1389/03/12
فلسطین کوچک نیست!
تجلی قامت بلند رهبری در عرصه بینالمللی
پیام حساس و مهم رهبر معظم انقلاب در ایام سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، یاد و خاطره آن بزرگوار را در خاطر دلتنگی و دلبستگی یاران انقلاب زنده کرد و یک بار دیگر قامت بلند ولایت فقیه را در عرصه بینالمللی جلوهگر ساخت. نیاز و تشنگی جنبشهای بیداری گرای اسلامی - به شکل خاص - و حرکتهای آزادی خواه بشری - به شکل عام - به نوعی حمایت و هدایت معنوی بیش از هر زمان دیگر ضرورت حضور قوی و مؤثر رهبری انقلاب اسلامی را در سطح جهان نشان میدهد.
در طول دهههای گذشته غرب با هدایت آمریکا تمام تلاش خود را کرده که به بهانههای مختلف مانع نقش آفرینی ایران در معادلات جهانی شود. حضور ایران با ترویج نسخه حقیقی اسلام تمام محاسبات سلطه گرایانه غرب را در حوزههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در هم میریزد و بنابراین آنها نیاز به نسخه بدلهای متفاوت و مختلفی - از شیوخ عرب خلیج تا افراطیون القاعده و طالبان – دارند تا نخست آنها را به عنوان اسلام معرفی کنند و سپس با هماهنگی کامل بر اساس برنامههای خود هدایت نمایند.
در پیام اخیر رهبر معظم انقلاب چند نکته بسیار دقیق وجود دارد که در پرتو تحولات استراتژیک قضیه فلسطین قابل توجه فراوان است. قطعاً رژیم اشغالگر قدس از بازتاب طبیعی رفتار خود غافل نبوده، پس با خود اندیشیده یا این حرکت چون گذشته به عقبنشینی و وحشت طرف مقابل میانجامد و یا بهانهای برای منحصر کردن سوژه به کشوری اسلامی مثل ترکیه میشود که در هر دو صورت ایشان به خیال خود توان اداره موضوع را به نفع خود دارند. مقام رهبری نیز هوشمندانه هر دو سوی موضوع را پیش بینی کرده و از قبل مورد توجه قرار دادهاند.
حقیقت این است که موضوع فلسطین به عنوان حساسترین مسأله بینالمللی (هم در حد خود و هم به خاطر پیامدها و تأثیرات گستردهاش) اکنون فرصتی برای آزمایش میزان تعهد مدعیان حقوق بشر به صداقت ادعاهاست.
در طول سالهای گذشته جریان استکبار کوشیده تا مسأله فلسطین را مسألهای خاص جلوه دهد که یا به خود فلسطینیها مربوط میشود پس با سازش سران دولت خودگردان قابل حل است و یا حداکثر اسلامی به حساب میآید که با تسلیم سران کشورهای اسلامی (در نگاه بین المللی و با تبلیغات حساب شده دیگر از عربستان با دارا بودن حرمین شریفین و مصر با پشتوانه الأزهر اسلامیتر داریم؟) خاتمه خواهد یافت.
حال رهبر انقلاب اسلامی ایران دست روی همین نقطه گذاشته و میفرمایند:
«فلسطین، دیگر نه مسألهای عربی و حتی نه فقط مسألهای اسلامی، بلکه مهمترین مسأله حقوق بشری جهان معاصر است.»
بدین ترتیب رهبر انقلاب دقیقاً از همان زاویه که دشمن در برنامه حساب شده خود روی آن سرمایهگذاری کرده وارد میشوند و نقطهای را هدف میگیرند که ضربهپذیر و غیرقابل توجیه است. از سوی دیگر حمله احمقانه و وحشیانه سربازان رژیم صهیونیستی در راستای ایجاد وحشت و خوف در کسانی است که ممکن است در هر جای جهان و به هر شکلی از اشکال در پی حمایت از مظلومین فلسطینی باشند و میکوشد تا مانند همیشه طرف مقابل را با گسترش وحشت و رعب نظامی و سیاسی و رسانهای مانع تداوم این حرکتها شود.
