1388/08/06
یک سینه حرف موج زند در دهان ما...
حسین وزارتی
صبح چهارشنبه؛ شماری از نخبگان جوان کشور مهمان رهبرانقلاب هستند تا سومین همایش ملیشان را بعد از این دیدارو گفتگو آغاز کنند.
مراسم با تلاوت قرآن و شعری در ستایش حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام، آغاز میشود و قرار است با سخنرانی معاون رییسجمهوری و تعدادی از نخبگان ادامه یابد و به سخنان رهبری ختم شود.
مراسم با تلاوت قرآن و شعری در ستایش حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام، آغاز میشود و قرار است با سخنرانی معاون رییسجمهوری و تعدادی از نخبگان ادامه یابد و به سخنان رهبری ختم شود.
×××
نسرین سلطانخواه معاون جدید علمی و فناوری رئیسجمهوری اولین سخنران مراسم است و بعد از او، محمدهادی فروغمند عراقی، راضیه طبائیان، فرشید امیری، سیدپیمان شریعتپناهی، سماء گلیایی، سیداحسان آذرمسا، زهرا محمودی، نفرات دیگری هستند که به عنوان «نخبگان جوان»، دیدگاهها و مباحث مختلف خود را مطرح میکنند.
مباحثی نظیر توجه به تجاریسازی ایدهها، علوم انسانی، لزوم استمرار حمایت از طرحهای تصویب شده، تقویت بیشتر فرهنگ، تعهد، مشکلگشایی اجتماعی و اصلاح و ارتقای جامعه در میان نخبگان، توجه به عنصر معنویت دینی در فعالیتهای علمی پژوهشی، استفاده از هنر و ظرفیتهای آموزش و پرورش برای ایجاد و تقویت روحیه نوآوری در جامعه و... مطرح میشود.
پس از آخرین نفری که برای مطرح کردن دیدگاههای خود نوبت داشت، حاضران منتظر صحبتهای رهبر انقلاب بودند که ایشان از مجری برنامه میپرسند: «از دوستانی که قرار بوده صحبت کنند، کسی باقی مانده؟»
مجری میگوید: «اگر شما اجازه بدهید، همهی جمع هزار نفرهای که اینجا هستند، دوست دارند صحبت کنند...» همه میخندند.
در این میان چند تن از دانشجویان از میان جمعیت، خواستار فرصتی برای بیان صحبتهایشان شدند. این حرکت با واکنش برخی برگزارکنندگان مراسم روبرو شد که آنها را دعوت به نشستن میکردند، اما رهبر با اشاره به یکی از همان جوانها گفتند: «آن آقایی که ایستاده بودند و نشاندنشان! شما بفرمائید...»
دانشجوی جوان بلند شد و شروع کرد به حرف زدن. صدایش از آنجا به گوش رهبر نمیرسید؛ پشت تریبون آمد و پس از معرفی خود، سخنانش را آغاز کرد. حرفهایش نسبت به سخنرانهای قبلی رنگ و بوی دیگری داشت. ابتدا از عملکرد صدا و سیما پیرامون حوادث اخیر انتقاد کرد و با بیان مثالی از رهبر پرسید:
«آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از کشور و جهان ارائه میدهد یا تصویری غیرواقعی و کاریکاتورگونه؟
آیا صداو سیما به عقاید مختلف اجازهی دفاع از خودشان را میدهد؟ عقایدی که بهخصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار میگیرد؟
آیا صدا سیمای ما نقلقولی که از افراد میکند و یا رویدادهایی که روایت میکند، وفادارانه و منصفانه است؟»
بخش دوم سخنان وی موضوع نقد رهبری بود. «من شاید چهار-پنج سال است که به صورت جدیتر روزنامه میخوانم و مجلات را مطالعه میکنم. این مدت واقعاً به یاد نمیآورم که مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم ... نقد رهبری را هم به شکل عمومی میشود مطرح کرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس میکنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و کینه میشود؛ مثلاً یک چیزی که در ابتدا یک انتقاد ساده است، چون بستر مناسبی برای بیان پیدا نمیکند، ممکن است جنبهی مغرضانه به خود بگیرد و کمکم بیانصافی هایی پیدا شود.»
