانمهای حاضر در جلسه دوازده نفر بودند از جمله بازیگرانی مثل پروانه معصومی، فاطمه گودرزی، افسانه بایگان، الهام حمیدی، بهاره افشاری و شهره لرستانی. ایضاً برخی از فعالان حقوق زن مانند خانم ناهید السادات شریفی تهیه کنندهی برنامه هزار راه نرفته. این خانمها را جناب ضرغامی به حضور رهبر معرفی کرد.
اما برخی از کسانی که به قصد دیدار رهبر خود شتافتند اینها بودند: ابوالقاسم طالبی، ضیاء الدین درّی، مسعود دهنمکی، کامبیز دیرباز، حمید لولایی، محسن آقا علیاکبری، مجتبی شاکری، رضا ایرانمنش، و سید داوود میرباقری. جناب ضرغامی قبل از خروج رهبر عدهای را به اندرونی برد تا در آنجا ایشان را به حضور رهبر معرفی کند. افرادی از قبیل محمدحسین لطیفی، مجید مظفری، سعید آقاخانی، سام درخشانی، محمدرضا شریفینیا، دانیال حکیمی، و همچنین داریوش کاردان که دست چپ شکستهی او از گردن آویخته بود و رهبر خصوصاً از حال او پرسید.
موقع خروج برخی حاضران، همزمان که ابراز رضایت میکردند، تأسف میخوردند از آن سخنان رهبر که ناگفته ماند. شاید در نزد خود میگفتند که رهبر خودش خبر داد که به سخنان ما واقف بوده. شاید بهتر بود وقت می شد آن چهارده توصیه را می شنیدیم وکمتر سخن می گفتیم، ولی ایشان فرموده بودند که دوست دارند تا انتهای این جلسه را مستمع سخن هنرمندان باشند.
مؤذن بر مناره سخن میگفت و ما را به ملاقات خداوند میخواند.
صبح امروز شنبه دوازده تیر ماه 1389 در طبقهی دوم حسینیهی امام خمینی(ره) که تعداد کمی از دیدارها در آنجا صورت میگیرد، هر یک از مدیران تلویزیون به اتفاق دست اندرکاران فیلمها و مجموعههای نمایشی سیما برای خود یک صندلی یافته و نشسته بودند، در چهارده ردیفِ 25 نفره. ساعت 10:40 دقیقهی صبح رهبر داخل شد و جمعی از هنرمندان نیز از همان مدخل پس از او وارد شدند. افرادی چون فرجالله سلحشور، محمدرضا ورزی، محمدحسین لطیفی، مسعود جعفری جوزانی، ابوالقاسم طالبی، سید ضیاءالدین درّی، سید داوود میرباقری، سید رحمان نظام اسلامی، و در نهایت رییس رسانه ملی. گویا که برخی از ایشان به درخواست خود و بعضی به درخواست جناب ضرغامی در اندرونی داشتند به حضور رهبر معرفی میشدند. جناب ضرغامی این کار را بعد از جلسه نیز معمول داشت و تعدادی دیگر از هنرمندان را به ایشان معرفی کرد.
با ورود رهبر حاضران صلوات فرستادند و آقای ابوالقاسمی قاری بینالمللی قرآن، آیات مبارکه 38 تا 44 از سورهی احزاب را انتخاب کرده بود که خیلی با موضوع مجلس هماهنگی داشت؛ «... الذینَ یُبَلِّغوُنَ رِسالاتِ اللهِ و یَخشَونَهُ و لا یَخشَون أحَداً إلاّ الله و کَفَی بِالله حَسیباً... آن کسانی که پیامهای خداوند را ابلاغ میکنند و از او میترسند و کسی را جز الله پروا ندارند، و خداوند (در مقام) حسابگر کافی است....». خب! اگر همهی هنرمندان مبلّغ دین باشند و به این آیه عمل کنند که دیگر بحث و جدلی نمیماند. آن هنرمند حکیم که نامش سید مرتضی آوینی بود میگفت که هنرمندان بسان انبیاء واسطهی فیض هستند و بایست از آسمانیان بگیرند و به زمینیان بنوشانند. جناب نظام اسلامی، ناظم جلسه نیز قبل از سخنان رهبر از این شهید عظیم القدر یاد کرد. شاید اغلب ما از میزان علاقهی رهبر انقلاب به سید شهید خبر داشته باشیم، تنها هنرمندی که حضرتش در تشییع پیکر حاضر شد و ده روز بعدتر در ابتدای قرآنی که به خانوادهاش تقدیم کرد با خط خوش خود آن شهید را به لقب «سید شهیدان اهل قلم» مفتخر فرمود.
