• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1388/11/18
سخنان دکتر عاملی در دیدار با رهبری

فضای دوم جمهوری اسلامی

دکتر سعیدرضا عاملی* در دیدار مسئولین و اساتید دانشگاه تهران با رهبر معظم انقلاب به نمایندگی از اساتید به سخنرانی پرداخت. وی دیدگاه‌های خود را در دو قسمت با عناوین اهمیت و جایگاه علوم بین رشته‌ای و توجه و ساماندهی بیشتر فضای مجازی مطرح نمود. متن سخنرانی وی را می توانید در ادامه مشاهده نمایید:

واقعیت این است که پیروزی انقلاب اسلامی، آغاز جهانی شدن ایران بود و  طی سی سال تلاش‌های پیوسته‌ی مقام معظّم رهبری چه در دوره‌ی ریاست جمهوری و چه در دوره‌ی رهبری معظّم له، همواره ما شاهد تشویق علم‌آموزی و پژوهش و تبدیل کردن مسابقه‌ی ملی علم به مسابقه‌ی بین‌المللی توسط ایشان بودیم و اگر امروز در نقطه‌ای قرار داریم که در المپیادها، سکه‌های طلا و جایزه‌های بزرگ را دانشجویان و اساتید ما درو می‌کنند، مدیون تفکری است که مسابقه‌ی ملی را تبدیل به مسابقه‌ی بین‌المللی کرد. در اینجا لازم است که به دو نکته اشاره کنم:

جایگاه و اهمیت بین رشته‌ای‌ها
نکته‌ی اول بحث اهمیت جایگاه بین‌رشته‌ای‌هاست. به نظر می‌رسد که اگر اهتمام جدی‌تری به حوزه‌ی چندرشته‌ای‌ها و بین‌رشته‌ای‌ها داشته باشیم، پیامدهای بسیار مبارکی را برای حوزه‌ی علم ایجاد خواهد کرد. واقعیت این است که خدای متعال مثل این‌که دائماً در هر ورقی از این پژوهش و علم به بندگان خودش می‌آموزد که دانش‌تان ضعیف است و نیازمند به تقویت علم هستید؛ "علمِ رشته‌ای" با ظهور "بین‌رشته‌ای‌ها" کرنش کرد و دیگر به تنهایی نتوانست واقعیت و حقیقت پیچیدگی‌های اجتماعی را درک کند. در واقع همه‌ی اندیشه‌ها باید با هم جمع شود تا بتواند یک حقیقت را درک کند. معتقدم اگر ما به سمت تقویت بین‌رشته‌ای‌ها و چند رشته‌ای‌ها برویم، چهار پیامد مهم در حوزه‌ی علم خواهد داشت:

پیامد اول
تقویت فهم نظری موضوعات، تقویت روش‌های فهم و تقویت اجرای طرح‌ها در قالب پروژه‌های مربوط به صنعت، خدمات، کشاورزی، شهرسازی و همه‌ی آن چیزهایی که به عنوان خروجی‌های علم در عرصه‌ی ساخت، توسعه و پیشرفت کشور مطرح است. از این منظر می‌خواهم عرض کنم که دانش "بین‌رشته‌ای" از دانش "رشته‌ای" به عدالت نزدیکتر است. البته نمی‌خواهم دانش رشته‌ای را به طور کامل نفی کنم بلکه می‌خواهم بگویم اگر کسی از منظر یک رشته به واقعیت نگاه کرد و احساس کرد که همه‌ی واقعیت را درک کرده، به خطا رفته است. انسان و محصولات انسانی، پیچیده‌تر از آنی هستند که ما ادعای درک حقیقت واقعیت آن‌ها را داشته باشیم. واقعیت هم یک حقیقتی دارد. آن چیزی که خداوند در هستی قرار داده است- چه در عالم ریاضی، چه در عالم شیمی، چه در عالم فیزیک و چه در عالم روابط انسانی- حقیقتی دارد که دست یافتن به آن حقیقت نیازمند چند نگرشی بودن است.

پیامد دوم تقویت کار تیمی و سازگاری اجتماعی در میان نخبگان است که موضوع بسیار مهمی است. ممکن است خیلی زود یک مسئله‌ی اجتماعی برای ما تبدیل به یک تضاد اجتماعی و یا احیاناً بحران اجتماعی شود، که این ناشی از آن است که برای هم‌فکری کم تمرین کردیم. این که ده گروه علمی دانشگاه کنار هم بنشینند و با هم‌ در مورد یک موضوع هم‌فکری بکنند؛ محصولی که از این هم‌فکری و هم‌اندیشی بیرون می‌‌آید، قطعاً خروجی بسیار مهمی است و ما نیازمند این واقعیت هستیم که از پیش‌دبستانی تا تحصیلات عالیه افراد را به کار گروهی و چند متغیره نگریستن به مسائل  تشویق بکنیم. در اصل واقعیت‌ها نباید فقط بر اساس یک علت ارزیابی شود. اگر این نگرش تخصصی در همین مسئله‌ی انتخابات وجود داشت و کارشناسان علوم اجتماعی، مسائل فرهنگی، مسائل ارتباطات، مردم‌شناسی و حوزه‌های دیگر در کنار هم می‌نشستند و سعی می‌کردند ضمن تحلیل جامع، به یک راهبرد و راه‌حل برسند، می‌توانستیم خروجی‌های بهتری داشته باشیم.

پیامد سوم در اهمیت بین‌‌رشته‌ای‌ها، امکان‌پذیر شدن انجام پروژه‌های بزرگ است. به هر حال اگر ما به دنبال فتوحات بزرگی در حوزه‌ی دانش باشیم، نیازمند این هستیم که عقول جمعی کنار هم بنشینند و در این حوزه فعالیت کنند.

پیامد چهارم
نیز نزدیک شدن به رشد و پیشرفت متناسب است. رشد کاریکاتوری قطعاً برای جامعه‌ای که بنیان مسائل‌اش ارزش‌های فرهنگی است، رشد خطرناکی است. ما نمی‌خواهیم فقط در تکنولوژی و فناوری پیشرفت وسیعی داشته باشیم. ما می‌خواهیم که همه‌ی عوامل در کنار هم دیده بشود. به نظر من این تفکر ‌که شهر را شهرسازان می‌سازند، به پایان خودش رسیده است. امروز شهر را الهیون، مردم‌شناس‌ها و جامعه‌شناسان هم می‌سازند. تفکراتی که در حوزه‌ی ریاضی می‌توانند به این قلمرو برسند،در ساختن پروژه‌های بزرگ نقش دارد. بنابراین اگر بخواهیم در صنعت، کشاورزی، خدمات، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... کارهای بزرگ را به لحاظ علمی مدیریت کنیم، نیازمند به تفکر چند‌رشته‌ای و بین‌رشته‌ای هستیم و اساساً علم با بین‌رشته‌ای‌ها آغاز شده است. نگاهی به علمای قدیم نیز در این عرصه بسیار مهم است. از جابر بن‌ حیان گرفته تا ابونصر فارابی و ابوعلی ‌سینا، همه‌ی این‌ها شخصیت‌هایی بودند که خودشان ظرفیت بین‌رشته‌‌ای داشتند و در حوزه‌های مختلف ورود داشتند. در واقع تخصص‌گرایی ما را به ورطه‌ای برد که مجبور شدیم یک مقداری حوزه‌های رشته‌ای را تقویت کنیم. در حال حاضر هم مقصودم این نیست که نگاه بین‌‌رشته‌ای مستلزم رها کردن رشته‌هاست؛ بلکه همکاری و مدیریت‌های متفاوت حوزه‌ی علم محسوب می‌شود. نکته‌ی اساسی من این است که تخصص‌گرایی راه‌حل مهمی برای برون رفت از همه‌ی مشکلات اجتماعی، فرهنگی و راهکار مهمی برای دست ‌یافتن به تعالی است. اساساً بین فلسفه‌ی علم و فلسفه‌ی دین تفاوتی به نظر نمی‌رسد. اگر دین برای رفع کَرب، توسعه‌ی سلامت اجتماعی، تعالی ارزش‌های الهی و...آمده است، ریاضیات، شیمی و علوم تکنولوژی هم در غایت به همین هدف نگاه می کند. این معطوف به این است ‌که علم، علم مسئول باشد یعنی علمی باشد که در مورد جامعه‌ی خودش احساس مسئولیت کند و راه‌حلی برای همه‌ی مسائل اجتماعی‌اش جستجو کند. نگاه نقادانه‌ی تلخ، که به قول ادوارد سعید از بالا و بدون احساس هیچ مسئولیتی و ورود به هیچ حوزه‌ی مسئولانه‌ای نقد می‌کند، نقد واقعاً تلخی است که هیچ راهبردی برای پیشرفت کشور نمی‌تواند داشته باشد.

فضای دوم جمهوری اسلامی
نکته‌ی دومی را که قصد داشتم به آن اشاره کنم توجه به فضای دوم کشور است. همه می‌دانیم که توجه به حوزه‌ی تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات از دغدغه‌های اولیه‌ی رهبر معظم انقلاب بوده است. واقعیت این است که امروز در جامعه‌ی ایران، 32 میلیون کاربر اینترنت وجود دارد. نفوذ اینترنت در ایران 46 درصد است و فضای مجازی فقط منحصر در فضای اینترنت نیست. در نظام فراگیر کامپیوتری، شعار این است که دی‌وایس‌های (Device) کامپیوتر مثل ذرات الکتریسته باید در فضا پخش بشود و ما با جهانی مواجه خواهیم شد که به زودی فضای مجازی از انحصار کامپیوتر خارج می‌شود؛ کما این‌که موبایل به عنوان صنعت جایگزین، این جایگزینی را انجام داده است. ما نیازمند این هستیم که برای فضای دوم جمهوری اسلامی ایران یعنی دولت الکترونیک، دولت موبایل و شهرهای مجازی برنامه‌ریزی جدی بکنیم. اهمیت این حوزه از این جهت هست که شهر و کشور ارزان‌تری خواهیم داشت. به دلیل این‌که منطق کار در این فضا کاملاً متفاوت با منطق کار در فضای فیزیکی است.

 اهمییت دیگر آن هم این است که تخریب محیط زیست کمتر خواهد شد. در همین شهر تهران دوازده میلیون و خرده‌ای سفر بین‌شهری وجود دارد که اگر شهر مجازی تهران تحقق پیدا کند، حداقل هفت میلیون از سفرهای بین‌شهری کم می‌شود وبالتبع آن بسیاری خسارتهای جانی مالی نیز کاهش می‌یابد.

 نکته‌ی آخرهم اینکه برای فضای دوم، آمادگی الکترونیکی تعریف شده که 100 شاخص در آن وجود دارد: 20 درصد این شاخص‌ها مربوط به فناوری است و 80 درصد آن هم مربوط به حوزه‌ی سیاست‌گذاری، امنیت، فرهنگ و مسئولیت اجتماعی
است. امید آنکه بتوانیم برای فضای دوم جمهوری اسلامی که کاملاً در دل بر اساس سیاست‌های فضای اول است، اندیشه و تدبیری بکنیم.

*دکترای جامعه شناسی ارتباطات و رییس دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران