1389/02/11
به مناسبت سالروز شهادت استاد مطهری
مطهریهای دهه 90
به مناسبت سالروز شهادت استاد مطهری
حجتالاسلام سیدمحسن صالح
تأکیدهای رهبر معظم انقلاب بر ضرورت مطالعهی آثار شهید مطهری، هم به لحاظ جایگاه رهبری ایشان اهمیت دارد و هم به جهت اشرافی که ایشان بر به مسائل دارند. منطقی است که باید این دیدگاه را پذیرفته شود و توسط مسئولان و دستاندرکاران مورد توجه ویژه قرار گیرد. ایشان بارها فرمودهاند که کتابهای استاد شهید مطهری مبنای فکری و نظری نظام جمهوری اسلامی است و وقتی به کتابهای ایشان مراجعه میکنیم، به روشنی درمییابیم که کتابهای استاد یک دورهی کامل مبانی نظری و فکری اسلام در باب اخلاق، اصول عقاید، حکومتداری و ... است. همچنین کاری که در حوزهها در مورد آثار استاد مطهری باید انجام گیرد، ایجاد یک جریان اصیل است.
اگر بخواهیم به این فرمایشهای رهبری نگاهی سطحی داشته باشیم، میتوانیم آثار شهید مطهری را به عنوان کتب درسی حوزه و دانشگاه تعریف کنیم. به نظر من این کمترین بهرهبرداری است که میتوان از کتابهای استاد مطهری داشت. البته این کار لازم است، اما کافی نیست و باید گفت که حداقل کار است.
باید چند کار در حوزهی نشر کتابهای استاد مطهری انجام داد: اولاً ما میتوانیم بر اساس کتابهای ایشان به لحاظ فرهنگی و خلاقیت، کارهای تازهای انجام دهیم تا این آثار را از انزوا خارج کنیم و در قالبهای مختلفی برای اقشار متعدد جامعه عرضه نماییم؛ مثلاً برای زنان، کارگران، روحانیان، کارمندان و فرهنگیان. این کتب برای اقشار مختلف جامعه تولید شود و در سطح گسترده توزیع گردد. ثانیاً دورههای سیر مطالعاتی از کتابهای ایشان برگزار شود و در مجامع دانشگاهی و آموزشی، اعم از دبیرستانها، به عنوان یک مبنع قرار بگیرد. حتی اگر به عنوان کتب درسی مطرح نشود، در کنار دروس اصلی مورد استفاده باشد و تشویقهایی برای مطالعه و فعالیت روی آثار استاد در نظر گرفت. مثلاً دولت میتواند برای کارمندان خود این طرح را اجرا کند.
با این کارها میشود جریانی را ایجاد کرد که فرمایشهای شهید مطهری را از این انزوا خارج نمود. من بسیاری از آثار شهید مطهری را سراغ دارم که ترجمه شده و در خارج از کشور مطالعه میشود. این موضوع میطلبد که تلاش بیشتری در بخش ترجمه و نرمافزاری آثار شهید مطهری صورت گیرد.
شهید مطهری تعبیری دارد و میفرماید وقتی که از حوزه به تهران رفتم و وارد دانشگاه شدم، احساس کردم آن چیزی که من در حوزه فراگرفتهام دیگر به درد مردم نمیخورد. از وقتی که ایشان به تهران رفت، موارد احتیاج مردم را درک کرد و با مراجعه به مبانی اصیل اسلامی و آسیبشناسی میدانی که در سطح دانشگاه و جامعه انجام داد، توانست نسبت به مسائل روز جامعه اجتهاد و استنباط کند و خود را در صف مقدم مباحث عقیدتی و فکری قرار دهد.
ماندگاری مباحث شهید مطهری و استقبال از آن به خاطر این است که آثار ایشان ملموس و راهبردی و مورد نیاز مردم بود. اگر اجتهاد ما نیز مبتنی بر واقعیات جامعه و بر اساس آشنایی با آسیبهای آن باشد، طبیعتاً این اجتهاد و تولید علم ماندگاری بیشتری خواهد داشت.
