1404/09/10
پرونده «حقوق ملت و آزادیهای مشروع»
خوانش نو از آزادی در اندیشه حضرت آیتالله خامنهای

حضرت آیتالله خامنهای: «آزادی غیر از بیبندوباری است... آزادی غیر از گمراه کردن افراد و اغواگری است. آزادی غیر از خودرأیی و خودکامگی است. آزادی غیر از این است که کسی هر کاری دلش خواست انجام بدهد ولو با چهارچوبهای پذیرفتهشدهی جامعه یا حقوق جامعه یا حقوق افراد دیگر در تضاد باشد. یک مرزهایی دارد آزادی. آزادی غیر از این است که کسی به استناد آزادی هر سوءاستفادهای خواست بکند، کما اینکه در دنیا این کار شده؛ کما اینکه به نام آزادی بزرگترین بارها بر انسانها تحمیل شده؛ به نام آزادی بزرگترین جنایتها انجامگرفته؛ به نام آزادی نسلهای انسانی به فساد اخلاقی و شهوانی دچار شدند؛ به نام آزادی، آزادی حقیقی از ذهنهای انسانها در فرهنگ غربی و در مکاتب غربی گرفته شده؛ به نام آزادی چشمهای انسانها را بستهاند، عقلهای آنها را بستهاند و هرچه خواستهاند در ذهن آنها و در دل آنها نفوذ دادهاند و رسوخ دادهاند که این حقیقتی است که امروز ما در دنیا داریم مشاهده میکنیم؛ هم در بلوکهای غرب و نظامهای دموکراسی که طرفدار آزادی فردیاند، هم در نظامهای شرقی و دستگاههای سوسیالیستی که طرفدار آزادیهای اجتماعی و هضم آزادی فردی در آزادی اجتماعیاند. به نامهای گوناگون، مکاتب گوناگون: اومانیسم و غیره و غیره، هر کدام یک لطمهای به این آزادی زدهاند. بنابراین باید این مفهوم اسلامی که مفهوم بسیار راقی و عالی و افتخارآمیزی هست، درست معنا بشود... اگر ما در باب آزادی همنظر اسلام را درست تبیین کنیم و تشریح کنیم، ما باقیدار نمیشویم در دنیا و پیش کشورهایی که دم از آزادیهای دروغین و تقلبی و گمراهساز میزنند. ما هستیم که زبانمان سر دنیا دراز است که چرا این آزادیها به انسانها داده نمیشود و چرا به نام آزادی بر انسانها ظلم میشود.» ۱۳۶۵/۰۹/۱۴آئین اختتامیه «همایش بینالمللی حقوق ملّت و آزادیهای مشروع در منظومه فکری حضرت آیتالله العظمی خامنهای»، همزمان با سالروز تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ آذرماه ۱۴۰۴ برگزار میشود. بازخوانی اندیشه و سیرهی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در حوزهی حقوق ملّت و آزادیهای مشروع، ترسیم نظام مطلوب حقوق ملّت و آزادیهای مشروع مبتنی بر اندیشه رهبر معظم انقلاب و تضمین و صیانت از حقوق ملّت و آزادیهای مشروع و چگونگی ارتقاء آن بر اساس آراء و اندیشههای حضرت آیتالله خامنهای، از اهداف همایش است.
به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR در پرونده «حقوق ملت و آزادیهای مشروع» و در ذیل محور «آزادی، عبودیت و اختیار»، در این یادداشت به بررسی مفهوم آزادی در انقلاب اسلامی پرداخته است.
