1381/11/13
نامه جمعی از دانشآموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه به رهبر معظم انقلاب
بسمه تعالی
محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنه ای ادامالله توفیقاته
با عرض سلام و ادب
سخنان مکرر حضرتعالی و بهویژه بیانات ارزشمند شما در دیدار اعضای محترم انجمن قلم (مورخه 81,11,8) در تشویق به نهضت علمی و آزاداندیشی، یک فراخوان تاریخی است که اگر به درستی از سوی نخبگان و متصدیان فرهنگ کشور، درک و تعقیب گردد، نقطهی عطفی در حیات انقلاب بوده و اگر بیپاسخ بماند، علامت سؤال و تعجب بر رفتار همگان است.
امام راحل (قدس سره) بارها از ضرورت تحول هدایت شده در حوزه و دانشگاه، سخن گفتند. مصلحانی چون شهید مطهری و شهید بهشتی نیز در این راه سرمایهگذاری کردند و شخص حضرتعالی از سالهای پیش از انقلاب تا هماکنون، بارها و بارها تحول حساب شده در حوزه، اجتهاد دینی و نواندیشی علمی، جنبش نرمافزاری برای تولید انبوه علم در حوزه و دانشگاه را جزء آرمانهای اصلی انقلاب دانستهاید و بارها به آزاداندیشی توأم با انضباط و گفتگوی توأم با اخلاق، دعوت کردهاید.
اینک دههی سوم از یک انقلاب پیروز و یک حکومت جدید را تجربه میکنیم که علیرغم همهی مدلهای تحمیلی جهان، متولد شده است. گرچه پیشرفتهای مهمی در 24 سال گذشته، حادث شده و حوزه و دانشگاه، رشد غیر قابل انکاری داشتهاند اما روشن است که این مقدار، برای کاری که در پیش است و برای برداشتن موانع بعدی از سر راه نظامسازی و جامعهپردازی، هرگز کافی نبوده و این موجودی، در برابر سیل ترجمه و هجوم رسانهای غرب و کمیت بالای تولید و تبلیغ آن در حوزهی فکر و اخلاق و حقوق و حکومت و در فرهنگ زندگی و خانواده و اقتصاد و حتی روش تغذیه و لباس، به قدر کافی، کاری از پیش نخواهد برد و در درازمدت، برخی دستاوردهای پیشین نیز با خطر ارتجاع به فرهنگ وابستگی پیش از انقلاب، مواجه خواهد بود. تنها راه پیش پای ما، ارتقای کمیت و کیفیت در تولید فکر و علم در حوزه و دانشگاه است و تا وقتی که «تولید» بر ترجمه و تکرار و نیز «اجتهاد» بر تقلید، فزونی نیابد، سیر جوامع اسلامی همچنان قهقرائی خواهد ماند و امت اسلام و ملت ایران علیرغم همهی فداکاریها در صحنهی تمدن، فرودست خواهند بود.
یکی از عوامل اصلی زمینهساز برای تولید «علم و نظریه» و نهضت نرمافزاری، همانا سالمسازی گفتگوها و سپس تضمین بقای این فضای سالم و علمی برای مباحثه و گفتگوست؛ زیرا آنگاه که تعادل در کار نباشد، جامعهی علمی و فرهنگی ما در نوسان بین «سکوت» و «هرزهگوئی» خواهد پژمرد. حوزه و دانشگاه برای رشد، به فضائی دور از افراط و تفریط نیازمندند که در آن، از سوءظن و بدبینی و ضیق صدر و از کفرگوئی و بیادبی و حریمشکنی، خبری نباشد؛ فضائی باز و اسلامی که در آن نه به محض شنیدن فکر تازه، به یکدیگر تهمت و افترا بزنیم و نه تحت عنوان «نواندیشی»، مرزهای حقیقت و فضیلت را برچینیم و ترک اصول کنیم. در این فضاست که تفاوت «اصولگرائی» با «تحجر» و تفاوت «نواندیشی» با «بدعتگذاری» روشن خواهد شد. جامعهی دینی به «آزادی» بدون هرج و مرج و به «ارزشباوری» بدون قشریگری، نیاز مبرم دارد و برای مبارزه با افراط و تفریط، بهترین و شاید تنها راه حل، همانا تعریض و تضمین مسیر «تعادل» است. از بزرگانی چون شما که برای آزادی بمثابه یک ارزش اسلامی، سالها زندان و تبعید را تحمل کردهاند، بارها شنیدهایم که آزادی، نه تنها دادنی و گرفتنی بلکه آموختنی است. آنچه امروز ضرورت فوری دارد، همین نهادینه کردن آزادیهای فراهم آمده در جمهوری اسلامی و ترویج ادب استفاده از آن است که باید از راه نهادسازی برای گفتگوهای شفاف و مستدل در همهی قلمروهای علمی و دینی در دانشگاه و حوزه صورت گیرد؛ بهنحوی که صریحاً تحتالحمایهی نظام باشد و فرهنگ «مناظره و اجتهاد و تولید نظریه» را حمایت و هدایت و بلکه تشویق کند.