رهبر انقلاب فرمایشی داشتند مبنی بر اینکه ما باید مطهریهایی برای دههی 80 و 90 داشته باشیم، چرا که نیازهای جامعه روزبهروز نو میشود. اینجا است که جایگاه اصلی رهبری مشخص میشود و اینکه ایشان آینده و افقهای جامعه را رصد میکنند و خلاءها را میبینند.
اینکه میگوییم نباید بر آثار شهید مطهری متوقف شد، این مانند سکه است که دو رو دارد؛ آن روی سکهاش یک آسیبشناسی است و آن این است که ما نتوانستهایم افراد دیگری را جایگزین شهید مطهری کنیم و مجبوریم به کتابهایی مراجعه کنیم که 30 یا 40 سال قبل تولید شده و شاید بخشی از آنها مبتنی بر واقعیات امروزین جامعهی ما نباشد. این یک خلاء است که ما از روی تهیدستی و ناچاری به آثار ایشان متمسک میشویم و این خلاء باید با الگو قرار دادن شهید مطهری در نحوهی ورود به مسائل جبران گردد.
با توجه به اینکه سند چشماندازی در حوزه در حال تدوین است و در مراحل پایانی بررسی قرار دارد، ما باید به سمتی برویم که بتوانیم افرادی مثل مطهری را در حوزه تربیت کنیم. البته حضرت آقا فرمودند اگر الان شهید مطهری را نداریم، افرادی مثل آیتالله مصباح را داریم و با شناختن ظرفیت حوزه و برنامهریزی دقیق میتوان نظیر این افراد را در حوزه تربیت کرد.
باید به این هم اشاره کنم که متأسفانه شهید مطهری در حوزه نسبت به دانشگاه ناشناختهتر است. یک دلیل آن عدم کار جدی در مورد شخصیت استاد مطهری است. دلیل دیگر هم وجود این اعتقاد بود که اگر کسی از حوزه خارج میشد، نسبت به او دید مثبتی وجود نداشت و کماهمیتی به نظریات او هم شاید به این دلیل بوده است. اگر بخواهیم در این زمینه نمونهی دیگری را نام ببریم، علامهی جعفری است؛ این شخصیت فرهیخته و فاضل به دلیل عدم حضورش در حوزه طبیعتاً بین حوزویان ناشناختهتر ماند.
اما این درست نیست که جریان تحول در حوزه را به شهید مطهری نسبت دهیم، ولی همانقدر که ایشان در بستر جامعه توانست تحول ایجاد کند، در همان مقیاس هم در حوزه ایجاد تحول کرده است. الان هم برگرفته از نظرات شهید مطهری و دیگر علما، حوزه به این سمت میرود که از خواندن اصول و فقه تنها خارج و علوم دیگر از جمله تفسیر، فلسفه، کلام و تبلیغ هم از دروس رایج حوزه شود. البته فقه و اصول محور است، اما باید به این سمت برویم که با توجه به نیازهای جامعه افرادی را پرورش داده و تحویل جامعه دهیم.
در خصوص این مطالبهی رهبر معظم انقلاب که آثار شهید مطهری باید جزو مواد درسی حوزه قرار گیرد، من معتقدم این حداقل کار است و شاید به تعبیری چون ایشان احساس کردهاند که آن سقف کار به صورت ایدهآل انجام نمیگیرد، حداقل این بخش کار انجام شود. در مورد برنامههای فعلی حوزه در زمینهی آثار شهید مطهری، الان به شکل پراکنده یک سیر مطالعاتی به صورت برنامهی جنبی در حال انجام است. تا آنجا که من اطلاع دارم، در جامعةالزهرا اساساً یک دورهی رسمی غیر حضوری برقرار است که مبانی فکری و کتابهای شهید مطهری مورد توجه قرار میگیرد و بعد از گرفتن امتحان از آثار ایشان بر اساس آن، مدرکی به آنها اعطا میشود.
اگر این مسئله در حوزه فراگیر شود، میتوانیم آثار استاد مطهری را به عنوان یک رشتهی تخصصی تعریف کنیم و در کنار آن نظرات دیگر افراد را نیز مطرح کنیم. طبیعتاً باید آرای شهید مطهری را مورد دقت قرار داد و اگر نیاز به نقد دارد، در یک فضای علمی محققانه بهدور از مسائل سیاسی آنها را نقد و بررسی نمود. اگر هم به بازشناسی و بازشکافی نیاز دارد، این کار به بهترین نحو صورت گیرد تا به عنوان یکی از محورهای نظری نظام رسمیت پیدا کند.
* مدرس حوزه و عضو جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم
اگر بخواهیم به این فرمایشهای رهبری نگاهی سطحی داشته باشیم، میتوانیم آثار شهید مطهری را به عنوان کتب درسی حوزه و دانشگاه تعریف کنیم. به نظر من این کمترین بهرهبرداری است که میتوان از کتابهای استاد مطهری داشت. البته این کار لازم است، اما کافی نیست و باید گفت که حداقل کار است.
باید چند کار در حوزهی نشر کتابهای استاد مطهری انجام داد: اولاً ما میتوانیم بر اساس کتابهای ایشان به لحاظ فرهنگی و خلاقیت، کارهای تازهای انجام دهیم تا این آثار را از انزوا خارج کنیم و در قالبهای مختلفی برای اقشار متعدد جامعه عرضه نماییم؛ مثلاً برای زنان، کارگران، روحانیان، کارمندان و فرهنگیان. این کتب برای اقشار مختلف جامعه تولید شود و در سطح گسترده توزیع گردد. ثانیاً دورههای سیر مطالعاتی از کتابهای ایشان برگزار شود و در مجامع دانشگاهی و آموزشی، اعم از دبیرستانها، به عنوان یک مبنع قرار بگیرد. حتی اگر به عنوان کتب درسی مطرح نشود، در کنار دروس اصلی مورد استفاده باشد و تشویقهایی برای مطالعه و فعالیت روی آثار استاد در نظر گرفت. مثلاً دولت میتواند برای کارمندان خود این طرح را اجرا کند.
با این کارها میشود جریانی را ایجاد کرد که فرمایشهای شهید مطهری را از این انزوا خارج نمود. من بسیاری از آثار شهید مطهری را سراغ دارم که ترجمه شده و در خارج از کشور مطالعه میشود. این موضوع میطلبد که تلاش بیشتری در بخش ترجمه و نرمافزاری آثار شهید مطهری صورت گیرد.
شهید مطهری تعبیری دارد و میفرماید وقتی که از حوزه به تهران رفتم و وارد دانشگاه شدم، احساس کردم آن چیزی که من در حوزه فراگرفتهام دیگر به درد مردم نمیخورد. از وقتی که ایشان به تهران رفت، موارد احتیاج مردم را درک کرد و با مراجعه به مبانی اصیل اسلامی و آسیبشناسی میدانی که در سطح دانشگاه و جامعه انجام داد، توانست نسبت به مسائل روز جامعه اجتهاد و استنباط کند و خود را در صف مقدم مباحث عقیدتی و فکری قرار دهد.
ماندگاری مباحث شهید مطهری و استقبال از آن به خاطر این است که آثار ایشان ملموس و راهبردی و مورد نیاز مردم بود. اگر اجتهاد ما نیز مبتنی بر واقعیات جامعه و بر اساس آشنایی با آسیبهای آن باشد، طبیعتاً این اجتهاد و تولید علم ماندگاری بیشتری خواهد داشت.
رهبر انقلاب فرمایشی داشتند مبنی بر اینکه ما باید مطهریهایی برای دههی 80 و 90 داشته باشیم، چرا که نیازهای جامعه روزبهروز نو میشود. اینجا است که جایگاه اصلی رهبری مشخص میشود و اینکه ایشان آینده و افقهای جامعه را رصد میکنند و خلاءها را میبینند.
