1389/02/12
کتاب خوب میخواهیم؛ سالم و مقوی!
گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب در مورد «کتابِ خوب»
رمزگشایی یک حقیقت تاریخی
کتاب، دروازهای به سوی گسترهی دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است. همهی دستاوردهای بشر در سراسر عمر جهان، تا آنجا که قابل کتابت بوده است، در میان نوشتههایی است که انسانها پدید آوردهاند و میآورند. در این مجموعهی بینظیر، آموزشهای آسمانی، و درسهای پیامبران به بشر، و دانشها و شناختهایی است که سعادت بشر بدون آگاهی از آن امکان پذیر نیست. کسی که با این دنیای زیبا و زندگیبخش- دنیای کتاب- ارتباط ندارد بیشک از مهمترین دستاورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است. برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن، با کتاب سر و کاری نداشته باشند و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب، مأنوس و همواره در حال بهرهگیری از آن یعنی آموختن چیزهای تازه باشد. با این دیدگاه، به روشنی میتوان ارزش و مفهوم رمزی عمیق این حقیقت تاریخی را دریافت که اولین خطاب خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام(ص) این است که: "بخوان!" و در اولین سورهای که بر آن فرستادهی عظیمالشأن خداوند فرود آمده، نام قلم به تجلیل یاد شده است: "اقرأ و ربّکالأکرم، الذی علّم بالقلم".
پیام به مناسبت آغاز هفتهی کتاب - 04/10/1372
گنجینه ثروت بشری
حقیقت آن است که کتاب یکی از ارزشمندترین فرآوردههای بشری و گنجینهی بزرگترین ثروتهای بشر یعنی دانش و تحقیق است. دین و دنیای بشر و جسم و جان انسان، به برکت کتاب تأمین و تغذیه میشود و فرآیند کمال بشری به وسیلهی کتاب تحقق مییابد. کتاب، مادر تمدنها و نیز عصارهی آنها است، و بشر با پدید آوردن کتاب، درسهای بیشماری را که در کتاب تکوین بدو آموخته شده، گردمیآورد و در محیط بشری، منتشر میسازد و بدینگونه روزبهروز گنجینهی ثروت بشری، غنای بیشتر مییابد.
پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه - 21/06/1374
حرمان عظیم
در میان انسانها بسیارند کسانی که نه تنها بر این خزانهی لایزال چیزی نمیافزایند، بلکه از آن بهره نیز نمیبرند. بیسوادی یا بیمعرفتی نسبت به ارزش کتاب و بیرغبتی به بهره بردن از آن یا دسترسی نداشتن به آن، از عوامل این حرمان عظیم و این خسارت بزرگاند. نباید شک کرد در اینکه همینها نیز به نوبهی خود معلول عوامل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است. از این رو بیتردید باید گفت که کمرغبتی نسبی به مطالعهی کتاب در کشور ما نتیجهی کوتاهیهایی است که در دوران حاکمیت رژیمهای فاسد و وابسته، در این مورد شده است. پس از پیروزی انقلاب آمار تولید و نشر و ضبط و خواندن کتاب در کشور ما بهطور چشمگیر بالا رفته است ولی آنچه اکنون داریم در برابر آنچه شایستهی ملت بزرگ و پرتوان و هوشمند ما است، بسی کم و ناچیز است.
پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه - 21/06/1374
انس با کتاب؛ هر طور شده!
مردم ما، با کتاب، بیش از آنچه که امروز انس دارند باید انس بگیرند. کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت، فریضه است؛ واجب و لازم است. مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هوشیاری، تفاوت میکنند با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند. خوشبختانه کتاب زیاد است و کتابهای زیادی چاپ میشود. نمیخواهم عرض کنم همهی آنچه که چاپ میشود، کتابهای خوب و مفیدی است. نه؛ ای بسا کتابی چاپ میشود و به بازار هم میآید، اما کتاب مفیدی نیست. کتاب بیفایده و عاطل و باطلی است که اگر کسی نگاهش کند، از آن استفادهای نخواهد کرد. و ای بسا کتابی که چاپ میشود و به بازار هم میآید و مضر است! این فایده ندارد، بلکه ضرر هم دارد. الان ما در کتابهایمان- کتابهای بازار مطبوعات کشور- چنین کتابهایی را داریم که در دسترس مردم است؛ یعنی چاپ شده و به بازار هم آمده است؛ اما هیچ فایدهای که ندارد، مضر هم هست. با این همه، اینها بخشی و تعداد کمی از مطبوعات است. اکثر آنچه که چاپ میشود، مفید است؛ چه از جهات علمی، چه از جهات فرهنگی، چه از جهات دینی، چه از لحاظ معارف گوناگون اسلامی و چه از لحاظ ادبی و هنری. مردم ما، از معارفی که در کتابهاست بینیاز نیستند و باید کتابها را بخوانند. انس با کتاب، بسیار چیز باارزشی است.
مصاحبه در پایان بازدید از پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران - 17/02/1371
باید اعتراف کنیم!
با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیهی کتابخوانی در میان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعلداران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار میرود و این پدیده نیز مانند بیشتر پدیدههای ناگوار در کشور ما، نتیجهی فرمانروایی پادشاهان و فرمانروایان ظالم و فاسد و بیفرهنگ و بیسواد بر این کشور در دویست سال گذشته است.
در دورانی که برخی ملتهای دیگر به سوی دانش و پژوهش و معرفت روی آورده بودند، ملت کهن و با استعداد ما در زیر سلطهی آن انسانهای پلید و خودپرست و زورگو و نااهل، از دانش و معرفت دور ماند و در دورهی اخیر که حکومت دستنشانده و فاسد پهلوی همهی کارها را برابر خواست بیگانگان و دشمنان این ملت و به زیان این ملت انجام میداد، نه تنها تلاشی برای ترویج کتاب و کتابخوانی نشد بلکه با ایجاد سرگرمیهای ناسالم و دامن زدن به آتش غرائز جنسی در میان جوانان، این ضرورت فوری و فوتی را هرچه بیشتر، از میدان دید و توجه مردم، بیرون راندند و در یکی از بهترین دورانهایی که شرائط جهانی، دگرگونیهای اساسی در وضع نابسامان ملت ایران را بر میتافت، ملت مظلوم ما را از آن محروم ساختند و کار را به آنجا رساندند که برابر گزارشهای همان روزگار، در شهر تهران و برخی شهرهای دیگر، شمارهی میخانهها بیش از شمارهی کتابخانهها و کتابفروشیها و یا چند برابر آنها بود!
پیام به مناسبت آغاز هفتهی کتاب - 04/10/1372
به قلبم فشار میآید!
ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهای بشری نمیدانند! مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایی که جزو کارهای معمول انسان است، مطالعه اصلاً جزو این چیزها نیست! آدم باید عنوان دیگری داشته باشد- یا باید شب امتحانش باشد؛ یا باید معلم در مدرسه از آدم بخواهد؛ یا باید یک دانشمند باشد؛ یا باید بخواهد در جایی سخنرانی کند- تا موجب شود که مطالعه کند! این چهقدر خسارت است!؟ واقعاً خدا میداند من وقتی یادم میآید- و این چیزی است که تقریباً هیچوقت از یادم نمیرود- که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند، به قلب من فشار میآید! از این بابت، ما چقدر داریم هر ساعت خسارت میبینیم!؟ واقعاً این به عهدهی چه کسی است؟ در حال حاضر اینطور است که بنده یا یک نفر مثل بنده، سالی یکبار به نمایشگاه کتاب برود و یک کلمه راجع به مطالعه بگوید؛ آنهم به شرطی که دست یک گزارشگر خاص نیفتد؛ اینکه نمیشود!
در دیدار با اعضای گروه اجتماعی صدای جمهوری اسلامی ایران - 29/11/1370
وظیفه ملی؛ واجب دینی
اکنون ملت ایران باید عقبافتادگیها را جبران کند. اینک فرصت بینظیری از حکومت دین و دانش بر ایران، پدید آمده است که باید از آن در جهت اعتلای فکر و فرهنگ این کشور بهره جست. امروز کتابخوانی و علمآموزی نه تنها یک وظیفهی ملی، که یک واجب دینی است. از همه بیشتر، جوانان و نوجوانان، باید احساس وظیفه کنند، اگرچه آنگاه که انس با کتاب رواج یابد، کتابخوانی نه یک تکلیف، که یک کار شیرین و یک نیاز تعلّلناپذیر و یک وسیله برای آراستن شخصیت خویشتن، تلقی خواهد شد؛ و نه تنها جوانان، که همهی نسلها و قشرها از سر دلخواه و شوق بدان رو خواهند آورد.
پیام به مناسبت آغاز هفتهی کتاب - 04/10/1372
کمکاریم!
