• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1388/02/24

بیانات در دیدار برگزیدگان استان کردستان‌

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
 
این جلسه برای من بسیار جلسه‌ی شیوا و دل‌نشینی است. اگر چه دوستان و برادران بیانات خوبی - شافی و وافی - کردند و دو ساعت و اندی در خدمتتان بودیم، لیکن من هیچ خسته نیستم و آماده هستم و آماده بودم که از دیگر حضار مجلس هم مطالبی را بشنوم. البته ظهر نزدیک است و به وقت اذان و نماز نزدیک میشویم؛ محدودیتمان فقط از این ناحیه است؛ والّا من هیچ خسته نیستم. این را از این باب گفتم که تو بیان این مجری محترم اشاره شد که فلانی خسته است؛ نه، من هیچ احساس خستگی نمیکنم و آماده هستم که بشنوم، لیکن وقت محدود است و قهراً تا ظهر بیشتر وقت نیست.
 آنچه که دوستان، برادران، خواهران فرمودید، برای من از دو نظر بسیار مفید بود. یکی از جهت خود این مطالب که نکاتی در آن وجود داشت؛ چه در زمینه‌ی مسائل فرهنگی، چه در زمینه‌ی مسائل اقتصادی و همچنین زمینه‌های متنوع دیگر که اینها ان‌شاءاللَّه مورد استفاده‌ی ما قرار خواهد گرفت و امیدواریم در تصمیم‌سازیها و تصمیم‌گیریهای آینده از این نظرات خوب بهره‌برداری کنیم. جهت دوم این است که من توانستم در یک نمایشگاه محدودی، ظرفیت نیروی انسانی برجسته‌ی این استان را به چشم ببینم. اگر چه من با آثار بخشی از نخبگان کرد از دیرباز آشنائی داشته‌ام.
 به مناسبت حضور آقای احمد قاضی که اطلاع پیدا کردیم ایشان برادر مرحوم محمد قاضی، مترجم معروف، هستند، بگویم که من شاید چهل سال پیش یا بیشتر، اولین ترجمه را از مرحوم محمد قاضی خواندم که گمان میکنم ترجمه‌ی کتاب «مهاتما گاندی» نوشته‌ی رومن رولان بود. هم کتاب، کتاب بسیار ممتازی است، هم ترجمه‌ی محمد قاضی حقاً ترجمه‌ی برجسته و ممتازی است. البته چند سال بعد هم ترجمه‌ی دیگر ایشان را از یک اثر بسیار مهم دیگری از رومن رولان خواندم که «جانِ شیفته» - است به نظرم سه، چهار جلد است - با نثر بسیار فاخر و حقیقتاً مرصع و مزین. البته من از جهت اینکه ترجمه چقدر با اصل مطابق است، اظهار نظری نمیتوانم بکنم؛ کسانی که زبان اصل را میدانند، آنها باید اظهار نظر کنند، لیکن از نظر زبان و نثر، حقاً یک چیز برجسته‌ای است. ما با آثار مترجمین و نویسندگان فارسی آشنا هستیم و تقویم و ارزیابی این آثار، فی الجمله در ذهن هست. با این محاسبه، به نظر من ترجمه‌ی مرحوم قاضی ترجمه‌ی برجسته‌ای است. من البته خود ایشان را هم یک بار دیدم؛ در اواخر دوران ریاست جمهوری در شیراز در کنگره‌ی حافظ با ایشان ملاقات کردم - ایشان را معرفی کردند - حنجره‌ی ایشان مشکلی پیدا کرده بود، با میکروفون صحبت میکرد؛ چند جمله‌ای با ایشان صحبت کردیم.
 یا نثر مرحوم عبد الرحمن شرف‌کندی (هه‌ژار) که دوستان اشاره کردند. حقاً کار بسیار بزرگی را انجام داده؛ این ترجمه‌ی کتاب قانون ابن سینا یک کار پیچیده و مرکب و بسیار ارزشمند است. هزار سال این کتاب که به زبان عربی به وسیله‌ی یک ایرانی نوشته شده و در طول قرنها در دانشگاه‌های بزرگ پزشکی عالم مورد استفاده قرار گرفته، به فارسی ترجمه نشده بود. من اطلاع داشتم که تا اندکی قبل، مثلاً شاید تا صد سال قبل، در مدارس پزشکی کشورهای اروپائی، قانون به عنوان یک مرجع مطرح بوده و به زبانهای اروپائی ترجمه شده بوده؛ اما فارسیزبان از دانستن قانون محروم بود! در سالهای اواسط ریاست جمهوری به این نکته توجه کردم که ما چرا قانون را ترجمه نکردیم. یک جمعی را صدا کردم، گفتم بیائید همت کنید قانون را ترجمه کنید. یک حکمی داده شد و رفتند دنبال این کار. خوب، این کارها عشق لازم دارد؛ با حکم و با فرمان این کارها انجام نمیگیرد. در همین اثنا به من خبر دادند که این کتاب ترجمه شده و - به نظرم کتاب حدود هشت جلد است - کتاب مرحوم هه‌ژار را آوردند. من کتاب را که خواندم - حالا ما نه از پزشکی سررشته داریم، نه نشسته‌ام این کتاب را با متن عربی قانون تطبیق کنم - دیدم هر کسی این کتاب را بخواند، حقاً و انصافاً در مقابل استحکام و استواری این نثر زیبا سر تعظیم فرود میآورد. خیلی خوب این ترجمه انجام گرفته. من البته ایشان را نمیشناختم؛ پرسیدم، گفتند ایشان کرد هستند. بعد هم چند سال قبل اطلاع پیدا کردم ایشان از دنیا رفتند.
 یا با بعضی از شعرای کرد آشنا هستم که مرحوم ستوده، سید بزرگوار، از جمله آنهاست که شاعر خیلی خوبی هم بود. با ایشان از اوائل انقلاب تا همین اوقاتی که ایشان مریض شد و آمد سنندج ماند و همین جا هم ظاهراً از دنیا رفت، انس و آشنائی پیدا کردیم. یا مرحوم گلشن کردستانی که قبل از اینکه خودش را ببینم، شعرش را من دیده بودم و خودش را هم از نزدیک مشاهده کردم. این آشنائیهاىِ فی‌الجمله هست و شخصیت فرهنگی مردم کرد، به عنوان یک حقیقت ثابت و روشن در ذهن بوده، اما امروز از نزدیک - همان طور که گفتم - یک نمایشگاه را در واقع من ملاحظه کردم و این برای من بسیار مغتنم و ارزشمند بود. ای کاش این فرصت پیدا میشد که تعداد بیشتری از فرزانگان این استان میآمدند اینجا و ذهن و دل و زبان و فکر خود را نشان میدادند که برای من یقیناً مفیدتر بود. ان‌شاءاللَّه از آنچه که دیدیم و فهمیدیم، امیدوارم که بتوانیم بهره‌ی کافی در جهت پیشرفت کشور عزیزمان و این استان غنی و پربار ببریم.
 در این دو روزی که از حضور من در کردستان گذشته، در صحبتهائی که من داشتم، بیشتر غلبه با توصیف دلیریهای مردم کرد بوده است؛ چه در دیدار عمومی، چه در دیدار نظامی، چه در بعضی از بخشهای دیگر، لیکن حقاً و انصافاً من این جور یادداشت کردم که زیبائیهای دیگر این مجموعه‌ی انسانی و این بخش جغرافیائی کشور، بر جنبه‌ی دلیری و شهامت و شجاعت این مردم که یکی از خصوصیاتشان است، غلبه دارد. زیبائیهای زیادی در این استان هست: اخلاق خوش، صدای خوش، طبیعت زیبا، شعر لطیف، ادبیات والا، فکر روشن، دل باایمان؛ اینها را انسان در اینجا مشاهده میکند و میبیند و حقاً و انصافاً جای قدردانی دارد.
