1404/06/25
سرمقاله شماره ۸۷ روزنامه صدای ایران
ایران؛ هویتی فراتر از یک جغرافیا

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
هشتادوهفتمین شماره «صدای ایران» به ارواح مطهر پدر و دختر شهید، احسان و باران اشراقی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
سرمقاله
ایران؛ هویتی فراتر از یک جغرافیا
ورزشکار ایرانی که پیراهن تیم ملی را پوشیده، در میدان مبارزه رو به پرچم کشور احترام میگذارد. پرچم سهرنگی که هرچند در ظاهر نماینده یک جغرافیای سیاسی به نام ایران است، در باطن اما نماینده فرهنگی است حامل ارزشهایی انسانی و الهی که در طول تاریخ همواره مورد احترام دیگر ابنای بشر بوده. ملیپوش ایرانی در جای دیگری مدال مسابقات جهانی خود را تقدیم شهدایی میکند که در جریان مبارزه با تهاجم اخیر دشمن صهیونی از بذل جان خویش هم دریغ نکردند.قهرمان ایرانی خود یک سرباز است. این را رسما و صریحا هم اعلام میکند. سرباز ملیپوش ایرانی برای اعتلای نام کشورش بیباکانه میجنگد با همهی اینها اما در میدان مبارزه وقتی پیروزمندانه از زمین خارج میشود به یکباره ۸۰ و چند میلیون ایرانی و بالا و پایینهای این چند سال اخیر و در نهایت هم پهلوانان نبرد با اهریمن خارجی را به یاد میآورد. ترکیب قدرت و تواضع و پرورش در یک فرهنگ با ارزشهای متعالی انسانی و الهی است که باعث میشود چنین لحظهای - که میتواند به شدت فردی و شخصی باشد - را فرد تبدیل به یک تجربهی جمعی و ملی کند و میلیونها نفر دیگر را هم در این حظ شریک.
خروجی این نگاه و تصمیم است که قدرت را نه یک امر دون بلکه تبدیل به امری متعالی میکند. قدرتی که در بطن لطافت و انسانیت و تواضع قرار میگیرد. قدرتی که محفوف در معنویت و ارزشهای الهی و فطری بشر است پس خودبنیاد و سرکش هم نخواهد شد. واقعیت وقتی چنین شد دیگر عملی مانند تقدیم مدال مسابقات جهانی به شهدای دفاع از کشور و مردم امری غیرطبیعی نخواهد بود بلکه عین قاعده خواهد بود. بیجهت هم نیست که در این دیار پهلوانی بالاتر از قهرمانی قرار میگیرد. فرد اگر به این مقام رسید حتی اگر ظاهرا شکستخورده هم از میدان خارج شود اما مقامش در قلبهای ایرانیان بالاتر میرود.
این ترکیب پیچیده، قدرتمند، ظریف و در عین حال انسانی و فطری همواره بخشی از هویت ملی ایرانیان در قرنهای اخیر بوده و تبدیل به نمادی از هویت ملی. در میادین عصر مدرن هم ورزش ظرفیت بسیاری برای به رخ کشیدن این بخش از هویت داشته. حالا بهتر میتوان درک کرد که بالا رفتن یک پرچم سه رنگ در میادین ورزشی نه تنها اعلام کردن یک کشور با جغرافیای خاص به عنوان برندهی مسابقات است بلکه صدرنشینی یک ترکیب پیچیده و ظریف از همنشینی قدرت و معنویت و انسانیت است که میلیونها ایرانی خود را در آن سهیم میدانند. حالا با چنین تعبیری چگونه میتوان به آن پرچم سهرنگ به عنوان نماد فرهنگ تعظیم نکرد؟!