رهبر انقلاب نیز حکیمانه به همین موضوع اشاره کرده و بر تداوم این حرکت به شکل جدی و گسترده تأکید میکنند و میفرمایند:
«کار نمادین و درخشان اعزام کاروان دریائی به غزه، باید در دهها شکل و شیوه دیگر بارها و بارها تکرار شود. حکومت سفاک صهیونیست و حامیان آن به ویژه آمریکا و انگلیس باید قدرتِ شکستناپذیر عزم و بیداریِ وجدان عمومی جهان را در برابر خود ببینند و حس کنند.»
این نکته شاید از جهت روانی مهمترین بخش مسأله به شمار آید. در طول قرنها باور غالب و عمومی این بوده که طرف ضعیف و مستضعف نمیتواند در مقابل استکبار قوی و قدرتمند بایستد. وقوع انقلاب اسلامی با پشتوانه معنوی نهضت حسینی و رهبری امام راحل این تصور رایج و فراگیر را درهم شکست و جرأت نه گفتن به استکبار را در دل و جان کسانی ایجاد کرد که حتی برای خود موجودیتی هم قائل نبودند چه رسد به اینکه بخواهند با استکبار بستیزند و مقابل دشمن قوی و قدرتمند بایستند.
بالاتر از آن انقلاب اسلامی و رهبری ولایت فقیه شعلهی امید به پیروزی را نیز در دل آنان برافروخت و به آنان اطمینان داد که وعدههای الهی راست است و همه محقق خواهد گردید. رهبر شجاع و آزاده انقلاب که در جریان هدایت معنوی حزبالله لبنان بیش از هر زمان دیگر این بر این امیدآفرینی و روحیه بخشی تأکید داشتهاند در این پیام خطاب به ملت فلسطین اظهار میدارند:
«ملت مجاهد فلسطین و مردم و دولت مردمی غزه نیز بدانند که دشمن خبیث آنان اکنون از همیشه ضعیف تر و آسیبپذیرتر است. جنایت دریائی روز دوشنبه نه نشانه قدرت، که نشان درماندگی و سراسیمگی رژیم غاصب است.»
و با امیدواری و اطمینان کامل مردم فلسطین را از یأس برحذر داشته و به آینده نوید میدهند که:
«برادران و خواهران فلسطینی! به خداوند حکیم و قدیر اعتماد کنید، قدرت خود را باور کنید و بر آن بیافزایید. و به پیروزی نهایی یقین داشته باشید.»
این هدایت و راهبری عظیم در عرصه بینالمللی شاید به دلایل مختلف – چون جفای دشمنان فتنهگر و بیتجربگی دوستان نادان - در داخل ایران درست به چشم نیاید و حق آن به کمال و تمام ادا نشود، اما هرکس با کمترین انصاف و واقعبینی به حقایق و رویدادهای جاری جهانی در بستر تاریخ معاصر بنگرد اهمیت و نقش تعیین کننده ولایت فقیه در تغییر مسیر طراحی شده توسط استکبار غربی را مشاهده میکند.
دشمن پیش از ما این نقش را دریافته و اهمیت آن را درک کرده که در طول سالهای گذشته به طرق گوناگون در تخریب این جایگاه تلاش کرده است . ملاحظه و درک این حضور بین المللی و سرنوشت ساز البته از دو جهت اسباب تأسف خواهد بود: نخست رفتارهای نابخردانه و عنادورزانه برخی افراد مغرض یا نادان که به تخریب این چهره در عرصه جهانی منجر میشود و کوتاهیهای بعضی اشخاص کم تجربه یا سست کوش که مانع بروز شایسته این چهره درخشان میگردد.
مشاهده دلبستگی و امید چشمهای منتظر و دلهای امیدوار در چهار سوی جهان، حسرت کارهای بر زمین مانده و وظایف غفلت شده در مورد تثبیت جایگاه بین المللی و نقش بزرگ و گسترده رهبر انقلاب اسلامی ایران در عرصه جهانی را باز مینماید و اهل دقت را به تأمل فراوان وا میدارد.
در طول دهههای گذشته غرب با هدایت آمریکا تمام تلاش خود را کرده که به بهانههای مختلف مانع نقش آفرینی ایران در معادلات جهانی شود. حضور ایران با ترویج نسخه حقیقی اسلام تمام محاسبات سلطه گرایانه غرب را در حوزههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در هم میریزد و بنابراین آنها نیاز به نسخه بدلهای متفاوت و مختلفی - از شیوخ عرب خلیج تا افراطیون القاعده و طالبان – دارند تا نخست آنها را به عنوان اسلام معرفی کنند و سپس با هماهنگی کامل بر اساس برنامههای خود هدایت نمایند.
در پیام اخیر رهبر معظم انقلاب چند نکته بسیار دقیق وجود دارد که در پرتو تحولات استراتژیک قضیه فلسطین قابل توجه فراوان است. قطعاً رژیم اشغالگر قدس از بازتاب طبیعی رفتار خود غافل نبوده، پس با خود اندیشیده یا این حرکت چون گذشته به عقبنشینی و وحشت طرف مقابل میانجامد و یا بهانهای برای منحصر کردن سوژه به کشوری اسلامی مثل ترکیه میشود که در هر دو صورت ایشان به خیال خود توان اداره موضوع را به نفع خود دارند. مقام رهبری نیز هوشمندانه هر دو سوی موضوع را پیش بینی کرده و از قبل مورد توجه قرار دادهاند.
حقیقت این است که موضوع فلسطین به عنوان حساسترین مسأله بینالمللی (هم در حد خود و هم به خاطر پیامدها و تأثیرات گستردهاش) اکنون فرصتی برای آزمایش میزان تعهد مدعیان حقوق بشر به صداقت ادعاهاست.
در طول سالهای گذشته جریان استکبار کوشیده تا مسأله فلسطین را مسألهای خاص جلوه دهد که یا به خود فلسطینیها مربوط میشود پس با سازش سران دولت خودگردان قابل حل است و یا حداکثر اسلامی به حساب میآید که با تسلیم سران کشورهای اسلامی (در نگاه بین المللی و با تبلیغات حساب شده دیگر از عربستان با دارا بودن حرمین شریفین و مصر با پشتوانه الأزهر اسلامیتر داریم؟) خاتمه خواهد یافت.
حال رهبر انقلاب اسلامی ایران دست روی همین نقطه گذاشته و میفرمایند:
«فلسطین، دیگر نه مسألهای عربی و حتی نه فقط مسألهای اسلامی، بلکه مهمترین مسأله حقوق بشری جهان معاصر است.»
بدین ترتیب رهبر انقلاب دقیقاً از همان زاویه که دشمن در برنامه حساب شده خود روی آن سرمایهگذاری کرده وارد میشوند و نقطهای را هدف میگیرند که ضربهپذیر و غیرقابل توجیه است. از سوی دیگر حمله احمقانه و وحشیانه سربازان رژیم صهیونیستی در راستای ایجاد وحشت و خوف در کسانی است که ممکن است در هر جای جهان و به هر شکلی از اشکال در پی حمایت از مظلومین فلسطینی باشند و میکوشد تا مانند همیشه طرف مقابل را با گسترش وحشت و رعب نظامی و سیاسی و رسانهای مانع تداوم این حرکتها شود.
رهبر انقلاب نیز حکیمانه به همین موضوع اشاره کرده و بر تداوم این حرکت به شکل جدی و گسترده تأکید میکنند و میفرمایند:
«کار نمادین و درخشان اعزام کاروان دریائی به غزه، باید در دهها شکل و شیوه دیگر بارها و بارها تکرار شود. حکومت سفاک صهیونیست و حامیان آن به ویژه آمریکا و انگلیس باید قدرتِ شکستناپذیر عزم و بیداریِ وجدان عمومی جهان را در برابر خود ببینند و حس کنند.»
این نکته شاید از جهت روانی مهمترین بخش مسأله به شمار آید. در طول قرنها باور غالب و عمومی این بوده که طرف ضعیف و مستضعف نمیتواند در مقابل استکبار قوی و قدرتمند بایستد. وقوع انقلاب اسلامی با پشتوانه معنوی نهضت حسینی و رهبری امام راحل این تصور رایج و فراگیر را درهم شکست و جرأت نه گفتن به استکبار را در دل و جان کسانی ایجاد کرد که حتی برای خود موجودیتی هم قائل نبودند چه رسد به اینکه بخواهند با استکبار بستیزند و مقابل دشمن قوی و قدرتمند بایستند.
بالاتر از آن انقلاب اسلامی و رهبری ولایت فقیه شعلهی امید به پیروزی را نیز در دل آنان برافروخت و به آنان اطمینان داد که وعدههای الهی راست است و همه محقق خواهد گردید. رهبر شجاع و آزاده انقلاب که در جریان هدایت معنوی حزبالله لبنان بیش از هر زمان دیگر این بر این امیدآفرینی و روحیه بخشی تأکید داشتهاند در این پیام خطاب به ملت فلسطین اظهار میدارند:
«ملت مجاهد فلسطین و مردم و دولت مردمی غزه نیز بدانند که دشمن خبیث آنان اکنون از همیشه ضعیف تر و آسیبپذیرتر است. جنایت دریائی روز دوشنبه نه نشانه قدرت، که نشان درماندگی و سراسیمگی رژیم غاصب است.»
و با امیدواری و اطمینان کامل مردم فلسطین را از یأس برحذر داشته و به آینده نوید میدهند که:
«برادران و خواهران فلسطینی! به خداوند حکیم و قدیر اعتماد کنید، قدرت خود را باور کنید و بر آن بیافزایید. و به پیروزی نهایی یقین داشته باشید.»
این هدایت و راهبری عظیم در عرصه بینالمللی شاید به دلایل مختلف – چون جفای دشمنان فتنهگر و بیتجربگی دوستان نادان - در داخل ایران درست به چشم نیاید و حق آن به کمال و تمام ادا نشود، اما هرکس با کمترین انصاف و واقعبینی به حقایق و رویدادهای جاری جهانی در بستر تاریخ معاصر بنگرد اهمیت و نقش تعیین کننده ولایت فقیه در تغییر مسیر طراحی شده توسط استکبار غربی را مشاهده میکند.
دشمن پیش از ما این نقش را دریافته و اهمیت آن را درک کرده که در طول سالهای گذشته به طرق گوناگون در تخریب این جایگاه تلاش کرده است . ملاحظه و درک این حضور بین المللی و سرنوشت ساز البته از دو جهت اسباب تأسف خواهد بود: نخست رفتارهای نابخردانه و عنادورزانه برخی افراد مغرض یا نادان که به تخریب این چهره در عرصه جهانی منجر میشود و کوتاهیهای بعضی اشخاص کم تجربه یا سست کوش که مانع بروز شایسته این چهره درخشان میگردد.
مشاهده دلبستگی و امید چشمهای منتظر و دلهای امیدوار در چهار سوی جهان، حسرت کارهای بر زمین مانده و وظایف غفلت شده در مورد تثبیت جایگاه بین المللی و نقش بزرگ و گسترده رهبر انقلاب اسلامی ایران در عرصه جهانی را باز مینماید و اهل دقت را به تأمل فراوان وا میدارد.