بیشک فرهنگ «تولید علم»، یک فرهنگ ریشهدار اسلامی است که به جامعهی دینی بالندهتر و حکومت دینی پیشروتر خواهد انجامید و روشن است که اگر فضای علمی، نهادینه نشود، ما هرگز تولید نرمافزار علمی و دینی به قدر لازم نخواهیم داشت و بدون این نرمافزار، تداوم «حکومت دینی» در عصر تراکم نرمافزارهای غیردینی و ضددینی، بسیار مشکل و احیاناً صوری خواهد شد. «مناظره و نظریهپردازی» در چارچوب محکمات اسلام و با رعایت اخلاق و منطق علمی، یک ارزش دیرینه در فرهنگ اسلام و یک روال جاری در حوزههای علمیه بوده است و تاریخ فقه، اصول، کلام، تفسیر و فلسفه و سایر معارف دینی ما اعم از عقلی و نقلی، سرشار از «مناظره و نظریهپردازی» است و اصولاً مفاخر علمی حوزه، همواره با نقد نظریات دیگران، زمینهی رشد و شکوفایی یافتهاند.
گرچه هماکنون نیز «مناظرات و نظریهپردازی» کما بیش در جامعهی علمی ما جریان دارد اما چون به درستی نهادینه، قانونمند و گاه حمایت و هدایت نمیشود و جمعبندی دقیقی از آنها صورت نمیگیرد و به تجربهی انباشته تبدیل نمیشود، عملاً کمتأثیر شده و در نتیجه، بهتدریج مجتهدان و مولدان و صاحبان خرد و دل به نفع پاچالداران، سیاسیکاران و مترجمان و یا متحجران، صحنه را ترک میکنند و آنگاه فرصتطلبانی که با طرح خام و ناقص مسائل تخصصی در قلمروهای غیرتخصصی و با عدم پاسخگوئی و نیز تبدیل فکر و نظریه به ابزار عوامفریبی، عملاً فضای علمی و فرهنگ دینی را تحتالشعاع جنجالهای ضددینی و غیرعلمی قرار میدهند، فضای فرهنگی کشور را عقیم، غیرمولد و صرفاً پُر سر و صدا و کممحتوی میسازند و این نوسان میان افراط و تفریط، همچنان ادامه خواهد یافت و مفاهیم جدیدی تولید نخواهد شد و ما همچنان مصرفکنندهی فرهنگ و تمدن دیگران باقی مانده و تحقیر خواهیم شد.
اینک فرصت را مناسب میدانیم و از حضرتعالی که خود در این قلمرو، فتح باب فرمودهاید، میخواهیم که در این زمینه، عملاً نیز راهنمائی و مساعدت بفرمائید تا شاید با یک بسیج عمومی و حمایت نهادینه از سوی تصمیمگیران فرهنگی و متصدیان محترم حوزه و دانشگاه در جهت ایجاد «کرسیهای آزاد علمی» با حضور هیئتهای منصفهی علمی و تخصصی و در محضر وجدان عمومی حوزه و دانشگاه، شاهد «طرح منطقی ایدهها»، رواج بازار «نظریهپردازی و نوآوری روشمند» و نیز «مناظرههای علمی و قانونمند و نتیجهبخش و فارغ از غوغاسالاری» و «نهادسازی برای اجابت پرسشهای جدید» و در نتیجه «تولید نرمافزار علمی و دینی» در حوزه و دانشگاه بیش از قبل باشیم. آرزو میکنیم که پاسخ این نامه در آستانهی جشن بیست و چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی، بشارتی باشد که به جامعهی علمی حوزه و دانشگاه داده میشود.
بدیهی است که در مورد چگونگی اجرای چنین طرحی، پیشنهادهای عملی نزد امضاکنندگان این متن و سایر همفکران در حوزه و دانشگاه وجود دارد که نهادهای مسئول میتوانند، پیگیری کنند.
والأمر إلیکم
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
جمعی از دانشآموختگان و پژوهشگران حوزهی علمیه
13/1/81
علیرضا اعرافی، حسن رحیمپور ازغدی، صادق لاریجانی، رسول جعفریان، محمدسروش محلاتی، جواد محدثی، محسن قمی، حمید پارسانیا، سیدعباس صالحی، عبدالرضا ایزدپناه و محمدتقی سبحانی.
پاسخ رهبر معظم انقلاب به این نامه
محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنه ای ادامالله توفیقاته
با عرض سلام و ادب
سخنان مکرر حضرتعالی و بهویژه بیانات ارزشمند شما در دیدار اعضای محترم انجمن قلم (مورخه 81,11,8) در تشویق به نهضت علمی و آزاداندیشی، یک فراخوان تاریخی است که اگر به درستی از سوی نخبگان و متصدیان فرهنگ کشور، درک و تعقیب گردد، نقطهی عطفی در حیات انقلاب بوده و اگر بیپاسخ بماند، علامت سؤال و تعجب بر رفتار همگان است.
امام راحل (قدس سره) بارها از ضرورت تحول هدایت شده در حوزه و دانشگاه، سخن گفتند. مصلحانی چون شهید مطهری و شهید بهشتی نیز در این راه سرمایهگذاری کردند و شخص حضرتعالی از سالهای پیش از انقلاب تا هماکنون، بارها و بارها تحول حساب شده در حوزه، اجتهاد دینی و نواندیشی علمی، جنبش نرمافزاری برای تولید انبوه علم در حوزه و دانشگاه را جزء آرمانهای اصلی انقلاب دانستهاید و بارها به آزاداندیشی توأم با انضباط و گفتگوی توأم با اخلاق، دعوت کردهاید.
اینک دههی سوم از یک انقلاب پیروز و یک حکومت جدید را تجربه میکنیم که علیرغم همهی مدلهای تحمیلی جهان، متولد شده است. گرچه پیشرفتهای مهمی در 24 سال گذشته، حادث شده و حوزه و دانشگاه، رشد غیر قابل انکاری داشتهاند اما روشن است که این مقدار، برای کاری که در پیش است و برای برداشتن موانع بعدی از سر راه نظامسازی و جامعهپردازی، هرگز کافی نبوده و این موجودی، در برابر سیل ترجمه و هجوم رسانهای غرب و کمیت بالای تولید و تبلیغ آن در حوزهی فکر و اخلاق و حقوق و حکومت و در فرهنگ زندگی و خانواده و اقتصاد و حتی روش تغذیه و لباس، به قدر کافی، کاری از پیش نخواهد برد و در درازمدت، برخی دستاوردهای پیشین نیز با خطر ارتجاع به فرهنگ وابستگی پیش از انقلاب، مواجه خواهد بود. تنها راه پیش پای ما، ارتقای کمیت و کیفیت در تولید فکر و علم در حوزه و دانشگاه است و تا وقتی که «تولید» بر ترجمه و تکرار و نیز «اجتهاد» بر تقلید، فزونی نیابد، سیر جوامع اسلامی همچنان قهقرائی خواهد ماند و امت اسلام و ملت ایران علیرغم همهی فداکاریها در صحنهی تمدن، فرودست خواهند بود.
یکی از عوامل اصلی زمینهساز برای تولید «علم و نظریه» و نهضت نرمافزاری، همانا سالمسازی گفتگوها و سپس تضمین بقای این فضای سالم و علمی برای مباحثه و گفتگوست؛ زیرا آنگاه که تعادل در کار نباشد، جامعهی علمی و فرهنگی ما در نوسان بین «سکوت» و «هرزهگوئی» خواهد پژمرد. حوزه و دانشگاه برای رشد، به فضائی دور از افراط و تفریط نیازمندند که در آن، از سوءظن و بدبینی و ضیق صدر و از کفرگوئی و بیادبی و حریمشکنی، خبری نباشد؛ فضائی باز و اسلامی که در آن نه به محض شنیدن فکر تازه، به یکدیگر تهمت و افترا بزنیم و نه تحت عنوان «نواندیشی»، مرزهای حقیقت و فضیلت را برچینیم و ترک اصول کنیم. در این فضاست که تفاوت «اصولگرائی» با «تحجر» و تفاوت «نواندیشی» با «بدعتگذاری» روشن خواهد شد. جامعهی دینی به «آزادی» بدون هرج و مرج و به «ارزشباوری» بدون قشریگری، نیاز مبرم دارد و برای مبارزه با افراط و تفریط، بهترین و شاید تنها راه حل، همانا تعریض و تضمین مسیر «تعادل» است. از بزرگانی چون شما که برای آزادی بمثابه یک ارزش اسلامی، سالها زندان و تبعید را تحمل کردهاند، بارها شنیدهایم که آزادی، نه تنها دادنی و گرفتنی بلکه آموختنی است. آنچه امروز ضرورت فوری دارد، همین نهادینه کردن آزادیهای فراهم آمده در جمهوری اسلامی و ترویج ادب استفاده از آن است که باید از راه نهادسازی برای گفتگوهای شفاف و مستدل در همهی قلمروهای علمی و دینی در دانشگاه و حوزه صورت گیرد؛ بهنحوی که صریحاً تحتالحمایهی نظام باشد و فرهنگ «مناظره و اجتهاد و تولید نظریه» را حمایت و هدایت و بلکه تشویق کند.