اینکه میگوییم نباید بر آثار شهید مطهری متوقف شد، این مانند سکه است که دو رو دارد؛ آن روی سکهاش یک آسیبشناسی است و آن این است که ما نتوانستهایم افراد دیگری را جایگزین شهید مطهری کنیم و مجبوریم به کتابهایی مراجعه کنیم که 30 یا 40 سال قبل تولید شده و شاید بخشی از آنها مبتنی بر واقعیات امروزین جامعهی ما نباشد. این یک خلاء است که ما از روی تهیدستی و ناچاری به آثار ایشان متمسک میشویم و این خلاء باید با الگو قرار دادن شهید مطهری در نحوهی ورود به مسائل جبران گردد.
با توجه به اینکه سند چشماندازی در حوزه در حال تدوین است و در مراحل پایانی بررسی قرار دارد، ما باید به سمتی برویم که بتوانیم افرادی مثل مطهری را در حوزه تربیت کنیم. البته حضرت آقا فرمودند اگر الان شهید مطهری را نداریم، افرادی مثل آیتالله مصباح را داریم و با شناختن ظرفیت حوزه و برنامهریزی دقیق میتوان نظیر این افراد را در حوزه تربیت کرد.
باید به این هم اشاره کنم که متأسفانه شهید مطهری در حوزه نسبت به دانشگاه ناشناختهتر است. یک دلیل آن عدم کار جدی در مورد شخصیت استاد مطهری است. دلیل دیگر هم وجود این اعتقاد بود که اگر کسی از حوزه خارج میشد، نسبت به او دید مثبتی وجود نداشت و کماهمیتی به نظریات او هم شاید به این دلیل بوده است. اگر بخواهیم در این زمینه نمونهی دیگری را نام ببریم، علامهی جعفری است؛ این شخصیت فرهیخته و فاضل به دلیل عدم حضورش در حوزه طبیعتاً بین حوزویان ناشناختهتر ماند.
اما این درست نیست که جریان تحول در حوزه را به شهید مطهری نسبت دهیم، ولی همانقدر که ایشان در بستر جامعه توانست تحول ایجاد کند، در همان مقیاس هم در حوزه ایجاد تحول کرده است. الان هم برگرفته از نظرات شهید مطهری و دیگر علما، حوزه به این سمت میرود که از خواندن اصول و فقه تنها خارج و علوم دیگر از جمله تفسیر، فلسفه، کلام و تبلیغ هم از دروس رایج حوزه شود. البته فقه و اصول محور است، اما باید به این سمت برویم که با توجه به نیازهای جامعه افرادی را پرورش داده و تحویل جامعه دهیم.
در خصوص این مطالبهی رهبر معظم انقلاب که آثار شهید مطهری باید جزو مواد درسی حوزه قرار گیرد، من معتقدم این حداقل کار است و شاید به تعبیری چون ایشان احساس کردهاند که آن سقف کار به صورت ایدهآل انجام نمیگیرد، حداقل این بخش کار انجام شود. در مورد برنامههای فعلی حوزه در زمینهی آثار شهید مطهری، الان به شکل پراکنده یک سیر مطالعاتی به صورت برنامهی جنبی در حال انجام است. تا آنجا که من اطلاع دارم، در جامعةالزهرا اساساً یک دورهی رسمی غیر حضوری برقرار است که مبانی فکری و کتابهای شهید مطهری مورد توجه قرار میگیرد و بعد از گرفتن امتحان از آثار ایشان بر اساس آن، مدرکی به آنها اعطا میشود.
اگر این مسئله در حوزه فراگیر شود، میتوانیم آثار استاد مطهری را به عنوان یک رشتهی تخصصی تعریف کنیم و در کنار آن نظرات دیگر افراد را نیز مطرح کنیم. طبیعتاً باید آرای شهید مطهری را مورد دقت قرار داد و اگر نیاز به نقد دارد، در یک فضای علمی محققانه بهدور از مسائل سیاسی آنها را نقد و بررسی نمود. اگر هم به بازشناسی و بازشکافی نیاز دارد، این کار به بهترین نحو صورت گیرد تا به عنوان یکی از محورهای نظری نظام رسمیت پیدا کند.
* مدرس حوزه و عضو جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم