1385/07/16
دیدار شاعران ۸۵ | شعرخوانی محمدعلی حضرتی

در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، جمعی از اهالی شعر و فرهنگ و اساتید ادبیات فارسی میهمان رهبر انقلاب بودند. محمدعلی حضرتی از شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه خواند که رسانه KHAMENEI.IR متن آن را در ادامه منتشر میکند.
من بودم یک اضطراب گنگ، تو بودی و تشویش یک تردید
ما و قدمهایی که میگفتند: سخت است، برگردید! برگردید!
این راه بیبرگشت بنبست است، مرگ است یا چیزی از این دست است
با تیغ عریان زنگی مست است، گفتند اما گوش ما نشنید
گفتیم نه این شهر بیمار است، سیمرغ را هنگام دیدار است
باور کنید این حرف عطار است، آری خودش این نسخه را پیچید
فرمود اگر ماندید مردابید، فرصت همین لحظهست، دریابید
تا هفت شهر عشق بشتابید، باید از این پسکوچهها کوچید
از بلخ، نیشابور، ری، قزوین، تبریز، شروان، روم کفرآیین
با شمس و مولانا جلالالدین، رفتیم تا آنسوتر از خورشید
رفتیم تا دریا به سان رود، در قاف ما بودیم یا او بود
در آن بهشت حاضر موعود میشد تمام سیبها را چید
حافظ غزل میخواند و دف میزد، بیدل سراپا شور کف میزد
شبلی خودش را هرطرف میزد، حلاج روی دار میرقصید
پرسیدی از من تا کی اینجاییم، امروز هم پابند فرداییم؟
من بودم و یک اضطراب گنگ، تو بودی و تشویش یک تردید
