1389/01/30
کنفرانس خلع سلاح هستهای
استراتژی هستهای نظام
نخستین کنفرانس بینالمللی خلع سلاح و عدم اشاعه شنبه 28 فروردین ماه با پیام حضرت آیتالله خامنهای آغاز و با حضور بیش از 14 وزیر خارجه، 10 معاون وزیر و 8 نماینده از سازمانهای منطقهای و بینالمللی به مدت 2 روز در تهران برگزار شد. آنچه میخوانید گفتوگوی خبرنگار ما است با دکتر کاظم جلالی عضو کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، که در حاشیهی این کنفرانس و در مورد بازتاب پیام رهبر انقلاب اسلامی انجام شد.
- اهداف و پیام اصلی اجلاس خلع سلاح هستهای تهران را بیان کنید.
جمهوری اسلامی ایران سه هدف را از برگزاری این اجلاس دنبال کرد. نخستین هدف، احیای شعارهای اصیل NPT بود. همانطور که میدانید، NPT به دنبال این بوده که انرژی هستهای به شکل صلحآمیز در دنیا مورد استفاده قرار گیرد و کشورها بتوانند این فناوری را بهدست بیاورند. اتفاقاً کشورهای دارندهی این فناوری باید برای دستیابی کشورهای فاقد این فناوری به آنها کمک کنند و آژانس هم نقش واسطه را ایفا کند، اما میبینیم که در عمل این شعار اصیل NPT محقق نشده است. جمهوری اسلامی ایران در این کنفرانس این را کاملاً تبیین کرد و این را شعار اصلی خودش قرار داد که انرژی هستهای برای مصارف صلحآمیز، حق همهی کشورهای عضو NPT است.
نکتهی دومی که در NPT وجود دارد، این است که باید کشورهای دارندهی سلاح هستهای اولاً در همان محدودهای باقی میماندند که NPT مشخص کرده و ثانیاً سلاحهای خودشان را کاهش میدادند. در اینباره دو اتفاق افتاد؛ یکی اینکه این کشورها افزایش پیدا کردند که این خلاف NPT است. دوم اینکه سلاحهایشان را هم افزایش دادند. یک مؤسسهی علمی آمریکایی گزارش داده که موجودی پلوتونیوم امروز دنیا حدود 220 هزار کیلوگرم است. اگر شما برای هر بمب اتم یک کیلوگرم در نظر بگیرید، یعنی 220 هزار بمب اتم. الان میگویند حدود 20 هزار بمب در دنیا وجود دارد. پس اگر فرض کنیم که زمینهی ساخت 220 هزار بمب فراهم است، یعنی امروز یازده برابر بمبهای دنیا مواد آمادهی بمب وجود دارد که یک فاجعهی بزرگ است. باید از آژانس پرسید که چه نقشی را ایفا میکند؟ این نشانگر این است که آژانس نقش واقعی خود را ایفا نکرده است. بنابراین یکی دیگر از اهداف اصیل NPT تحقق شعار «بمب اتم برای هیچکس» است که یکی از شعارهای اصلی این اجلاس نیز بوده است.
اما هدف دوم این اجلاس؛ الان دو جبهه در دنیا شکل گرفته است؛ جبههی اول آمریکاییها و برخی از قدرتهای اصیل دنیا که به دنبال اتخاذ محدودیتهایی برای کشورهایی هستند که میخواهند انرژی هستهای صلحآمیز را بهدست آورند. جبههی دوم نیز کشورهایی هستند که استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای را حق مسلم کشورهای جهان میدانند. البته این کشورها این محدودیتها را برنمیتابند. الان بسیاری از کشورها شاید در برخی از امور بینالمللی با ایران اختلاف سلیقه داشته باشند، اما در این موضوع کاملاً با جمهوری اسلامی ایران همراه شدهاند. این کشورها میدانند که هر نوع برخوردی با جمهوری اسلامی ایران میتواند به یک عرف بینالمللی تبدیل شود.
لذا این اجلاس از جهت اینکه بتواند مقدمهای برای کنفرانس نیویورک باشد، دارای اهمیت است. به این معنی که کشورهای جنبش عدم تعهد، کشورهای اسلامی و کشورهای خواهان فناوری هستهای در کنفرانس نیویورک دست در دست همدیگر بگذارند و کنار همدیگر قرار بگیرند و اجازه ندهند که کشورهای دارای بمب اتم، محدودیتهایی را در مورد دستیابی به انرژی هستهای برای مصارف صلحآمیز ایجاد کنند. در حالی که محدودیتها باید برای کسانی باشد که دارای بمب هستند و آنها باید به سمت خلع سلاح بروند.
هدف سوم این اجلاس، نشان دادن فعال بودن و عدم انزوای جمهوری اسلامی ایران بود. آمریکاییها ادعا میکنند که ایران را منزوی کردهاند. اتفاقاً دیروز یک خبرنگار آمریکایی از من پرسید که خب شما در دوران انزوا به سر میبرید. گفتم کدام انزوا؟ گفت جامعهی بینالمللی شما را منزوی کرده است. گفتم: شما این وزرای امور خارجه و این همه هیأتهای خارجی را که در این اجلاس شرکت کردهاند، جامعهی بینالملل نمیدانید؟ لابد شما اعضای جنبش عدم تعهد ـ 118 کشور- را هم که بیانیههای آنگونه مفصلی را به نفع جمهوری اسلامی میدهند، عضو جامعهی بینالملل نمیدانید. لابد شما OIC و سازمان کنفرانس اسلامی را هم عضو جامعهی جهانی نمیدانید. از نگاه شما جامعهی بینالملل یعنی چند کشور قدرتمند دنیا که مثلاً اگر نبودند، میشود انزوا و اگر بودند، میشود غیر انزوا؟ این تعریف، تعریفی کاملاً آمریکایی است که به دنیا ارائه میشود. این کنفرانس نشان داد که جمهوری اسلامی ایران ذاتاً بینالمللی است و انزواپذیر نیست.
- ما دربارهی پیام رهبر انقلاب اسلامی با برخی مهمانان خارجی اجلاس صحبت کردیم. بسیاری از آنها ضمن ابراز شگفتی گفتند که فکر نمیکردند آیتالله خامنهای بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی به این اجلاس پیام بدهند. نظر شما دربارهی پیام رهبری و بازتاب آن چیست؟
این پیام بسیار جامع بود و میتواند بهعنوان یک راهبرد جدی در بحث دستیابی به فناوری هستهای صلحآمیز و دوری جستن از اثرات مخرب این فناوری، یعنی دستیابی به بمب اتم، تلقی گردد. پیام ایشان در سخنرانیهای برخی از رؤسای هیأتها مورد استناد قرار گرفت. در کمیتهی خلع سلاح نیز سخنرانها آن را مورد استناد قرار میدادند. در گفتوگوهای هیئتها هم عمدتاً از جامعیت این پیام و صراحت و دقت نظری که در آن به کار برده شده بود، صحبت میشد.
رهبر معظم انقلاب در این پیام ضمن ضرورت دستیابی کشورها به فناوری هستهای برای مصارف صلحآمیز، بر اثرات مخرب این فناوری که توسط برخی دولتهای بزرگ اعمال شد و فاجعهی بزرگ بشری را ایجاد کرد، اشاره کردند. ایشان در این خصوص، راهبردی را جهت دستیابی به فناوری هستهای ارائه کردند و نهایتاً با صراحت تمام، رفتن به سمت بمب اتم را حرام دانستند.
- اتفاقاً خیلی از مهمانان خارجی از این عبارت بهعنوان «فتوا» نام میبردند و برایشان خیلی جالب و مهم بود.
بله. من فکر میکنم که الان بر حوزههای علمیه و فقها و علمای بزرگوار ماست که این فتوای رهبر معظم انقلاب را تبیین کنند و باید برای دنیا این نکته را کاملاً آشکار کرد که پیام رهبری یک تاکتیک نیست، بلکه یک راهبرد و استراتژی است. باید دنیا این مطلب مهم را کاملاً درک کند که این امر با تبیین خوبی که حوزههای علمیه، علما و اندیشمندان علوم دینی انجام میدهند، صورت میگیرد. فتوا و سخن رهبری یک اصل راهبردی برای نظام جمهوی اسلامی ایران است و من فکر میکنم این پیام را باید با یک ادبیات کاملاً مناسب و با زبانی امروزی تبیین کرد.
من یک مثال برای شما بزنم؛ امروز در کمیتهی دوم اجلاس، چند تن از علما دیدگاه اسلام را در حرمت دستیابی به بمب اتم تببین کردند و استدلالهای بسیار خوبی را از منظر دین اسلام ارائه نمودند که بسیار مورد توجه مهمانان خارجی و بهخصوص غربیها قرار گرفت. لذا به نظر بنده، بخشهای سیاسی و دیپلماتیک سخنان رهبر معظم انقلاب باید توسط وزارت امور خارجه و نهادهای مسئول پیگیری و تبیین شود و انعکاس وسیع رسانهای در عرصهی جهانی پیدا کند، اما بخش دوم که عبارت از فتوای مبارک ایشان در قالب پیام بود، باید توسط علمای دین تبیین گردد و چارچوبهای آن بیان شود.
- اهداف و پیام اصلی اجلاس خلع سلاح هستهای تهران را بیان کنید.
جمهوری اسلامی ایران سه هدف را از برگزاری این اجلاس دنبال کرد. نخستین هدف، احیای شعارهای اصیل NPT بود. همانطور که میدانید، NPT به دنبال این بوده که انرژی هستهای به شکل صلحآمیز در دنیا مورد استفاده قرار گیرد و کشورها بتوانند این فناوری را بهدست بیاورند. اتفاقاً کشورهای دارندهی این فناوری باید برای دستیابی کشورهای فاقد این فناوری به آنها کمک کنند و آژانس هم نقش واسطه را ایفا کند، اما میبینیم که در عمل این شعار اصیل NPT محقق نشده است. جمهوری اسلامی ایران در این کنفرانس این را کاملاً تبیین کرد و این را شعار اصلی خودش قرار داد که انرژی هستهای برای مصارف صلحآمیز، حق همهی کشورهای عضو NPT است.
نکتهی دومی که در NPT وجود دارد، این است که باید کشورهای دارندهی سلاح هستهای اولاً در همان محدودهای باقی میماندند که NPT مشخص کرده و ثانیاً سلاحهای خودشان را کاهش میدادند. در اینباره دو اتفاق افتاد؛ یکی اینکه این کشورها افزایش پیدا کردند که این خلاف NPT است. دوم اینکه سلاحهایشان را هم افزایش دادند. یک مؤسسهی علمی آمریکایی گزارش داده که موجودی پلوتونیوم امروز دنیا حدود 220 هزار کیلوگرم است. اگر شما برای هر بمب اتم یک کیلوگرم در نظر بگیرید، یعنی 220 هزار بمب اتم. الان میگویند حدود 20 هزار بمب در دنیا وجود دارد. پس اگر فرض کنیم که زمینهی ساخت 220 هزار بمب فراهم است، یعنی امروز یازده برابر بمبهای دنیا مواد آمادهی بمب وجود دارد که یک فاجعهی بزرگ است. باید از آژانس پرسید که چه نقشی را ایفا میکند؟ این نشانگر این است که آژانس نقش واقعی خود را ایفا نکرده است. بنابراین یکی دیگر از اهداف اصیل NPT تحقق شعار «بمب اتم برای هیچکس» است که یکی از شعارهای اصلی این اجلاس نیز بوده است.
اما هدف دوم این اجلاس؛ الان دو جبهه در دنیا شکل گرفته است؛ جبههی اول آمریکاییها و برخی از قدرتهای اصیل دنیا که به دنبال اتخاذ محدودیتهایی برای کشورهایی هستند که میخواهند انرژی هستهای صلحآمیز را بهدست آورند. جبههی دوم نیز کشورهایی هستند که استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای را حق مسلم کشورهای جهان میدانند. البته این کشورها این محدودیتها را برنمیتابند. الان بسیاری از کشورها شاید در برخی از امور بینالمللی با ایران اختلاف سلیقه داشته باشند، اما در این موضوع کاملاً با جمهوری اسلامی ایران همراه شدهاند. این کشورها میدانند که هر نوع برخوردی با جمهوری اسلامی ایران میتواند به یک عرف بینالمللی تبدیل شود.
لذا این اجلاس از جهت اینکه بتواند مقدمهای برای کنفرانس نیویورک باشد، دارای اهمیت است. به این معنی که کشورهای جنبش عدم تعهد، کشورهای اسلامی و کشورهای خواهان فناوری هستهای در کنفرانس نیویورک دست در دست همدیگر بگذارند و کنار همدیگر قرار بگیرند و اجازه ندهند که کشورهای دارای بمب اتم، محدودیتهایی را در مورد دستیابی به انرژی هستهای برای مصارف صلحآمیز ایجاد کنند. در حالی که محدودیتها باید برای کسانی باشد که دارای بمب هستند و آنها باید به سمت خلع سلاح بروند.
هدف سوم این اجلاس، نشان دادن فعال بودن و عدم انزوای جمهوری اسلامی ایران بود. آمریکاییها ادعا میکنند که ایران را منزوی کردهاند. اتفاقاً دیروز یک خبرنگار آمریکایی از من پرسید که خب شما در دوران انزوا به سر میبرید. گفتم کدام انزوا؟ گفت جامعهی بینالمللی شما را منزوی کرده است. گفتم: شما این وزرای امور خارجه و این همه هیأتهای خارجی را که در این اجلاس شرکت کردهاند، جامعهی بینالملل نمیدانید؟ لابد شما اعضای جنبش عدم تعهد ـ 118 کشور- را هم که بیانیههای آنگونه مفصلی را به نفع جمهوری اسلامی میدهند، عضو جامعهی بینالملل نمیدانید. لابد شما OIC و سازمان کنفرانس اسلامی را هم عضو جامعهی جهانی نمیدانید. از نگاه شما جامعهی بینالملل یعنی چند کشور قدرتمند دنیا که مثلاً اگر نبودند، میشود انزوا و اگر بودند، میشود غیر انزوا؟ این تعریف، تعریفی کاملاً آمریکایی است که به دنیا ارائه میشود. این کنفرانس نشان داد که جمهوری اسلامی ایران ذاتاً بینالمللی است و انزواپذیر نیست.
- ما دربارهی پیام رهبر انقلاب اسلامی با برخی مهمانان خارجی اجلاس صحبت کردیم. بسیاری از آنها ضمن ابراز شگفتی گفتند که فکر نمیکردند آیتالله خامنهای بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی به این اجلاس پیام بدهند. نظر شما دربارهی پیام رهبری و بازتاب آن چیست؟
این پیام بسیار جامع بود و میتواند بهعنوان یک راهبرد جدی در بحث دستیابی به فناوری هستهای صلحآمیز و دوری جستن از اثرات مخرب این فناوری، یعنی دستیابی به بمب اتم، تلقی گردد. پیام ایشان در سخنرانیهای برخی از رؤسای هیأتها مورد استناد قرار گرفت. در کمیتهی خلع سلاح نیز سخنرانها آن را مورد استناد قرار میدادند. در گفتوگوهای هیئتها هم عمدتاً از جامعیت این پیام و صراحت و دقت نظری که در آن به کار برده شده بود، صحبت میشد.
رهبر معظم انقلاب در این پیام ضمن ضرورت دستیابی کشورها به فناوری هستهای برای مصارف صلحآمیز، بر اثرات مخرب این فناوری که توسط برخی دولتهای بزرگ اعمال شد و فاجعهی بزرگ بشری را ایجاد کرد، اشاره کردند. ایشان در این خصوص، راهبردی را جهت دستیابی به فناوری هستهای ارائه کردند و نهایتاً با صراحت تمام، رفتن به سمت بمب اتم را حرام دانستند.
- اتفاقاً خیلی از مهمانان خارجی از این عبارت بهعنوان «فتوا» نام میبردند و برایشان خیلی جالب و مهم بود.
بله. من فکر میکنم که الان بر حوزههای علمیه و فقها و علمای بزرگوار ماست که این فتوای رهبر معظم انقلاب را تبیین کنند و باید برای دنیا این نکته را کاملاً آشکار کرد که پیام رهبری یک تاکتیک نیست، بلکه یک راهبرد و استراتژی است. باید دنیا این مطلب مهم را کاملاً درک کند که این امر با تبیین خوبی که حوزههای علمیه، علما و اندیشمندان علوم دینی انجام میدهند، صورت میگیرد. فتوا و سخن رهبری یک اصل راهبردی برای نظام جمهوی اسلامی ایران است و من فکر میکنم این پیام را باید با یک ادبیات کاملاً مناسب و با زبانی امروزی تبیین کرد.
من یک مثال برای شما بزنم؛ امروز در کمیتهی دوم اجلاس، چند تن از علما دیدگاه اسلام را در حرمت دستیابی به بمب اتم تببین کردند و استدلالهای بسیار خوبی را از منظر دین اسلام ارائه نمودند که بسیار مورد توجه مهمانان خارجی و بهخصوص غربیها قرار گرفت. لذا به نظر بنده، بخشهای سیاسی و دیپلماتیک سخنان رهبر معظم انقلاب باید توسط وزارت امور خارجه و نهادهای مسئول پیگیری و تبیین شود و انعکاس وسیع رسانهای در عرصهی جهانی پیدا کند، اما بخش دوم که عبارت از فتوای مبارک ایشان در قالب پیام بود، باید توسط علمای دین تبیین گردد و چارچوبهای آن بیان شود.