بیشک فرهنگ «تولید علم»، یک فرهنگ ریشهدار اسلامی است که به جامعهی دینی بالندهتر و حکومت دینی پیشروتر خواهد انجامید و روشن است که اگر فضای علمی، نهادینه نشود، ما هرگز تولید نرمافزار علمی و دینی به قدر لازم نخواهیم داشت و بدون این نرمافزار، تداوم «حکومت دینی» در عصر تراکم نرمافزارهای غیردینی و ضددینی، بسیار مشکل و احیاناً صوری خواهد شد. «مناظره و نظریهپردازی» در چارچوب محکمات اسلام و با رعایت اخلاق و منطق علمی، یک ارزش دیرینه در فرهنگ اسلام و یک روال جاری در حوزههای علمیه بوده است و تاریخ فقه، اصول، کلام، تفسیر و فلسفه و سایر معارف دینی ما اعم از عقلی و نقلی، سرشار از «مناظره و نظریهپردازی» است و اصولاً مفاخر علمی حوزه، همواره با نقد نظریات دیگران، زمینهی رشد و شکوفایی یافتهاند.
گرچه هماکنون نیز «مناظرات و نظریهپردازی» کما بیش در جامعهی علمی ما جریان دارد اما چون به درستی نهادینه، قانونمند و گاه حمایت و هدایت نمیشود و جمعبندی دقیقی از آنها صورت نمیگیرد و به تجربهی انباشته تبدیل نمیشود، عملاً کمتأثیر شده و در نتیجه، بهتدریج مجتهدان و مولدان و صاحبان خرد و دل به نفع پاچالداران، سیاسیکاران و مترجمان و یا متحجران، صحنه را ترک میکنند و آنگاه فرصتطلبانی که با طرح خام و ناقص مسائل تخصصی در قلمروهای غیرتخصصی و با عدم پاسخگوئی و نیز تبدیل فکر و نظریه به ابزار عوامفریبی، عملاً فضای علمی و فرهنگ دینی را تحتالشعاع جنجالهای ضددینی و غیرعلمی قرار میدهند، فضای فرهنگی کشور را عقیم، غیرمولد و صرفاً پُر سر و صدا و کممحتوی میسازند و این نوسان میان افراط و تفریط، همچنان ادامه خواهد یافت و مفاهیم جدیدی تولید نخواهد شد و ما همچنان مصرفکنندهی فرهنگ و تمدن دیگران باقی مانده و تحقیر خواهیم شد.
اینک فرصت را مناسب میدانیم و از حضرتعالی که خود در این قلمرو، فتح باب فرمودهاید، میخواهیم که در این زمینه، عملاً نیز راهنمائی و مساعدت بفرمائید تا شاید با یک بسیج عمومی و حمایت نهادینه از سوی تصمیمگیران فرهنگی و متصدیان محترم حوزه و دانشگاه در جهت ایجاد «کرسیهای آزاد علمی» با حضور هیئتهای منصفهی علمی و تخصصی و در محضر وجدان عمومی حوزه و دانشگاه، شاهد «طرح منطقی ایدهها»، رواج بازار «نظریهپردازی و نوآوری روشمند» و نیز «مناظرههای علمی و قانونمند و نتیجهبخش و فارغ از غوغاسالاری» و «نهادسازی برای اجابت پرسشهای جدید» و در نتیجه «تولید نرمافزار علمی و دینی» در حوزه و دانشگاه بیش از قبل باشیم. آرزو میکنیم که پاسخ این نامه در آستانهی جشن بیست و چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی، بشارتی باشد که به جامعهی علمی حوزه و دانشگاه داده میشود.
بدیهی است که در مورد چگونگی اجرای چنین طرحی، پیشنهادهای عملی نزد امضاکنندگان این متن و سایر همفکران در حوزه و دانشگاه وجود دارد که نهادهای مسئول میتوانند، پیگیری کنند.
والأمر إلیکم
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
جمعی از دانشآموختگان و پژوهشگران حوزهی علمیه
13/1/81
علیرضا اعرافی، حسن رحیمپور ازغدی، صادق لاریجانی، رسول جعفریان، محمدسروش محلاتی، جواد محدثی، محسن قمی، حمید پارسانیا، سیدعباس صالحی، عبدالرضا ایزدپناه و محمدتقی سبحانی.
پاسخ رهبر معظم انقلاب به این نامه