این انقلاب، با این عظمت و ابعاد و آثار عملی، از لحاظ ارائهی مبانی فکری خودش، یکی از ضعیفترین و کمکارترین انقلابها و بلکه تحولات دنیاست... اگر شما انقلابهای بزرگ دنیا را هم در نظر بگیرید، باز هم مشخص میشود که ما کم کار کردهایم.
وقتی انقلاب اکتبر تحقق پیدا میکند، در طول ده پانزده سال، آنقدر کتاب و فیلم و قصه و جزوه در سطوح مختلف راجع به مبانی فکری این انقلاب نوشته میشود که در کشورهایی که باد آن انقلاب به آنها رسیده، دیگر مردم احتیاجی ندارند از کتابهای آنها استفاده کنند! آنقدر فضای ذهنی پرشده است که روشنفکرهای خود کشورها مینشینند راجع به مبانی ارزشی و فکری آنها کتاب مینویسند! در سه چهار دههی گذشته، چقدر ایرانیها دربارهی مبانی فکری انقلاب شوروی، به زبان فارسی کتاب نوشتند؛ چون دیگر اشباع شده بودند. یعنی آنها اینقدر نوشتند که همهی روشنفکرهایی که به نحوی از لحاظ فکری با آنها ارتباط پیدا میکردند، از لحاظ فکری اشباع میشدند و بعد یک آدم مثلاً دست به قلم و با فکر و روشنفکری، خودش میجوشید و مطالبی- غیر از ترجمههای فراوانی که از آثار آنها میشد- مینوشت.
سخنرانی در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزهی علمیهی قم - 07/09/1368
اینها باقی میماند!
به ادبیات فرانسه نگاه کنید؛ مطمئناً بخشی از این ادبیات، مصروف به قهرمانیهای دوران جنگ است. چهار سال جنگ بوده، که فرانسویها دو سه سال آن را دچار فشار بودند و شکست خوردند؛ اما انواع مختلف قهرمانیها را، هم در میدان جنگ، هم در مبارزات مردمی داخل پاریس، هم در روابط انسانی و نظایر آن، نشان دادند. شما ببینید که اینها در رمانهای فرانسوی چقدر تکرار میشود. هرچند من با شعر آنها آشنا نیستم؛ اما بعضی از رمانهای فرانسوی را که به فارسی ترجمه شده است، خواندهام. اصلاً در بهترین رمانها و در عالیترین اثرها، نشانهی آن روزها باقی میماند. شما ببینید دربارهی انقلاب روسیه، چقدر کتاب نوشته شده و چه حجمی از تفاخر وجود دارد و برای دیگران باقی گذاشتهاند. اینها چیزهایی نیست که تمام بشود؛ اینها باید باقی بماند.
سخنرانی در دیدار با اعضای شورای سیاستگذاری صدا و سیما - 14/12/1369
غذای سالم و مقوی؛ لطفاً!
لازم است آن روی این سکهی زرین نیز مورد توجه قرار گیرد: نویسندگان و مترجمان و فراهم آورندگان کتاب؛ اینان کاری باارزش و پاداشی بزرگ، در کنار مسؤولیتی سنگین دارند. در جامعهی کتابخوان، پدیدآورندهی کتاب و عرضه کنندهی آن باید گرامی داشته شود و او نیز باید کار خود را با عنایت به تأثیر و اهمیت آن انجام دهد. غذای فکر و روح، باید سالم و مقوی عرضه شود و آنکس که جز این عمل کند، خطا یا جنایتی بزرگتر از عرضه کنندهی مواد غذایی ناسالم یا بیمایه، مرتکب شده است.
پیام به مناسبت آغاز هفتهی کتاب - 04/10/1372
کتاب خوب میخواهیم؛ سالم و مقوی!
باید به فکر باشیم و دغدغهی نوع کتابهایی که تولید میشود نیز در ما باشد. باید کتابِ خوب تولید شود. کتاب یک غذاست؛ یک غذای روح است؛ یک نوشیدنی روح است و چنانچه مقوّی باشد، روح را تقویت میکند. ما که سفارش میکنیم از این نوشیدنی بخورید، نوع نوشیدنی را معیّن نکردهایم. باید مواظب باشیم که مبادا نوشیدنی مسموم، خطرناک، فاسد، گندیده و مضر با رنگآمیزیهای خیلی خوب، دست مردم داده شود؛ بدون اینکه مردم بدانند. همانطور که اماکن و سازمانهای ویژه، اگر ببینند غذایی فاسد به مردم فروخته میشود، با تولید کننده مقابله میکنند؛ اگر کتاب فاسدی هم به مردم داده میشود، باید با آن مقابله شود. البته من اعتقاد ندارم که باید هر کتاب و نوشتهای را که با سلیقهی خاصی نمیسازد و مضر بهنظر میرسد، جلوش را بگیریم. لکن کتب و نوشتههایی هست که مضر بودنشان برای مردم، واضح است؛ یعنی ترویج فحشا و فساد و از این قبیل است که برای مردم زیانآور است، نباید اجازه بدهند که چنین کتب و نوشتههایی منتشر شود. اما بیشتر باید تلاش کرد که کتابهای خوب، چاپ و منتشر شود.
مصاحبه در بازدید از ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 21/02/1372
اگر بیفرهنگ و تاریخ بودیم...
من میبینم که متأسفانه کتاب در جامعهی ما، آن مقدار که شأن این جامعه اقتضا میکند، رواج ندارد. اگر ما یک جامعهی بیفرهنگ و تاریخ بودیم؛ جامعهای بودیم که گذشته و کسان فرهنگی با معرفت و برجستهای ندارد؛ انسانهای بااستعداد و فهیم و دارای بینش و طرز فکر بالا ندارد- مثل بعضی از جوامع گوناگونی که در گوشه و کنار دنیا هستند- بیرغبتی به کتاب قابل توجیه بود؛ اما در جامعهی ما با این همه انسانهای فرهنگی، برجسته، والا، اساتید، مؤلفین، آشنایان با کتاب، شعرا، نویسندگان، علمای بزرگ، دانشگاهیان برجسته و عناصر فرهنگی و عالم، چرا باید انس با کتاب اینطور باشد!؟ سابقهی فرهنگی و تاریخی ما خیلی زیاد است. جامعهی ما اساساً جامعهای پخته و بالغ شده است؛ یک جامعهی ابتدایی و بدوی نیست. مردم ما باید بیش از این با کتاب آشنا باشند.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب - 26/02/1374
کتابخانه را خریدیم!
ما کتابخانهی مرحوم حاج مصطفی خوانساری را بعد از وفات ایشان خریدیم. ایشان کتابخانهی بسیار نفیسی با پنج شش هزار جلد کتاب خوب داشت که حدود هزار و اندی از کتابهایش خطی بود. من چون دیدم این کتابها از دست میرود و ضایع میشود، همهاش را خریدم. ایشان مثل چشمش این کتابها را حفاظت میکرد و در زمان حیاتش آنها را به هیچکس نشان نمیداد، ولی من میدانستم چنین کتابخانهای دارد. ما کتابهای خطی کتابخانهی ایشان را به آستان قدس فرستادیم و کتابهای چاپیاش را هم به مؤسسهی آقای مصباح در قم دادیم؛ هدیه کردیم.
بیانات در دیدار اعضای همایش مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانی 15/05/1384
سبد خرید خانوار!
باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی- مثل لوسترها، میزهای گوناگون، مبلهای مختلف و پرده و...- به کتاب اهمیت بدهند. اول کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب انس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعهی ایرانی به هدف و آرزویی که دارد که حق او هم هست، نخواهد رسید.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب - 26/02/1374
کاغذ؛ صرفهجویی و بازیافت
من به مواردی برخورد کردم که قیمتها به نظرم زیاد و بیش از اندازهای که امروز مقتضی است، بود. این بدین خاطر است که ما از لحاظ کاغذ مشکل داریم. باید روی بازیافت، صرفهجویی و تولید کاغذ داخلی کار شود؛ کاری کنند که در کاغذ، صرفهجویی شود. امروز با اینکه آدمی گاهی فکر میکند که حالا دیگر دوران "أدقّوا أقلامکم، قارعوا بین سطورکم" نیست، میبینیم نه! اتفاقاً، باز هم دوران همینهاست. باز هم باید قلمها را ریز تراشید، تا کاغذ کمتر مصرف شود و باز هم باید در باب کاغذ، صرفهجویی کرد تا به نیاز جامعه برسد. علاوه بر این، مسألهی بازیافت کاغذ و همچنین تولید کاغذ داخلی، باید إنشاءالله مورد توجه قرار گیرد. بعضی از این کارها به عهدهی دولت و بعضی به عهدهی مردم است.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب - 26/02/1374
دلم سوخت!
