جنبش دانشجویی ایران؛ مطالبات و آسیبها
1 - مقدمه
از ظهور جنبش دانشجویی در دانشگاههای آمریکا و بعد از آن در فرانسه که سراسر قاره اروپا را تحت تأثیر خود قرار داد، بیش از 5 دهه میگذرد. اگر چه «حرکت دانشجویی پدیدهای جهانی است، ولی تجلی آن در کشورهای گوناگون و دانشگاههای مختلف، صورتهای متفاوت داشته است. چرا که پیدا کردن وجه مشترک اجتماعی برای این نهضت امکانپذیر نیست» و لذا به تبع آن مطالبات دانشجویی نیز متفاوت و بعضاً متعارض است؛ اما آنچه در این بین مهم است، گونهشناسی مطالبات و در مرحله بعد آسیبشناسی مطالبات دانشجویی در دانشگاههای ایران است؛ چرا که در چند سال اخیر نسبت به جنبش دانشجویی به واسطه برخی اغراض و ابهامات، دیدگاههای متفاوتی ارائه شده که موجب شد تا خواستههای این حرکت در برابر آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی قرار داده شود؛ به همین دلیل کالبد شکافی صادقانه جنبههای گوناگون مطالبات دانشجویی، نه تنها موجب تبیین رسالت تاریخی این جنبش است، بلکه خواستههای سیاسی و فرهنگی اصیل آن را از تفاسیر غیرواقع بینانه پیراسته مینماید.
2 - گونهشناسی مطالبات دانشجویی
برای طیفبندی مطالبات جنبش دانشجویی میتوان مدلها و الگوهای متفاوتی ارائه کرد؛ مثلاً میتوان این مطالبات را با معیارهای مادی و معنوی طبقهبندیکرد یا آنها را به آرمانی و واقعی تقسیم نمود، یا در شکل جامعتر میشود آنها را به بخشهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دستهبندی کرد و یا حتی به بخشهای شغلی و غیرشغلی؛ اما در اینجا به خاطر اختصار و اهمیت، آنها را به صنفی، سیاسی و فرهنگی تقسیم میکنیم.
الف) مطالبات صنفی یا عمومی
اگر زاویه نگاه ما به دانشگاه و دانشجو تخصصی باشد و دانشگاه را به عنوان یک نهاد علمی و دانشجو را به عنوان نیروی فعال در عرصههای گوناگون پژوهشی تصور کنیم، آن گاه تصدیق خواهیم کرد که مهمترین خواسته صنفی دانشجو، تعلیم و تحقیق است. قاعدتاً از این منظر هر آنچه موجب تقویت آموزش و پژوهش آنهاست، جزء مطالبات آنها محسوب میشود. و در این چارچوب داشتن خوابگاه، سالن غذا خوری مناسب، فضای آموزشی کافی، امکانات آزمایشگاهی و... از مهمترین مطالبات صنفی و عمومی تلقی میشوند.
ب) مطالبات سیاسی / اجتماعی
اما آنچه که موجب جنبش دانشجویی شد، نه به خاطر مطالبات صنفی آنها، بلکه به خاطر دفاع دانشجو از مطالبات جامعه و خواست توده مردم بود. بنابراین مادامی که تقاضاهای دانشجویی از حالت صنفی و آموزشی فراتر نرود و با خواستههای مردم و منافع ملی همسو نشود، ماهیت «بیداری دانشجویی» یا «جنش اجتماعی» پیدا نخواهد کرد. و لذا مقام معظم رهبری با عنایت به نکته فوق فرمودند: «در محیط دانشگاه، بعضیها حوصله حرکت ندارند؛ میگویند بگذار کارهایی را بکنیم، درسمان را بخوانیم، زودتر این ورق پاره را بگیریم و مثلاً دنبال کاری برویم... اینها مشمول... بیداری، خیزش و حرکتی که عنوان دانشجویی دارد، نیستند.»
بنابراین اساسیترین مطالبات سیاسی جنبش دانشجویی، مشارکت در زندگی سیاسی-اجتماعی است. شایسته است که دانشجویان در طرح شعارها و خواستههایشان، نسبت به توده مردم، پیشتاز و پیشقدم باشند؛ همانند یک جامعه مدنی فعال، خواستههای مردم را کپسوله کنند، به شکل «منافع ملی»، تئوریزه و به قدرت سیاسی انتقال دهند. نسبت به مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و روند رویدادها، نقش آفرین باشند؛ اما باید توجه داشت که دخالت و حساسیت در قبال سرنوشت جامعه که هر روز پیچیدهتر میشود، بدون سازمان و تشکیلات منسجم امکانپذیر نیست؛ در نتیجه لازمه مطالبه مشارکت سیاسی، داشتن تشکل دانشجویی با اهداف و آرمانهای مشخص و با برنامهها و استراتژیهای از پیش تعیین شده است تا با فارغالتحصیلی قهری دانشجویان و ورود دانشجویان جدید در محیط دانشگاه، امکان تداوم حرکت دانشجویی تضمین شود؛ و الا جنبش دانشجویی در زندگی سیاسی خود دچار روزمرهگی میشود و به دنبال شعارها و برنامههای گروههای خارج از دانشگاه به حرکت در خواهد آمد. بدین لحاظ جنبش دانشجویی دیگر نمیتواند به عنوان پیشتاز، نقش ایفا کند.
دومین مطالبه جنبش دانشجویی، آرمان خواهی در مقابل مصلحتطلبی و حفظ وضع موجود است. قشر دانشجوی ایران به واسطه بیداری و آگاهی، یا در پیزنده کردن آرمانهای فراموش شده دوران انقلاب اسلامی است یا در پی خلق اندیشه نو برای پویایی انقلاب. گاهی به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جدید، آرمانهایی همچون عدالتخواهی، آزادیخواهی و مساواتطلبی کمرنگ و بعضاً فراموش میشوند. همواره این جنبش دانشجویی است که میتواند ارزشها و باورهای انقلاب را متذکر شده و جامعه را از حرکت ارتجاعی، نوید رهایی دهد.
سومین مطالبه سیاسی-اجتماعی جنبش دانشجویی، اصلاحطلبی است. اگر چه این موضوع دارای جنبههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است، ولی در چند سال اخیر، جنبش دانشجویی اصلاحات و توسعه سیاسی را مقدم بر اصلاحات اقتصادی پنداشته و از آن به عنوان زمینه و پیش نیاز برای توسعه اقتصادی یاد میکند؛ صرف نظر از این که به لحاظ علمی و تئوریک کدام توسعه مقدم و کدام مؤخر است، میتوان تا حدی با توجه به وضعیت خاص چند سال اخیر، این خواست و مطالبه دانشجویان را درک کرد؛ چرا که انقلاب اسلامی طی 2 دهه گذشته 2 دوره سخت و دشوار را طی کرده است که هر کدام به واسطه اقتضائات خاص خود، مانع تحقق آرمان اصلاحات سیاسی انقلاب شد. دوره اول، دفاع مقدس و دوره دوم، بازسازی اقتصادی که در هر 2 مرحله جامعه انقلابی ما از توسعه سیاسی و نقش حساس آن در مدیریت سیاسی جامعه غافل شد، بنابراین طبیعی است که قشر دانشجوی ما به یکی از مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی -یعنی آزادی سیاسی- به عنوان مهمترین شاخص توسعه سیاسی بازگردد و آن را مورد تأکید مجدد قرار دهد.
ج) مطالبات فرهنگی
فرهنگ، مجموعهای از ارزشها و باورهاست که هویت معنوی ملتها را تعیین میکند و بر زندگی مادی آنها تأثیر شگرفی دارد؛ از این رو قدرتهای مسلط جهانی برای نفوذ استعماری خود همواره از دروازه فرهنگ و هویت ملی آنها وارد میشوند. فرهنگهای مسلط و استعماری با مقاصد خاص ضمن تحقیر هویت «خرده فرهنگها»، فرهنگ خود را مترقی و شکوهمند جلوه میدهند؛ البته باید تهاجم فرهنگی و تعامل فرهنگی را از هم تفکیک کرد زیرا «در جریان تبادل فرهنگی، ملت گیرنده فرهنگ، مسائل مورد علاقهاش را از فرهنگ دیگر اخذ میکند، در حالی که در تهاجم فرهنگی، فرهنگ مهاجم تلاش دارد تا نقاط مورد نظر خویش را به ملت دیگر تحمیل کند».
بنابراین طبیعی است که جنبش دانشجویی، در طول حرکت خود نسبت به پدیده خطرناک تهاجم فرهنگی حساس باشد و از هویت ارزشی و اعتقادی خود به عنوان زیربناییترین مطالبه فرهنگی حمایت کند. در این قسمت به طور فهرستوار گذری به مطالبات فرهنگی جنبش دانشجویی میکنیم:
1 - دفاع از مبانی دینی: اساس ارزشهای جامعه اسلامی را مبانی عقیدتی و دینی تشکیل میدهد که بیشک با فرو ریختن آنها، هنجارها و ساختارهایی که بر آن بنا شدهاند، فرو خواهد ریخت. بنابراین ایجاد تشکیک در اعتقادات دینی نه تنها بینش مادیگری را بر جامعه حاکم میکند، بلکه زمینه رشد تئوریهای به ظاهر علمی از قبیل ناسازگاری توسعه با دین، عدم سنخیت بین سیاست و دین، تضاد بین تجدد و سنت و... را نیز فراهم میکند.
2 - مبارزه با حس حقارت در مواجهه با فرهنگ بیگانه؛
3 - تبادل فرهنگی با فرهنگهای دیگر به منظور غنی ساختن فرهنگ خودی؛
4 - نفی تعصب و حمایتِ عقلانی از هویت مذهبی؛
5 - دفاع از هویت و اصالت اسلامی؛
6 - مبارزه با فساد اخلاقی و عامل بیبند و باری؛
7 - نقد مستمر از آداب و رسوم غلط؛
3. آسیبشناسی مطالبات دانشجویی
باید توجه داشت عنوان «جنبش دانشجویی» همانند دیگر نهضتهای اجتماعی همیشه نقش پیشرو و مثبت ندارد، بنابراین به همان اندازه که خیزش دانشجویی میتواند پیشتاز و مثبت ارزیابی شود، گاه احتمال دارد نقش ارتجاعی و منفی را نیز ایفا کند. بنابراین جنبش دانشجویی باید همواره جهت ِفعالیت خود را با معیارها، آرمانها و اهداف، منطبق کند تا جهت ِحرکت جنبش، دائماً در مسیر رشد و تکامل قرار گیرد. به عنوان مثال اگر شرایط و محیط دانشگاه همواره با اهداف و آرمانهای انقلاب هماهنگ نباشد، چه بسا جنبش دانشجویی شکافهایی در بدنه و ساختار نظامی ایجاد میکند و زمینه سوء استفاده را برای کسانی که اعتقادی به انقلاب ندارند، فراهم مینماید.
با توجه به مطالب فوق، ضرورت آسیبشناسی برای پاسداری از جنبش و ایجاد پویایی و پیشگیری از انحراف احتمالی «جهتگیری حرکت جنبش دانشجویی» تا حدی روشن میشود.
الف) عدم تحزب و تشکل
مهمترین و اساسیترین مطالبه جنبش دانشجویی، مشارکت سیاسی است؛ اما واقعیت این است که دانشجو به عنوان جامعه علمی، تا کنون به شکل «بسیج سیاسی» و تودهای در زندگی سیاسی، مشارکت میکرده است؛ یعنی فرآیند حضور سیاسی دانشجو در انقلاب به «مشارکت نهادمند» و در قالب «جامعه مدنی» مبدل نشده و همچنان مشارکت سیاسی آنها در هالهای از عواطف و احساسات مخفی شده است. عقلانیت مفاهمهای به عنوان مهمترین شرط تحزب و تشکل همچنان راز گونه در صندوقچه پر رمز جنبش دانشجویی پنهان شده است، مشکل چیست؟ مشکل هر چه باشد، بیشتر درون دانشگاه و ساختار دانشگاه و فرهنگ حاکم بر رفتار سیاسی دانشجوست. بنابراین باید حرکت را از درون آغاز کرد و زمینه انجام و تأسیس «تشکل» با برنامههای روشن و مواضع شفاف در چارچوب «منافع ملی» را ایجاد کرد تا مطالبات خود و مردم را همچون صافی، پالایش و به حکومت کنندگان تزریق کنند، به گونهای که مردم احساس کنند «تشکل جنبش دانشجویی» ضمن خردورزی و قانونمداری، مظهر اراده عمومی و هماهنگ با منافع ملی است.
ب) فقدان استراتژی و دکترین
جنبش دانشجویی در جریان فعالیتهای سیاسی خود به رغم پیشرو بودن در واکنشها، زاینده تئوری نبوده، بویژه آنکه دانشگاههای ایران در مقایسه با کشورهای جهان هم جوان است و هم در طول تاریخ سیاسی خود، دائماً از محفلها و جریانهای سیاسی درون جامعه متأثر بوده است.
به عنوان مثال، جنبش دانشجویی فرانسه در ماه مه 1960، یک تئوری قوی به عنوان پشتوانه در اختیار داشت و جنبش دانشجویی آلمان، توسط فرانکفورت با اندیشمندانی نظیر هابرماس، مارکوزه و آدورنو تئوریزه میشد؛ ولی در ایران، جنبش دانشجویی فاقد دکترین و اندیشه راهبردی است تا نسبت به فرصتها و مقابله با چالشها، قدرت لازم و امکان فعالیت سیاسی مداوم، جهت دستیابی به هدف از پیش تعیین شده را داشته باشد. در هر صورت لازمه استراتژی و دکترین، تخصص، علم کاربردی و تعاریف روشن از وضع موجود، منافع ملی و آرمانهاست که تا به حال حرکت دانشجویی نتوانسته به آن دست یابد.
ج) تقابل به جای تعامل
مهمترین خصیصه جنبش دانشجویی ایران در دوره قبل از انقلاب اسلامی، ستیز و تقابل با رژیمهای استبدادی و استعماری بود. لذا بیشترین عمر جنبش، صرف انقلاب شد، خصلت جنبش را به شدت رادیکال کرد و کمتر به فکر تعامل با نظام سیاسی و مشارکت و گفتوگو با قدرت سیاسی افتاد. تنها در سالهای پس از انقلاب به خاطر مشروعیت حکومت، جنبش دانشجویی وارد عرصه گفتگو و مشارکت سیاسی شده است؛ اما این مشارکت هنوز در سطح «بسیج سیاسی» راکد مانده و به همین دلیل در واکنش به برخی بحرانها و چالشها، دست به حرکتهای خشونتآمیز میزند که خود موجب پیچیده شده بحران میشود؛ اما واقعاً چگونه میتوان جنبش دانشجویی را از حالت «تقابلطلبی» به «تعاملطلبی» تبدیل کرد؟ اولین نکته، آموزش است؛ باید فرهنگ سیاسی مشارکتی که لازمه آن عقلانیت مفاهمهای است را بیاموزد و آن را به عنوان آموزش درون سازمانی جنبش، نهادینه کند. دومین نکته، داشتن اندیشه راهبری و دکترین مؤثر است؛ سومین نکته، داشتن برنامه مدون است تا در جهت دکترین و تئوری، به شکل مرحلهای و سازمان یافته با دولت مردان به گفتگو و تعاطی برنامه و اندیشه بنشیند.
4. نتیجهگیری
اگر چه مطالبات جنبش دانشجویی تحت تأثیر «جناح بندیها» و تحولات سیاسی کشور متغیر و مبهم است؛ ولی باید اعتراف کرد بیداری دانشجویی رو به بهبود است و در جهت هویت مستقل خود، به سوی نظریهپردازی حرکت میکند و به دنبال باز تولید رفتار اصلاحگرایانه و موضعگیری متناسب با الزامات زمان و مکان است. اکنون جنبش دانشجویی ایران با الهام از ارزشهای اسلامی، خود را مدافع باورها و اصول اسلامی انقلاب میداند و با وجدان بیدار خود در حیات سیاسی و اجتماعی حضور فعال دارد و به همین خاطر باید به جنبش دانشجویی فرصت داد تا جایگاه خود را در سیستم سیاسی ایران باز یابد.
پینوشتها در دفتر سایت موجود است.