1404/06/22
سرمقاله شماره ۸۳ روزنامه صدای ایران
متاستاز صهیونی؛ نتانیاهو و رویای اسرائیل بزرگ

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
هشتادوسومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سید سالار موسوینژاد تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
سرمقاله
متاستاز صهیونی؛ نتانیاهو و رویای اسرائیل بزرگ
«من به آرمان تشکیل سرزمین کامل اسرائیل (اسرائیل بزرگ که شامل کرانه باختری، سرزمینهای دو طرف رود اردن، لبنان، سوریه، مصر و بخشهایی از عراق و عربستان میشود) متعهد هستم.» اینها بخشهایی از اظهارات بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونی است که ۲۱ مردادماه گذشته در گفتگو با شبکه خبری آی۲۴ ایراد شده است. اظهاراتی که واکنش تند بعضی از مسئولان کشورهایی را برانگیخت که ایده اسرائیل بزرگ به بخشهایی از تمامیت ارضی آنها هم چشم طمع دارد.رژیم صهیونی شاید تنها کشور موجود در جهان باشد که موجودیت آن برحسب مرزهای رسمی بینالمللی تعریف نشده است. موجودیت این رژیم یک هسته ضدامنیتی است که بر حسب ایده توسعهطلبی استعماری تشکیل شده است. مفهوم جامعه در مورد رژیم صهیونی فاقد معناست. تکهپارههایی که از گروههای انسانی از نقاط مختلف دنیا که بر حسب یک طرح امنیتی و بر مبنای یک ایده استعماری دور یکدیگر کوچانده شدهاند. همان ایدهای که در مصاحبه اخیر نتانیاهو صریحاً بر زبان او جاری شد.
رژیم عبری یک غده غیرطبیعی تحمیلی بر منطقه است. غدهای سرطانی که به دوپینگ زور و پول و استعمار نام کشور و جامعه بر آن جعل شده است. خاصیت غده سرطانی حمله به بافتهای سالم و ارگانیک انسانی است. حملات به بافتهای سالم که آنها را از حیات و دفاع طبیعی خود ساقط کرده و تبدیل به بافتهای آلوده میکند. تمامیت ارضی توسعهطلبانه صهیونی چنین حالتی دارد. یک توده جعلی که جایی در بافت طبیعی منطقه ندارد و مدام باید برای حیثیت و حیات جعلی وجودی خود بجنگند. امنیت و حیات او در عدم امنیت و عدم حیات و عدم قدرت برای دیگران است. دیگران باید ضعیف باشند یا وجود نداشته باشند تا او موجود باشد. به همین دلیل است که حیات و موجودیتی که برخلاف دیگر کشورها و جوامع طبیعی منطقه بر حسب مرزها و حدود و ثغور مورد توافق بین جوامع به وجود نیامده است.
بافت سرطانی یا همه بافتهای طبیعی را آلوده میکند یا باید از منطقه ازاله شود. حمله اخیر صهیونیستها به کشور قطر که حتی با قواعد غیرعادلانه موجود بینالمللی هم بازیگر مطلوبی شناخته میشود و حتی اموری مانند میزبانی از هیئت حماس را هم با تایید امریکاییها انجام میدهد نشان داد که توده سرطانی خواندن رژیم صهیونی نه یک شعار سیاسی بلکه عین واقعیت آن است. همان مختصاتی که جمهوری اسلامی ایران از ابتدا آن را در ذات رژیم تشخیص داده و دیگران را هم توصیه به آن میکرد. با این اوصاف عجیب نیست که جوامع عرب منطقه که بوقهای تبلیغاتی غرب، سالها ایران را دشمن اصلی آنها معرفی کرده بودند حالا و پس از حمله رژیم به قطر از خود بپرسند به راستی در همه این سالها چه کسی بود که درست تشخیص داده بود و درست میگفت؛ ایران یا غرب؟!