چندسال پیش، قبل از مسؤولیت آقای افتخار حسینی در دانشگاه تربیت مدرس، برای بازدید به آنجا رفته بودم. در آنجا به من شکایت کردند که ما برای خرید کتاب، هشتاد هزار دلار پول میخواهیم ولی نداریم. من واقعاً تا آن ته دلم سوخت! البته هیچ امکانی هم نداشتم که به آنان بدهم؛ یعنی بودجه و پول و امکانات که در دست من نبود. آمدم با دولت، با نخستوزیر، با هرکس که میتوانستم، صحبت کردم و بارها آن را تکرار نمودم. هنگامی که صحبت ارز و پول و بعضی از بذل و بخششها میشد، من آن را به یاد میآوردم و میگفتم وقتی که اینطور نیازها وجود داشته باشد، سزاوار نیست که موارد غیر اولویتدار را بر اینها ترجیح بدهیم؛ علاوه بر اینکه حالا نیازها وسیعتر شده و بالاتر هم رفته است.
دیدار با وزیر و مسؤولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی و رؤسای دانشگاههای کشور 04/10/1369
اندکی بعد از کوتاهمدت!
اگر ما امروز بودجهی ارزی و یا ریالی را به کار فرهنگی متوجه میکنیم، باید توجه نماییم که اگرچه ممکن است در کوتاهمدت، این بودجه به درد کارهای اقتصادی و گردش امور اقتصادی کشور ما نخورد، اما در اندکی بعد از کوتاهمدت- نه اینکه در بلند مدت زیاد- عایدیاش فوراً به خود ما برمیگردد؛ مثل همین مسألهی انتشارات و کاغذ، که ما باید بتوانیم کتاب و نشریهی علمی و امثال اینها را در اختیار داشته باشیم. باید کاغذ را در اختیار دستگاههای فرهنگی گذاشت تا بتوانند این کار مهم را انجام بدهند.
دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی - 21/09/1368
جای کتاب؛ هیچ چیز!
من فکر میکنم اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمدهای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت... کتاب، مقولهی بسیار مهمی است. من البته به کارهای هنری و تصویری، تلویزیون یا سینما یا از این قبیل مقولات، خیلی اعتقاد دارم؛ اما کتاب، نقش و جایگاه مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیز پر نمیکند و باید کتاب را ترویج کرد.
مصاحبه در بازدید از ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 21/02/1372
چند وظیفه بزرگ!
بیشک برخی از میراث مکتوب اسلامی در گوشه و کنار جهان هست که باید آن را شناخت و بدان دسترسی یافت. این یکی از وظائف بزرگ همهی کسانی است که به گونهای با مسألهی کتاب سر و کار دارند... همگانی کردن کتاب از راه گسترش زنجیرهی کتابخانههای عمومی در هر گوشه و کنار کشور همراه با فراهمسازی زمینهی لازم برای همگانی کردن کتابخوانی و معرفی کتابهای خوب و پدید آوردن نوشتههای فراوان در همهی موضوعهای مورد نیاز و مورد علاقه، وظیفهی بزرگ دیگری است که امید است بیش از آنچه که تاکنون شده، به گونهی پیگیری، انجام گیرد.
پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه - 21/06/1374
بالاتر از اینها...
سال 56 به اتفاق جمعی از دوستان بنا بود جهانبینی اسلامی را بنویسیم. بعد با تبعید بنده و بعضی دیگر از دوستان به ایرانشهر، جمع تقریباً متلاشی شد؛ لیکن بنا گذاشتیم کار را انجام دهیم. از جملهی افراد این مجموعه، مرحوم شهید باهنر بود... سال 57 که در ایرانشهر تبعید بودم؛ یک روز مرحوم باهنر به دیدن من آمد.
در دورهی تبعید، دنبالهی کارها را به ایرانشهر برده بودم تا از فراغت زمان تبعید استفاده کنم. آقای باهنر که به دیدن من آمد، بهعنوان سوغاتی، چند جلد از این کتابهای تعلیمات دینی- که آنوقت تازه درآمده بود- برای من آورد. در آن موقع این کتابها را شهید باهنر و شهید بهشتی(رحمةاللهعلیهما) و آقای جلالالدین فارسی و امثال اینها مینوشتند. در حقیقت مرحوم آقای بهشتی برنامهریزی و عنوانبندی میکرد و سپس مرحوم باهنر و آقای فارسی تدوین میکردند؛ کار عمده هم بر دوش مرحوم دکتر باهنر بود. ایشان آن کتابها را آورد و به من داد و گفت شما اینها را ببینید؛ ما سطح معارفی که داریم به بچههای دبیرستان میدهیم، اینهاست؛ اگر شما چیزی میخواهید بدهید، باید بالاتر از اینها باشد. آقای بهشتی نشسته بود و تمام محتوای ذهن خودش را که میتوانست از مطالب اسلامی خارج کند، به زبان جوانپسند درآورده بود و در این کتاب تعلیمات دینی ریخته بود و مرحوم باهنر هم کار را ادامه داده بود؛ این سطح کمی نیست؛ این سطح خیلی بالایی است.
دیدار با اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران 13/12/1370 و دیدار با علما و روحانیون استان همدان 15/04/1383
تولید و احیای کتابهای خوب!
من اینطور تصور میکنم که بایستی تولید کتابمان به مراتب از آن مقداری که هست، بیشتر باشد؛ هم به معنای تولید کتاب- که تألیف و ترجمه و اینطور چیزهاست- هم به معنای احیای آثار کهن و قدیمی. خیلی از کتابها هست که در قدیم چاپ شده، ولی ما الان از آنها هیچ نشانهای نمیبینیم و در دست مردم نیست. اینها را باید احیا کنند؛ البته مواردی که خوب و مناسب است... برای اینکه اثری ماندنی شود، باید خوب باشد.
آثار خوب میمانند، در دلها جای میگیرند و کهنه نمیشوند. خوب هم که میگوییم، یعنی پاسخی به یک سؤال و یک نیاز باشد. خوب فقط معنایش این نیست که از لحاظ هنری خوب تنظیم شده باشد و خیلی عمیق باشد. ممکن است اینطور نباشد؛ لیکن پاسخی به یک نیاز باشد؛ مهم این است.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 05/03/1377
کمیت بالا!
بعضی از ناشران به من میگفتند: ما تشکر میکنیم از اینکه میبینیم فرهنگ کتابخوانی توسعه پیدا کرده است و مردم به کتاب تمایل بیشتری نشان میدهند... البته اگر ما به حدی برسیم که مورد نظر من در این صحبت است، باید تعداد کتابهایی که هر بار چاپ میشود، از دو هزار و پنج هزار و ده هزار به دویست هزار و سیصد هزار برسد؛ یعنی با چنین کمیت بالایی باید کتاب در جامعه پخش شود.
مصاحبه در پایان بازدید از هفتمین نمایشگاه کتاب - 20/02/1373
گستره نیازها و مسؤولیت دولت
نیازها خیلی گستردهتر از آن چیزی است که انسان در وهلهی اول نگاه میکند. شاید اگر در کشور ما فرضاً در یک موضوع هیچ کتابی وجود نداشته باشد، یا هیچ تألیف درستی نباشد، آدم حس نکند که به این کتاب نیاز هست؛ ولی وقتی که این کتاب مطرح میشود، میبینیم نه، ذهنها آن را میخواهند. معنایش این است که ما به هر فرآوردهی فکر و فرهنگ انسانی نیاز داریم و بایستی آن را بدانیم.
البته این حرف معنایش آن نیست که ما در زمینهی تولید و چاپ و نشر کتاب، بیمبالاتی کنیم. بیمبالاتی جایز نیست... بایستی بدانیم یک دولت، همچنان که نسبت به بسیاری از امور مردم مسؤول است- کلّکم مسؤول عن رعیته- مسؤول وضع معیشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سیاستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصیلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسؤول وضع ذهنشان هم هست. اگر دیدیم که فرضاً در جامعهی ما کتابی هست که هنرش فقط این است که احساسات جنسی را در جوانان تحریک کند، این مضر است. این را نمیشود به عنوان اینکه یک فرآوردهی فرهنگی است، آزاد بگذاریم تا هرکه خواست، تولید و عرضه کند؛ نه، این بحث خواست نیست؛ مثل مواد مخدر است. مواد مخدر هم خیلی طالب دارد. خیلیها هستند که اگر شما مواد مخدر را به آنها دادید، استقبال میکنند و مصرف میکنند؛ اما بعد که معتاد شدند، شما را لعنت میکنند! خیلیها هستند که اگر مواد مخدر را از آنها بگیرید، ممکن است با شما دست به یقه هم بشوند؛ ولی بعد که با این کار توانستند از آن بیماری نجات پیدا کنند، شما را دعا خواهند کرد. بنابراین، خواست، یک امر مطلق نیست؛ آن خواستی که بر طبق مصلحت است، مطلوب است. تشخیص مصلحت هم به عهدهی آن کسی است که مسؤول است.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 05/03/1377
استثنا
ما نمیخواهیم به مردم بگوییم شما حتماً این کتاب را بخوانید، آن کتاب را نخوانید؛ نه. انواع سلایق، انواع فکرها، انواع ذهنها، انواع استعدادها، باید در مقابل خودشان میدان بازی داشته باشند، برای اینکه آنچه را میخواهند، بتوانند انتخاب کنند؛ اما آن چیزی که گمراه کننده و فاسد کننده است، ما نباید اجازه بدهیم وارد میدان شود. این، وظیفهی ماست، وظیفهی دولت است، وظیفهی وزارت ارشاد است. به همین خاطر، این استثنای مطلبی است که من گفتم: ما بایستی فرآوردهی کتابی زیاد داشته باشیم.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 05/03/1377
کتاب عملیاتی!
در باب نظریهپردازی نباید محدودیتی وجود داشته باشد. بیشتر بایستی برای نقد و ارزیابی و جدا کردن سره از ناسره همت شود؛ اما در زمینهی کار عملیاتی، باید جلو کتابهای مضر را گرفت. ما کتاب عملیاتی داریم. کتاب عملیاتی این است که عملاً یک نفر را دچار مشکل میکند؛ مثل همان احساسات جنسی... اینجا بحث نظریه نیست. کسی که خواند، خودش بهطور طبیعی تحت تأثیر قرار میگیرد. جلو این را باید گرفت؛ این اصلاً چیز قابل نقدی نیست. این ملاک است؛ یعنی آن نوشتهای که وقتی وارد بازار فرهنگ شد، مشغول عملیات میشود و قابل این نیست که به آن جواب داده شود، مضر است و بایستی جلوش را گرفت.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 05/03/1377
مزد بیشتر!
بهنظر من، طبقهی ناشر در هر بخشی از نشر و طبع، جزو مجموعههای ارزشمند جامعه محسوب میشود؛ چون تولیدکنندگان کتاب و ناشران آن، مهمترین وسیلهی انتقال فرهنگ را در اختیار مردممان میگذارند. در اینجا نباید کسی بگوید که ناشران به دنبال کسب درآمدند. البته این حرف، حرف درستی است؛ ناشران دنبال کسب درآمدند. گاهی مؤلف و مترجم هم همین فکر را میکنند؛ ولی این از ارزش کار آنها نمیکاهد... اگر کسی که این کار را انجام میدهد، نیت مخلصانه داشته باشد و این کار را برای اهداف عالی و الهی بکند، ارزش و مزد او مضاعف و چند برابر میشود.
سخنرانی پس از بازدید از نمایشگاه کتاب در حسینیهی امام خمینی(ره) - 28/02/1378
جوابی نداریم!
اگر در تجویز و ارائهی دارو، بیتوجهی کنید و چیزی را در اختیار مشتری کتاب بگذارید که برای او زیانبار است، شما هم ضرر معنوی بزرگی کردهاید. در نهایت، به هیچوجه شانهی شما و شانهی ما از بار وِزر آن نوشتهای که شما وقتی آن را میدهید، به زیان تمام میشود، فارغ نخواهد بود. این نکتهای که ما بارها آن را تکرار میکنیم، ناشی از یک منطق و ناشی از یک استدلال قوی است. اینطور نیست که به خاطر احساسات، یا به خاطر تصورات زودگذر، انسان از آنچه که در عالم نشر و طبع میآید و زیانبار است، شکوه کند؛ نه. چون ضرر آن به قدر اهمیت کار تألیف و نشر و انتقال فرهنگ، بزرگ است.
وقتی که یک اثر هنری و یک نوشته و یک عکس، یک تأثیر ویرانگر اخلاقی دارد، این قابل پاسخگویی نیست. جلو این کار فرهنگی را باید گرفت؛ این آن ممیزی واجب است؛ در جنجال علیه ممیزی و سانسور نباید هدف را گم کرد... این هیچ ربطی ندارد به اینکه ما با فکر آزاد موافقیم یا مخالفیم. طبیعی است که ما با آزادیهایی مخالفیم؛ مگر کسی شک دارد؟ ما با بعضی از آزادیها مخالفیم. ما با آزادیهای جنسی مخالفیم؛ ما با آزادی گناه مخالفیم و این کاری است که مردم را به این طرف سوق میدهد. همین الان در کتابهای ما هست؛ کتابهای منتشر شده الان وجود دارد. اگر خوف این نبود که با گفتن من، نام یک اثر غلطی تکرار شود، اسمش را میگفتم. کتابی که جوانان را بهطور واضحی، با شیوههای هنری، به سمت گناه سوق میدهد! این یک مسألهی فکری نیست که ما بگوییم حالا این کتاب منتشر شود، ما هم جوابش را منتشر کنیم؛ این جواب ندارد!
سخنرانی پس از بازدید از نمایشگاه کتاب در حسینیهی امام خمینی(ره) - 28/02/1378
به اعتماد ما میآیند!
خطاست اگر کسی گمان کند، ما که نسبت به مسألهی مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حساسیت بهخرج میدهیم، با تفکر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثهی آزاد مخالفیم؛ نه. ما کسانی هستیم که اولین شعارهای این مسائل را دادهایم و الحمدلله تا الآن هم دنبالش بودهایم؛ اما با آزادی گناه و آزادی ویرانگری مخالفیم. نمیشود اجازه داد که نسل جوان یک کشور که به اعتماد ما میآید کتاب را از شما میخرد و میگوید اینها متدیّناند و در رأس کار هستند، از این طریق گمراه یا فاسد شود؛ یا از این طریق دشمن بخواهد کاری انجام دهد.
سخنرانی پس از بازدید از نمایشگاه کتاب در حسینیهی امام خمینی(ره) - 28/02/1378
کتاب مقدس مهاجمان فرهنگی!
بیبندوباری و فساد هم یکی از شاخههای تهاجم فرهنگی است؛ اما تهاجم فرهنگی بزرگتر این است که در طول سالهای متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمیتوانی؛ باید دنبالهرو غرب و اروپا باشی. نمیگذارند خودمان را باور کنیم.
دهها سال است که نظریات پوپر در زمینههای سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و دهها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشتهاند؛ اما در سالهای اخیر آدمهایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر! سالهای متمادی است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادی دنیا منسوخ شده و حرفهای جدیدی به بازار آمده است؛ اما عدهای هنوز وقتی میخواهند طراحی اقتصادی بکنند، به آن نظریات کهنهی قدیمی نگاه میکنند! اینها دو عیب دارند: یکی اینکه مقلدند، دوم اینکه از تحولات جدید بیخبرند؛ همان متن خارجی را که برای آنها تدریس کردهاند، مثل یک کتاب مقدس در سینهی خود نگه داشتهاند و امروز به جوانهای ما میدهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه میکنند!
سخنرانی در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان - 17/04/1383
کتاب انقلاب!
وقتی انقلاب را مثل یک کتاب باز کنید، در درون آن، فصول و سطور معرفت وجود دارد: معرفت دینی، معرفت سیاسی و معرفت اخلاقی. همهی اینها در ذیل کلمهی انقلاب وجود دارد. در عرصهی سیاسی، انقلاب تازهترین و جذابترین سخن را نه فقط برای ملت ایران که برای بشریت دارد. بعضی خیال میکنند اصطلاحات و تعبیرات معرفتی فراهمآمده در اردوگاه به اصطلاح لیبرال دمکراسی غرب که وارد کشور میشود، سوغاتهای جدید و حرفهای تازهای است که انقلاب آنها را نشنیده است و حالا باید انقلاب و انقلابیون این حرفها را بشنوند؛ این خطاست. انقلاب در خلأ متولد نشد. انقلاب اسلامی و این کتاب قطور معرفتی، وقتی تدوین شد که همهی این حرفها در دنیا بود؛ هم حرف و هم تجسم و عینیتش وجود داشت.
دیدار با گروهی از اعضای سپاه پاسداران - 24/06/1381
این کتاب افسانه نیست!
سرگذشت پاسداری در کشور ما، یک واقعیت شبیه به افسانه است. اگر همین حالا قطعههای متفرقی از زندگی پاسداران فداکار را در کتابی جمع و به زبانهای دیگر ترجمه کنند، کسانی که در حال و هوای مسائل ایران و هشت سال جنگ تحمیلی و حوادث کردستان و... نبودهاند، چنانچه این کتاب را بخوانند، به احتمال زیاد از هر ده نفر، هشت، نُه نفر خواهند گفت که اینها افسانه و مبالغه است؛ در حالی که افسانه نیست؛ واقعیت است؛ اما این واقعیت آنقدر برتر از سطح عادی زندگی مردم مادی است که برای بشر امروز به آسانی قابل باور نیست.
سخنرانی در دیدار با فرماندهان و جمعی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب - 18/11/1370
رمزگشایی یک حقیقت تاریخی
کتاب، دروازهای به سوی گسترهی دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است. همهی دستاوردهای بشر در سراسر عمر جهان، تا آنجا که قابل کتابت بوده است، در میان نوشتههایی است که انسانها پدید آوردهاند و میآورند. در این مجموعهی بینظیر، آموزشهای آسمانی، و درسهای پیامبران به بشر، و دانشها و شناختهایی است که سعادت بشر بدون آگاهی از آن امکان پذیر نیست. کسی که با این دنیای زیبا و زندگیبخش- دنیای کتاب- ارتباط ندارد بیشک از مهمترین دستاورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است. برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن، با کتاب سر و کاری نداشته باشند و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب، مأنوس و همواره در حال بهرهگیری از آن یعنی آموختن چیزهای تازه باشد. با این دیدگاه، به روشنی میتوان ارزش و مفهوم رمزی عمیق این حقیقت تاریخی را دریافت که اولین خطاب خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام(ص) این است که: "بخوان!" و در اولین سورهای که بر آن فرستادهی عظیمالشأن خداوند فرود آمده، نام قلم به تجلیل یاد شده است: "اقرأ و ربّکالأکرم، الذی علّم بالقلم".
پیام به مناسبت آغاز هفتهی کتاب - 04/10/1372
گنجینه ثروت بشری
حقیقت آن است که کتاب یکی از ارزشمندترین فرآوردههای بشری و گنجینهی بزرگترین ثروتهای بشر یعنی دانش و تحقیق است. دین و دنیای بشر و جسم و جان انسان، به برکت کتاب تأمین و تغذیه میشود و فرآیند کمال بشری به وسیلهی کتاب تحقق مییابد. کتاب، مادر تمدنها و نیز عصارهی آنها است، و بشر با پدید آوردن کتاب، درسهای بیشماری را که در کتاب تکوین بدو آموخته شده، گردمیآورد و در محیط بشری، منتشر میسازد و بدینگونه روزبهروز گنجینهی ثروت بشری، غنای بیشتر مییابد.
پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه - 21/06/1374
حرمان عظیم
در میان انسانها بسیارند کسانی که نه تنها بر این خزانهی لایزال چیزی نمیافزایند، بلکه از آن بهره نیز نمیبرند. بیسوادی یا بیمعرفتی نسبت به ارزش کتاب و بیرغبتی به بهره بردن از آن یا دسترسی نداشتن به آن، از عوامل این حرمان عظیم و این خسارت بزرگاند. نباید شک کرد در اینکه همینها نیز به نوبهی خود معلول عوامل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است. از این رو بیتردید باید گفت که کمرغبتی نسبی به مطالعهی کتاب در کشور ما نتیجهی کوتاهیهایی است که در دوران حاکمیت رژیمهای فاسد و وابسته، در این مورد شده است. پس از پیروزی انقلاب آمار تولید و نشر و ضبط و خواندن کتاب در کشور ما بهطور چشمگیر بالا رفته است ولی آنچه اکنون داریم در برابر آنچه شایستهی ملت بزرگ و پرتوان و هوشمند ما است، بسی کم و ناچیز است.
پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه - 21/06/1374
انس با کتاب؛ هر طور شده!
مردم ما، با کتاب، بیش از آنچه که امروز انس دارند باید انس بگیرند. کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت، فریضه است؛ واجب و لازم است. مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هوشیاری، تفاوت میکنند با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند. خوشبختانه کتاب زیاد است و کتابهای زیادی چاپ میشود. نمیخواهم عرض کنم همهی آنچه که چاپ میشود، کتابهای خوب و مفیدی است. نه؛ ای بسا کتابی چاپ میشود و به بازار هم میآید، اما کتاب مفیدی نیست. کتاب بیفایده و عاطل و باطلی است که اگر کسی نگاهش کند، از آن استفادهای نخواهد کرد. و ای بسا کتابی که چاپ میشود و به بازار هم میآید و مضر است! این فایده ندارد، بلکه ضرر هم دارد. الان ما در کتابهایمان- کتابهای بازار مطبوعات کشور- چنین کتابهایی را داریم که در دسترس مردم است؛ یعنی چاپ شده و به بازار هم آمده است؛ اما هیچ فایدهای که ندارد، مضر هم هست. با این همه، اینها بخشی و تعداد کمی از مطبوعات است. اکثر آنچه که چاپ میشود، مفید است؛ چه از جهات علمی، چه از جهات فرهنگی، چه از جهات دینی، چه از لحاظ معارف گوناگون اسلامی و چه از لحاظ ادبی و هنری. مردم ما، از معارفی که در کتابهاست بینیاز نیستند و باید کتابها را بخوانند. انس با کتاب، بسیار چیز باارزشی است.
مصاحبه در پایان بازدید از پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران - 17/02/1371
باید اعتراف کنیم!
با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیهی کتابخوانی در میان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعلداران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار میرود و این پدیده نیز مانند بیشتر پدیدههای ناگوار در کشور ما، نتیجهی فرمانروایی پادشاهان و فرمانروایان ظالم و فاسد و بیفرهنگ و بیسواد بر این کشور در دویست سال گذشته است.
در دورانی که برخی ملتهای دیگر به سوی دانش و پژوهش و معرفت روی آورده بودند، ملت کهن و با استعداد ما در زیر سلطهی آن انسانهای پلید و خودپرست و زورگو و نااهل، از دانش و معرفت دور ماند و در دورهی اخیر که حکومت دستنشانده و فاسد پهلوی همهی کارها را برابر خواست بیگانگان و دشمنان این ملت و به زیان این ملت انجام میداد، نه تنها تلاشی برای ترویج کتاب و کتابخوانی نشد بلکه با ایجاد سرگرمیهای ناسالم و دامن زدن به آتش غرائز جنسی در میان جوانان، این ضرورت فوری و فوتی را هرچه بیشتر، از میدان دید و توجه مردم، بیرون راندند و در یکی از بهترین دورانهایی که شرائط جهانی، دگرگونیهای اساسی در وضع نابسامان ملت ایران را بر میتافت، ملت مظلوم ما را از آن محروم ساختند و کار را به آنجا رساندند که برابر گزارشهای همان روزگار، در شهر تهران و برخی شهرهای دیگر، شمارهی میخانهها بیش از شمارهی کتابخانهها و کتابفروشیها و یا چند برابر آنها بود!
پیام به مناسبت آغاز هفتهی کتاب - 04/10/1372
به قلبم فشار میآید!
ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهای بشری نمیدانند! مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایی که جزو کارهای معمول انسان است، مطالعه اصلاً جزو این چیزها نیست! آدم باید عنوان دیگری داشته باشد- یا باید شب امتحانش باشد؛ یا باید معلم در مدرسه از آدم بخواهد؛ یا باید یک دانشمند باشد؛ یا باید بخواهد در جایی سخنرانی کند- تا موجب شود که مطالعه کند! این چهقدر خسارت است!؟ واقعاً خدا میداند من وقتی یادم میآید- و این چیزی است که تقریباً هیچوقت از یادم نمیرود- که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند، به قلب من فشار میآید! از این بابت، ما چقدر داریم هر ساعت خسارت میبینیم!؟ واقعاً این به عهدهی چه کسی است؟ در حال حاضر اینطور است که بنده یا یک نفر مثل بنده، سالی یکبار به نمایشگاه کتاب برود و یک کلمه راجع به مطالعه بگوید؛ آنهم به شرطی که دست یک گزارشگر خاص نیفتد؛ اینکه نمیشود!
در دیدار با اعضای گروه اجتماعی صدای جمهوری اسلامی ایران - 29/11/1370
وظیفه ملی؛ واجب دینی
اکنون ملت ایران باید عقبافتادگیها را جبران کند. اینک فرصت بینظیری از حکومت دین و دانش بر ایران، پدید آمده است که باید از آن در جهت اعتلای فکر و فرهنگ این کشور بهره جست. امروز کتابخوانی و علمآموزی نه تنها یک وظیفهی ملی، که یک واجب دینی است. از همه بیشتر، جوانان و نوجوانان، باید احساس وظیفه کنند، اگرچه آنگاه که انس با کتاب رواج یابد، کتابخوانی نه یک تکلیف، که یک کار شیرین و یک نیاز تعلّلناپذیر و یک وسیله برای آراستن شخصیت خویشتن، تلقی خواهد شد؛ و نه تنها جوانان، که همهی نسلها و قشرها از سر دلخواه و شوق بدان رو خواهند آورد.
پیام به مناسبت آغاز هفتهی کتاب - 04/10/1372
کمکاریم!
این انقلاب، با این عظمت و ابعاد و آثار عملی، از لحاظ ارائهی مبانی فکری خودش، یکی از ضعیفترین و کمکارترین انقلابها و بلکه تحولات دنیاست... اگر شما انقلابهای بزرگ دنیا را هم در نظر بگیرید، باز هم مشخص میشود که ما کم کار کردهایم.
وقتی انقلاب اکتبر تحقق پیدا میکند، در طول ده پانزده سال، آنقدر کتاب و فیلم و قصه و جزوه در سطوح مختلف راجع به مبانی فکری این انقلاب نوشته میشود که در کشورهایی که باد آن انقلاب به آنها رسیده، دیگر مردم احتیاجی ندارند از کتابهای آنها استفاده کنند! آنقدر فضای ذهنی پرشده است که روشنفکرهای خود کشورها مینشینند راجع به مبانی ارزشی و فکری آنها کتاب مینویسند! در سه چهار دههی گذشته، چقدر ایرانیها دربارهی مبانی فکری انقلاب شوروی، به زبان فارسی کتاب نوشتند؛ چون دیگر اشباع شده بودند. یعنی آنها اینقدر نوشتند که همهی روشنفکرهایی که به نحوی از لحاظ فکری با آنها ارتباط پیدا میکردند، از لحاظ فکری اشباع میشدند و بعد یک آدم مثلاً دست به قلم و با فکر و روشنفکری، خودش میجوشید و مطالبی- غیر از ترجمههای فراوانی که از آثار آنها میشد- مینوشت.
سخنرانی در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزهی علمیهی قم - 07/09/1368
اینها باقی میماند!
به ادبیات فرانسه نگاه کنید؛ مطمئناً بخشی از این ادبیات، مصروف به قهرمانیهای دوران جنگ است. چهار سال جنگ بوده، که فرانسویها دو سه سال آن را دچار فشار بودند و شکست خوردند؛ اما انواع مختلف قهرمانیها را، هم در میدان جنگ، هم در مبارزات مردمی داخل پاریس، هم در روابط انسانی و نظایر آن، نشان دادند. شما ببینید که اینها در رمانهای فرانسوی چقدر تکرار میشود. هرچند من با شعر آنها آشنا نیستم؛ اما بعضی از رمانهای فرانسوی را که به فارسی ترجمه شده است، خواندهام. اصلاً در بهترین رمانها و در عالیترین اثرها، نشانهی آن روزها باقی میماند. شما ببینید دربارهی انقلاب روسیه، چقدر کتاب نوشته شده و چه حجمی از تفاخر وجود دارد و برای دیگران باقی گذاشتهاند. اینها چیزهایی نیست که تمام بشود؛ اینها باید باقی بماند.
سخنرانی در دیدار با اعضای شورای سیاستگذاری صدا و سیما - 14/12/1369
غذای سالم و مقوی؛ لطفاً!
لازم است آن روی این سکهی زرین نیز مورد توجه قرار گیرد: نویسندگان و مترجمان و فراهم آورندگان کتاب؛ اینان کاری باارزش و پاداشی بزرگ، در کنار مسؤولیتی سنگین دارند. در جامعهی کتابخوان، پدیدآورندهی کتاب و عرضه کنندهی آن باید گرامی داشته شود و او نیز باید کار خود را با عنایت به تأثیر و اهمیت آن انجام دهد. غذای فکر و روح، باید سالم و مقوی عرضه شود و آنکس که جز این عمل کند، خطا یا جنایتی بزرگتر از عرضه کنندهی مواد غذایی ناسالم یا بیمایه، مرتکب شده است.
پیام به مناسبت آغاز هفتهی کتاب - 04/10/1372
کتاب خوب میخواهیم؛ سالم و مقوی!
باید به فکر باشیم و دغدغهی نوع کتابهایی که تولید میشود نیز در ما باشد. باید کتابِ خوب تولید شود. کتاب یک غذاست؛ یک غذای روح است؛ یک نوشیدنی روح است و چنانچه مقوّی باشد، روح را تقویت میکند. ما که سفارش میکنیم از این نوشیدنی بخورید، نوع نوشیدنی را معیّن نکردهایم. باید مواظب باشیم که مبادا نوشیدنی مسموم، خطرناک، فاسد، گندیده و مضر با رنگآمیزیهای خیلی خوب، دست مردم داده شود؛ بدون اینکه مردم بدانند. همانطور که اماکن و سازمانهای ویژه، اگر ببینند غذایی فاسد به مردم فروخته میشود، با تولید کننده مقابله میکنند؛ اگر کتاب فاسدی هم به مردم داده میشود، باید با آن مقابله شود. البته من اعتقاد ندارم که باید هر کتاب و نوشتهای را که با سلیقهی خاصی نمیسازد و مضر بهنظر میرسد، جلوش را بگیریم. لکن کتب و نوشتههایی هست که مضر بودنشان برای مردم، واضح است؛ یعنی ترویج فحشا و فساد و از این قبیل است که برای مردم زیانآور است، نباید اجازه بدهند که چنین کتب و نوشتههایی منتشر شود. اما بیشتر باید تلاش کرد که کتابهای خوب، چاپ و منتشر شود.
مصاحبه در بازدید از ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 21/02/1372
اگر بیفرهنگ و تاریخ بودیم...
من میبینم که متأسفانه کتاب در جامعهی ما، آن مقدار که شأن این جامعه اقتضا میکند، رواج ندارد. اگر ما یک جامعهی بیفرهنگ و تاریخ بودیم؛ جامعهای بودیم که گذشته و کسان فرهنگی با معرفت و برجستهای ندارد؛ انسانهای بااستعداد و فهیم و دارای بینش و طرز فکر بالا ندارد- مثل بعضی از جوامع گوناگونی که در گوشه و کنار دنیا هستند- بیرغبتی به کتاب قابل توجیه بود؛ اما در جامعهی ما با این همه انسانهای فرهنگی، برجسته، والا، اساتید، مؤلفین، آشنایان با کتاب، شعرا، نویسندگان، علمای بزرگ، دانشگاهیان برجسته و عناصر فرهنگی و عالم، چرا باید انس با کتاب اینطور باشد!؟ سابقهی فرهنگی و تاریخی ما خیلی زیاد است. جامعهی ما اساساً جامعهای پخته و بالغ شده است؛ یک جامعهی ابتدایی و بدوی نیست. مردم ما باید بیش از این با کتاب آشنا باشند.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب - 26/02/1374
کتابخانه را خریدیم!
ما کتابخانهی مرحوم حاج مصطفی خوانساری را بعد از وفات ایشان خریدیم. ایشان کتابخانهی بسیار نفیسی با پنج شش هزار جلد کتاب خوب داشت که حدود هزار و اندی از کتابهایش خطی بود. من چون دیدم این کتابها از دست میرود و ضایع میشود، همهاش را خریدم. ایشان مثل چشمش این کتابها را حفاظت میکرد و در زمان حیاتش آنها را به هیچکس نشان نمیداد، ولی من میدانستم چنین کتابخانهای دارد. ما کتابهای خطی کتابخانهی ایشان را به آستان قدس فرستادیم و کتابهای چاپیاش را هم به مؤسسهی آقای مصباح در قم دادیم؛ هدیه کردیم.
بیانات در دیدار اعضای همایش مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانی 15/05/1384
سبد خرید خانوار!
باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی- مثل لوسترها، میزهای گوناگون، مبلهای مختلف و پرده و...- به کتاب اهمیت بدهند. اول کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب انس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعهی ایرانی به هدف و آرزویی که دارد که حق او هم هست، نخواهد رسید.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب - 26/02/1374
کاغذ؛ صرفهجویی و بازیافت
من به مواردی برخورد کردم که قیمتها به نظرم زیاد و بیش از اندازهای که امروز مقتضی است، بود. این بدین خاطر است که ما از لحاظ کاغذ مشکل داریم. باید روی بازیافت، صرفهجویی و تولید کاغذ داخلی کار شود؛ کاری کنند که در کاغذ، صرفهجویی شود. امروز با اینکه آدمی گاهی فکر میکند که حالا دیگر دوران "أدقّوا أقلامکم، قارعوا بین سطورکم" نیست، میبینیم نه! اتفاقاً، باز هم دوران همینهاست. باز هم باید قلمها را ریز تراشید، تا کاغذ کمتر مصرف شود و باز هم باید در باب کاغذ، صرفهجویی کرد تا به نیاز جامعه برسد. علاوه بر این، مسألهی بازیافت کاغذ و همچنین تولید کاغذ داخلی، باید إنشاءالله مورد توجه قرار گیرد. بعضی از این کارها به عهدهی دولت و بعضی به عهدهی مردم است.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب - 26/02/1374
دلم سوخت!
