1388/07/21
جنگ نرم/ 5
رسانههای قدرت و قدرت رسانهها
جنگ نرم/ 5
محمد حسنلو
در سالهای پیش از این، وقتی منافع و تفکرات گروهی از انسانها با گروهی دیگر مطابقت نمیکرد، در معمولترین حالت جنگی بین آنها درمیگرفت. در این میان گروهی تسلیم میشد و گروه دیگر سالهایی چند تسلط خود را بر آن حفظ میکرد. ولی در دنیای جدید که این لشگرکشیها محدود شده و حتی قدرتهای نظامی، خود داعیهدار صلح جهانی هستند، ناخواسته مجبور به رعایت بعضی محدودیتها در حملهی نظامی به کشورهای دیگر شدهاند.
اگر جنگ عراق و اشغال افغانستان را نادیده بگیریم - که به بهانهی ایجاد صلح جهانی هزاران زن و کودک را به کام مرگ فرستاد- بیشتر اقدامات کنونی در تسلط بر کشورهای دیگر از طریق تکنولوژیهای جدید صورت میگیرد.
دنیایی که اکنون در آن زندگی میکنیم، دنیایی است که بدون غوطهور شدن در حجمهای از اطلاعات و دادههای دیجیتال و الکترونیکی اداری و خانگی، در بیشتر موارد نمیتوان گذران زندگی کرد؛ طوری که در اکثر امور زندگی به همین دادهها وابسته شدهایم.
سربازان سلطه
ما در دنیایی زندگی میکنیم که برای اخبار و دادههای جدید گرسنه است؛ و هر کشوری دسترسی سریعتری به اخبار و اطلاعات برای شهروندان خود فراهم کند، از بقیه جلوتر میافتد. اگر همین شرایط را در رقابت کشورها در نظر بگیریم، نمیتوان ادعا و نظریات بسیاری از کارشناسان سیاسی در مورد "جنگ دیجیتالی عصر جدید" را انکار کرد. این روزها، کشورها و قدرتهای سلطهگر با بهرهگیری از بیشترین حجم اطلاعات و انتقال آنها، اهداف خود را در خارج از مرزهای سرزمینی جستجو میکنند و به همین منظور رسانههای قدرتمندی برای انتقال اطلاعات و تفکرات استعماری خود به مردم کشورهای مختلف جهان راهاندازی میکنند که هر روز تعداد آنها در حال افزایش است. اکنون به جرأت میتوان گفت که حفظ و گسترش قدرت استکباری نظام سلطه به حضور و ظهور رسانههایشان در این دنیای دیجیتال وابسته است.
رسانهها پل ارتباطی و بلکه وسیلهی تسلط بر افکار، اراده و احساسات بشریت دوران معاصر به شمار میآیند. مراکز رسانههای استکبار که به مدرنترین فناوری جهانی مجهزند، از یک سو ابزاری در جهت اجرای عملیات روانی قدرتها علیه ملتها و دولتهای مستقل هستند و از سوی دیگر وسیلهای برای کنترل، تضعیف، جهتدهی و هدایت جوانان در سراسر جهان محسوب میشوند.
با توجه به تحولات عظیم در بهرهگیری از رسانهها، نظام سلطه از رسانههای نوین دیداری، شنیداری و نوشتاری، برای تحمیل ارادهی خود بر ملتها استفاده میکند. با نگاهی به عملکرد آمریکا در جنگهای ویتنام، بالکان، کارائیب، افغانستان، دو جنگ خلیج فارس و همچنین اقدامات روانی و رسانهایاش علیه انقلاب اسلامی، آنچه مسلم مینماید، این است که جنگ رسانهای از برجستهترین مؤلفههای جنگ نرم و کمک به پیشبرد جنگ سخت است. عملیات روانی حتی بدون نیاز به جنگ سخت، به عنوان مهمترین جنگ مدرن در جهان کنونی محسوب میشود.