 خوشبختانه در نظام جمهوری اسلامی این بخشِ ارزشمند، مورد احترام و مورد تمجید است. ما در نظام اسلامی، قدردانی میکنیم و قدر میدانیم؛ این ارزشهای معنوی و فرهنگی را در هر جائی که وجود داشته باشد، مغتنم میشماریم؛ چه در کردستان، چه در فارس، چه در اصفهان، چه در خراسان. انتظار این است که این حقیقت و این معنای واقعی را نخبگان کرد - اگر چه حالا در بیانات دوستان این معنا منعکس بود، من هم میدانم که بلاشک بخشی از نخبگان کرد همین جور میبینند و میاندیشند - منتقل و منعکس کنند. نظام جمهوری اسلامی مطلقاً با نگاه تبعیض‌آمیز نگاه نمیکند؛ نه به کردستان و نه به هر نقطه‌ی ویژه‌ی دیگری در سرتاسر کشور. اینکه ما بارها تکرار کردیم که تنوع اقوام را ما برای کشورمان یک فرصت به حساب میآوریم، این یک حقیقت است. حقیقتاً برای ما تنوع اقوام یک فرصت است. نگاه نظام جمهوری اسلامی به تنوع قومی و تنوع مذهبی مطلقاً نگاه تعصب‌آمیز، قوم‌گرا، یکجانبه‌نگر نیست؛ این را به طور قاطع من اعلام میکنم. نه امروز هست، که من از نیت خودم و دل خودم حرف میزنم، نه در طول زمانهای گذشته - در دهه‌ی ۶۰، زمان حیات مبارک امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) - چنین چیزی نبوده. نظام جمهوری اسلامی محور قضاوتش اسلام و ایرانی بودن است؛ اسلام و ایرانیت. همه‌ی مسلمانها و همه‌ی ایرانیها در این نگاه، در محدوده‌ی جغرافیائی کشور دارای ارزش هستند. این فکر را نظام جمهوری اسلامی میخواهد نهادینه کند.
 این استان به نظر من یک استان فرهنگی است؛ من این را مکرر گفته‌ام. سعی کردند این استان را یک استان امنیتی و یک استان نظامی کنند. حقیقت را واژگون جلوه دادند. این کار را جمهوری اسلامی که نکرد و به طور طبیعی نمیتوانست بکند. کیها کردند؟ دشمنان نظام جمهوری اسلامی. آنها تبلیغ کردند که نظام جمهوری اسلامی، قوم کرد یا مذهب اهل تسنن را نمیپسندد یا نمیپذیرد. این دروغ بود؛ این خلاف واقع بود. بعد هم روشن شد، ثابت شد، همه دیدند. این نگاه، نگاه رژیم طاغوت بود. طبیعت آن رژیم، یک نگاه تبعیض‌آمیز بود؛ نه فقط نسبت به قوم کرد، به اقوام گوناگون کشور با انگیزه‌های گوناگون و با دلائل مختلف. این نگاه در جمهوری اسلامی منسوخ شد. خوب، دشمنها نمیخواستند این را بگذارند؛ منافعی داشتند در اینکه این نقطه‌ی از کشور، آنچه را که طبیعت نظام جمهوری اسلامی است، تحقق پیدا نکند.
 بخشی از این مشکلات اقتصادی و عقب‌ماندگیها که همه‌اش واقعیت است - اینها را من تو گزارشها هم خوانده‌ام و همین چیزی را که آقایان گفتند، اطلاع دارم. اینها واقعیاتی است که باید قطعاً علاج شود - معلول همان خباثتها و دشمنیها و خصومتهای کور و شدیدی است که در آغاز این اوضاع را در این استان به وجود آورد و آنها به هدایت دشمنان بود. و من بر این باور هستم که جمهوری اسلامی غلبه کرده، لیکن نه به این معنا که این دشمنیها ریشه‌کن شده باشد. مسئولیت ما و شما همچنان باقی است. همه باید تلاش کنند که کردستان و منطقه‌ی کردی را با این همه استعداد - استعداد طبیعی، استعداد انسانی - به جایگاه متناسب خودش در مجموعه‌ی میهن بزرگ اسلامی عزیزمان برسانند. عده‌ای نمیخواهند این کار انجام بگیرد. همین حالا هم دارند تلاش میکنند. دوست ندارم من تو این جمع فرهنگی از نکاتی که برای انسان دل‌آزار است، مطلبی را بگویم، اما واقعیت دارد؛ این را سربسته و مجمل بدانید و توجه داشته باشید. دشمن مشغول تلاش است. الان در همین پشت مرزهای ما - دیروز هم من یک جائی اشاره کردم - دستگاه‌های جاسوسی استکبار، علناً مشغول فعالیتند. یعنی ساختمان سی آی اِی به طور رسمی و علنی در منطقه‌ی کردستان عراق مشغول کار و تلاش و فعالیتند و تلاش آنها علیه جمهوری اسلامی و بر روی هدایت هر جریانی که از او بتوانند ضد نظام جمهوری اسلامی استفاده کنند، متمرکز است. اینها تحلیل نیست، اینها اطلاع است؛ اینها آگاهیهائی است که ما داریم. و هوشیاری را میطلبد. حالا دستگاه‌ها باید هشیار باشند. از مردم هم توقعاتی وجود دارد. اما از نخبگان کشور و نخبگان منطقه انتظار بیشتری هست. شما عزیزانی که دردها را خوب میفهمید، خوب میشناسید، درمانها را خوب میدانید، با ذهن روشن‌بین خودتان اشراف بر خیلی از مسائلی دارید که توده‌ی مردم بر آنها اشراف ندارند، از شما انتظار هست. نظام جمهوری اسلامی یک سخن نو را به میدان آورده؛ بر خلاف آنچه که تبلیغ میکنند و میگویند - که این تبلیغ هم باز از سوی دشمنان و مخالفین نظام جمهوری اسلامی است - جمهوری اسلامی دشمن‌تراش نیست، تشنج‌آفرین نیست، دعوا درست‌کن نیست، دنبال دردسر نیست. اگر دردسری وجود دارد، ناشی از طبیعت نظام جمهوری اسلامی است. این طبیعت عبارت است از نگاه مستقل به مسائل عالم و تحت تأثیر قدرتها قرار نگرفتن در کوچک و بزرگِ مسائل. این از تعالیم اسلام است، این آموزش اسلام است، این هم دستوری است که اسلام به ما داده است. اسلام نخواسته است که ملت مسلمان در جهتگیریاش، در حرکتش، در سیاستهایش، در تصمیم‌گیریهایش تابع مراکزی باشد که مصالح استکباری خودشان و نگاه منفعت‌طلبانه‌ی خودشان را دارند. باید نگاه کند آنچه را که منافع ملت و امت اسلام اقتضاء میکند، مسئولان حکومت موظفند آن را رعایت کنند. ما بر این اساس تحت تأثیر سیاستهای قدرتهای مستکبر و مسلط قرار نگرفتیم. در قضایای گوناگون رأی آنها چیزی بود، رأی نظام جمهوری اسلامی چیز دیگری بود. این برای آنها قابل قبول نیست، بنابراین دشمنی را آغاز میکنند. نظام جمهوری اسلامی ناچار است از خودش دفاع کند. طبیعت ایستادگی، طبیعت استقلال همین است؛ اصطکاک به وجود میآورد. میشد ملت ایران هم حکومتی داشته باشند که این حکومت زیر بار زورگوئیهای این و آن برود. آنوقت این اصطکاکها مسلماً وجود نمیداشت؛ اما آنچه که وجود نمیداشت، فقط این اصطکاکها نبود؛ چیزهای دیگری هم بود که آنها هم دیگر وجود نمیداشت: عزت ملی دیگر وجود نداشت، پیشرفت ملی دیگر وجود نداشت؛ همچنانی که در دوران طاغوت دیدیم.
 این آماری که من آن روز در میدان بزرگ این شهر گفتم، آمار عبرت آموزی است. این استان شما با این همه امکانات، سی سال قبل، تعداد دانشجویش سیصد و شصت و پنج تاست؛ طبق آماری که آمار رسمی و محفوظ است. نسبت سواد در استان بیست و نه درصد است. بله، آن روز این مشکلاتی که امروز برای استان تصور میشود، نبود؛ اما با این هویت، با این وضعیت، با این ضعف و حقارت. این قابل تحمل است؟ و این را شما تعمیم بدهید به ملت ایران؛ همه جا همین جور بود. کتابها و خاطراتی را از دوران طاغوت، کسانی که خودشان جزو آن مجموعه‌ها بودند، نوشته‌اند که انسان وقتی میخواند، عرق شرم بر پیشانیاش مینشیند. بزرگان و تصمیم‌گیران کشور برای انتخاب نخست وزیر، برای تصمیم‌گیری در مسائل صددرصد داخلی، برای خطوط اصلی کشور، ناچار بودند سراغ سفیر آمریکا و سفیر انگلیس بروند، استمزاج کنند ببینند آنها مخالف نباشند! این حرفی نیست که مخالفین آن رژیم بخواهند درست کرده باشند؛ نه، حرفهائی است که خودِ آنها نوشته‌اند. البته تو همین اسنادی هم که در اختیار ما قرار گرفت، این چیزها وجود داشت و حالا هم صریحاً دارند مینویسند.
 همین روزها کتابی دست من است دارم میخوانم که انسان واقعاً حیرت میکند. کو آن غرور ملی!؟ کو آن عزت ملی!؟ کو آن احساس افتخار به ایرانی بودن!؟ کو آن تکیه‌ی به این ملتی که این همه گذشته و میراث تاریخىِ شرافتمندانه دارد!؟ هیچکدام در دوران رژیم طاغوت وجود نداشت؛ پهلویها یک جور، قبل از او قاجارها یک جور دیگر؛ یکی از یکی بدتر. نظام جمهوری اسلامی این بساطها را به هم زده. بایستی ما این را به عنوان یک حقیقت بدیع، روشن، ارزشمند در نظر داشته باشیم و محاسبات و اقدامها را بر این اساس قرار بدهیم. من احساس میکنم نخبگان محترم و عزیز این استان میتوانند نقشهای مهمی را در این بخش که در واقع یک بخش فرهنگی - سیاسی است، ایفاء کنند.
 البته نخبه‌پروری هم یکی از وظائف مهم نخبگان هست. همین طور که ملاحظه میکنید، جوانهای برجسته‌ای الحمدللَّه هستند؛ نظیر همین دختر خانمی که آمدند اینجا و سخنانی را بیان کردند. انسان احساس میکند جوانان دانشجوی ما - چه پسرها، چه دخترها - استعدادهای برجسته‌ای هستند. البته در همه جای کشور این وجود دارد، در اینجا هم انسان بوضوح میبیند که بحمداللَّه وجود دارد. بخشی از این نخبه‌پروری البته مربوط به دستگاه‌های تصمیم گیرنده و دستگاه‌های دولتی است که بحق آنها باید دنبال کنند و البته ان‌شاءاللَّه تأکید خواهد شد که دنبال شود؛ هم این نکاتی را که ذکر کردید و هم همه‌ی وظائف دیگر را؛ اما بخشی هم به عهده‌ی خودِ نخبگان است؛ به عهده‌ی اساتید، معلمان، آموزگاران دین، آموزگاران ادب و فرهنگ، آموزگاران علم در حوزه‌ی کار خودشان و در محدوده‌ی دانشجوئی و تعلیم و تربیت خودشان که روی فکر جوانها تأثیر بگذارید. و توجه کنید که امروز دشمن از بودن یک ایرانِ متحدِ منسجمِ پیشروِ ناظر به افتخارات بزرگ، نگران و ناراحت است و نمیخواهد این کار انجام بگیرد. این حرکت بزرگ امروز در سایه‌ی اسلام که دین ماست، اساسی‌ترین علقه‌ی معنوىِ ملت ماست، تحقق پیدا کرده و آنها میخواهند خرابش کنند. البته نتوانسته‌اند، باز هم به توفیق الهی نخواهند توانست، اما از توطئه‌هاشان نباید غفلت کرد. و به نظر من، نخبگان عزیز و محترم ما، مسئولیت بزرگی دارند.
 ضمناً برخی از نکاتی که دوستان بیان کردید، نکات اندیشیده‌شده‌ای است؛ یعنی رویش فکر شده، کار شده و تصمیم گرفته شده. بعضی هم البته نکات تازه‌ای است که بایستی به آنها توجه شود.
 راجع به آن مسائل مربوط به دانشجوها و محققین دانشگاهی که گفته شد و اینکه توجهی به آنها نمیشود، بودجه‌ای صرف نمیشود، من این نهاد تازه‌بنیادِ معاونت علمی رئیس جمهور را - که بسیار نهاد خوبی است و مرجع همین جور چیزهاست؛ کارهای خوب و بزرگی هم انجام داده‌اند - به شما یادآوری میکنم که به نظر من به آن باید توجه کرد؛ به آن مراجعه کرد. و امیدواریم که خداوند متعال به همه‌ی شماها توفیق بدهد.
 امروز برای من، این جلسه جلسه‌ی بسیار مفیدی بود؛ هم با شما - بخصوص با بعضی از  چهره‌های محترم - از نزدیک آشنا شدیم، هم سخنان خوب و مفید و سازنده‌ای را شنیدیم. و امیدواریم ان‌شاءاللَّه این جلسه برای آینده‌ی کردستان و آینده‌ی کشور به توفیق الهی منافع بزرگی را به همراه داشته باشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