1389/01/03
مطالبات / سالروز تأسیس حوزه علمیه قم
استخراج مبانی علوم انسانی از قرآن
حجتالاسلام و المسلمین محسن غرویان
حجتالاسلام والمسلمین محسن غرویان معتقد است برای تولید علوم انسانی اسلامی ناگزیر از آن هستیم که حوزههای علمیه و دانشگاهها ارتباط مستمر و قوی با هم داشته باشند. وی که از جمله کسانی است که تدریس در هردو فضا را تجربه کرده است، نقش حوزههای علمیه را در این فرآیند موثرتر وجدیتر میداند. سخنان او دربارهی علوم انسانی خواندی است.
تعریف علم دینی
علم دینی به معنای دانشی است که از نظر موضوع، مسائل و یا از حیث غرض علم، هماهنگ با آموزههای دینی باشد. برای تبیین جایگاه علم دینی، ابتدا باید یک تفکیک میان علوم قائل شویم و آن جدا کردن علوم انسانی از علوم تجربی و علوم پایه است؛ یعنی ماهیت علوم انسانی به طور ذاتی بر اساس انسان شناسی دینی و اسلامی شکل میگیرد، از این رو علم دینی به معنای یک عنصر ذاتی در ماهیت این علوم به شمار میآید.
اما در علوم تجربی و علوم عقلی مثل ریاضیات، هندسه، جبر و مثلثات و ... علم دینی به معنای تأثیر دین در هدف و غایت به کارگیری این علوم است؛ به عبارت دیگر این به آن معنی نیست که در ذات گزارههای این علوم، دین یا مقابل آن کفر و بی دینی نقشی داشته باشد. این همان تفکیکی است که باید میان علوم دینی و علوم تجربی صورت بگیرد.
رابطه بین علم و دین
به طور قطع میان علم و دین رابطه وجود دارد، اما بهتر است نخست معنای علم تعریف و بررسی شود؛ برای تعریف علم چند اصطلاح وجود دارد که در زبان انگلیسی به شکل Knowledgeبه معنای دانش و یا به شکل Scince به معنای علم تجربی طرح شده و به کار میرود، اما در هر صورت، دین و دینشناسی مصداقی از علم به شمار میآید، زیرا دین پدیدهای است که باید از طریق علوم مطالعه شود که حاصل این مطالعه و بررسی، معرفت دینی است.
از سوی دیگر علم در معنای علوم تجربی (Scince)، از نظر به کارگیری این علوم در زمینه اهداف دینی، به طور قطع با دین ارتباط دارد.
روش استخراج مبانی علوم انسانی در قرآن
انسانشناسی پایه و اساس تمامی علوم انسانی است. قرآن کریم نیز انسانشناسی خاص و ویژه خود را دارد. یکی از عناصر و ارکان اصلی در انسانشناسی قرآنی این است که انسان یک موجود تکبعدی و تکساحتی نیست، بلکه انسان موجودی چندساحتی یا دو بعدی است، یعنی انسان هم بعد مادی و هم بعد مجرد دارد که در آیههای مختلف قرآن کریم بر این موضوع تأکید بسیاری شده است.
بعد دیگر در انسانشناسی قرآنی، بعد فطرت الهی است که براساس آن میتوان اظهار داشت، انسان موجودی است که فطرت الهی دارد و باید در انسان شناسی به این فطرت توجه ویژه ای شود؛ موضوع آخرت گرایی بعد دیگری است که باید در انسان شناسی قرآنی مورد توجه قرار گیرد.
تک بعدی نبودن انسان، فطرت الهی او و آخرت گرایی، سه عنصر اصلی و سه رکن شاخص در انسان شناسی قرآنی به شمار میآیند.
جست و جوگران مبانی علوم انسانی در قرآن
کسانی میتوانند عناصر اصلی انسانشناسی قرآنی را جست و جو و تفحص کنند که هم با فلسفه اسلامی آشنایی کامل داشته و هم در فقه و تفسیر تسلط لازم و کافی داشته باشند؛ یک مجتهد اسلام شناس میتواند مبانی علوم انسانی را در قرآن کریم جست و جو و استخراج کند، از سوی دیگر مجتهدهایی هم که با علوم انسانی جدید دنیای امروز بیگانه نباشند قادرند تا عناصر اصلی و شاخصهای مهم انسان شناسی قرآنی را استخراج کنند.
فرق اساسی ساختار علوم انسانی غربی و اسلامی
انسانشناسی غربی یک انسان شناسی اومانیستی است؛ یعنی انسان محوری و اصالت وجود انسان بر دیدگاه آنها حاکم است، اما اصالت در انسانشناسی قرآنی، خدامحوری است و انسان بهعنوان بنده و عبدی از سوی خداوند مطرح میشود. این همان فرق اصلی چارچوب و ساختار علوم انسانی مورد پذیرش و استفاده در غرب با آن چیزی است که در مکتب فکری اسلام وجود دارد و مبانی آن در قرآن کریم آمده است.
البته انسان در میان آفریدههای خداوند، اشرف مخلوقات به شمار میآید و از این دیدگاه انسان محوری قابل پذیرش است، اما انسان محوری در عالم هستی قابل طرح نیست و خدا محوری قابل قبول است؛ در حالی که انسان شناسی غربی به انسان محوری قائل است و خدامحوری را برنمی تابد و این همان تفاوت و اختلاف اساسی بین انسان شناسی اسلامی و غربی است.
نقش حوزههای علمیه در شکل گیری و تدوین علوم انسانی اسلامی- ایرانی
حوزههای علمیه در شکل گیری و تدوین هر چه بهتر علوم انسانی اسلامی و ایرانی نقش مهم و بسزایی ایفا میکنند؛ در حقیقت حوزههای علمیه، مرکز پرورش عالمانی است که تمام عمر خود را برای اسلام شناسی سپری کرده و میکنند.
هرچند که ممکن است همه افراد در حوزههای علمیه به دلیل متفاوت بودن استعدادها به سطوح عالیه اسلام شناسی دست پیدا نکنند، اما چهرههای برجسته و اساتید فرهیخته حوزههای علمیه که جامعیت دارند، یعنی در تمامی علوم اسلامی و حوزوی فعالیت، تجربه، مطالعه و تحقیق داشته و کتاب تألیف کرده اند، اسلام شناسانی جامع و کامل هستند که در باره همه ابعاد اسلام آگاهی و شناخت دارند.
این اساتید فرهیخته حوزههای علمیه با توجه به جامعیت کاملی که در زمینه اسلام شناسی دارند، انسان شناسی میکنند؛ به نظر میرسد نقش اساسی حوزههای علمیه همین است که اسلام را در جامعیت خود میشناسند و با مقتضیات زمان، مکان و اصول جدید منطبق میکنند.
ارتباط دانشگاهها با حوزههای علمیه
دانشگاهها در ارائه سوژه و موضوع به صاحبنظران و علمای دینی نقش مهم و شایانی را ایفا میکنند، زیرا دانشگاهها، موضوع ها، مسائل روز، رویدادها و مسائل مستحدثه را برای علما، فقها و مجتهدان حوزههای علمیه مطرح کرده وعلمای دین حکم اسلامی صادر میکنند؛ از این رو میتوان اظهار داشت که دانشگاهها جایگاه مهم و خطیری در معرفی پدیدههای جدید علمی و مسائل روز دنیای امروز دارند.