1388/05/13
یادداشتی از علی شمخانی
گذار از رقابت به حمایت
دریادار علی شمخانی
خطای تحلیلی دوگانه
در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری، معمولاً یک خطای تحلیلی دوگانه در نوع نگرشها نسبت به دولتهای گذشته در زمینهی سیاستخارجی و مسائل بینالمللی، میبینیم. خطای اول ما این است که هر دولتی فکر میکند انقلاب اسلامی در همین چند سال گذشته رخ داده و اقتدار و عزت جمهوری اسلامی در دنیا محصول همین دورهی نزدیک است. همچنین هر دولتی که بر سر کار میآید، دستاوردهای انقلاب را به گذشتهی بسیار نزدیکی که خودش مسؤولیت داشته، منتسب میکند و کاستیهای عملکردی را به گذشتهی دور که دیگران مسؤول بودهاند نسبت میدهد.
خطای دوم هم این است که در تحلیل حوادث و مسائل بینالمللی، بازیگران محدودی را تحلیل میکنیم و مبتنی بر دیدگاه این بازیگران محدود به تحلیل مینشینیم. مثلاً فقط بازیگران دولتی را میبینیم. در صورتی که مردم، مردمنهادها و سازمانهای متشکل غیردولتی و... هم در سراسر دنیا هستند و باید موفقیت سیاستهای جمهوری اسلامی را باتوجه به تأثیرپذیری آنها تحلیل کرد. از سوی دیگر در رابطه با بازیگران دولتی هم به شکل محدود قضاوت میکنیم. مثلاً انتظار داریم اعضای دائم شورای امنیت و ابرقدرتها روش و منش ما را بپذیرند؛ در صورتی که ما در دنیا نزدیک به 200 کشور به رسمیت شناخته شده داریم که بسیاری از آنها دوست، همراه یا متحد ما هستند.
این خطاها عینک تحلیلی ناقصی به ما میدهد که اقتدار و عزت انقلاب را در چنبرهی نگاه و گروههای برجسته و مدعی قرار میدهد. در حالیکه انقلاب و دستاوردهای آن فراتر از این حرفهاست.
قدرت خودبنیاد ایران اسلامی
با این مقدمات باید گفت جایگاه امروز ما ناشی از عملکرد دیروز، یعنی گذشتهی دور و نزدیک ماست. امروز قدرت جمهوری اسلامی ایران قدرتی ذاتی و خودبنیاد است. ما هیچ منبع قدرت و نیروی خارجی نداریم که خودمان را در روابط خارجی به آن متصل کنیم. همچنین این اقتدار، مستحکم است و اینگونه نیست که تازه از آب و گل درآمده باشد.
ما تنها کشور منطقه هستیم که قدرت بازیگری مستقل از هژمون را در دنیا داریم. آمریکا هم قدرت بازیگری دارد اما در خودش و در تمام قارههای جهان مشکلات متعدد و جدی پیش رو دارد. از مشکل سقط جنین گرفته تا دردسرهای عراق و افغانستان، تا سوات پاکستان و خلیج عدن و ناتو و از تأثیر تزریق 1.1 تریلیون دلار به اقتصادش در آینده گرفته تا عملکرد نمایندهی اطلاعاتیاش در الجزایر و اینکه آیا ایران تهدیدی برای آمریکا هست یا نه و چگونه باید با ما برخورد کند و تا قانع کردن اعراب و اسرائیل برای تجدید روابط مسالمتآمیز با ایران... البته این لزوماً به این معنا نیست که آمریکا در حال فروپاشی است. آمریکا کشور بزرگ و با اقتصادی پرظرفیت و توان نظامی بالایی است اما تصویر باابهت و مقتدرش در افکار عمومی و ذهن نخبگان جهان شکسته شده و دردسرهای فراوانی در گوشه و کنار جهان دارد که خودش برای خودش درست کرده است. آمریکا نمیخواهد پس از افغانستان و عراق، ناکامی قطعی و بزرگ دیگری را به نام خودش در منطقه ثبت کند.
از روز اول پیروزی انقلاب، ما مشکل آمریکا بودهایم اما الآن اولویت اولش نیستیم. نه به این معنا که ما مقتدر و جذاب نیستیم یا از دشمنی آمریکا کم شده است، بلکه به این دلیل که او مشکلات جدیتر و فوریتری دارد. آمریکا مایل است که ما را دفع و هضم کند اما نمیتواند. ما به این دلیل که یک بازیگر مستقل هستیم، هنوز برگهای بازیِ فراوانی در اختیار داریم اما دیگران به هر حال قدرت بازیگریشان را از منابع نیرو و قدرت آمریکا میگیرند و چون برگی برای بازی ندارند، دائماً ما را متهم میکنند که ایران دارد در مسائل داخلیشان دخالت میکند! البته ما از مردم فلسطین، لبنان و عراق حمایت میکنیم اما به صورت قانونی و انسانی.
در بازی قدرت در صحنهی عراق، برگ ایران رو میآید، در لبنان و انتخابات آن، در فلسطین و الجزایر و ترکیه و... هم همینطور. سرآغاز این پیروزیها انقلاب اسلامی ایران بود و در طول زمان و در هریک از دولتهای گذشته بهگونهای به اقتدار و قدرت بازیگری ایران افزوده شده است اما وابستگان به آمریکا برگی برای بردن بازی ندارند و اگر به بازی وارد شوند، میبازند. بنابراین میخواهند قواعد بازی را برهم بزنند.
برگ برندهی نهادینه
انتخابات صرفنظر از نتیجهی آن، یکی از برگهای برندهی ما در سیاستخارجی است که هیچیک از کشورهای منطقه آن را ندارند. انتخابات عامل مشروعیتپرداز و قدرتساز ماست. این برگهای برنده در ذات جمهوری اسلامی نهادینه شده و اینگونه نیست که امروز و در سال 1388 تصمیم گرفته باشیم انتخابات برگزار کنیم. در این سی سال بیش از سی انتخابات داشتهایم و قدرت و مشروعیت خود را نهادینه کردهایم و این دهمین انتخابات ریاستجمهوری بود.
کشورهای دیگر منطقه در درون خود این عنصر قدرتساز را که بهرهگیری از پشتیبانی گستردهی مردمی است، ندارند و ناچارند به دامن قدرت آمریکا پناه ببرند که او هم قدرت و مشروعیتش کاهش یافته و مشغول به اولویتهای دیگری است. آنها درک نمیکنند راه مقابله با قدرت بازی ایران اسلامی، طراحی بازی مشابه است نه متهمسازی ایران! از این زاویه طبیعتاً دیگرانی که فاقد قدرت بازیگری هستند، میگویند: "رئیسجمهور از قبل مشخص شده!" یا "اصلاً رئیسجمهور در ایران چهکاره است!؟" این همان بههم ریختن قواعد بازی است!
باید به آنها گفت: شما خودتان نسبت به این نوع بازی چه جایگاهی دارید؟ آیا اهل بازی هستید و چنین بازی در کشور خود دارید؟ اگر نه، چرا دربارهی چیزی که نمیدانید و تجربهاش را ندارید، قضاوت میکنید!؟
گذار از خطای دوگانه
بنابر آنچه گفته شد، ما باید از خطاهای تحلیلی بگذریم و به یک چارچوب تحلیل کلان و مبتنی بر ذات و کلیت انقلاب و جمهوری اسلامی برسیم. همهی ما موظفیم اقتدار و عزت ملی را حفظ کنیم. این اقتدار که امروز قدرت عمل در منطقه را برای ما فراهم کرده، قسمتی از راه پیش روی ما تا چشمانداز ایران 1404 است که راهی گریزناپذیر و بیبرگشت است.