سخنانش طولانی شده بود. از آقا خواست تا باز هم ادامه دهد و پاسخ شنید: «من موافقم که شما ادامه بدهید. وقت از اول هم تمام شده بود، ولی شما ادامه بدهید...»
تشکر کرد و اینبار صحبتهایش را با انتقاد از چگونگی برخورد نیروی انتظامی با تجمعات پس از انتخابات ادامه داد:
«اگر مقداری روشهای اقناعیتر داشتیم و از خشونت به جز در موارد ضرورت استفاده نمیکردیم، نظام ما بقای بهتری نداشت؟ آیا مردم متحدتری نداشتیم؟ چون وحدت واقعی به نظر من بیش از اینکه با نصیحت حاصل شود نتیجهی رفتار مردم با حکومت و رفتار حکومت با مردم است و رفتار مردم با همدیگر است.»
پس از اتمام صحبتهای او چند نفر به اعتراض بلند شدند تا نوبت برای حرف زدن بگیرند. یکی از آنها گفت: «همین حرفهای ایشان نشان میدهد فضای نقد وجود دارد. ما هم میخواستیم حرف بزنیم اما به ما اجازه ندادند و فرصت نشد...»
آقا در جواب اعتراضات گفتند: «این را به حساب کم بودن وقتها بگذارید و تحمل بفرمائید. انشاءالله خدای متعال شرح صدر خواهد داد به همهی ما که درست بفهمیم، درست ببینیم و درست بیان کنیم.»
حالا دیگر نوبت میزبان بود. جمعیت، بیصبرانه منتظر سخنان و یا به عبارت بهتر، واکنش آقا بودند.
رهبر انقلاب در لابهلای سخنان خود به برخی از سؤالات و شبهههای مطرح شده در جلسه پاسخ دادند: «بنده توی جلساتِ دانشجوئی، دانشگاهی که اینجا هستند، گاهی که ببینم حالا بعضیها روی ملاحظه، روی احترام، روی هرچه، بعضی از این حرفها را که خیال میکنند من خوشم نمیآید، نمیزنند؛ از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمیشوم. ای کاش مجال بود تا گفته میشد، تا آنوقت انسان میتوانست آن برگهای بر روی هم گذاشتهی کتاب حرف را، باز کند تا خیلی از حقائق روشن بشود. آینده، البته این کارها خواهد شد.»
آقا از صدا و سیما گفتند و گفتند که ایشان هم به بخشی از عملکرد این دستگاه انتقاد دارند اما مثل همیشه انصاف را یکی از شروط نقد سالم عنوان کردند: «در انتقاد از بیانصافیِ یک دستگاه یا یک کس، خود ما باید دچار بیانصافی نشویم؛ به این توجه کنیم.»
رهبر انقلاب نسبت به صدا و سیما دو انتقاد عمده را وارد دانستند و گفتند: «خیال نکنید آن حرفهائی که صدا و سیما میزند، این، همهی حرفهاست؛ نه، خیلی مطلب هست. "یک سینه حرف موج زند در دهان ما". اینجور نیست که هر چه که انسان احساس میکند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلی حرفهای زیادی هست. شما جوانها الحمدللَّه باهوشید، بااستعدادید، بهتدریج خیلی از حقائق برای شماها روشن خواهد شد.»
آقا با اشاره به این سوال که «آیا صدا و سیما وضعیت واقعی کشور را نشان میدهد؟» پاسخ گفتند «نه، ناقص نشان میدهد. خیلی پیشرفتهای برجسته و بزرگ هست که صدا و سیما نشان نمیدهد. دلیلش هم این است که شما مجموعهی مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلی از حقائق کشور و پیشرفتهای کشور مطلع نیستید؛ نقص صدا و سیمای ماست. والّا اگر صدا و سیما میتوانست همانجور که تلویزیون فلان کشور غربی با یک سابقه و تجربهی فراوان و با استفادههای هنری دروغهای خودش را راست جلوه میدهد، واقعیات موجود کشور را درست منعکس کند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگی نسل جوان به کشورش، به دینش، به نظام جمهوری اسلامیاش، بهمراتب بیشتر از حالا بود.»
و اما انتقاد دوم که درباره انتخابات بود: «شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همهی برنامههای صدا و سیما را میآورند، دانهدانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلی از برنامههای صدا و سیما بنده راضی هم نیستم؛ از جمله، من راضی نبودم که از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضی از سفرهای تبلیغاتی و حرفهائی که زده شد و تظاهراتی که میشد و مجادلاتی که انجام میگرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد.»
اواخر سخنرانی انتظار کسانی که میخواستند بدانند، واکنش آقا به سخنان آن جوان دانشجو درباره «انتقاد از رهبری» چیست به سر آمد و ایشان گفتند:
"ما که نگفتیم از ما کسی انتقاد نکند؛ ما که حرفی نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ از انتقاد استقبال میکنم. البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جای توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم."
مباحثی نظیر توجه به تجاریسازی ایدهها، علوم انسانی، لزوم استمرار حمایت از طرحهای تصویب شده، تقویت بیشتر فرهنگ، تعهد، مشکلگشایی اجتماعی و اصلاح و ارتقای جامعه در میان نخبگان، توجه به عنصر معنویت دینی در فعالیتهای علمی پژوهشی، استفاده از هنر و ظرفیتهای آموزش و پرورش برای ایجاد و تقویت روحیه نوآوری در جامعه و... مطرح میشود.
پس از آخرین نفری که برای مطرح کردن دیدگاههای خود نوبت داشت، حاضران منتظر صحبتهای رهبر انقلاب بودند که ایشان از مجری برنامه میپرسند: «از دوستانی که قرار بوده صحبت کنند، کسی باقی مانده؟»
مجری میگوید: «اگر شما اجازه بدهید، همهی جمع هزار نفرهای که اینجا هستند، دوست دارند صحبت کنند...» همه میخندند.
در این میان چند تن از دانشجویان از میان جمعیت، خواستار فرصتی برای بیان صحبتهایشان شدند. این حرکت با واکنش برخی برگزارکنندگان مراسم روبرو شد که آنها را دعوت به نشستن میکردند، اما رهبر با اشاره به یکی از همان جوانها گفتند: «آن آقایی که ایستاده بودند و نشاندنشان! شما بفرمائید...»
دانشجوی جوان بلند شد و شروع کرد به حرف زدن. صدایش از آنجا به گوش رهبر نمیرسید؛ پشت تریبون آمد و پس از معرفی خود، سخنانش را آغاز کرد. حرفهایش نسبت به سخنرانهای قبلی رنگ و بوی دیگری داشت. ابتدا از عملکرد صدا و سیما پیرامون حوادث اخیر انتقاد کرد و با بیان مثالی از رهبر پرسید:
«آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از کشور و جهان ارائه میدهد یا تصویری غیرواقعی و کاریکاتورگونه؟
آیا صداو سیما به عقاید مختلف اجازهی دفاع از خودشان را میدهد؟ عقایدی که بهخصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار میگیرد؟
آیا صدا سیمای ما نقلقولی که از افراد میکند و یا رویدادهایی که روایت میکند، وفادارانه و منصفانه است؟»
بخش دوم سخنان وی موضوع نقد رهبری بود. «من شاید چهار-پنج سال است که به صورت جدیتر روزنامه میخوانم و مجلات را مطالعه میکنم. این مدت واقعاً به یاد نمیآورم که مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم ... نقد رهبری را هم به شکل عمومی میشود مطرح کرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس میکنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و کینه میشود؛ مثلاً یک چیزی که در ابتدا یک انتقاد ساده است، چون بستر مناسبی برای بیان پیدا نمیکند، ممکن است جنبهی مغرضانه به خود بگیرد و کمکم بیانصافی هایی پیدا شود.»
سخنانش طولانی شده بود. از آقا خواست تا باز هم ادامه دهد و پاسخ شنید: «من موافقم که شما ادامه بدهید. وقت از اول هم تمام شده بود، ولی شما ادامه بدهید...»
تشکر کرد و اینبار صحبتهایش را با انتقاد از چگونگی برخورد نیروی انتظامی با تجمعات پس از انتخابات ادامه داد:
«اگر مقداری روشهای اقناعیتر داشتیم و از خشونت به جز در موارد ضرورت استفاده نمیکردیم، نظام ما بقای بهتری نداشت؟ آیا مردم متحدتری نداشتیم؟ چون وحدت واقعی به نظر من بیش از اینکه با نصیحت حاصل شود نتیجهی رفتار مردم با حکومت و رفتار حکومت با مردم است و رفتار مردم با همدیگر است.»