حضرت آیتالله خامنهای آزادی را یکی از حقوق طبیعی و فطری انسان میدانند که خداوند آن را به بشر عطا کرده است ۱۳۷۷/۰۶/۱۲. در این نگاه، آزادی یک موهبت الهی است و به برکت آزادی اندیشهها رشد پیدا میکند و استعدادها شکوفا میشود ۱۳۶۵/۰۹/۱۴ و نباید توسط حکومتها، قدرتها یا حتی وابستگیهای درونی انسان، مانند شهوات و غرایز، سلب شود.ایشان با اشاره به حدیث امام علی علیهالسلام که میفرمایند: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حُرّا(۱)» (بندهی غیر خودت مباش که خدا تو را آزاد آفریده است)، تأکید میکنند که آزادی در اسلام قرنها پیش از آنکه در اندیشههای غربی مطرح شود، وجود داشته و مفهومی اصیل در تعالیم اسلامی است. ۱۳۶۵/۰۹/۱۴
در این نگاه، آزادی صرفاً یک حق اجتماعی یا سیاسی نیست، بلکه جنبهای عمیقتر دارد که به کرامت ذاتی انسان بازمیگردد. آزادی در اندیشه ایشان، برخلاف برخی دیدگاههای سکولار، تنها در حوزه مناسبات انسانی و اجتماعی محدود نمیشود، بلکه ابعادی معنوی نیز دارد که به رهایی انسان از اسارتهای درونی همچون هوای نفس، شهوت و وابستگیهای مادی مربوط میشود. در واقع، آزادی در نگاه ایشان نهتنها یک حق، بلکه یک ابزار برای تحقق کمال انسانی است. ۱۳۸۲/۰۷/۲۲
یکی از نکات کلیدی در دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای این است که آزادی در اسلام همواره با تکلیف و مسئولیت همراه است. ایشان معتقدند که آزادی نباید بهانهای برای بیبندوباری، ظلم یا تخریب ارزشهای اجتماعی باشد. در اسلام، آزادی از مسؤولیت جدا نیست، بلکه به انسان امکان میدهد تا در مسیر تکامل فردی و اجتماعی حرکت کند ۱۳۷۷/۰۶/۱۲. از این رو، آزادی مطلق که در برخی نظامهای غربی ترویج میشود، مورد انتقاد قرار گرفته و بهعنوان نوعی «رهاشدگی" و نه «آزادگی» تعبیر میشود. ایشان تأکید دارند که جامعهای که آزادی را بدون در نظر گرفتن تکلیف و حدود اخلاقی رواج دهد، در نهایت دچار انحطاط خواهد شد. ۱۳۶۵/۱۰/۰۵
از دیدگاه ایشان در اسلام، آزادی نهتنها محدود به مرزهای مادی بلکه دارای مرزهای معنوی نیز هست. این بدان معناست که آزادی افراد نباید به گمراهی دیگران، فساد اخلاقی یا تضعیف هویت دینی جامعه منجر شود. بنابراین، حکومت اسلامی موظف است که از این ارزشها محافظت کند و اجازهی ترویج انحرافات را تحت عنوان آزادی ندهد. ۱۳۷۷/۰۶/۱۲
یکی از محورهای اصلی اندیشه حضرت آیتالله خامنهای، تفاوت بنیادین میان آزادی در اسلام و آزادی در نظامهای غربی است. در نگاه ایشان، آزادی در غرب عمدتاً به ابزاری در خدمت سرمایهداری، رسانهها و قدرتهای سلطهگر تبدیل شده است. از سوی دیگر، آزادی در اسلام، پیوندی عمیق با عدالت، اخلاق و معنویت دارد. این تفاوتها در چند محور اساسی خلاصه میشود:
الف) مرزهای آزادی: در غرب، آزادی بیشتر به منافع مادی و فردگرایی مرتبط است ۱۳۷۷/۰۶/۱۲، درحالیکه در اسلام، آزادی باید در خدمت عدالت، رشد اخلاقی و تعالی جامعه باشد. ۱۳۶۵/۱۱/۰۳
ب) هدف آزادی: در اندیشه اسلامی، آزادی وسیلهای برای رسیدن به کمال انسانی است، اما در غرب، غالباً آزادی بهعنوان یک هدف مستقل در نظر گرفته میشود. ۱۳۷۷/۰۶/۱۲
ج) نظارت و کنترل: اسلام قائل به نظارت بر آزادیهایی است که به انحراف جامعه منجر میشوند، درحالیکه در غرب، آزادی گاه تا حد اباحهگری و نادیدهگرفتن اصول اخلاقی پیش میرود. ۱۳۶۶/۰۷/۲۴حضرت آیتالله خامنهای آزادی را در همه ابعاد فردی، فکری، سیاسی و اقتصادی بهعنوان یکی از حقوق اصیل انسان میدانند، اما معتقدند که این آزادی باید در مسیر کشف حقیقت، عدالت و رشد معرفت انسانی هدایت شود. به باور ایشان، اسلام به آزادی تفکر و اندیشه اهمیت زیادی میدهد، ولی این آزادی به معنای گسترش بیحد و مرز اندیشههای انحرافی و گمراهکننده نیست. آزادی تفکر در نگاه او، فرصتی برای جستوجوی حقیقت و ارتقای معرفت انسانی است و نباید دستاویزی برای ضربهزدن به اصول اسلامی و ارزشهای الهی شود. از همین رو، حضرت آیتالله خامنهای نسبت به خطرات آزادی بیقید و شرط در حوزه اندیشه هشدار میدهند و بر ضرورت هدایت فکری جامعه و مراقبت از انحرافهای فکری تأکید میکنند. ۱۳۶۵/۱۰/۰۵
در امتداد همین نگاه، آزادی بیان نیز از دیدگاه ایشان حقی اساسی برای انسان است، اما این حق مرزهایی دارد که رعایت آن برای حفظ سلامت جامعه ضروری است. سخن گفتن و نوشتن زمانی ارزشمند است که در خدمت رشد فکری، آگاهی و آرامش جامعه باشد، نه در جهت تحریف واقعیتها یا ایجاد فتنه و فساد. ایشان برای آزادی بیان شش مرز روشن ترسیم میکنند: نباید موجب گمراهی جامعه شود، نباید تشنج و ناآرامی اجتماعی پدید آورد، نباید اسرار ملی را فاش کند، نباید واقعیتها را تحریف نماید، نباید به منافع ملی آسیب برساند و نباید بهانهای برای اشاعه فساد و گناه گردد. از نظر ایشان، جامعهای که در آن آزادی بیان بهجای روشنگری، موجب تباهی فرهنگی و فروپاشی اخلاقی شود، از مسیر آزادی حقیقی منحرف شده است.
از منظر حضرت آیتالله خامنهای آزادی سیاسی یعنی اینکه افراد جامعهی اسلامی در تکوین و همچنین در هدایت نظام سیاسی جامعه دارای نقش و اثر باشند. ۱۳۶۶/۰۳/۲۲ به باور او، مردم در نظام اسلامی حق دارند سرنوشت خود را تعیین کنند، اما این آزادی زمانی معنا دارد که از سلطه بیگانگان و نفوذ قدرتهای استکباری مصون بماند ۱۳۷۷/۰۶/۱۲. ایشان مفهوم «مردمسالاری دینی» را تجلی همین نوع آزادی سیاسی میدانند؛ الگویی که در برابر دموکراسیهای غربی قرار میگیرد. در آن نظامها، آزادی سیاسی در ظاهر به مردم تعلق دارد، اما در عمل زیر نفوذ سرمایهداران، رسانهها و گروههای ذینفوذ است و اراده واقعی ملتها در سایه منافع قدرتها محدود میشود. در مقابل، در جامعه اسلامی، وقتی گفته میشود مردم آزادیهای سیاسی دارند، این بدین معناست که هم حق انتخاب رهبر جامعه و کارگزاران عمده نظام را بدون وساطت جمع خاصی در اختیار دارند و هم اختیار هدایت جامعه و تعیین سیاستهای اصولی نظام اسلامی را دارا هستند و در کنار اینها حق فعالیت سیاسی، انتشار مطبوعات و روزنامهها، ایجاد تشکلها و سازمانها و احزاب، ایجاد اجتماعات سیاسی، بیان افکار و نظرات سیاسی و خلاصه انتخاب راه سیاسی خود را در جامعه دارا هستند ۱۳۶۶/۰۴/۱۲.