این اقتدار محصول سیاستهای نظام از تعیین روز قدس و پذیرش قطعنامه 598 در زمان امام و بعد از رحلت ایشان محصول اتخاذ سیاستهای مدبرانه رهبر انقلاب بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت است. ایشان اجازه ندادند تعریفها و گفتمانهای غیراصیل و غیرانقلابی بر سیاستخارجی ما سایه بیافکند و همین است که باعث شده ما قدرت بازیگریمان را حفظ کنیم و رشد بدهیم. بنابراین باید با شناخت این دستاوردها و اهمیت آنها، بهدور از گرایشهای جناحی و حزبی، در حفظ و ارتقاء آنها بکوشیم.
در این کشور یک نسل جوان، شاه را ساقط کردند اما نایستادند؛ انقلاب را تثبیت کردند و با شروع جنگ به دفاع پرداختند اما بازنایستادند تا سهمخواهی کنند؛ بعد به سوی ارتقاء سطح دانش و فناوری رفتند که نمونه و محصول آن موشک ماهوارهبر سفیر، ماهوارهی امید، موشکهای مشکات، سجّیل، شهاب 3 و... هستند. اگر روزی امام فرمودند که ملت ایران بهخاطر داشتن چنین رزمندگانی به خود میبالد، رهبر انقلاب هم امروز با تکیه بر این پیشرفتهای علمی و صنعتی میگویند ایران اسلامی دارای عزت ملی و در راه سکوی افتخار است.
گذار از رقابت به حمایت
بنابراین لازم است توجه داشته باشیم که تلاش برای انقلاب با درجا زدن و سهمخواهی و یا خستگی همنشانی نیست! این را باید در همهی امور به خصوص در مورد مسائل انتخابات رعایت کنیم. رقابت بر سر قدرت، همهی عزت و اقتدار ما را زیر سؤال میبرد. رقابت انتخاباتی در ایران برای ارائهی برنامه و توان اجرایی بهتر در راستای خدمترسانی به اهداف کلان انقلاب و جمهوری اسلامی صورت میگیرد و برگزیدهی مردم، باید حمایت شود تا آن اهداف را محقق کند.
در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری، معمولاً یک خطای تحلیلی دوگانه در نوع نگرشها نسبت به دولتهای گذشته در زمینهی سیاستخارجی و مسائل بینالمللی، میبینیم. خطای اول ما این است که هر دولتی فکر میکند انقلاب اسلامی در همین چند سال گذشته رخ داده و اقتدار و عزت جمهوری اسلامی در دنیا محصول همین دورهی نزدیک است. همچنین هر دولتی که بر سر کار میآید، دستاوردهای انقلاب را به گذشتهی بسیار نزدیکی که خودش مسؤولیت داشته، منتسب میکند و کاستیهای عملکردی را به گذشتهی دور که دیگران مسؤول بودهاند نسبت میدهد.
خطای دوم هم این است که در تحلیل حوادث و مسائل بینالمللی، بازیگران محدودی را تحلیل میکنیم و مبتنی بر دیدگاه این بازیگران محدود به تحلیل مینشینیم. مثلاً فقط بازیگران دولتی را میبینیم. در صورتی که مردم، مردمنهادها و سازمانهای متشکل غیردولتی و... هم در سراسر دنیا هستند و باید موفقیت سیاستهای جمهوری اسلامی را باتوجه به تأثیرپذیری آنها تحلیل کرد. از سوی دیگر در رابطه با بازیگران دولتی هم به شکل محدود قضاوت میکنیم. مثلاً انتظار داریم اعضای دائم شورای امنیت و ابرقدرتها روش و منش ما را بپذیرند؛ در صورتی که ما در دنیا نزدیک به 200 کشور به رسمیت شناخته شده داریم که بسیاری از آنها دوست، همراه یا متحد ما هستند.
این خطاها عینک تحلیلی ناقصی به ما میدهد که اقتدار و عزت انقلاب را در چنبرهی نگاه و گروههای برجسته و مدعی قرار میدهد. در حالیکه انقلاب و دستاوردهای آن فراتر از این حرفهاست.
قدرت خودبنیاد ایران اسلامی
با این مقدمات باید گفت جایگاه امروز ما ناشی از عملکرد دیروز، یعنی گذشتهی دور و نزدیک ماست. امروز قدرت جمهوری اسلامی ایران قدرتی ذاتی و خودبنیاد است. ما هیچ منبع قدرت و نیروی خارجی نداریم که خودمان را در روابط خارجی به آن متصل کنیم. همچنین این اقتدار، مستحکم است و اینگونه نیست که تازه از آب و گل درآمده باشد.
ما تنها کشور منطقه هستیم که قدرت بازیگری مستقل از هژمون را در دنیا داریم. آمریکا هم قدرت بازیگری دارد اما در خودش و در تمام قارههای جهان مشکلات متعدد و جدی پیش رو دارد. از مشکل سقط جنین گرفته تا دردسرهای عراق و افغانستان، تا سوات پاکستان و خلیج عدن و ناتو و از تأثیر تزریق 1.1 تریلیون دلار به اقتصادش در آینده گرفته تا عملکرد نمایندهی اطلاعاتیاش در الجزایر و اینکه آیا ایران تهدیدی برای آمریکا هست یا نه و چگونه باید با ما برخورد کند و تا قانع کردن اعراب و اسرائیل برای تجدید روابط مسالمتآمیز با ایران... البته این لزوماً به این معنا نیست که آمریکا در حال فروپاشی است. آمریکا کشور بزرگ و با اقتصادی پرظرفیت و توان نظامی بالایی است اما تصویر باابهت و مقتدرش در افکار عمومی و ذهن نخبگان جهان شکسته شده و دردسرهای فراوانی در گوشه و کنار جهان دارد که خودش برای خودش درست کرده است. آمریکا نمیخواهد پس از افغانستان و عراق، ناکامی قطعی و بزرگ دیگری را به نام خودش در منطقه ثبت کند.
از روز اول پیروزی انقلاب، ما مشکل آمریکا بودهایم اما الآن اولویت اولش نیستیم. نه به این معنا که ما مقتدر و جذاب نیستیم یا از دشمنی آمریکا کم شده است، بلکه به این دلیل که او مشکلات جدیتر و فوریتری دارد. آمریکا مایل است که ما را دفع و هضم کند اما نمیتواند. ما به این دلیل که یک بازیگر مستقل هستیم، هنوز برگهای بازیِ فراوانی در اختیار داریم اما دیگران به هر حال قدرت بازیگریشان را از منابع نیرو و قدرت آمریکا میگیرند و چون برگی برای بازی ندارند، دائماً ما را متهم میکنند که ایران دارد در مسائل داخلیشان دخالت میکند! البته ما از مردم فلسطین، لبنان و عراق حمایت میکنیم اما به صورت قانونی و انسانی.
در بازی قدرت در صحنهی عراق، برگ ایران رو میآید، در لبنان و انتخابات آن، در فلسطین و الجزایر و ترکیه و... هم همینطور. سرآغاز این پیروزیها انقلاب اسلامی ایران بود و در طول زمان و در هریک از دولتهای گذشته بهگونهای به اقتدار و قدرت بازیگری ایران افزوده شده است اما وابستگان به آمریکا برگی برای بردن بازی ندارند و اگر به بازی وارد شوند، میبازند. بنابراین میخواهند قواعد بازی را برهم بزنند.
برگ برندهی نهادینه
انتخابات صرفنظر از نتیجهی آن، یکی از برگهای برندهی ما در سیاستخارجی است که هیچیک از کشورهای منطقه آن را ندارند. انتخابات عامل مشروعیتپرداز و قدرتساز ماست. این برگهای برنده در ذات جمهوری اسلامی نهادینه شده و اینگونه نیست که امروز و در سال 1388 تصمیم گرفته باشیم انتخابات برگزار کنیم. در این سی سال بیش از سی انتخابات داشتهایم و قدرت و مشروعیت خود را نهادینه کردهایم و این دهمین انتخابات ریاستجمهوری بود.
