• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1404/10/05
سرمقاله شماره ۱۸۸ روزنامه صدای ایران

افساری برای بازیگر وحشی غرب آسیا

 در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
صد و هشتادوهشتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر
 شهید مصطفی خدایی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
سرمقاله 
* افساری برای بازیگر وحشی غرب آسیا
* گزارش اخیر رسانه آمریکایی واشنگتن‌پست درباره همگرایی فریبکارانه آمریکا و رژیم صهیونی برای حمله به ایران هرچند یک خروجی رسانه‌ای در راستای نظام رسانه‌ای غرب علیه ایران است اما در ضمن خود حاوی گزاره‌هایی است که صحت و درستی ارزیابی راهبردی تهران از وقایع یک دهه اخیر منطقه را به وضوح نشان می‌دهد.

اینکه حضور مستشاری در عراق و در ادامه هم در سوریه علیه گروه‌های ریز و درشت تکفیری نه تنها ایجاد یک تور حفاظتی برای جلوگیری از تکثیر ویروس تروریسم در منطقه بود بلکه کارکرد دیگر آن یک معماری امنیتی برای مهار دشمن صهیونی و جلوگیری از دست‌درازی او به ایران است. 

واشنگتن‌پست در بخش‌هایی از گزارش خود عنوان می‌کند سقوط سوریه مسیر تدارکاتی ایران به سواحل مدیترانه و حمایت از گروه‌هایی مانند حزب‌الله را مسدود کرد.

این رسانه امریکایی تصریح می‌کند که با سقوط سوریه و خروج گروه‌های مقاومت از این کشور اسرائیل مجال یافت تا با خیالی آسوده از عدم پاسخگویی مؤثر از خاک سوریه بر روی نفوذ به لایه‌های دفاعی در عمق خاک ایران تمرکز کند. 

نکته مهم دیگر در این گزارش، سخت شدن حمایت لجستیکی از حزب‌الله لبنان پس از فروپاشی نظام سیاسی سابق سوریه است. موضوعی که باعث فراغ بال رژیم صهیونی برای تحت فشار گذاشتن مقاومت در لبنان و آسودگی خیال او از جبهه سوریه شد. 

مسئله مهم دیگر خروج سامانه‌های شنود و پایش رژیم از سوریه پس از فروپاشی حاکمیت سیاسی است. موضوعی که به تعبیر این رسانه آمریکایی باعث ایجاد یک سیاه‌چاله راداری و امنیتی شده و دست ناوگان هوایی رژیم را برای مانور در منطقه و حمله به ایران بازتر کردند.

اهمیت حلقه دفاعی سوریه با همه ضعف‌هایش اما به حدی بوده که این رسانه امریکایی نقل می‌کند ترامپ در دیدارهای محرمانه خود با نتانیاهو، سقوط دمشق را «چراغ سبز نهایی» برای اجرای عملیات علیه ایران و سایت‌های هسته‌ای آن معرفی کرده بود.

طبق افشاگری این رسانه آمریکایی، پنج ماه قبل از حمله به ایران، ترامپ در دیدار با نتانیاهو گفته بود حالا که دمشق از دست رفته، وقتش رسیده!

با کنار هم قرار دادن این موضوعات درستی تحلیل راهبردی ایران از وقایعی که در دهه ۹۰ در سوریه و عراق رخ داده بود اثبات می‌شود.

ایران می‌دانست که برای دفاع نباید به پشت مرزهایش تکیه کند. تحلیل راهبردی جمهوری اسلامی ایران آن بود که آنچه از ابتدای دهه ۹۰ در سوریه در حال رخ دادن است نه یک ناآرامی و اعتراض داخلی بلکه پروژه‌ای امنیتی و منطقه‌ای برای خروج سوریه از مدار ضداسرائیلی منطقه است.

تحلیل تهران آن بود که حاکمیت دمشق در عین تجدیدنظر برای خواست داخلی مردم اما باید همچنان باقی بماند چرا که سقوط این نظام سیاسی تأثیراتی منطقه‌ای داشته و دست رژیم صهیونی را برای توسعه‌طلبی بیشتر باز خواهد گذاشت. 

بر مبنای همین تحلیل هم جمهوری اسلامی ایران بعد از شدت گرفتن ناآرامی‌ها علیه حاکمیت سابق سوریه، وارد فاز مستشاری برای جلوگیری از سقوط دمشق شد. 

تحلیل تهران آن بود که وقایع سوریه برخلاف برخی اتفاقات در سایر کشورهای عربی مانند مصر و لیبی و تونس که از عقبه عمیق اجتماعی برخوردار بود اما در سوریه با همه نقدها به نظام سیاسی‌اش، یک اراده خارجی پشت اعتراضی داخلی پنهان شده تا در صورت فراهم شدن فرصت، پروژه ضدامنیتی خود را پیش ببرد. پروژه‌ای که قرار بود در مرحله اول منافع منطقه‌‌ای کاخ سفید و در مرحله دوم هم منافع میان‌مدت رژیم صهیونی را تأمین کند. 

سیر وقایع حالا اثبات می‌کند که تحلیل ایران از وقایع آن روزهای منطقه درست بوده است. کاخ سفید که با تحریم‌های ریز و درشت نفس حاکمیت سابق سوریه را تنگ کرده و به نارضایتی داخلی دامن زده بودند به محض فروپاشی دمشق و بر سر کار آمدن حاکمیتی که دردسرهای سابق را برای امریکا و رژیم ندارد. در یک اتفاق تاریخی و محیرالعقول، عضو سابق القاعده در کاخ سفید مهمان رئیس‌جمهور آمریکا شد. 

فروپاشی دمشق یک فرصت طلایی برای آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها بود. تغییر در ژئوپلتیک منطقه به مدد پیشران گروه‌های تکفیری فرصتی را برای محور آمریکایی فراهم آورد که با جنگ و درگیری نظام فراهم نیامده بود. ایران ۱۵ سال قبل پیش‌بینی درست و دقیقی از وضعیت داشت. 

در روزگاری که هژمونی رسانه‌ای غرب، ایران را متهم به نظامی‌گری می‌کرد اما حالا بهتر مشخص می‌شود که اقدامات ایران نه تنها بی‌نظمی و نظامی‌گری نبود بلکه بزرگ‌ترین ابزار برای مهار بی‌نظم‌ترین بازیگر این روزهای دنیاست. بازیگر بی‌نظم و خبیثی که حتی بعضاً صدای اعتراض کارفرمایان آمریکایی و اروپایی خود را هم در می‌آورد.