1388/06/31
خدانگهدار ماموستا...
مهدی قزلی
در سفر کردستانِ رهبر در اردیبهشتماه یک نفر بود که تا ۲-۳ روز نشناختم و ندانستم کیست. یک روحانی مسن که عمامه سفیدی بسته بود به سبک شیعیان. اولش فکر کردم نماینده ولیفقیه در استان است. ولی در همان روز اول فهمیدم روحانی سیدی به نام آقای موسوی نماینده رهبر در استان است.
پیرمرد همهجا همراه رهبر بود، در هر جلسهای و هر برنامهای تا آخر سفر. روز دوم سفر در یکی از برنامهها خیلی شاد و بشاش پشت تریبون آمد و خیلی از رهبر تشکر کرد به خاطر دستوری که داده بود. در واقع دستور رهبر، موافقت با پیشنهاد پیرمرد روحانی بود برای پخش اذان اهل تسنن در شبکه استانی کردستان. او روز اول این خواهش را کرده بود و رهبر آنقدر سریع پیگیر شد که از روز دوم سفر (علیرغم مخالفت بعضی مسوولین) شبکه استانی کردستان، ۵ نوبت اذان متناسب با فقه اهل تسنن منطقه را پخش کرد. این موضوع پیرمرد را خوشحال کردهبود.
از اینجا فهمیدم شیعه نیست. سوال کردم، گفتند او نماینده مردم سنندج در مجلس خبرگان رهبری است و امام جمعه سنندج؛ ماموستا شیخالاسلام. لابد به همین دلیل هم رهبر خواسته بود در همه برنامهها علاوه بر نماینده ولیفقیه در استان او هم حضور داشتهباشد.
شادی ماموستا البته شاید دلیل دیگری هم داشت و آن بیانات رهبر در روز اول سفر در میدان آزادی سنندج بود درباره رابطه اهل تسنن و شیعیان. به هرحال در روز دوم سفر او فهمیده بود حرفهای رهبر فقط حرف نیست و او اهل سنت را هم مثل شیعیان مد نظر دارد.
ماموستا هم جواب این حسنظن رهبر را در جلسه دیدار رهبر با طلاب کردستان (که هم شیعه بودند و هم سنی) داد. در ابتدای مراسم ماموستا به رهبر خیر مقدم گفت. بعد آب پاکی را ریخت روی دست همه دشمنانی که کورسوی امیدی به اهل سنت کردستان داشتند و گفت: ما در عرض رهبر هیچ قدرتی را نپذیرفته و نخواهیم پذیرفت.
از پس این جمله صدای تکبیر طلاب (که بیشترشان سنی بودند) بلند شد تا معلوم شود حرف ماموستا خریدار زیادی دارد.
صدای ماموستا به خیلیها رسیده بود و انگار به مذاق برخی خوش نیامدهبود که با گلوله جواب خدماتش به مردم کردستان را دادند. نمیدانم حالا آنها چه فکری میکنند درباره ماموستا شیخالاسلام ولی من فکر میکنم پیرمرد خوشعاقبت بود در این زمانه پرامتحان که با شهادت به منزل ابدی رفت. پس ما هم مثل مردم کردستان باید بگوییم: خدانگهدار ماموستا.
پیرمرد همهجا همراه رهبر بود، در هر جلسهای و هر برنامهای تا آخر سفر. روز دوم سفر در یکی از برنامهها خیلی شاد و بشاش پشت تریبون آمد و خیلی از رهبر تشکر کرد به خاطر دستوری که داده بود. در واقع دستور رهبر، موافقت با پیشنهاد پیرمرد روحانی بود برای پخش اذان اهل تسنن در شبکه استانی کردستان. او روز اول این خواهش را کرده بود و رهبر آنقدر سریع پیگیر شد که از روز دوم سفر (علیرغم مخالفت بعضی مسوولین) شبکه استانی کردستان، ۵ نوبت اذان متناسب با فقه اهل تسنن منطقه را پخش کرد. این موضوع پیرمرد را خوشحال کردهبود.
از اینجا فهمیدم شیعه نیست. سوال کردم، گفتند او نماینده مردم سنندج در مجلس خبرگان رهبری است و امام جمعه سنندج؛ ماموستا شیخالاسلام. لابد به همین دلیل هم رهبر خواسته بود در همه برنامهها علاوه بر نماینده ولیفقیه در استان او هم حضور داشتهباشد.
شادی ماموستا البته شاید دلیل دیگری هم داشت و آن بیانات رهبر در روز اول سفر در میدان آزادی سنندج بود درباره رابطه اهل تسنن و شیعیان. به هرحال در روز دوم سفر او فهمیده بود حرفهای رهبر فقط حرف نیست و او اهل سنت را هم مثل شیعیان مد نظر دارد.
ماموستا هم جواب این حسنظن رهبر را در جلسه دیدار رهبر با طلاب کردستان (که هم شیعه بودند و هم سنی) داد. در ابتدای مراسم ماموستا به رهبر خیر مقدم گفت. بعد آب پاکی را ریخت روی دست همه دشمنانی که کورسوی امیدی به اهل سنت کردستان داشتند و گفت: ما در عرض رهبر هیچ قدرتی را نپذیرفته و نخواهیم پذیرفت.
از پس این جمله صدای تکبیر طلاب (که بیشترشان سنی بودند) بلند شد تا معلوم شود حرف ماموستا خریدار زیادی دارد.
صدای ماموستا به خیلیها رسیده بود و انگار به مذاق برخی خوش نیامدهبود که با گلوله جواب خدماتش به مردم کردستان را دادند. نمیدانم حالا آنها چه فکری میکنند درباره ماموستا شیخالاسلام ولی من فکر میکنم پیرمرد خوشعاقبت بود در این زمانه پرامتحان که با شهادت به منزل ابدی رفت. پس ما هم مثل مردم کردستان باید بگوییم: خدانگهدار ماموستا.