«آقا» اشاره کردند که آمادهی شنیدن هستند. جناب ضرغامی ریاست محترم سازمان صداوسیما که اولین حکم ریاستی خود را در سوم خرداد سال 1383 از رهبر انقلاب گرفته است، حاضران را معرفی کرد که اینان جمعی هستند از هنرمندان و دستاندرکاران مجموعههای نمایشی رسانه ملی، نویسندگان و بازیگران، کارگردانان و تهیهکنندگان، اعضای شوراهای تخصصی فیلمنامه، شوراهای راهبردی شبکهها، به همراه مدیران گروهها و مدیران ارشد سازمان در تهران و مراکز استانها.
ضرغامی، در ادامه گزارشی از آمار و ارقام تولیدات رسانه ملی ارائه کرد. از جمله اقدامات تازهی جناب ایشان یکی این بوده که شبکه جدیدی برای پخش فیلم و سریال به زبان عربی احداث کرده که تولیدات آن نیز اغلب در کشورهای عربی ساخته میشود. دیگر اینکه در دانشکدهی صداوسیما برای مقطع کارشناسی ارشد رشتهی فیلمنامهنویسی و تولید انیمیشن در تهران و قم دایر گشته است. جناب ضرغامی گویا این آمار را برای سایر حاضران و مردم ایران اعلام میکرد، چون در اواخر صحبت گفت که مشروح این گزارش را به تازگی به رهبر تقدیم کرده است. و در انتهای سخن خود نیز اشارهای کرد به دشمنی برخی متحجران با صداوسیما و اظهار امیدواری کردند تا با اقدامات و حمایتهای اساتید حوزه و دانشگاه و خصوصاً رهبر معظم انقلاب آن عده از متحجران فرصت هجمه نیابند.
در ادامه، جناب نظام اسلامی به عنوان مجری مراسم، مقدمات گوشنواز و خوبی بیان کرد. او خبر داد که دوازده نفر از هنرمندان برای سخن گفتن پشت تریبون ثبت نام کردهاند. اما عملاً در مجلس فقط نُه نفر توانستند صحبت کنند: مسعود جعفری جوزانی، سیروس مقدم، محمدرضا ورزی، پروانه معصومی، شهاب حسینی، محمد حسین لطیفی، مهدی سجّادهچی، ضیاءالدین درّی، و ابوالقاسم طالبی.
جناب جوزانی ابتدا از گروه دو هزار نفرهی خود در سریال در چشم باد ذکری کرد، سریالی که دو هفته پیش پخش آن به پایان رسیده است. پیش از او، جناب ضرغامی نیز در سخنان خود از این سریال بسیار تمجید کرده آن را قابل ثبت در تاریخ هنر ایران دانسته بود. جناب جوزانی سپس متن پر از دردی را قرائت کرد که حاوی اعتراضاتی به مسئولان سینمایی کشور بود و گلهگزاری از اینکه سفارشات رهبر انقلاب در 23 خرداد 1385 با اهالی سینما که فرموده بودند «بایست در جهت اعتلای سینمای ایران تلاش کنید» مغفول مانده و برخی مسئولان ترجیح میدهند تا از فیلمهای محافظه کار و بیخاصیت حمایت کنند تا مبادا از سوی گروههایی متهم شوند.
سپس جناب سیروس مقدم، کارگردان پرکار فیلمهای تلویزیونی و مجموعههای نمایشی بسیاری همچون اغماء، ریحانه و پیامک از دیار باقی در جایگاه قرار گرفت و ابراز خرسندی کرد که توانسته برای نوبت اول به حضور رهبر انقلاب برسد. او از خبر صبح امروز تنها روزنامهی سینمایی کشور گفت، که دولت انگلیس بودجه بی.بی.سی. فارسی را افزایش داده در حالیکه از بودجهی دولت خود کاسته است. صداوسیما در مقابله با حجم وسیع شبکههای روزافزون خارجی مظلومانه ایستاده و دفاع میکند. ایشان سپس به مشکلات عملی ساخت فیلم اشاره کرد که باعث حذف برخی سکانسها از فیلمنامه میشود و در نتیجه فیلمها بیخاصیت شده و جذابیت خود را از دست میدهند. او همچنین شکوه داشت که قوه قضائیه و نیروی انتظامی در ساخت فیلم سلایق خود را بر ما حاکم میکنند.
نوبت به محمدرضا ورزی رسید؛ کارگردان 37 سالهی فیلم ستارهی خضرا و سریالهای تاریخی که به تبع مدرک کارشناسی تاریخ خود بسیار به این حوزه علاقمند است. کارگردانی که سریالهای عمارت فرنگی، سالهای مشروطه، کودتای سیاه، قائم مقام فراهانی را در آستین دارد. از او همچنین فیلم ابراهیم خلیل الله(ع) نیز ثبت شده است. او سه موضوع را بیان کرد. اول اینکه چرا مورّخان طراز اول کشورمان به ما مشورت نمیدهند اما بعد که فیلم پخش میشود به ما اعتراض میکنند که کار شما غلط بوده و ایراد دارد. ایشان همچنین اعتراض داشت که چرا بایست بین تاریخنویسان ایرانی اختلاف وجود داشته باشد و کار ما سخت شود! سخن دوم اینکه ما نیاز به یک شهرک سینمایی جدید داریم تا مثلاً فضای میدان ژالهی سال 1357 را در آن بسازیم. و سوم اینکه ایشان به عدم پخش سریالهای خوبی مانند امام علی(ع)، مختارنامه، خاک سرخ و یوسف پیامبر(ع) در سطح اروپا و امریکا اعتراض داشت و گفت که اگر اینها پخش شود به مراتب بالاتر از سریالهای جهانی شدهی مصری مانند صلاحالدین ایوبی و ملک فاروق میایستند.
خانم پروانه معصومی بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون که در فیلمها و سریالهای زیادی از جمله یوسف پیامبر(ع) و نشانی، بازی کرده است به طور کلی به حضور کیفی زن در سینما و تلویزیون نقد داشت و گفت که البته در پنج شش سال اخیر این وضعیت بهتر شده و رو به بهبود است. او با اشاره به اینکه در پانزده سال اخیر در یک روستا در گیلان زندگی میکند، متذکر شد که تلویزیون بایست خود را بیشتر برای طبقات روستایی متعهد بداند. قشری که پس از کار روزانه به منزل میآیند و خود را در تلویزیون غرق میکنند و به شدت از آن تأثیر میپذیرند، مردمی که فقط با فیلمها و سریالهای وطنی ارتباط برقرار میکنند و تنها تفریحشان همین تلویزیون است. وگرنه تهرانیها که به اندازهی کافی مشغولیت و سرگرمی دارند. آیا ما برای تهران برنامه میسازیم یا کل ایران؟ تهران سرِ ایران است ولی دارد به کلّ ایران تبدیل میشود. آیا نمیشود موضوع قصهها و فیلمهای شما همین طبقات روستایی باشند؟ اینها که زندگیشان این همه معنا دارد. اما برخی نویسندگان و محققان هم که میآیند فقط یک شب در روستا میمانند و فردا برمیگردند و میگویند فهمیدیم چه قصهای بایست بنویسیم. این روستاییان نجیب قصههای زیادی دارند که جذاب و شنیدنی است. او سپس به برخی از همسایگان خود اشاره کرد و گفت اگر آنها امشب مرا در تلویزیون بببینند فردا طور دیگری به من نگاه میکنند، چونکه به حضور شما رسیدهام و ساعتی در زیر آن سقفی بودهام که شما بودهاید.
پنجمین نفر از میان هنرمندان جناب شهاب حسینی بود، بازیگری که جزو فوق ستارههای سینمای ایران محسوب میشود و علاقمندان زیادی دارد. برخی از سریالهای او در تلویزیون عبارتند از مدار صفر درجه و پلیس جوان. او این یک سال اخیر را صرف بازی در سریال شوق پرواز و ایفای نقش شهید بابایی کرده است. امروز او این خبر مسرت بخش را اعلان کرد که این سریال در حال اتمام است. حسینی میگفت که از همسر شهید بابایی شنیدهام که موضوع ساخت فیلم در خصوص این شهید از سال 1373 مد نظر شما (رهبر معظم انقلاب) بوده است، و تازه اکنون بعد از این همه سال بنده دارم خبر میدهم که فیلمبرداری این مجموعه رو به اتمام است. او این نقش را یک امانت الهی میدانست که به او محوّل شده است و افزود که برای ایفای آن از خداوند متعال مدد خواستم. او میگفت سخن آقای ضرغامی درست است و ما «سربازان فرهنگی» کشورمان هستیم، بسان نسل قبل که «سربازان رزمنده» کشورمان بودند و کیان مملکت را حفظ کردند. جناب حسینی پیدا بود که حظّ وافری از فرو شدن در جلد شهید بابایی برده است و توصیه میکرد که بودجههای بیشتری برای ساخت فیلم از زندگی بزرگان کشورمان صرف شود تا جوانان ما به بیهویتی مبتلا نشوند؛ بزرگان کشورمان در عرصههای تاریخی، ادبی، فرهنگی، سیاسی و همچنین ورزشی؛ این کشوری که تاریخ چند هزار ساله دارد و متمدنتر از دیگر ممالک است. [از اینجا بشنوید]
جناب محمد حسین لطیفی کارگردان مجموعهی موفق صاحبدلان (1385) و نردبانی به آسمان و نیز فیلم سینمایی روز سوم اعتراض داشت که چرا ما داریم از «دفاع» صحبت میکنیم؟ در حالیکه ما قدرت حمله داریم. دوستان ما در اینجا از دهها شبکهی تبلیغ مسیحیت به زبان فارسی، صحبتی نکردند. آن اجانب سکهی مسین خود را برق انداختهاند و طمع کردهاند تا سکه طلای ما را از دستمان درآورند. جناب لطیفی از بازخوردهای خوبی که از سریال صاحبدلان گرفته بود خبر میداد، از مادری که مثل این فیلم قرآن برسر گرفته و شفا یافته بود، جوانی که در مرحلهی شک بوده و میخواسته مسیحی شود ولی بعد از تماشای این فیلم در ایمان و مسلمانی خود راسخ گشته بود. او حضرت رسول الله(ص) و حضرت عیسی(ع) را از الگوهای خود در زندگی دانست، پیامبران اولوالعزمی که در راه تبلیغ دین بسیار کوشیدهاند. ایشان در انتها درخواست کرد که اگر قرار است نمایشگاه بینالمللی از تهران منتقل شود، مکان آن را به تلویزیون بدهند تا آن سولهها به استودیو تبدیل شود.
هشتمین نفر مهدی سجّادهچی بود، فیلمنامهنویس سریالهای خاک سرخ و شهریار و فیلم سینمایی روز سوم، که طبق معمول با طنز و مطایبه سخن میکرد. او میگفت نمیدانم از تشَر قضا است یا ریشخند قدر که در مملکتی که رهبرش با ادبیات کلاسیک و مدرن مأنوس است ــ و این را همه میدانند ــ رهبری که استاد خطابه و سخنوری و شعر و ادبیات است، آیا در چنین مملکتی باید نویسندگان این همه مورد بیاعتنایی باشند؟ او میگفت در اوائل انقلاب برای مبارزه با ستارهسالاری سینمای قبل از انقلاب، آمدند و کارگردانسالاری کردند که بخشی از مشکلات ما با همین ایشان است. او به سوی حاضران و کارگردانان حاضر در جمع رو کرده به ظریفی گفت که ما به کارگردانان ارادت داریم و مشکل شخصی با آنها نداریم بلکه مشکل صنفی. بنده این شکوهی جناب سجادهچی را پیشتر نیز شنیده بودم. او به مناسبت نمایش فیلم روز سوم که فیلمنامه او را جناب لطیفی در مقام کارگردان تغییر داده بود، میگفت: چرا من که یک فیلمنامهنویس با سابقه در سینما و تلویزیون هستم تاکنون عین فیلمنامهی خودم را بر پرده ندیدهام! چرا همیشه کارگردانان به خود حق میدهند که فیلمنامهی مرا بازنویسی کرده ضایع کنند؟ او امروز به فقدان قانون مالکیت معنوی اشاره کرد و مثل جناب لطیفی میپرسید که چه وقت این قانون به صحن علنی مجلس میرسد؟ جناب سجادهچی نوبتی دیگر گفت که کشور ما با نگاهی سرشار از ادبیات مذهبی و سیاسی رهبری میشود، اما آیا باورتان میشود که نویسندگانی هستند که دیگر نمیتوانند در سینما کار کنند چون خرج سینما بالا رفته است؟ سینما شرایطی خطرناکی دارد و دارد به جایی میرسد که بگوییم که آیا ما واقعاً تا این حد به سینما احتیاج داریم؟ سینما دارد به جایی میرود که او «دختر ترسا» شود و کسانی که در سینما کار میکنند بسان «پیر صنعان» بر او سجده برند.
جناب ضیاءالدین درّی کارگردان کیف انگلیسی، لژیون، کلاه پهلوی (این آخری هنوز پخش نشده است)، سخنران ماقبل آخر هنرمندان بود. او سخن خود را با قرائت سورهی والعصر شروع کرد و از رهبر انقلاب برای اجازه دادن به ترتیب چنین مجلسی تشکر کرد. ایشان بر سخنان جناب ضرغامی تأکید کرد. او گفت که بسیاری از مخاطبان کثیر تلویزیون بین پنج تا پانزده سال اخیر با تلویزیون آشنا شدهاند. راضی نگاه داشتن این مخاطبان جدید سختتر است از کسب رضایت مخاطبان قدیمی تلویزیون و فرزندان آنها. او همچنین از سخنان خانم معصومی تمجید کرد و گفت که به آن سخنان سخت معتقد است. ایشان در ادامه به مشکل ممیزی در تلویزیون اشاره کردند که محافظه کارانه و فوری و صریح است و نه ممیزی غیر صریح و کمرنگ. او گفت حتی ممکن است سریال کیف انگلیسی من برای پخش مجدد با مشکل روبهرو شود. او در انتها گفت که ما در پرداختن به تاریخ ساقط شدهی پهلوی مشکل داریم و مصادیق خیلی از حدود شرعی در اجرا برای ما روشن نیست. ما ده سال از عمرمان را صرف سریال کلاه پهلوی کردیم. در مواردی از این سریال به دلیل مسائل شرعی، زن و مرد جداجدا بازی کردند تا بعد این دو تصویر را با هم ترکیب کنیم.
آخرین سخنران از جمع هنرمندان جناب ابوالقاسم طالبی بود که به مدت پانزده سال مدیر مسئول و سردبیر هفته نامهی سینماویدئو بوده و از وادی مطبوعات به سینما راه برده است، کارگردان مجموعهی به کجا چنین شتابان (که اخیرآ پخش آن به اتمام رسیده) و فیلمهای سینمایی نغمه، آقای رئیس جمهور، بازگشت پرستوها، دستهای خالی، و عروس افغان. او نیز با طنز سخنان خود را آغاز کرد و گفت هر وقت در چنین جمعی حاضر میشدم و دوستانم در حضور شما رهبر عزیز زیاد حرف میزدند با اشاره از آنها میخواستم تا کم حرف بزنند تا ما از سخنان شما استفاده کنیم. اما وقتی اکنون خودم در این مقام ایستادهام میبینم که نیاز دارم تا یک ساعت وقت برای صحبت داشته باشم. او خود را اهل قلم خواند و گفت که در دو حوزهی مطبوعات و سینما قلم زده و نویسندهی تمام فیلمهایی بوده است که تاکنون ساخته. او میگفت که حرفهای من تقریباً خصوصی است و اگر منتشر نشود بهتر است. شهدا که رفتند و این دنیای فانی را برای ما گذاشتند. ما میخواهیم مثل آنها از انقلاب اسلامی دفاع کنیم، اما نمیشود. مدام کشور دچار فتنه میشود و خداوند متعال هم مرتباً آزمایش و غربال دارد. من چطور باید از چالشهای انقلاب اسلامی حرف بزنم و فیلم بسازم؟ برای من خیلی راحت است که فارغ از این مسائل بروم چیزهایی شبیه فیلمهای هندی بنویسم و بسازم، که هم مخاطب را راضی میکند و هم اربابان تلویزیون را. ما در پرداختن به برخی عرصهها مشکل داریم. ما نمیتوانیم در کنار نشان دادن قضات خوب، یک «قاضینما» در فیلم نشان دهیم. آیا اصلاً این اصطلاح صحیح است؟ چون قاضی در جای حاکم شرع نشسته است. اگر بسازیم فردا از طرف قوهی قضائیه یک سرباز میفرستند و ما را جلب میکنند و میبرند. اگر هم ناچاراً چنین فیلمی بسازیم مجبور میشویم در ابتدا و انتهای تیتراژ آن قسمت از سریال، با نوشته توضیح دهیم که ما از زحمات خوب قضات محترم تشکر میکنیم و این یک نمونهی نادر از رفتار یک قاضی ناشایست است. اما باز هم شب قبل از پخش، مدیر شبکه به ما میگوید اگر آن ده دقیقه را از فیلم حذف کنیم، اتفاقی نمیافتد که. او میگوید من فقط ماهیانه یک میلیون و اندی حقوق میگیرم و نمیخواهم فردا مرا جلب کنند و ببرند. این مسئله در خصوص قوای دیگر هم هست. اینها کسانی هستند که از انقلاب اسلامی سوء استفاده میکنند. ما مثل همیشه از شما استمداد میکنیم، لااقل برای کسانی که برادریشان ثابت شده اجازه دهید که در این خصوص فیلم بسازند. گرچه همهی ما شیشه خرده هم داریم و بدمان نمیآید که گاهی با گوشه و کنایه زدن بتوانیم از برخی کشورهای خارجی گرین کارت بگیریم. جناب طالبی در انتها مثل جناب ضرغامی و جناب سیروس مقدم از محضر رهبر خواستند تا با فتاوای خود مشکلات هنرمندان و برخی از موانع شرعی را برطرف کنند.
سپس مجری جلسه جناب نظام اسلامی جای شهید آوینی را خالی کرد و حضار برای آن شهید والا مقام صلوات فرستادند.