پس از اتمام صحبتهای او چند نفر به اعتراض بلند شدند تا نوبت برای حرف زدن بگیرند. یکی از آنها گفت: «همین حرفهای ایشان نشان میدهد فضای نقد وجود دارد. ما هم میخواستیم حرف بزنیم اما به ما اجازه ندادند و فرصت نشد...»
آقا در جواب اعتراضات گفتند: «این را به حساب کم بودن وقتها بگذارید و تحمل بفرمائید. انشاءالله خدای متعال شرح صدر خواهد داد به همهی ما که درست بفهمیم، درست ببینیم و درست بیان کنیم.»
حالا دیگر نوبت میزبان بود. جمعیت، بیصبرانه منتظر سخنان و یا به عبارت بهتر، واکنش آقا بودند.
رهبر انقلاب در لابهلای سخنان خود به برخی از سؤالات و شبهههای مطرح شده در جلسه پاسخ دادند: «بنده توی جلساتِ دانشجوئی، دانشگاهی که اینجا هستند، گاهی که ببینم حالا بعضیها روی ملاحظه، روی احترام، روی هرچه، بعضی از این حرفها را که خیال میکنند من خوشم نمیآید، نمیزنند؛ از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمیشوم. ای کاش مجال بود تا گفته میشد، تا آنوقت انسان میتوانست آن برگهای بر روی هم گذاشتهی کتاب حرف را، باز کند تا خیلی از حقائق روشن بشود. آینده، البته این کارها خواهد شد.»
آقا از صدا و سیما گفتند و گفتند که ایشان هم به بخشی از عملکرد این دستگاه انتقاد دارند اما مثل همیشه انصاف را یکی از شروط نقد سالم عنوان کردند: «در انتقاد از بیانصافیِ یک دستگاه یا یک کس، خود ما باید دچار بیانصافی نشویم؛ به این توجه کنیم.»
رهبر انقلاب نسبت به صدا و سیما دو انتقاد عمده را وارد دانستند و گفتند: «خیال نکنید آن حرفهائی که صدا و سیما میزند، این، همهی حرفهاست؛ نه، خیلی مطلب هست. "یک سینه حرف موج زند در دهان ما". اینجور نیست که هر چه که انسان احساس میکند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلی حرفهای زیادی هست. شما جوانها الحمدللَّه باهوشید، بااستعدادید، بهتدریج خیلی از حقائق برای شماها روشن خواهد شد.»
آقا با اشاره به این سوال که «آیا صدا و سیما وضعیت واقعی کشور را نشان میدهد؟» پاسخ گفتند «نه، ناقص نشان میدهد. خیلی پیشرفتهای برجسته و بزرگ هست که صدا و سیما نشان نمیدهد. دلیلش هم این است که شما مجموعهی مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلی از حقائق کشور و پیشرفتهای کشور مطلع نیستید؛ نقص صدا و سیمای ماست. والّا اگر صدا و سیما میتوانست همانجور که تلویزیون فلان کشور غربی با یک سابقه و تجربهی فراوان و با استفادههای هنری دروغهای خودش را راست جلوه میدهد، واقعیات موجود کشور را درست منعکس کند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگی نسل جوان به کشورش، به دینش، به نظام جمهوری اسلامیاش، بهمراتب بیشتر از حالا بود.»
و اما انتقاد دوم که درباره انتخابات بود: «شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همهی برنامههای صدا و سیما را میآورند، دانهدانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلی از برنامههای صدا و سیما بنده راضی هم نیستم؛ از جمله، من راضی نبودم که از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضی از سفرهای تبلیغاتی و حرفهائی که زده شد و تظاهراتی که میشد و مجادلاتی که انجام میگرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد.»
اواخر سخنرانی انتظار کسانی که میخواستند بدانند، واکنش آقا به سخنان آن جوان دانشجو درباره «انتقاد از رهبری» چیست به سر آمد و ایشان گفتند:
"ما که نگفتیم از ما کسی انتقاد نکند؛ ما که حرفی نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ از انتقاد استقبال میکنم. البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جای توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم."