1389/03/20
جشن جمهوری
حد نصاب مشارکت
به نظر میرسد که از سالها پیش تاکنون، دربارهی میزان مطلوب مشارکت در انتخاباتهای جمهوری اسلامی اختلاف نظر مهمی میان تصمیمسازان و مسئولان ردهبالای کشور وجود داشته است. در حالی که رهبر انقلاب همواره به دنبال نصاب حداکثری مشارکت سیاسی در مردمسالاری دینی هستند، دیگران به مشارکت کمی بیشتر از نصفِ واجدان شرایط نیز قانع بودهاند.
حجتالاسلاموالمسلمین هاشمی رفسنجانی در بخشی از مجموعهی گفتوگوهای خود با روزنامهی کیهان، هنگامی که بحث به ماجرای رقابت انتخاباتی مجلس پنجم میرسد، به حمایت رهبری از ارائهی لیستهای متعدد از سوی جناحهای سیاسی برای تصدی کرسیهای مجلس اشاره میکند: «یک اختلاف نظری بین من و آیتالله خامنهای بود. ایشان از زاویهی اینکه رقابتها خیلی جدی باشد تا مردم بیشتر پای صندوق بیایند، به انتخابات نگاه میکردند. من با دید اینکه اولاً رأی [جامعهی]روحانیت کم نشود، موافق آن کار نبودم، چون اگر رأی روحانیت کم میشد، یک شکست بود؛ و ثانیاً بین ما تفرقه نیفتد. من از این دید نگاه میکردم. استدلالهایمان را کرده بودیم.»
ایشان سپس به استدلال رهبری در مورد ارائهی لیستهای مختلف برای رقابت انتخاباتی اشاره میکند که: «انتخابات گرمتر میشود و جمعیت زیادتری میآیند.» و تأکید میکند: «ایشان با همان دید گرمکردن انتخابات نگاه میکردند.1»
با مروری بر سخنان و رفتارهای رهبر انقلاب در طول سالهای تصدی این مسئولیت، بهروشنی میتوان دریافت که ایشان نهفقط در مورد انتخابات مجلس پنجم، که در همهی عرصههای انتخاباتی جمهوری اسلامی بر مشارکت حداکثری مردم تأکید داشتهاند. نمونهای از تأکید ایشان بر برگزاری بهنگام و پرشور انتخابات را میتوان در برابر درخواست عدم برگزاری یا تعویق انتخابات مجلس هفتم به بهانهی تحصن گروهی از نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیت برخی متقاضیان نامزدی برای انتخابات دید. ایشان ضمن حرام دانستن استعفا در آن شرایط مسئولان اجرایی و نظارتی را به برگزاری بموقع و هرچه پرشورتر انتخابات مکلف کردند.
نمونهای دیگر نیز در هنگام رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری نهم و درخواست ایشان از شورای نگهبان برای تجدید نظر دربارهی صلاحیت آقایان معین و مهرعلیزاده و تأیید آنها رخ داد که در پی درخواست ریاست وقت مجلس هفتم -دکتر غلامعلی حداد عادل- صورت گرفت.
شیرینی جشن
در انتخابات ریاستجمهوری دهم نیز مثل همیشه و شاید این بار با تأکیدی بیشتر، رهبر انقلاب به دنبال مشارکت حداکثری مردم در تعیین سرنوشت کشور بودند. با آغاز سال 1388، این مطالبه بهویژه خود را در سه اجتماع بزرگ مردمی با حضور ایشان نشان داد؛ اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در نخستین روز سال نو، 22 اردیبهشت ماه در جمع پروشور استقبالکنندگان از ایشان در میدان آزادی سنندج و 14 خرداد در میان خیل عظیم عزاداران سالگرد رحلت امام خمینی (ره).
«هر کسی به استحکام این نظام علاقهمند است، هر که به اسلام علاقهمند است، هر که به ملت ایران علاقهمند است، برای او عقلاً و شرعاً واجب است که در این انتخابات شرکت کند [...] آنچه که من از مردم میخواهم، عبارت است از اینکه همه با همهی قوا، با همهی توان، با همهی نشاط، در روز بیستودوی خرداد پای صندوقهای رأی حاضر بشوند و رأی بدهند. خدای متعال با آن ملتی است که میاندیشد، تصمیم میگیرد، انتخاب میکند و برای خدا و در راه خدا به آن انتخاب عمل میکند.2»
این سخنان، گرمی رقابتهای انتخاباتی را بیشتر کرد و چند روز بعد، حضور بیمانند مردم در پای صندوقهای رأی، همهی دنیا را شگفتزده کرد. «شنبهی پس از انتخابات»3 همه چیز برای برپایی یک جشن تاریخی به دنبال مشارکت 40 میلیونی مردم در انتخابات دهم ریاستجمهوری آماده بود، اما متأسفانه با رفتارهای برخی نخبگان سیاسی و نامزدهای انتخاباتی، شیرینی این حضور حداکثری به کام مردم ایران تا اندازهای تلخ شد.