از آنجا که قدرتها توان به میدان آوردن نیروی نظامی را ندارند و یا جامعهی آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست، به جنگ رسانهای روی میآوردند و از این ابزار بهرهبرداری میکنند. در عصر کنونی به دلیل پیچیدگی اجتماعی و اهمیت یافتن نقش رسانههای جمعی در ایجاد روابط جوامع، کاربرد این وسایل در زمینههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بیش از پیش مشهود است و اثر آن را میتوان در ظهور رفتارهای جدید و با تمایل به غرب در میان جوامع در حال توسعه مشاهده کرد.
رسانههای قدرت و قدرت رسانهها
رسانهها در تمامیجنگهای قرن بیستم به مثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفتند. امریکا در جنگ ویتنام از رسانهها و ابزارهای تبلیغی و رسانهای، بهرهبرداری کرد اما پردهبرداری رسانههای آزاد از جنایات امریکا در ویتنام افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داد و تصاویر تکاندهنده در سال 1972 منجر به عقبنشینی نیروهای آمریکایی در سال بعد شد.
آمریکا با درسی که از جنگ ویتنام و عملکرد رسانهها گرفته بود، در جنگهای بعدی سیاستهای رسانهای خود را بازبینی و هدایت کرد و از ورود خبرنگاران به مناطق جنگی جلوگیری نمود. در سال 1991، در جنگ اول خلیج فارس رسانههای غربی اجازهی ورود به خطوط جنگی را پیدا نکردند. در جنگ کوزوو نیز ناتو هر روزه کنفرانس مطبوعاتی برگزار میکرد و در آن تصاویر از قبل تهیه شده را با چارچوب مشخص و معین در اختیار رسانهها قرار میداد. در جنگ افغانستان نیروهای شرکتکننده در جنگ در قبال افکار عمومی دنیا شیوهی سکوت و ضد اطلاعات را در پش گرفتند...
واقعیت آن است که فرماندهان و سربازان جنگ رسانهای، استراتژیستهای عملیات روانی و متخصصان تبلیغاتی و کارگزاران رسانهای بینالمللی هستند اما سربازان این جنگ، نویسندگان، خبرنگاران، مفسران، تصویربرداران، تولیدکنندگان خبری و مطبوعاتی، کارگردانان، تهیهکنندگان و عکاسان رسانهها هستند که سلاح و تجهیزاتشان، رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره،
خبرگزاریها، دوربینها، کاغذ و قلم و دستگاههای چاپ و نشر و... است.
در پشت صحنهی عملیات رسانهای، سیاست رسانهای قدرتها و نظام سلطه به مثابه راهبرد این حرکت قرار گرفته است که به صورت رسمی و سازمانیافته اما پنهان با اختصاص بودجهای سرّی توسط سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و سرویسهای جاسوسی و تشکیلات ویژهی نظامی هدایت میشود. بخش دیگری از متولیان و رهبران رسانهها صاحبان پول و سرمایهها هستند. آنان به منظور افزایش سرمایههای بی حد و حصر خود، جنگ رسانهای به راه میاندازند و ملتها را برای مصرف کالای خود و یا گرایش به سوی خود راهبری مینمایند.
فراگیری رسانههای جمعی متنوع و مدرن در عصر کنونی که اذهان و افکار مخاطبان دشمن، خودی و بیطرف را هدف قرار داده است، همراه با ویژگی دو سویهبودن آن، آثار منفی و مثبت فراوانی را به دنبال داشته است. بهرهگیری نظام سلطه از ابزارها و فنون جنگ رسانهای در جهت کسب و حفظ منافع به کشف و اختراع و ساخت ابزارهای فرامدرن منجر شده است؛ به گونهای که طرفهای درگیر به جای جنگ سخت و نظامی، به جنگ نرم و رسانهای و عملیات روانی گرایش پیدا کردهاند و از ابزارهای رسانهای خود برای تضعیف کشور هدف و کسب منافع خود از روند تضعیف کشورها استفاده میکنند.
سدی در برابر جریان آزاد اخبار
رسانههای جهانی امروز نقش و جایگاه بیسابقهای در کنترل و هدایت افکار عمومی یافتهاند. آنچه عموماً در رسانههای غربی میبینیم، مناظری مجازیاند که گاه با دنیای واقعیت به کلی متفاوتاند. در کشوری مانند امریکا، رسانههای خبری تحت نفوذ و مالکیت شرکتهای غولپیکر اقتصادی در انتقال و تفسیر اخبار، عمدتاً منعکسکنندهی ایدئولوژی طبقهی حاکم جامعهاند. در عین حال، رسانهها گاه این تصور را برمیانگیزانند که آزاد و مستقل بوده و قادر به ارائهی گزارشهای متعادل و تفسیرهای منطقیاند.
مخاطبان این رسانهها، بسته به ویژگیهای فردی خود، کم یا زیاد در معرض تبلیغات روانی جمعی قرار دارند. همهی اخبار به رسانهها میرسد ولی آنها همه چیز را منتشر نمیکنند؛ کسانی که به بهانهی تعدد و تنوع موضوعات و محدودیت زمان پخش اخبار، راه ورود جریان اخبار به ذهن ما را سَد میکنند، برخی را انتخاب، بعضی را انکار و بعضی دیگر را تحریف میکنند.
آنچه به عنوان اخبار در رسانههای امروز غرب میبینیم یا میشنویم، عمدتاً "منتخب" و "هدفمند" بوده و علل و پیامدهای یک واقعه را بر اساس دیدگاهی ویژه و منحصر به فرد، بررسی میکنند. به ندرت به اخباری برمیخوریم که دقیق و مستند ارائه شده و مبتنی بر آمار و ارقام موثق باشد. تلختر اینکه با گذشت سالها از تبلیغات رسانهای غرب و پیشرفت روزافزون فناوریهای ارتباطاتی و علوم شناختی در چند دههی اخیر، قوهی قضاوت و تحلیل مخاطبان جهانی این رسانهها رو به کاستی نهاده است و همین امر باعث شده حتی سادهترین دروغها در رسانههای غربی به امری مستند و قابل هضم برای شنوندگان یا بینندگان تبدیل شود.
در این رابطه:
جنگ نرم / 4
جنگ نرم / 3
جنگ نرم / 2
اگر جنگ عراق و اشغال افغانستان را نادیده بگیریم - که به بهانهی ایجاد صلح جهانی هزاران زن و کودک را به کام مرگ فرستاد- بیشتر اقدامات کنونی در تسلط بر کشورهای دیگر از طریق تکنولوژیهای جدید صورت میگیرد.
دنیایی که اکنون در آن زندگی میکنیم، دنیایی است که بدون غوطهور شدن در حجمهای از اطلاعات و دادههای دیجیتال و الکترونیکی اداری و خانگی، در بیشتر موارد نمیتوان گذران زندگی کرد؛ طوری که در اکثر امور زندگی به همین دادهها وابسته شدهایم.
سربازان سلطه
ما در دنیایی زندگی میکنیم که برای اخبار و دادههای جدید گرسنه است؛ و هر کشوری دسترسی سریعتری به اخبار و اطلاعات برای شهروندان خود فراهم کند، از بقیه جلوتر میافتد. اگر همین شرایط را در رقابت کشورها در نظر بگیریم، نمیتوان ادعا و نظریات بسیاری از کارشناسان سیاسی در مورد "جنگ دیجیتالی عصر جدید" را انکار کرد. این روزها، کشورها و قدرتهای سلطهگر با بهرهگیری از بیشترین حجم اطلاعات و انتقال آنها، اهداف خود را در خارج از مرزهای سرزمینی جستجو میکنند و به همین منظور رسانههای قدرتمندی برای انتقال اطلاعات و تفکرات استعماری خود به مردم کشورهای مختلف جهان راهاندازی میکنند که هر روز تعداد آنها در حال افزایش است. اکنون به جرأت میتوان گفت که حفظ و گسترش قدرت استکباری نظام سلطه به حضور و ظهور رسانههایشان در این دنیای دیجیتال وابسته است.
رسانهها پل ارتباطی و بلکه وسیلهی تسلط بر افکار، اراده و احساسات بشریت دوران معاصر به شمار میآیند. مراکز رسانههای استکبار که به مدرنترین فناوری جهانی مجهزند، از یک سو ابزاری در جهت اجرای عملیات روانی قدرتها علیه ملتها و دولتهای مستقل هستند و از سوی دیگر وسیلهای برای کنترل، تضعیف، جهتدهی و هدایت جوانان در سراسر جهان محسوب میشوند.
با توجه به تحولات عظیم در بهرهگیری از رسانهها، نظام سلطه از رسانههای نوین دیداری، شنیداری و نوشتاری، برای تحمیل ارادهی خود بر ملتها استفاده میکند. با نگاهی به عملکرد آمریکا در جنگهای ویتنام، بالکان، کارائیب، افغانستان، دو جنگ خلیج فارس و همچنین اقدامات روانی و رسانهایاش علیه انقلاب اسلامی، آنچه مسلم مینماید، این است که جنگ رسانهای از برجستهترین مؤلفههای جنگ نرم و کمک به پیشبرد جنگ سخت است. عملیات روانی حتی بدون نیاز به جنگ سخت، به عنوان مهمترین جنگ مدرن در جهان کنونی محسوب میشود.
از آنجا که قدرتها توان به میدان آوردن نیروی نظامی را ندارند و یا جامعهی آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست، به جنگ رسانهای روی میآوردند و از این ابزار بهرهبرداری میکنند. در عصر کنونی به دلیل پیچیدگی اجتماعی و اهمیت یافتن نقش رسانههای جمعی در ایجاد روابط جوامع، کاربرد این وسایل در زمینههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بیش از پیش مشهود است و اثر آن را میتوان در ظهور رفتارهای جدید و با تمایل به غرب در میان جوامع در حال توسعه مشاهده کرد.
رسانههای قدرت و قدرت رسانهها
رسانهها در تمامیجنگهای قرن بیستم به مثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفتند. امریکا در جنگ ویتنام از رسانهها و ابزارهای تبلیغی و رسانهای، بهرهبرداری کرد اما پردهبرداری رسانههای آزاد از جنایات امریکا در ویتنام افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داد و تصاویر تکاندهنده در سال 1972 منجر به عقبنشینی نیروهای آمریکایی در سال بعد شد.
آمریکا با درسی که از جنگ ویتنام و عملکرد رسانهها گرفته بود، در جنگهای بعدی سیاستهای رسانهای خود را بازبینی و هدایت کرد و از ورود خبرنگاران به مناطق جنگی جلوگیری نمود. در سال 1991، در جنگ اول خلیج فارس رسانههای غربی اجازهی ورود به خطوط جنگی را پیدا نکردند. در جنگ کوزوو نیز ناتو هر روزه کنفرانس مطبوعاتی برگزار میکرد و در آن تصاویر از قبل تهیه شده را با چارچوب مشخص و معین در اختیار رسانهها قرار میداد. در جنگ افغانستان نیروهای شرکتکننده در جنگ در قبال افکار عمومی دنیا شیوهی سکوت و ضد اطلاعات را در پش گرفتند...
واقعیت آن است که فرماندهان و سربازان جنگ رسانهای، استراتژیستهای عملیات روانی و متخصصان تبلیغاتی و کارگزاران رسانهای بینالمللی هستند اما سربازان این جنگ، نویسندگان، خبرنگاران، مفسران، تصویربرداران، تولیدکنندگان خبری و مطبوعاتی، کارگردانان، تهیهکنندگان و عکاسان رسانهها هستند که سلاح و تجهیزاتشان، رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره،
خبرگزاریها، دوربینها، کاغذ و قلم و دستگاههای چاپ و نشر و... است.
در پشت صحنهی عملیات رسانهای، سیاست رسانهای قدرتها و نظام سلطه به مثابه راهبرد این حرکت قرار گرفته است که به صورت رسمی و سازمانیافته اما پنهان با اختصاص بودجهای سرّی توسط سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و سرویسهای جاسوسی و تشکیلات ویژهی نظامی هدایت میشود. بخش دیگری از متولیان و رهبران رسانهها صاحبان پول و سرمایهها هستند. آنان به منظور افزایش سرمایههای بی حد و حصر خود، جنگ رسانهای به راه میاندازند و ملتها را برای مصرف کالای خود و یا گرایش به سوی خود راهبری مینمایند.
فراگیری رسانههای جمعی متنوع و مدرن در عصر کنونی که اذهان و افکار مخاطبان دشمن، خودی و بیطرف را هدف قرار داده است، همراه با ویژگی دو سویهبودن آن، آثار منفی و مثبت فراوانی را به دنبال داشته است. بهرهگیری نظام سلطه از ابزارها و فنون جنگ رسانهای در جهت کسب و حفظ منافع به کشف و اختراع و ساخت ابزارهای فرامدرن منجر شده است؛ به گونهای که طرفهای درگیر به جای جنگ سخت و نظامی، به جنگ نرم و رسانهای و عملیات روانی گرایش پیدا کردهاند و از ابزارهای رسانهای خود برای تضعیف کشور هدف و کسب منافع خود از روند تضعیف کشورها استفاده میکنند.
سدی در برابر جریان آزاد اخبار
رسانههای جهانی امروز نقش و جایگاه بیسابقهای در کنترل و هدایت افکار عمومی یافتهاند. آنچه عموماً در رسانههای غربی میبینیم، مناظری مجازیاند که گاه با دنیای واقعیت به کلی متفاوتاند. در کشوری مانند امریکا، رسانههای خبری تحت نفوذ و مالکیت شرکتهای غولپیکر اقتصادی در انتقال و تفسیر اخبار، عمدتاً منعکسکنندهی ایدئولوژی طبقهی حاکم جامعهاند. در عین حال، رسانهها گاه این تصور را برمیانگیزانند که آزاد و مستقل بوده و قادر به ارائهی گزارشهای متعادل و تفسیرهای منطقیاند.
مخاطبان این رسانهها، بسته به ویژگیهای فردی خود، کم یا زیاد در معرض تبلیغات روانی جمعی قرار دارند. همهی اخبار به رسانهها میرسد ولی آنها همه چیز را منتشر نمیکنند؛ کسانی که به بهانهی تعدد و تنوع موضوعات و محدودیت زمان پخش اخبار، راه ورود جریان اخبار به ذهن ما را سَد میکنند، برخی را انتخاب، بعضی را انکار و بعضی دیگر را تحریف میکنند.
آنچه به عنوان اخبار در رسانههای امروز غرب میبینیم یا میشنویم، عمدتاً "منتخب" و "هدفمند" بوده و علل و پیامدهای یک واقعه را بر اساس دیدگاهی ویژه و منحصر به فرد، بررسی میکنند. به ندرت به اخباری برمیخوریم که دقیق و مستند ارائه شده و مبتنی بر آمار و ارقام موثق باشد. تلختر اینکه با گذشت سالها از تبلیغات رسانهای غرب و پیشرفت روزافزون فناوریهای ارتباطاتی و علوم شناختی در چند دههی اخیر، قوهی قضاوت و تحلیل مخاطبان جهانی این رسانهها رو به کاستی نهاده است و همین امر باعث شده حتی سادهترین دروغها در رسانههای غربی به امری مستند و قابل هضم برای شنوندگان یا بینندگان تبدیل شود.
در این رابطه:
جنگ نرم / 4
جنگ نرم / 3
جنگ نرم / 2