چندسال پیش، قبل از مسؤولیت آقای افتخار حسینی در دانشگاه تربیت مدرس، برای بازدید به آنجا رفته بودم. در آنجا به من شکایت کردند که ما برای خرید کتاب، هشتاد هزار دلار پول میخواهیم ولی نداریم. من واقعاً تا آن ته دلم سوخت! البته هیچ امکانی هم نداشتم که به آنان بدهم؛ یعنی بودجه و پول و امکانات که در دست من نبود. آمدم با دولت، با نخستوزیر، با هرکس که میتوانستم، صحبت کردم و بارها آن را تکرار نمودم. هنگامی که صحبت ارز و پول و بعضی از بذل و بخششها میشد، من آن را به یاد میآوردم و میگفتم وقتی که اینطور نیازها وجود داشته باشد، سزاوار نیست که موارد غیر اولویتدار را بر اینها ترجیح بدهیم؛ علاوه بر اینکه حالا نیازها وسیعتر شده و بالاتر هم رفته است.
دیدار با وزیر و مسؤولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی و رؤسای دانشگاههای کشور 04/10/1369
اندکی بعد از کوتاهمدت!
اگر ما امروز بودجهی ارزی و یا ریالی را به کار فرهنگی متوجه میکنیم، باید توجه نماییم که اگرچه ممکن است در کوتاهمدت، این بودجه به درد کارهای اقتصادی و گردش امور اقتصادی کشور ما نخورد، اما در اندکی بعد از کوتاهمدت- نه اینکه در بلند مدت زیاد- عایدیاش فوراً به خود ما برمیگردد؛ مثل همین مسألهی انتشارات و کاغذ، که ما باید بتوانیم کتاب و نشریهی علمی و امثال اینها را در اختیار داشته باشیم. باید کاغذ را در اختیار دستگاههای فرهنگی گذاشت تا بتوانند این کار مهم را انجام بدهند.
دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی - 21/09/1368
جای کتاب؛ هیچ چیز!
من فکر میکنم اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن، تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمدهای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت... کتاب، مقولهی بسیار مهمی است. من البته به کارهای هنری و تصویری، تلویزیون یا سینما یا از این قبیل مقولات، خیلی اعتقاد دارم؛ اما کتاب، نقش و جایگاه مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیز پر نمیکند و باید کتاب را ترویج کرد.
مصاحبه در بازدید از ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 21/02/1372
چند وظیفه بزرگ!
بیشک برخی از میراث مکتوب اسلامی در گوشه و کنار جهان هست که باید آن را شناخت و بدان دسترسی یافت. این یکی از وظائف بزرگ همهی کسانی است که به گونهای با مسألهی کتاب سر و کار دارند... همگانی کردن کتاب از راه گسترش زنجیرهی کتابخانههای عمومی در هر گوشه و کنار کشور همراه با فراهمسازی زمینهی لازم برای همگانی کردن کتابخوانی و معرفی کتابهای خوب و پدید آوردن نوشتههای فراوان در همهی موضوعهای مورد نیاز و مورد علاقه، وظیفهی بزرگ دیگری است که امید است بیش از آنچه که تاکنون شده، به گونهی پیگیری، انجام گیرد.
پیام به مناسبت گردهمایی کتاب و کتابخانه - 21/06/1374
بالاتر از اینها...
سال 56 به اتفاق جمعی از دوستان بنا بود جهانبینی اسلامی را بنویسیم. بعد با تبعید بنده و بعضی دیگر از دوستان به ایرانشهر، جمع تقریباً متلاشی شد؛ لیکن بنا گذاشتیم کار را انجام دهیم. از جملهی افراد این مجموعه، مرحوم شهید باهنر بود... سال 57 که در ایرانشهر تبعید بودم؛ یک روز مرحوم باهنر به دیدن من آمد.
در دورهی تبعید، دنبالهی کارها را به ایرانشهر برده بودم تا از فراغت زمان تبعید استفاده کنم. آقای باهنر که به دیدن من آمد، بهعنوان سوغاتی، چند جلد از این کتابهای تعلیمات دینی- که آنوقت تازه درآمده بود- برای من آورد. در آن موقع این کتابها را شهید باهنر و شهید بهشتی(رحمةاللهعلیهما) و آقای جلالالدین فارسی و امثال اینها مینوشتند. در حقیقت مرحوم آقای بهشتی برنامهریزی و عنوانبندی میکرد و سپس مرحوم باهنر و آقای فارسی تدوین میکردند؛ کار عمده هم بر دوش مرحوم دکتر باهنر بود. ایشان آن کتابها را آورد و به من داد و گفت شما اینها را ببینید؛ ما سطح معارفی که داریم به بچههای دبیرستان میدهیم، اینهاست؛ اگر شما چیزی میخواهید بدهید، باید بالاتر از اینها باشد. آقای بهشتی نشسته بود و تمام محتوای ذهن خودش را که میتوانست از مطالب اسلامی خارج کند، به زبان جوانپسند درآورده بود و در این کتاب تعلیمات دینی ریخته بود و مرحوم باهنر هم کار را ادامه داده بود؛ این سطح کمی نیست؛ این سطح خیلی بالایی است.
دیدار با اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران 13/12/1370 و دیدار با علما و روحانیون استان همدان 15/04/1383
تولید و احیای کتابهای خوب!
من اینطور تصور میکنم که بایستی تولید کتابمان به مراتب از آن مقداری که هست، بیشتر باشد؛ هم به معنای تولید کتاب- که تألیف و ترجمه و اینطور چیزهاست- هم به معنای احیای آثار کهن و قدیمی. خیلی از کتابها هست که در قدیم چاپ شده، ولی ما الان از آنها هیچ نشانهای نمیبینیم و در دست مردم نیست. اینها را باید احیا کنند؛ البته مواردی که خوب و مناسب است... برای اینکه اثری ماندنی شود، باید خوب باشد.
آثار خوب میمانند، در دلها جای میگیرند و کهنه نمیشوند. خوب هم که میگوییم، یعنی پاسخی به یک سؤال و یک نیاز باشد. خوب فقط معنایش این نیست که از لحاظ هنری خوب تنظیم شده باشد و خیلی عمیق باشد. ممکن است اینطور نباشد؛ لیکن پاسخی به یک نیاز باشد؛ مهم این است.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 05/03/1377
کمیت بالا!
بعضی از ناشران به من میگفتند: ما تشکر میکنیم از اینکه میبینیم فرهنگ کتابخوانی توسعه پیدا کرده است و مردم به کتاب تمایل بیشتری نشان میدهند... البته اگر ما به حدی برسیم که مورد نظر من در این صحبت است، باید تعداد کتابهایی که هر بار چاپ میشود، از دو هزار و پنج هزار و ده هزار به دویست هزار و سیصد هزار برسد؛ یعنی با چنین کمیت بالایی باید کتاب در جامعه پخش شود.
مصاحبه در پایان بازدید از هفتمین نمایشگاه کتاب - 20/02/1373
گستره نیازها و مسؤولیت دولت
نیازها خیلی گستردهتر از آن چیزی است که انسان در وهلهی اول نگاه میکند. شاید اگر در کشور ما فرضاً در یک موضوع هیچ کتابی وجود نداشته باشد، یا هیچ تألیف درستی نباشد، آدم حس نکند که به این کتاب نیاز هست؛ ولی وقتی که این کتاب مطرح میشود، میبینیم نه، ذهنها آن را میخواهند. معنایش این است که ما به هر فرآوردهی فکر و فرهنگ انسانی نیاز داریم و بایستی آن را بدانیم.
البته این حرف معنایش آن نیست که ما در زمینهی تولید و چاپ و نشر کتاب، بیمبالاتی کنیم. بیمبالاتی جایز نیست... بایستی بدانیم یک دولت، همچنان که نسبت به بسیاری از امور مردم مسؤول است- کلّکم مسؤول عن رعیته- مسؤول وضع معیشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سیاستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصیلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسؤول وضع ذهنشان هم هست. اگر دیدیم که فرضاً در جامعهی ما کتابی هست که هنرش فقط این است که احساسات جنسی را در جوانان تحریک کند، این مضر است. این را نمیشود به عنوان اینکه یک فرآوردهی فرهنگی است، آزاد بگذاریم تا هرکه خواست، تولید و عرضه کند؛ نه، این بحث خواست نیست؛ مثل مواد مخدر است. مواد مخدر هم خیلی طالب دارد. خیلیها هستند که اگر شما مواد مخدر را به آنها دادید، استقبال میکنند و مصرف میکنند؛ اما بعد که معتاد شدند، شما را لعنت میکنند! خیلیها هستند که اگر مواد مخدر را از آنها بگیرید، ممکن است با شما دست به یقه هم بشوند؛ ولی بعد که با این کار توانستند از آن بیماری نجات پیدا کنند، شما را دعا خواهند کرد. بنابراین، خواست، یک امر مطلق نیست؛ آن خواستی که بر طبق مصلحت است، مطلوب است. تشخیص مصلحت هم به عهدهی آن کسی است که مسؤول است.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 05/03/1377
استثنا
ما نمیخواهیم به مردم بگوییم شما حتماً این کتاب را بخوانید، آن کتاب را نخوانید؛ نه. انواع سلایق، انواع فکرها، انواع ذهنها، انواع استعدادها، باید در مقابل خودشان میدان بازی داشته باشند، برای اینکه آنچه را میخواهند، بتوانند انتخاب کنند؛ اما آن چیزی که گمراه کننده و فاسد کننده است، ما نباید اجازه بدهیم وارد میدان شود. این، وظیفهی ماست، وظیفهی دولت است، وظیفهی وزارت ارشاد است. به همین خاطر، این استثنای مطلبی است که من گفتم: ما بایستی فرآوردهی کتابی زیاد داشته باشیم.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 05/03/1377
کتاب عملیاتی!