در بعد اقتصادی نیز، حضرت آیتالله خامنهای آزادی اقتصادی را حقی مشروع و متعلق به همه افراد میدانند، نه یک طبقه و گروه خاص. او بر این باور است که آزادی اقتصادی نباید به ابزاری برای تبعیض، فساد یا تسلط طبقات خاص تبدیل شود. در نظام اسلامی، فعالیت اقتصادی زمانی ارزشمند است که در اختیار عموم و در خدمت رشد عمومی جامعه و رفع فقر قرار گیرد. برخلاف نظام سرمایهداری غربی که اگرچه بهحسب ادعا، بهحسب قوانین معمولی و اساسی مردم آزادند که فعالیت اقتصادی داشته باشند، اما در حقیقت این آزادی متعلق به همهی مردم نیست و منابع عظیم ثروت در دست یک عده خاص است و آنها هستند که در حقیقت از منابع ثروت استفاده میکنند و بر آنها تسلط و سیطره دارند و استفاده و بهرهبرداری را آنها میکنند و آنها فضا را برای استفادهی عموم جامعه تنگ کردند. لذا در جوامع سرمایهداری، اغلب مردم در یک فقر شدیدی هستند و یک عدهی معدودی آزادانه تلاش میکنند، فعالیت میکنند، ثروت درمیآورند و سایرین امکان تلاش، تولید، بهرهبرداری، کار سازنده و تولید ثروت. لذا از نظر ایشان، نقش دولت اسلامی در تنظیم فعالیتهای اقتصادی نه سلب آزادی، بلکه پاسداری از عدالت و جلوگیری از تمرکز ثروت در دست گروههای محدود است بگونهای که از انحصار دست یک طبقه خاص جلوگیری شده و امکانی در جامعه به وجود بیاید که اغلب افراد جامعه، بیشتر قشرهای جامعه یا همهی کسانی که قدرت کار دارند، اینها بتوانند از امکانات طبیعی، از زمین، از دریا، از انفال، از دشتها، از مراتع استفاده کنند ۱۳۶۶/۰۷/۲۴.
در عرصه اجتماعی نیز حضرت آیتالله خامنهای تأکید دارند که نظام اسلامی بستر تحقق آزادی حقیقی است. از نگاه ایشان، آزادی اجتماعی بهمعنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است. ۱۳۹۷/۱۱/۲۲
از منظر ایشان انقلاب اسلامی فصل تازهای در تعریف آزادی گشود و مدلی را عرضه کرد که بر ایمان، عدالت، استقلال و هویت اسلامی استوار است. برخلاف تصویرسازی رسانههای غربی، جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سطحی از آزادی را تجربه میکند که در بسیاری از کشورهای منطقه بینظیر است و هیچکس بهخاطر اینکه فکرش و نظرش مخالف نظرِ حکومت است، مورد فشار و تهدید و تعقیب قرار نمیگیرد. ایشان بر این باورند که آزادی در جمهوری اسلامی نه یک شعار سیاسی بلکه یک واقعیت اجتماعی است و چارچوب آن «قانون اساسی» است ۱۳۹۷/۰۱/۰۱. در این میان، رسانهها و مطبوعات، حوزههای علمیه و دانشگاهها نقش اساسی در تبیین و گسترش گفتمان آزادی اسلامی دارند؛ گفتمانی که بکوشد آزادی را از سطح خواستههای فردی فراتر برده و به افقی انسانی، الهی و تمدنی تبدیل کند.
بررسی آزادی در منظومه فکری حضرت آیتالله العظمی خامنهای نشان میدهد، نگاه ایشان، تلفیقی از خرد انقلابی و معنویت دینی است و نشان میدهد که آزادی در اسلام، بنیانی تمدنی دارد و میتواند الگویی نو برای جهان معاصر باشد. بدینسان، اندیشه ایشان تصویری پویا، انسانی و روزآمد از آزادی ارائه میدهد که هم با مبانی اسلامی سازگار است و هم پاسخگوی نیازهای پیچیده دنیای امروز.
(۱ نهج البلاغه، نامه ۳۱