به هر روی، جمهوری اسلامی در سی سالگی خود توانست نصاب تازهای برای مشارکت سیاسی در مردمسالاری ترسیم کند و توجه جهانیان را به خود جلب نماید. این حضور مردمی فارغ از نتیجهی آن، نشانهی اعتماد مردم به نظام اسلامیشان بود؛ چنانکه رقابتهای گرم و شفاف انتخاباتی نشانهی اعتماد نظام به مردمش بود. از این رو جمهوری اسلامی که الگوی بیمانند مردمسالاری دینی را در دنیا به نمایش گذاشته است، بار دیگر مشروعیت خود را به رخ مردمسالاریهای لیبرال و ... کشید و سرمایهی اجتماعی غنی پشتوانهی نظام سیاسی ایران را که برآمده از اعتماد مردم بود، نمایان ساخت.
به نظر میرسد که از سالها پیش تاکنون، دربارهی میزان مطلوب مشارکت در انتخاباتهای جمهوری اسلامی اختلاف نظر مهمی میان تصمیمسازان و مسئولان ردهبالای کشور وجود داشته است. در حالی که رهبر انقلاب همواره به دنبال نصاب حداکثری مشارکت سیاسی در مردمسالاری دینی هستند، دیگران به مشارکت کمی بیشتر از نصفِ واجدان شرایط نیز قانع بودهاند.
حجتالاسلاموالمسلمین هاشمی رفسنجانی در بخشی از مجموعهی گفتوگوهای خود با روزنامهی کیهان، هنگامی که بحث به ماجرای رقابت انتخاباتی مجلس پنجم میرسد، به حمایت رهبری از ارائهی لیستهای متعدد از سوی جناحهای سیاسی برای تصدی کرسیهای مجلس اشاره میکند: «یک اختلاف نظری بین من و آیتالله خامنهای بود. ایشان از زاویهی اینکه رقابتها خیلی جدی باشد تا مردم بیشتر پای صندوق بیایند، به انتخابات نگاه میکردند. من با دید اینکه اولاً رأی [جامعهی]روحانیت کم نشود، موافق آن کار نبودم، چون اگر رأی روحانیت کم میشد، یک شکست بود؛ و ثانیاً بین ما تفرقه نیفتد. من از این دید نگاه میکردم. استدلالهایمان را کرده بودیم.»
ایشان سپس به استدلال رهبری در مورد ارائهی لیستهای مختلف برای رقابت انتخاباتی اشاره میکند که: «انتخابات گرمتر میشود و جمعیت زیادتری میآیند.» و تأکید میکند: «ایشان با همان دید گرمکردن انتخابات نگاه میکردند.1»
با مروری بر سخنان و رفتارهای رهبر انقلاب در طول سالهای تصدی این مسئولیت، بهروشنی میتوان دریافت که ایشان نهفقط در مورد انتخابات مجلس پنجم، که در همهی عرصههای انتخاباتی جمهوری اسلامی بر مشارکت حداکثری مردم تأکید داشتهاند. نمونهای از تأکید ایشان بر برگزاری بهنگام و پرشور انتخابات را میتوان در برابر درخواست عدم برگزاری یا تعویق انتخابات مجلس هفتم به بهانهی تحصن گروهی از نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیت برخی متقاضیان نامزدی برای انتخابات دید. ایشان ضمن حرام دانستن استعفا در آن شرایط مسئولان اجرایی و نظارتی را به برگزاری بموقع و هرچه پرشورتر انتخابات مکلف کردند.
هیاهوی تبلیغاتی رسانههای بیگانه اجازه نداد برخی در این باره اندیشه کنند که چگونه جمعیت معترض در خیابانهای تهران ناگهان شروع به ریزش فوقالعاده کرد. آنها یا نفهمیدند، یا ترجیح دادند که خود را در این مورد به نفهمیدن بزنند و به جای آن بر آتش برافروختهی فتنه بیشتر بدمند.
نمونهای دیگر نیز در هنگام رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری نهم و درخواست ایشان از شورای نگهبان برای تجدید نظر دربارهی صلاحیت آقایان معین و مهرعلیزاده و تأیید آنها رخ داد که در پی درخواست ریاست وقت مجلس هفتم -دکتر غلامعلی حداد عادل- صورت گرفت.
شیرینی جشن
در انتخابات ریاستجمهوری دهم نیز مثل همیشه و شاید این بار با تأکیدی بیشتر، رهبر انقلاب به دنبال مشارکت حداکثری مردم در تعیین سرنوشت کشور بودند. با آغاز سال 1388، این مطالبه بهویژه خود را در سه اجتماع بزرگ مردمی با حضور ایشان نشان داد؛ اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در نخستین روز سال نو، 22 اردیبهشت ماه در جمع پروشور استقبالکنندگان از ایشان در میدان آزادی سنندج و 14 خرداد در میان خیل عظیم عزاداران سالگرد رحلت امام خمینی (ره).
«هر کسی به استحکام این نظام علاقهمند است، هر که به اسلام علاقهمند است، هر که به ملت ایران علاقهمند است، برای او عقلاً و شرعاً واجب است که در این انتخابات شرکت کند [...] آنچه که من از مردم میخواهم، عبارت است از اینکه همه با همهی قوا، با همهی توان، با همهی نشاط، در روز بیستودوی خرداد پای صندوقهای رأی حاضر بشوند و رأی بدهند. خدای متعال با آن ملتی است که میاندیشد، تصمیم میگیرد، انتخاب میکند و برای خدا و در راه خدا به آن انتخاب عمل میکند.2»
این سخنان، گرمی رقابتهای انتخاباتی را بیشتر کرد و چند روز بعد، حضور بیمانند مردم در پای صندوقهای رأی، همهی دنیا را شگفتزده کرد. «شنبهی پس از انتخابات»3 همه چیز برای برپایی یک جشن تاریخی به دنبال مشارکت 40 میلیونی مردم در انتخابات دهم ریاستجمهوری آماده بود، اما متأسفانه با رفتارهای برخی نخبگان سیاسی و نامزدهای انتخاباتی، شیرینی این حضور حداکثری به کام مردم ایران تا اندازهای تلخ شد.
به هر روی، جمهوری اسلامی در سی سالگی خود توانست نصاب تازهای برای مشارکت سیاسی در مردمسالاری ترسیم کند و توجه جهانیان را به خود جلب نماید. این حضور مردمی فارغ از نتیجهی آن، نشانهی اعتماد مردم به نظام اسلامیشان بود؛ چنانکه رقابتهای گرم و شفاف انتخاباتی نشانهی اعتماد نظام به مردمش بود. از این رو جمهوری اسلامی که الگوی بیمانند مردمسالاری دینی را در دنیا به نمایش گذاشته است، بار دیگر مشروعیت خود را به رخ مردمسالاریهای لیبرال و ... کشید و سرمایهی اجتماعی غنی پشتوانهی نظام سیاسی ایران را که برآمده از اعتماد مردم بود، نمایان ساخت.
اعتماد مردم ---------- مشارکت در انتخابات ---------- مشروعیت نظام
شیرینیها تلخ میشوند
در این الگو، «اعتماد متقابل مردم و نظام» منبع استحکام نظام سیاسی شناخته میشود. این نمایش بزرگ مردمسالاری دینی، طبیعتاً حساسیت و واکنش الگوهای نظام سیاسی رقیب و سردمدارانشان را برمیانگیزد و از این رو است که ماجرا از مدتها پیش از رقابتهای انتخاباتی و با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات دهم، دستگاههای اطلاعاتی و تبلیغاتی غرب با پیشبینی حضور گستردهی مردم، تلاش کردند که قلب تپندهی مردمسالاری دینی را هدف بگیرند؛ یعنی اعتماد متقابل را. اردوکشی و زورآزمایی خیابانی نیز که به پشتوانهی القای مسئلهی تقلب در انتخابات صورت میگرفت، بیشک با هدف به چالش کشیدن اصل مردمسالاری و رکن آن یعنی انتخابات بود.
در مدت کوتاهی، القای تقلب در انتخابات با «تجاوب نسبی»4 بهویژه از سوی بخشی از مردم تهران مواجه شد و گذشته از خسارتهای فراوان جانی و مالی به شهروندان، دوستداران انقلاب و جمهوری اسلامی را نگران اعتماد متقابل مردم و نظام کرد. رسانههای بیگانه با دستپاچگی به سخنپردازی دربارهی اعتماد بربادرفتهی مردم نسبت به نظام پرداختند، اما مثل همیشه این مانور تبلیغاتی نشان از نشاختن رابطهی مردم و رهبری دینی در ایران اسلامی داشت.
رهبر انقلاب در نماز جمعهی تاریخی 29 خرداد 1388 که با حضور گستردهی مردم برگزار میشد، به تحلیل انتخابات و مسائل پیش و پس از آن پرداختند. ایشان ضمن رد اتهام تقلب، طرح دشمنان برای سلب اعتماد مردم را تشریح نمودند. سپس برای اطمینان برخی طرفداران نامزدها تأکید کردند: «مردم اطمینان دارند، اما برخی از طرفداران نامزدها هم اطمینان داشته باشند که جمهوری اسلامی اهل خیانت در آراء مردم نیست. سازوکارهای قانونی انتخابات در کشور ما اجازهی تقلب نمیدهد. این را هر کسی که دستاندرکار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصدیق میکند.»
این سخنان رهبری با تکیه بر واقعیت استحکامِ سازوکارهای قانونی در جلوگیری از تقلب گسترده ایراد میشد. ایشان همچنین مجاری قانونی را بهعنوان تنها راه برونرفت از فضای تردید دانستند و بهعنوان پاسدار اسلامیت و جمهوریت نظام، به پشتیبانی از سلامت انتخابات پرداختند: «بنده زیر بار بدعتهای غیر قانونی نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهای قانونی شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برندهاند، بعضی برنده نیستند. هیچ انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. همه چیز دنبال بشود، انجام بگیرد؛ کارهای درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبههای هست، از راههای قانونی پیگیری بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالی در قانون نیست.»
بنابراین بار دیگر نقش تاریخی رهبری در حفظ رکن جمهوریت نظام نمودار شد که از دل اسلامیت آن برمیآید5، اما هیاهوی تبلیغاتی رسانههای بیگانه اجازه نداد برخی در این باره اندیشه کنند که چگونه جمعیت معترض در خیابانهای تهران ناگهان شروع به ریزش فوقالعاده کرد. آنها یا نفهمیدند، یا ترجیح دادند که خود را در این مورد به نفهمیدن بزنند و به جای آن بر آتش برافروختهی فتنه بیشتر بدمند، اما بهتدریج و هرچه از فضای فتنهگون پس از ایراد اتهام تقلب در انتخابات گذشت، مردم هیچ دلیل قانعکنندهای در این باره از مدعیان، ندیدند و نشنیدند.
یک پیشبینی
در حالی که هنوز سه ماه از انتخابات نگذشته بود و حتی برخی دوستداران نظام و انقلاب همچنان نگران اعتماد مردمی بودند، رهبر انقلاب که با آغاز فتنه، راهبرد «آرامشبخشی و روشنگری» را در پیش گرفته بودند، بار دیگر وارد میدان شدند و باور به سلب اعتماد مردم از نظام را یک پندار نادرست خواندند: «نشانهی اعتماد مردم به این نظام، حضور چهل میلیونی در انتخابات بود. حالا در رادیوهای بیگانه و متأسفانه بعضی هم در داخل همنوای با آنها، هی اصرار و تکرار که بله، اعتماد مردم از نظام سلب شده! این جواب آن حرف است. آنجا ما گفتیم اینی که هشتادوپنج درصد مردم میآیند رأی میدهند، چهل میلیون پای صندوقها میآیند، به هر کسی که رأی میدهند، خود آمدن پای صندوق، نشانهی اعتماد مردم به نظام است -که حقیقت قضیه هم همین است- اینها برای اینکه این حرف را دروغ از آب دربیاورند، مکرر در مکرر تبلیغات کردند که اعتماد مردم از دست رفته، چه کار کنیم؟ حالا بعضی در لباس دلسوزی گفتند چه کار کنیم که اعتماد برگردد؟! مردم به نظام اعتماد دارند. نظام هم به مردم اعتماد دارد. إنشاءالله خواهید دید در انتخابات آینده -که حالا دو سه سال دیگر است- همین مردم با وجود همین بازیگریای که مخالفان و دشمنان و غافلان و بیخبران داخلی کردند، یک حضور مستحکمِ قویای در انتخابات خواهند داشت.»
آقای هاشمی رفسنجانی به حمایت رهبری از ارائهی لیستهای متعدد از سوی جناحهای سیاسی برای تصدی کرسیهای مجلس اشاره میکند: «یک اختلاف نظری بین من و آیتالله خامنهای بود. ایشان از زاویهی اینکه رقابتها خیلی جدی باشد تا مردم بیشتر پای صندوق بیایند، به انتخابات نگاه میکردند. من با دید اینکه اولاً رأی [جامعهی]روحانیت کم نشود، موافق آن کار نبودم، چون اگر رأی روحانیت کم میشد، یک شکست بود.»
آنچه بسیاری را شگفتزده کرد، همین پیشبینی «حضور مستحکمِ و قوی مردم در انتخابات آینده» بود؛ چراکه با توجه به حوادث پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری، تصور این مسئله برای خیلیها بعید مینمود، اما کسانی که با نقش بیبدیل رهبری دینی در جمهوری اسلامی -چه در دوران امام خمینی (ره) و چه در دوران آیتالله خامنهای- آشنا بودند، میتوانستند خود را با توجه به این واقعیت قانع کنند که «هیجکس بهتر از رهبری، مردم ایران را نمیشناسد». پیشبینی رهبری در این مورد نیز میتوانست بر اساس همین شناخت نزدیک از مردم توجیه شود.6
دو شاخص
اگرچه هنوز تا برگزاری انتخابات آینده فاصلهی بسیاری هست، اما باتوجه به آنچه پس از این پیشبینی رهبری رخ داد، اکنون میتوان آن را باورپذیرتر دید. در این رابطه دو شاخص عمده قابل بررسی است.
1. حضور مردم در مناسک سیاسی: در جامعهشناسی سیاسی، مفهومی بهعنوان مناسک سیاسی مطرح است که اشاره به حضور مردم و ابراز عواطف و احساسات نسبت به ساختار و روندهای سیاسی وجود دارد. هرچه مردم در اینگونه مراسم و مناسک بیشتر حاضر باشند، نشاندهندهی مشروعیت سمبولیک نظام سیاسی بهعنوان قرینه و مکمل مشروعیت دموکراتیک آن است. همچنین این مناسک نشانهی همگرایی اجتماعی و سیاسی و تداوم هویت ملی و وفاداری سیاسی نسبت به آن است. امتناع از مشارکت در مناسک عمومی نیز معمولاً امری سیاسی تلقی میشود و این خود یکی از نشانههای سیاسی بودن اصل مشارکت در این مناسک و شایستگی آن برای سنجش نسبی میزان اعتماد مردم به نظام سیاسی است.7
در جوامع پیچیدهی امروزی این مناسک که با حضور گسترده و ارتباط چهرهبهچهرهی مردمی شناخته میشود، جای خود را به «مناسک رسانهای» داده که تعاملی باواسطه است، اما به نظر میرسد جمهوری اسلامی در کنار برگزاری انتخابات مسمتر، این مزیت نسبی را همچنان برای خود حفظ کرده است: «انتخابات مظهر حضور مردم است؛ هم-چنان که حضور در راهپیمایی بیستودوم بهمن، یکی از مظاهر حضور مردمی است. دشمن و دستگاههای استکباری از انتخابات شما و از راهپیماییتان در بیستودوم بهمن میترسند. بنابراین از همهی نیروی خود استفاده میکنند، شاید بتوانند انتخابات و حضور مردم و رأی آزاد و دخالت مردم در سرنوشت خود را از این ملت و از این کشور بگیرند.8»
علاوه بر حضور گسترده و پرشمار مردم در مراسم عید فطر 1388 و نماز جمعهی 14 خرداد 1389 به امامت رهبر معظم انقلاب که بهطور طبیعی تجدید میثاق و ابراز وفاداری نسبت به آرمانهای انقلاب و امام و اعتماد به نظام سیاسی و رهبران آن تلقی میشود، حضور حماسی مردم در 9 دی و 22 بهمن سال 1388 که آشکارا در اعتراض به فتنهگریهای پس از انتخابات صورت میگرفت، گمانهی مشارکت حداکثری در عرصههای انتخاباتی آیندهی جمهوری اسلامی را تقویت میکند.
2. عزم جدی برای اجرای سیاستهای مهم: پس از روی کار آمدن دولت دهم، پیگیری برخی سیاستهای بسیار مهم و اساسی در عرصهی اقتصاد و فرهنگ با تشویق رهبر انقلاب در دستور کار دولت و مجلس قرار گرفت؛ طرحهایی چون «عفاف و حجاب» و قانون «هدفمند کردن یارانهها» که از جمله اهداف مهم در سیاستهای فرهنگی و اقتصادی جمهوری اسلامی بهشمار میروند. شک نیست که اجرای چنین سیاستهای مهمی، نیاز به جلب حمایت و اعتماد گستردهی مردم بهعنوان پشتوانه و ضمانت اجرای اجتماعی دارد. هر نظام سیاسی باید تصور درستی از تأثیرات گوناگون اجرای اینگونه سیاستها داشته باشد که خود نیازمند محاسبهی دقیق واکنشدهی مردم است.
در این میان آنچه اهمیت فراوان دارد، تصور متقابل مردم از رفتار دولتمردان است. اگر مردم سیاستهای تصمیمگیران و مسئولان را همراه با برنامهریزی دقیق و محاسبات همهجانبه ببینند، اعتماد و همراهی آنها بیشتر خواهد بود. این همان چیزی است که رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری برای پیگیری سرفصلهای کاری دولت دهم بر آن تأکید و به آن توصیه نمودند: «من به مسئولین کشور و به دولتی که تشکیل خواهد شد، توصیه میکنم برنامهریزی را در کار مورد اهتمام قرار بدهند. برنامهریزی کمک خواهد کرد که مردم بتوانند به آنچه که در پیش روی آنهاست، اعتماد کنند؛ بتوانند در مورد پیشرفت کشور قضاوت کنند.»
آنچه میماند
بنابر آنچه در این نوشتار کوتاه بررسی شد، به نظر میرسد اعتماد عمومی مردم به نظام سیاسی جمهوری اسلامی علیرغم حوادث تلخ پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری همچنان پابرجاست و ملت ایران توانسته با پیوند مستحکم با رهبری دینی، فتنه را پشت سر بگذارد. با توجه به حضور گستردهی مردم در انتخابات ریاستجمهوری و نیز تداوم این حضور در قالب مناسک سیاسی مهم و سرنوشتسازی مانند 9 دی و 22 بهمن، دور از انتظار نیست که ایرانیان در انتخابات آینده نیز نصاب بالایی از مشارکت را که ویژهی الگوی مردمسالاری دینی است، ترسیم کنند.
«حواشی ایجاد شده به وسیلهی یک عده دشمن، یک عده غافل، از بین میروند. متن قضیه باقی میماند. متن قضیه این است که در یک انتخابات پرشکوه، تقریباً چهل میلیون نفر از ملت ایران شرکت کردهاند. این متن قضیه است. این حقیقت قضیه است. چهل میلیون، بعد از گذشت سی سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام، امیدواری خود را به آینده با این حضورشان نشان دادند. این، میماند. [...] حواشی، گرد و غبارها، پیرایهها، کارها و حرفهای دشمنشادکن تمام خواهد شد، اما این حقیقت میماند. فأما الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض.9»
پینوشت:
1. بیپرده با هاشمی رفسنجانی، کیهان، دوم فروردین 1383، صص 232 و 233
2. سخنان رهبر انقلاب در بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، 14/3/1388
3. تعبیر از رهبر انقلاب است، در پیام به مردم در مورد دهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری، 23/3/1388
4. تعبیر از رهبر انقلاب است، در دیدار با دانشجویان و نخبگان علمی کشور، 04/06/1388
5. رهبر انقلاب در اینباره میگویند: «در این کشور و در این نظام، اسلام با جمهوریت همراه است. جمهوریت ما از اسلام گرفته شده و اسلام ما اجازه نمیدهد در این کشور مردمسالاری نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسی یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املاء کرد. این ملت متمسک به اسلام و معتقد به جمهوریت است.» خطبههای نماز جمعهی تهران، 24/11/1382
6. ده سال پیش از این، رهبر انقلاب در سخنرانی مشهور به «بازخوانی طرح فروپاشی شوروی»، به تبیین نقش بیبدیل رهبری دینی در ایران پرداختهاند. نگاه کنید به بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 19 تیرماه 1379
7. برای آگاهی بیشتر دربارهی این مفهوم نگاه کنید به: راهنمای جامعهشناسی سیاسی، پژوهشکدهی مطالعات راهبردی، جلد دوم، تهران، 1388
8. سخنان رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم، 15/11/1382
9. سخنان رهبر انقلاب در سالروز ولادت امیرالمومنین (ع)، 15/04/1388