ساعت 12:35 دقیقه بود که نوبت به رهبر معظم رسید و ایشان در مجموع 36 دقیقه صحبت کردند، تا لحظهی اذان ظهر. در ابتدا ایشان به حضار خوش آمد گفت و فرمود که به نظرم میرسد که تاکنون با چنین جمع خوش ترکیبی روبهرو نشدهام، چهرههای محبوبی را که اسم آنها یا خود آنها را فقط روی صفحهی تلویزیون دیدیم. رهبر فرمودند که صداوسیما و مخصوصاً هنرهای نمایشی برای ما در این زمان بیش از هر چیز ضرورت دارد. چون ما یک ملت زنده و فعال هستیم و اظهار وجود میکنیم. لذا دشمنانِ قدری هم داریم و بایست دین و افکار خودمان را نشر دهیم. شما که یکی از بخشهای مهم صداوسیما در اختیارتان است و مسئولیت و نقش بسیار مهمی در آیندهی کشور دارید. امام که فرمودند تلویزیون دانشگاه است تعارف نکردند. باید از این قله و این سرچشمه درسهای مهم زندگی به سوی مردم سرازیر شود. شما چه میخواهید بکنید؟ من این سخنان شما را پیشبینی میکردم و از آن غافل نبودم. به شما حق میدهم که از نبود امنیت روحی و حتی آسیبرسانی از سوی دستگاه قضا و پلیس شکوه کنید. شما هنرمندید و هنرمند ظریف است. امثال ما که پوست کلفت هستیم و اگر قرار بود با شبیه این نگرانیها از میدان به در رویم حالا اوضاع جور دیگری بود. من چطور به شما بگویم که از میدان به در نروید و به حرفهای معارض توجه نکنید. ایشان سپس گفتند که برخی از این دغدغههای شما مطابق واقع نیست و از روح لطیف هنرمند ناشی میشود. اما از سوی دیگر واقعاً برخی از این ایرادات بر کار شما وارد است. رهبر معظم سپس با اشاره به بخشی از سخنان جناب درّی که از یک الگوی جدید برای ممیّزی سخن گفته بودند، از وی خواستند تا این الگو را ارائه کنند. سپس فرمودند که ما بیشتر نگران حدود اخلاقی و شرعی هستیم تا مسائل سیاسی.
رهبر انقلاب فرمودند اشکالی ندارد که در فیلمها انتقاد صحیح هم باشد که در کنار نشان دادن ضعفها، قهرمان فیلم بتواند بر آن مشکلات غلبه کند و پیروز شود. اینچنین فیلمی مردم را ناامید نمیکند. اما برخی فقط دوست دارند نق بزنند و خرده بگیرند. نشان دادن شرور در فیلم اشکالی ندارد به شرطی که حرکت خیر را نیز نشان دهید که قویتر از آن است و بر آن غالب میشود. اگر اینچنین باشد من به عنوان یک روحانی مسئول اجازهی این کار را میدهم، وگرنه نه. اگر فقر را نشان دادید و نگفتید که در این مملکت انگیزه برای رفع آن وجود دارد این یأسآور میشود و بر خلاف واقعیت هم هست.
ایشان در ادامه به دشمنی بیسبب قدرتهای بزرگ علیه کشورمان اشاره کردند و این موقعیت کنونی را بسیار حساس دانستند، و اینکه نقش هنرمندان در این عرصه بسیار مهم است. رهبر انقلاب افزودند که اگر شما هنرمندان این ایستادگی و این دشمنشناسی را شناختید و به آن عمل کردید آنگاه خود شما قهرمان یک داستان حقیقی در نزد خداوند متعال هستید. آنگاه است که خواهیم دید که فیلم و اثر شما گرمتر و جذابتر خواهد شد.
ایشان فرمودند که قدر کارهای نمایشی و زحمات هنرمندان را میدانند و با نام بردن از مراحل مختلف فیلمسازی، زحمات و بیخوابیهایی را که دوستان متحمل میشوند ستودند و گفتند که گلایههای شما به حق است.
به لحظهی اذان ظهر که نزدیک شدیم رهبر انقلاب خبر دادند که مطالبی به قدر یک جزوه یادداشت کرده بودند تا برای این جلسه بیان کنند اما وقت به پایان رسیده است. ایشان افزودند که ما چون فقط دستمان به آقای ضرغامی میرسد، این مطالب را به ایشان انتقال میدهیم. شما خیلی زحمت کشیدهاید ولی فاصله میان آنچه انجام گرفته و آنچه بایست انجام بگیرد زیاد است. من در حضور خیلی از مسئولان این پرتوقعی را ابراز میکنم.
رهبر در انتها فرمودند که حرفهای ما ماند و بایست یک زمان دیگری را اختصاص دهیم. ایشان خبر دادند که چهارده توصیه برای دست اندرکاران یادداشت کرده بودند. در این لحظه برخی از حضار از ایشان خواستند تا برخی از آن موارد را متذکر شوند و ایشان یک مورد را برشمرد که لزومی ندارد که زبان فیلمهای تاریخی ما زبان کتابت قدیم باشد. چون آنها که به این زبان صحبت نمیکردهاند. این زبان مخاطب عام را از فیلم دور میکند و مخاطب خاص هم میفهمد که تقلید این نویسنده از سعدی و بیهقی درست نیست. بهتر است به همین زبان امروزی خودمان سخن بگوییم و فضای تاریخی را به نحوی دیگر القاء کنیم.
رهبر در انتها فرمودند که دست ما به شما هنرمندان نمیرسد ولی به آقای ضرغامی چرا. ایشان خیلی بایست تلاش کنند، همانطور که در حکم چند ماه پیش ایشان گفته بودم. این تلاش بایست در خصوص هنرهای نمایشی بیشتر باشد. شما بایست از عهدهی دست و پنجه نرم کردن با این رقبای بیانصافی که دارید برآیید.
سخنان رهبر به پایان رسید و حضار برای دیدار با ایشان به سوی جایگاه سخنرانی شتاب کردند. خانمهای حاضر در جلسه دوازده نفر بودند از جمله بازیگرانی مثل پروانه معصومی، فاطمه گودرزی، افسانه بایگان، الهام حمیدی، بهاره افشاری و شهره لرستانی. ایضاً برخی از فعالان حقوق زن مانند خانم ناهید السادات شریفی تهیه کنندهی برنامه هزار راه نرفته. این خانمها را جناب ضرغامی به حضور رهبر معرفی کرد.
اما برخی از کسانی که به قصد دیدار رهبر خود شتافتند اینها بودند: ابوالقاسم طالبی، ضیاء الدین درّی، مسعود دهنمکی، کامبیز دیرباز، حمید لولایی، محسن آقا علیاکبری، مجتبی شاکری، رضا ایرانمنش، و سید داوود میرباقری. جناب ضرغامی قبل از خروج رهبر عدهای را به اندرونی برد تا در آنجا ایشان را به حضور رهبر معرفی کند. افرادی از قبیل محمدحسین لطیفی، مجید مظفری، سعید آقاخانی، سام درخشانی، محمدرضا شریفینیا، دانیال حکیمی، و همچنین داریوش کاردان که دست چپ شکستهی او از گردن آویخته بود و رهبر خصوصاً از حال او پرسید.
موقع خروج برخی حاضران، همزمان که ابراز رضایت میکردند، تأسف میخوردند از آن سخنان رهبر که ناگفته ماند. شاید در نزد خود میگفتند که رهبر خودش خبر داد که به سخنان ما واقف بوده. شاید بهتر بود وقت می شد آن چهارده توصیه را می شنیدیم وکمتر سخن می گفتیم، ولی ایشان فرموده بودند که دوست دارند تا انتهای این جلسه را مستمع سخن هنرمندان باشند.
مؤذن بر مناره سخن میگفت و ما را به ملاقات خداوند میخواند.