کشورهای دیگر منطقه در درون خود این عنصر قدرتساز را که بهرهگیری از پشتیبانی گستردهی مردمی است، ندارند و ناچارند به دامن قدرت آمریکا پناه ببرند که او هم قدرت و مشروعیتش کاهش یافته و مشغول به اولویتهای دیگری است. آنها درک نمیکنند راه مقابله با قدرت بازی ایران اسلامی، طراحی بازی مشابه است نه متهمسازی ایران! از این زاویه طبیعتاً دیگرانی که فاقد قدرت بازیگری هستند، میگویند: "رئیسجمهور از قبل مشخص شده!" یا "اصلاً رئیسجمهور در ایران چهکاره است!؟" این همان بههم ریختن قواعد بازی است!
باید به آنها گفت: شما خودتان نسبت به این نوع بازی چه جایگاهی دارید؟ آیا اهل بازی هستید و چنین بازی در کشور خود دارید؟ اگر نه، چرا دربارهی چیزی که نمیدانید و تجربهاش را ندارید، قضاوت میکنید!؟
گذار از خطای دوگانه
بنابر آنچه گفته شد، ما باید از خطاهای تحلیلی بگذریم و به یک چارچوب تحلیل کلان و مبتنی بر ذات و کلیت انقلاب و جمهوری اسلامی برسیم. همهی ما موظفیم اقتدار و عزت ملی را حفظ کنیم. این اقتدار که امروز قدرت عمل در منطقه را برای ما فراهم کرده، قسمتی از راه پیش روی ما تا چشمانداز ایران 1404 است که راهی گریزناپذیر و بیبرگشت است.
این اقتدار محصول سیاستهای نظام از تعیین روز قدس و پذیرش قطعنامه 598 در زمان امام و بعد از رحلت ایشان محصول اتخاذ سیاستهای مدبرانه رهبر انقلاب بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت است. ایشان اجازه ندادند تعریفها و گفتمانهای غیراصیل و غیرانقلابی بر سیاستخارجی ما سایه بیافکند و همین است که باعث شده ما قدرت بازیگریمان را حفظ کنیم و رشد بدهیم. بنابراین باید با شناخت این دستاوردها و اهمیت آنها، بهدور از گرایشهای جناحی و حزبی، در حفظ و ارتقاء آنها بکوشیم.
در این کشور یک نسل جوان، شاه را ساقط کردند اما نایستادند؛ انقلاب را تثبیت کردند و با شروع جنگ به دفاع پرداختند اما بازنایستادند تا سهمخواهی کنند؛ بعد به سوی ارتقاء سطح دانش و فناوری رفتند که نمونه و محصول آن موشک ماهوارهبر سفیر، ماهوارهی امید، موشکهای مشکات، سجّیل، شهاب 3 و... هستند. اگر روزی امام فرمودند که ملت ایران بهخاطر داشتن چنین رزمندگانی به خود میبالد، رهبر انقلاب هم امروز با تکیه بر این پیشرفتهای علمی و صنعتی میگویند ایران اسلامی دارای عزت ملی و در راه سکوی افتخار است.
گذار از رقابت به حمایت
بنابراین لازم است توجه داشته باشیم که تلاش برای انقلاب با درجا زدن و سهمخواهی و یا خستگی همنشانی نیست! این را باید در همهی امور به خصوص در مورد مسائل انتخابات رعایت کنیم. رقابت بر سر قدرت، همهی عزت و اقتدار ما را زیر سؤال میبرد. رقابت انتخاباتی در ایران برای ارائهی برنامه و توان اجرایی بهتر در راستای خدمترسانی به اهداف کلان انقلاب و جمهوری اسلامی صورت میگیرد و برگزیدهی مردم، باید حمایت شود تا آن اهداف را محقق کند.