در باب نظریهپردازی نباید محدودیتی وجود داشته باشد. بیشتر بایستی برای نقد و ارزیابی و جدا کردن سره از ناسره همت شود؛ اما در زمینهی کار عملیاتی، باید جلو کتابهای مضر را گرفت. ما کتاب عملیاتی داریم. کتاب عملیاتی این است که عملاً یک نفر را دچار مشکل میکند؛ مثل همان احساسات جنسی... اینجا بحث نظریه نیست. کسی که خواند، خودش بهطور طبیعی تحت تأثیر قرار میگیرد. جلو این را باید گرفت؛ این اصلاً چیز قابل نقدی نیست. این ملاک است؛ یعنی آن نوشتهای که وقتی وارد بازار فرهنگ شد، مشغول عملیات میشود و قابل این نیست که به آن جواب داده شود، مضر است و بایستی جلوش را گرفت.
مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب - 05/03/1377
مزد بیشتر!
بهنظر من، طبقهی ناشر در هر بخشی از نشر و طبع، جزو مجموعههای ارزشمند جامعه محسوب میشود؛ چون تولیدکنندگان کتاب و ناشران آن، مهمترین وسیلهی انتقال فرهنگ را در اختیار مردممان میگذارند. در اینجا نباید کسی بگوید که ناشران به دنبال کسب درآمدند. البته این حرف، حرف درستی است؛ ناشران دنبال کسب درآمدند. گاهی مؤلف و مترجم هم همین فکر را میکنند؛ ولی این از ارزش کار آنها نمیکاهد... اگر کسی که این کار را انجام میدهد، نیت مخلصانه داشته باشد و این کار را برای اهداف عالی و الهی بکند، ارزش و مزد او مضاعف و چند برابر میشود.
سخنرانی پس از بازدید از نمایشگاه کتاب در حسینیهی امام خمینی(ره) - 28/02/1378
جوابی نداریم!
اگر در تجویز و ارائهی دارو، بیتوجهی کنید و چیزی را در اختیار مشتری کتاب بگذارید که برای او زیانبار است، شما هم ضرر معنوی بزرگی کردهاید. در نهایت، به هیچوجه شانهی شما و شانهی ما از بار وِزر آن نوشتهای که شما وقتی آن را میدهید، به زیان تمام میشود، فارغ نخواهد بود. این نکتهای که ما بارها آن را تکرار میکنیم، ناشی از یک منطق و ناشی از یک استدلال قوی است. اینطور نیست که به خاطر احساسات، یا به خاطر تصورات زودگذر، انسان از آنچه که در عالم نشر و طبع میآید و زیانبار است، شکوه کند؛ نه. چون ضرر آن به قدر اهمیت کار تألیف و نشر و انتقال فرهنگ، بزرگ است.
وقتی که یک اثر هنری و یک نوشته و یک عکس، یک تأثیر ویرانگر اخلاقی دارد، این قابل پاسخگویی نیست. جلو این کار فرهنگی را باید گرفت؛ این آن ممیزی واجب است؛ در جنجال علیه ممیزی و سانسور نباید هدف را گم کرد... این هیچ ربطی ندارد به اینکه ما با فکر آزاد موافقیم یا مخالفیم. طبیعی است که ما با آزادیهایی مخالفیم؛ مگر کسی شک دارد؟ ما با بعضی از آزادیها مخالفیم. ما با آزادیهای جنسی مخالفیم؛ ما با آزادی گناه مخالفیم و این کاری است که مردم را به این طرف سوق میدهد. همین الان در کتابهای ما هست؛ کتابهای منتشر شده الان وجود دارد. اگر خوف این نبود که با گفتن من، نام یک اثر غلطی تکرار شود، اسمش را میگفتم. کتابی که جوانان را بهطور واضحی، با شیوههای هنری، به سمت گناه سوق میدهد! این یک مسألهی فکری نیست که ما بگوییم حالا این کتاب منتشر شود، ما هم جوابش را منتشر کنیم؛ این جواب ندارد!
سخنرانی پس از بازدید از نمایشگاه کتاب در حسینیهی امام خمینی(ره) - 28/02/1378
به اعتماد ما میآیند!
خطاست اگر کسی گمان کند، ما که نسبت به مسألهی مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حساسیت بهخرج میدهیم، با تفکر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثهی آزاد مخالفیم؛ نه. ما کسانی هستیم که اولین شعارهای این مسائل را دادهایم و الحمدلله تا الآن هم دنبالش بودهایم؛ اما با آزادی گناه و آزادی ویرانگری مخالفیم. نمیشود اجازه داد که نسل جوان یک کشور که به اعتماد ما میآید کتاب را از شما میخرد و میگوید اینها متدیّناند و در رأس کار هستند، از این طریق گمراه یا فاسد شود؛ یا از این طریق دشمن بخواهد کاری انجام دهد.
سخنرانی پس از بازدید از نمایشگاه کتاب در حسینیهی امام خمینی(ره) - 28/02/1378
کتاب مقدس مهاجمان فرهنگی!
بیبندوباری و فساد هم یکی از شاخههای تهاجم فرهنگی است؛ اما تهاجم فرهنگی بزرگتر این است که در طول سالهای متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمیتوانی؛ باید دنبالهرو غرب و اروپا باشی. نمیگذارند خودمان را باور کنیم.
دهها سال است که نظریات پوپر در زمینههای سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و دهها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشتهاند؛ اما در سالهای اخیر آدمهایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر! سالهای متمادی است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادی دنیا منسوخ شده و حرفهای جدیدی به بازار آمده است؛ اما عدهای هنوز وقتی میخواهند طراحی اقتصادی بکنند، به آن نظریات کهنهی قدیمی نگاه میکنند! اینها دو عیب دارند: یکی اینکه مقلدند، دوم اینکه از تحولات جدید بیخبرند؛ همان متن خارجی را که برای آنها تدریس کردهاند، مثل یک کتاب مقدس در سینهی خود نگه داشتهاند و امروز به جوانهای ما میدهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه میکنند!
سخنرانی در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان - 17/04/1383
کتاب انقلاب!
وقتی انقلاب را مثل یک کتاب باز کنید، در درون آن، فصول و سطور معرفت وجود دارد: معرفت دینی، معرفت سیاسی و معرفت اخلاقی. همهی اینها در ذیل کلمهی انقلاب وجود دارد. در عرصهی سیاسی، انقلاب تازهترین و جذابترین سخن را نه فقط برای ملت ایران که برای بشریت دارد. بعضی خیال میکنند اصطلاحات و تعبیرات معرفتی فراهمآمده در اردوگاه به اصطلاح لیبرال دمکراسی غرب که وارد کشور میشود، سوغاتهای جدید و حرفهای تازهای است که انقلاب آنها را نشنیده است و حالا باید انقلاب و انقلابیون این حرفها را بشنوند؛ این خطاست. انقلاب در خلأ متولد نشد. انقلاب اسلامی و این کتاب قطور معرفتی، وقتی تدوین شد که همهی این حرفها در دنیا بود؛ هم حرف و هم تجسم و عینیتش وجود داشت.
دیدار با گروهی از اعضای سپاه پاسداران - 24/06/1381
این کتاب افسانه نیست!
سرگذشت پاسداری در کشور ما، یک واقعیت شبیه به افسانه است. اگر همین حالا قطعههای متفرقی از زندگی پاسداران فداکار را در کتابی جمع و به زبانهای دیگر ترجمه کنند، کسانی که در حال و هوای مسائل ایران و هشت سال جنگ تحمیلی و حوادث کردستان و... نبودهاند، چنانچه این کتاب را بخوانند، به احتمال زیاد از هر ده نفر، هشت، نُه نفر خواهند گفت که اینها افسانه و مبالغه است؛ در حالی که افسانه نیست؛ واقعیت است؛ اما این واقعیت آنقدر برتر از سطح عادی زندگی مردم مادی است که برای بشر امروز به آسانی قابل باور نیست.
سخنرانی در دیدار با فرماندهان و جمعی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب - 18/11/1370